عراق، زمينههاى ترور و سرويسهاى وحشت
شیرودی مرتضی
طرح مساله
با سرنگونى رژيم صدام، موجى از ترور بر عراق سايه افكنده، و حتى، در بسيارى از موارد، ماهيت تروركنندگان بر همه مخفى مانده، و علاوه بر آن، هر روز بر ميزان كمى و كيفى ترور نيز، افزوده شده است. بنابراين، خيلى طبيعى خواهد بود كه چرايى و چيستى اين ترورها، ذهن همه علاقهمندان به مسائل عراق را به خود مشغول نمايد، اما جالب آنكه تاكنون، پاسخى قانعكننده در اين باره، از سوى هيچكس، عرضه نشده است، ولى اين مقاله كوتاه، در پى آن است كه تنها بخشى از پاسخ اين سئوال را متوجه سرويسهاى اطلاعاتى و امنيتى برجاى مانده از رژيم صدام نمايد، كه پس از سرنگونى اين رژيم، حداقل اعضاى مؤثر و فعال آن، دست نخورده، باقىمانده، نه بازداشتشده، و نه تحت نظر قرار گرفتهاند. بنابراين، دور از انتظار نيست كه آنها با استفاده از تجربه گذشته، غفلتهاى معنادار نيروهاى آمريكايى، و با بهره از تسليحات و مهمات به غارت رفته، عامل ترور و وحشتباشند. آشنايى با گذشته اين سرويسها مىتواند، تداعى كننده ادعاى فوق باشد.
بهره اول
هنگامى كه كودتاى 1968/1347 عراق اتفاق افتاد، اين كشور، فقط داراى دو سرويس امنيتى بود: اول، اداره كل امنيت كه به مسائل امنيت عمومى (يا امنيت غيرنظامى) مىپرداخت، و ديگرى، اداره اطلاعات نظامى، اين اداره كه رئيس آن، سرهنگ ستاد «شقيق الدارجى» و معاونش سرهنگ دوم ستاد «عبدالرزاق النايف» بود، از ساختارى كوچك و امكاناتى اندك برخوردار، و فقط به امور نظامى مىپرداخت، و البته، گاهى اوقات نيز، به امور عمومى غيرنظامى هم رسيدگى مىكرد. اما پس از كودتا، اولين كميسيون بازجويى ايجاد شد كه تحت نظر صدام فعاليت مىكرد، و تدريجا به عنوان هسته اوليه تاسيس دفتر روابط عمومى، به ايفاى نقش پرداخت، اين دفتر، يك سرويس اطلاعاتى كوچك و مخفى مخابراتى به شمار مىآمد، ولى بعدها، گسترش پيدا كرد، و در خدمت جاهطلبىهاى صدام قرار گرفت. روند سلطه صدام، بر اين سازمان، و ديگر سازمانهاى اطلاعاتى، به منظور دستيابى به قدرت بلامنازع، به اين قرار است: در سال 1971/1350 بر قدرت اداره كل امنيت، تحت فرماندهى ناظم كزار، يكى از بيرحمترين عناصر حزب بعث و از مخالفان صدام، و بر سلطه و نفوذ ادارات وابسته به آن در كليه استانهاى عراق افزوده شد، و نيز، اين ادارات نفوذ خود را در شعبههاو شاخههاى حزب بعث، بهگونهاى گسترش دادند كه موجبات تزلزل قدرت صدام فراهم گرديد، در حالى كه ناظم كزار نفرت خود را از صدام، با دقت فراوان پوشيده نگاه داشته بود، در عوض، در سال 1972/1351، دفتر روابط عمومى گسترش پيدا كرد، و به سطح اداره كل اطلاعات رسيد، و «سعدون شاكر الغراوى» يكى از دوستان صدام، و از اعضاى فرماندهى كشورى حزب با كمك و اعمال نفوذ صدام، به عنوان مدير كل آن منصوب گرديد. بعدها برزان و سبعاوى دو برادر صدام، تحت نظر غراوى آموزش ديدند، و ماموريت هماهنگى با جبهه خلق آزادىبخش اهواز، از اداره امنيتبه سازمان اطلاعات (مخابرات) تحت امر آنان واگذار گرديد. جبهه مذكور، دستبه عمليات خرابكارى و انفجار در مناطق عربنشين ايران (استان خوزستان) زد . پس از ناكام ماندن حركت ناظم كزار در كنار زدن صدام، كانون توجه از اداره كل امنيتبه اداره اطلاعات (مخابرات) تحت نفوذ صدام، تغيير يافت. وظايف و ماموريتهاى اداره اطلاعات به جاسوسى خارجى، به مسائل اقتصادى، سياسى، فنى، ضدجاسوسى، مقابله با توطئههاى داخلى و خارجى عليه رژيم حكومتى و همچنين هماهنگى با نيروهاى ضد دولتى ديگر كشورها توسعه داده شد، اما نقش اداره كل امنيت، به مبارزه با جنبشهاى سياسى عراق و كنترل مسائل اقتصادى، محدود، و تنها در آن، يك مديريت، به نام مديريت امنيت اقتصادى داير گرديد. همچنين، در سال 1984/1363 سرويس امنيتى ويژه، تشكيل شد كه مسؤوليتهاى اين سازمان، روز به روز گسترش يافت، پس از آن، يعنى در سال 1991/1370 سازمان امنيت نظامى شكل گرفت، ولى اندكى بعد در سازمان كل اطلاعات نظامى ادغام شد.
اداره كل امنيت
1 - ساختمانهاى اصلى و قرارگاه اين اداره در بغداد، در منطقه شهردارىها و در نزديكى فرماندهى نيروهاى مرزى، و در كنار ساختمان بازار آزاد و در آن طرف كانال ارتش، قرار دارد.
2 - آخرين رئيس آن سپهبد ستاد اطلاعات «طه عباس الاحبابى» از اهالى منطقه الاحباب، واقع در جنوب سامراء (در حدود 50 كيلومترى سامراء) بود، او از جمله بعثىهاى قديمى و عضو دفتر نظامى حزب بعثبوده، و مدتى طولانى در اطلاعات و امنيت نظامى كار كرده است.
3 - ماموريت اين اداره مبارزه با احزاب سياسى، غير از حزب بعثبود، و رابطهاى با ماموريتهاى خارجى نداشت.
4 - اداره امنيت اقتصادى از حيث تشكيلاتى از وزارت كشور منفك، و بار ديگر در مجموعه اين سازمان قرار گرفت. وظايف اداره امنيت اقتصادى را، مبارزه با خريد و فروش ارز و كنترل قيمت كالاها و بهخصوص موادغذايى تشكيل مىداد.
5 - اداره كل امنيت، سازمانهايى در هر استان، و همچنين، معاونتهايى در هر شهرستان، غير از شهر سامراء در اختيار داشت. با پيوستن سرلشكر وفيقالسامرايى گروههاى مخالف رژيم عراق، در شهر سامراء نيز يك سازمان امنيتبه وجود آمد.
6 - افراد اين اداره، لباسهاى غيرنظامى به تن داشتند، و افسران آن، از دانشكده امنيت ملى فراهم مىآمدند، ولى پيش از آن، از ميان افسران و كميسرهاى پليس انتخاب مىشدند.
7 - افسران و درجهداران اين اداره، علاوه بر حقوق، از مزاياى اضافه بهرهمند بودند. اين افسران با استفاده از اتومبيلهاى غيرنظامى خصوصى، جابه جا مىشدند.
8 - عناصر اين اداره، از طريق مراكز مخابرات شهرى (اپراتور)، تماسهاى تلفنى را كنترل مىكردند. اين كنترل معمولا بر مبناى تمايل آنها، در مورد هر تماس تلفنى اعمال مىشد، مگر آن كه كنترل يك خط خاص، از سوى ديگر سرويسها درخواست مىگرديد.
9 - بيشتر مراكز فروش كتاب، وابسته به اين سازمان بودند، و نيز، آنها با فروشندگان دورهگرد ارتباط و هماهنگى داشتند.
سرويس اطلاعات
1 - ساختمان اصلى آن در بغداد، در نزديكى پل «الخر» ، و در مجاورت نمايشگاه بينالمللى بغداد قرار داشت.
2 - آحرين رئيس آن، «مانع عبدالرشيد التكريتى» بود، كسى كه از تجربه و شايستگى لازم برخوردار نبود. تنها ويژگى او اين بود كه از خويشاوندان صدام و از اهالى روستاى «العوجه» به شمار مىرفت. جايگاه او، معادل جايگاه وزير بود.
3 - وظيفه اين سرويس، مبارزه با جاسوسى بود، به همين منظور، يك اداره كل، تحت عنوان «ضد جاسوسى» ، در بطن اين سازمان به وجود آمد. از ديگر وظايف آن، دستيابى به اطلاعات سياسى ، اقتصادى و فنى، راجع به كشورهاى همسايه، از طريق اداره كل فعاليتهاى سرى بود. همچنين، وظيفه هماهنگى با گروههاى مخالف ديگر كشورها را دنبال مىكرد. در اواخر حيات حكومت صدام، اين سرويس، عمده فعاليتهاى خود را متوجه فعاليت عليه نيروهاى ميهنپرست عراقى مخالف رژيم عراق، مقيم خارج و در داخل عراق نمود. همچنان كه وظيفه انجام ترور در خارج از عراق نيز به عهده همين سازمان بود. اين سازمان دو اداره كل، تحت عنوان امور ادارى - فنى و كامپيوتر و هم، دادگاه يا دادسرا را در اختيار داشت. اين بخش وظيفه بازجويى و شكنجه و محاكمه را انجام مىداد و محل آن در بغداد، و در حوالى خيابان «النضال» قرار داشت.
4 - اين سازمان، داراى مديريتهايى در استانها بود.
5 - عناصر وابسته به آن از لباسهاى معمولى غيرنظامى استفاده مىنمودند، و فقط كاركنان برخى از قسمتهاى قرارگاه آن، از جمله دفتر ويژه، لباس رسمى زيتون رنگ به تن مىكردند.
6 - به نيروهاى اين سازمان، علاوه بر حقوق، مزاياى اضافه داده مىشد. افسران اين سازمان، جهت رفت و آمد از خودروهاى غيرنظامى خصوصى بهره مىگرفتند.
7 - نيروهاى اين سازمان، بيشتر در پستهاى سفارتخانههاى عراق در خارج از كشور را، تحت عنوان دبير اول، دبير دوم، كنسول، وابسته بازرگانى، وابسته اداره فرهنگى و... قرار داده مىشدند.
ادارهكل اطلاعات نظامى
1 - مجموع ساختمانهاى اين اداره در كرانه رود دجله از طرف كاظمين، در شهر بغداد و در نزديكى پل «ائمه» قرار داشت.
2 - آخرين رئيس آن، سرلشكر ستاد «معتمد نعمة التكريتى» ، از اهالى بيجات بود. هم دورهاىهاى او، درجه سرهنگى داشتند، ولى او به خاطر اين كه از خويشاوندان صدام بود، دو درجه ترفيع گرفت. پيش از اين، فرماندهى لشكر «النداء» ، وابسته به گارد رياستجمهورى، و همچنين، سمت وابسته نظامى عراق در تركيه را بر عهده داشت.
3 - سازمان اطلاعات نظامى در مقايسه با ديگر سرويسهاى عراقى، كارآترين سازمان در زمينه جاسوسى خارجى تلقى مىشد. اين سازمان، داراى افسران اطلاعاتى با تجربه، در پوششهاى غيرنظامى در سفارتخانههاى عراق، و در برخى از كشورها مثل: اردن، تركيه و ايران بود.
4 - از اواخر سال 1994/1372، بيشتر تلاشهاى سازمان اطلاعات نظامى، در زمينه فعاليتهاى مخالفين رژيم، در منطقه شمالى عراق متمركز شد. اين فعاليتها، از طريق شبكههاى اطلاعاتى منطقه شمالى، واقع در موصل و همچنين، منطقه شرقى، واقع در كركوك، و يا شعبه سوم (شعبه كردها در اداره كل اطلاعات نظامى) صورت مىگرفت. اداره كل اطلاعات نظامى، يك شبكه اطلاعاتى در استان الانبار، و يك شبكه اطلاعاتى، در استان بصره، و در بسيارى از استانها و شهرستانها، تعداد زيادى مراكز اطلاعاتى در اختيار داشت.
5 - در اواخر دهه هشتاد ميلادى، اين اداره از حيثسازمانى بسيار بزرگ شد، وتعداد شعبههاى آن، به بيش از بيستشعبه، و تعداد نيروهاى آن، به بيش از شش هزار نفر رسيد، ولى به دنبال بمباران هوايى ژانويه 1991/1370 آمريكا، تصميم گرفت كه با جداكردن بخش امنيت نظامى، از تعداد افراد آن كاسته شود. از همين رو، اداره امنيت نظامى وابسته به اين اداره ايجاد گرديد، ولى در اوايل سال 1996/1374، پس از آن كه يكى از خويشاوندان صدام، به عنوان مدير سرويس اطلاعات ارتش منصوب شد، بار ديگر، اداره امنيت نظامى به سازمان اطلاعات نظامى مرتبط گرديد، اين در حالى است كه اين سازمان، با سازمان اطلاعات و امنيت كشور، و سازمان امنيت ويژه با رياست جمهورى در ارتباط بود. بر اساس آخرين اطلاعات، اداره كل اطلاعات نظامى وظيفه جمع آورى اطلاعات، درباره كشورهاى خارجى، و به ويژه، كشورهاى همسايه، نيروهاى مخالف در داخل و خارج از عراق، و در ميان نيروهاى مسلح (از طريق امنيت نظامى) را بر عهده داشت. در هر يگان، از يگانهاى ارتش عراق، در كنار افسر اطلاعاتى، يك افسر امنيتى نيز وجود دارد، و نيز، در هر يك از موقعيتها، جوخه امنيتى مستقر گرديده بود. خودروهاى «استيشن» غيرنظامى، مجهز به دستگاههاى بىسيم دوربرد، در اختيار اين سازمان قرار گرفت، تا براى انتقال اخبار به مناطق مورد نظر، از آنها استفاده شود.
سرويس امنيتى ويژه
1 - رياست آن را «قصى» پسر صدام بر عهده داشت.
2 - قرارگاه آن در كاخ رياست جمهورى، ولى تجمع اصلى نيروهاى آن در ساختمان «الحياة» ، در نزديكى كاخ رياست جمهورى بود، و ماموريت اصلى آنها، حفظ امنيت صدام بود.
3 - جزييات مربوط به وظايف اين سازمان عبارت بودند از:
- كنترل و حفاظت از كليه وزراء، و مقامات عالى رتبه،
- كنترل كليه سرويسهاى ديگراز جمله، سازمان كل اطلاعات، سازمان كل امنيت و سازمان كل اطلاعات ارتش،
- كنترل قرارگاه سپاهها و لشكرها. در اين رابطه، دستههاى آشكار و يا سرى امنيت ويژه، بهوجود آمد،
- كنترل ايست و بازرسىهاى موجود در جادههاى اصلى،
- حفظ امنيت نهادهاى صنعتى مهم،
- حفظ امنيت كاخهاى رياست جمهورى،
- حفظ امنيت كاخ رياست جمهورى و مجلس ملى،
- حفظ امنيت جنگ افزارهاى ممنوع و اسناد سرى،
- اجراى عمليات ترور مخالفين در داخل عراق،
- پيگيرى تحركات مخالفين در خارج و داخل كشور،
- حفظ امنيت راديوى عراق،
- نظارت بر فعاليت گارد ويژه و گارد رياست جمهورى (فرماندهى لشكر گارد ويژه، مستقيما با سازمان امنيت ويژه ارتباط داشت)،
4 - پرسنل اين سازمان، هنگامى كه مامور اجراى برخى از اقدامات در داخل شهرها و همچنين، اجراى عمليات كنترل مىشدند، از لباسهاى معمولى غيرنظامى، استفاده مىنمودند، ولى بيشتر آنها، لباس رسمى زيتونى رنگ به تن مىكردند.
5 - جاسوسى تلفنى، اين سازمان از ابزارهاى كنترل مختلف انسانى و فنى استفاده مىكرد كه كنترل تلفنى، يكى از اقدامات معمولى آنها بود. گاهى اوقات، اين سرويس امنيتى، به عمد اطلاعاتى را به يكى از شخصيتهاى مهم مىرساند و به او مىگفت كه تلفناش تحت كنترل قرار دارد، ولى مدتى بعد، به شخصيت مذكور خاطرنشان مىساخت كه با توجه به برطرف شدن شك و ترديدها، كنترل از تلفن وى برداشته شده است، اما در عمل، كنترل تلفن او همچنان ادامه پيدا مىكرد. اين روش، به افزايش اعتماد و اطمينان وى منجر گرديده و سبب مىشد تا او بدون در نظر گرفتن احتياط امنيتى، با تلفن سخن بگويد. گاهى اوقات نيز، در گوشىهاى تلفن، دستگاههايى جاسازى مىكرد كه بدون آن كه نيازى به برداشتن گوشى باشد، مجموعه گفتگوهاى انجام شده در اتاق و يا آن مكان را مخابره مىنمود. بىاطلاعى بسيارى از افسران از وجود چنين دستگاههايى سبب گرديد، تا آنها به جوخههاى اعدام سپرده شوند. گاهى اوقات نيز، در صورتى كه هدف مورد نظر، شخصيت مهمى بود، فقط به اين رويه بسنده نمىكردند، بلكه به صورت محرمانه وارد دفتر و يا منزل او مىشدند، و در نقاط مختلف ميكروفونهاى كوچكى جاسازى مىنمودند، آنگاه در نقطهاى نزديك به اين محل، استقرار پيدا كرده، و از طريق دستگاههاى مجهز به موج «اف - ام» ، اقدام به شنود گفتگوهاى وى كرده، و يا آن را ضبط مىكردند.
سرويسهاى امنيتى، برخى از افراد را با پوشش خبرنگار، خدمتكار، واكسى، چاىفروش و يا كارگران قهوهخانهها و رستورانها و مغازهها، به خدمت مىگرفت، از زنان هم، به شيوههاى منحرفانه بهرهبردارى، بهعمل مىآورد. يكى از وابستههاى نظامى، در كشورى نه چندان دور از عراق، به دام يك زن فاحشه افتاد، تمام ماجرايى كه بين آندو گذشته بود، از طريق نوار ويديويى ضبط گرديد. اين روش، در مورد برخى از افرادى كه انتظار نمىرفت، به دام اينگونه اعمال كشيده شوند، بهكار گرفته مىشد، صداى آنها ضبط مىگرديد و در پى آن، اعدام مىشدند.
سرويسهاى امنيتى از شيوههاى مختلفى به منظور ترور مخالفين سياسى استفاده مىكردند، از جمله، جاسازى يك بمب ساعتى در اتومبيل شخص مورد نظر، و يا استفاده از سمهاى مختلفى، مثل سم معروف «تاليوم». آميختن مقدار كمى از اين سم در چاى، قهوه و يا پپسىكولاى شخص، به زندگى وى پايان مىداد، در حالى كه هيچ تغييرى در مزه و يا بوى اين نوشيدنىها ايجاد نمىكرد. علاوه بر آن، كپسولها و قرصهايى وجود دارد كه پس از خوراندن آن به شخص، پس از مدت كوتاهى دچار سرطان مىگشت. سمهايى نيز وجود دارد كه به سرعت منجر به ايست قلبى مىگرديد.
بهره آخر
سرلشكر وفيقالسامرايى، در بخش پايانى كتاب ويرانى دروازه شرقى (چاپ 1997/1376)، چهار سناريوى كودتاى نظامى، قيام گسترده مردمى، ايجاد نيروى معارض در شمال، وانجام عمليات ويژه ترور را، براى سرنگون كردن رژيم صدام، مطرح ساخت، ولى بر بهكارگيرى سناريوى چهارم، يعنى ترور چهرههاى شاخص حكومت صدام تاكيد داشت. اگرچه، هيچيك از اين راهها در سقوط رژيم صدام بهكار نيامد، بلكه آن دولت، با مداخله خارجى و سكوت داخلى سرنگون شد، ولى بهنظر مىرسد، آمريكائيان، پيشنهاد سامرايى را براى تثبيتحضور خود در عراق، بهكار بستهاند، ازاينرو، و در نقطه مقابل، تنها راه پايان رنجهاى چند دهه مردم عراق، بهكارگيرى آنچيزى است كه سامرايى به عنوان سناريوى دوم در به سقوط كشيدن صدام مطرح، و سپس آنرا رد كرده است، يعنى: قيام گسترده مردمى.