responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 120  صفحه : 8

نگاهى فلسفى به مسائل جهانى


در گفت‌وگو با گروه ايرانى شركت كننده در بيست و يكمين كنگره جهانى

حيدر شادى

بيست و يكمين كنگره جهانى فلسفه، روزهاى دهم الى شانزدهم آگوست، در استانبول برگزار شد. كنگره جهانى فلسفه كه هر نج‌سال يكبار، توسط اتحاديه انجمن‌هاى فلسفه (وابسته به يونسكو) برگزار مى‌شود، مهم‌ترين نشست فلسفى محسوب مى‌شود. در بيست و يكمين دور اين كنگره، بيش از 1800 مقاله ارائه شد كه متن آنها به تدريج در سايت اينترنتى انجمن فلسفه تركيه (www.tfk.org.ir) ، قابل دسترسى خواهد بود. در محل اين كنگره ميزگردى با حضور چهار شركت‌كننده ايرانى كنگره، آقايان دكتر ربانى، دكتر جوادى، دكتر آزادپور و آقاى كاشى تشكيل شد. تلاش بر اين بود كه كنگره از نقطه نظرى ايرانى، براى علاقمندان به فلسفه در ايران، ترسيم گردد. با تشكر از اساتيد شركت‌كننده در ميز گرد و اعتذار از خوانندگان به خاطر تاخير در انتشار آن، متن اين ميزگرد تقديم مى‌شود.
آقاى دكتر ربانى، لطفا خود را معرفى نموده و نحوه حضورتان در كنگره را بيان بفرماييد.
بنده حبيب الله ربانى، استاد روانشناسى در پاريس هستم. من مدتى هم در دانشگاه‌هاى ملى (بهشتى) و تبريز تدريس كردم و حدودا 15 سال است كه به پاريس منتقل شده‌ام. پيش از هر چيز ابراز خوشحالى مى‌كنم، از اينكه مى‌بينم، هموطنان عزيز و همكارانم در اين كنگره حضور دارند، مخصوصا كه همه جوانان پرشور و پر انرژى‌اى هستند; گويى اسامى چند نفر ديگر از اساتيد ايرانى نيز در ليست‌سخنرانان آمده است، ولى خودشان نتوانسته‌اند در اينجا حضور بيابند.
بنده حدود 3 سال پيش كه در يونسكو بودم، اطلاعيه اين كنگره را ديدم و خود را براى شركت در آن آماده كردم، مخصوصا كه ديدم در اين كنگره، علاوه بر موضوعات محض فلسفى، برخى موضوعات كاربردى جالبى نيز پيشنهاد شده و خصوصا راجع به جنگ، صلح و خشونت هم سمپوزيوم و همينطور نشست‌هايى پيش‌بينى كرده بودند.
در ابتدا عرض مى‌كنم كه حدود سال‌هاى 1347، انجمن روانشناسى ايران، طى نامه‌اى از اعضاى خود خواسته بود كه در صورت داشتن پيشنهاداتى در مورد حل مسائل و معضلات جهانى، آنها را ارائه دهند. من همان موقع، تهيه چنين مقاله‌اى را در نظر داشتم; خوشبختانه 3 سال پيش ديدم كه همان موضوع در بيست و يكمين كنگره جهانى فلسفه نيز طرح شده است. نامه‌اى خطاب به رئيس كنگره پروفسور ايونيا كوچورادى كه از استادان فلسفه تركيه و همينطور رئيس اتحاديه انجمن‌هاى فلسفه (FIPS) و رئيس انجمن فلسفه تركيه است، نوشتم و نگارش مقاله‌اى را تحت عنوان «چرا جنگ و خشونت، نه‌خويشتندارى‌وصلح؟ » (why war andviolence, note peace and tolerence) پيشنهاد كردم كه خوشبختانه مورد قبول واقع شد. من مقاله خود را به دو زبان انگليسى و فرانسوى ارائه كردم. اولين بار بود كه ديدم در يك كنگره، نه يك زبان بلكه 6 زبان (انگليسى، فرانسوى، آلمانى، روسى، اسپانيولى و تركى) رسمى محسوب مى‌شوند و شركت كنندگان مى‌توانند مقالات خود را به يكى از 6 زبان ارائه دهند. بنده مقاله خود را روز دوشنبه (11 آگوست) ارائه كردم و بحمدالله شركت كنندگان استقبال خوبى از آن داشتند و اميدوارم كه مورد استفاده علاقمندان قرار گيرد.

با تشكر از آقاى دكتر ربانى، از دكتر جوادى خواهش مى‌كنم كه ضمن معرفى خود، در خصوص مقاله‌اى كه ارائه كرده‌اند، توضيحاتى ارائه دهند.

بنده محسن جوادى هستم; استاد فلسفه مجتمع آموزش عالى قم; موضوع مقاله من «برهان ابن سينا در اثبات وجود خداوند» است. ضمن ارائه روايتى از اين برهان، جايگاه آن در فلسفه اسلامى مورد بحث قرار گرفته است. اين مقاله قرار است روز يك شنبه 16 آگوست، ارائه شود.
از آقاى دكتر محمد آزاد پور تقاضا دارم، خود را معرفى كرده در خصوص نحوه حضور خود در كنگره صحبت كنند.
من محمد آزاد پور هستم; استاد فلسفه دانشگاه سانفرانسيسكو. در فلسفه تحليلى و به تازگى فلسفه اسلامى مطالعه و تدريس مى‌كنم. سخنرانى من بيشتر بر مقايسه نسبت غربى و اسلامى فلسفه متمركز بود. به نظر من فلسفه غربى، اگر چنين عنوانى درست‌باشد، يك حالت استمعار گرانه خاص خود را دارد و در ظرف اين دوره سكولار كه در تاريخ فلسفه حكمرانى مى‌كند، توانسته است‌خود را به كلى از تحويل گرفتن و مطالعه مكاتب شرقى، مخصوصا فلسفه اسلامى، اگر چه از نظر تاريخى و بنيادى به فلسفه عرب نزديك‌تر است، جدا كند. فلسفه غرب، فلسفه اسلامى را به عنوان عرفان يا كلام كنار گذاشته و مدعى است كه فلسفه محدوده خاص خود را دارد. مثلا متفاوت از كلام و عرفان است. برنامه من در اين كنگره، مشخصا مقايسه فلسفه ابن سينا و سنت تتوماس آكونيتاس در مورد معرفت‌شناسى متعالى بود.

با دوست دانشجوى شركت كننده در كنگره از ايران آشنا مى‌شويم.

من محسن كاشى، از دانشگاه تربيت مدرس تهران در اين كنگره شركت كردم. در مقطع فوق ليسانس فلسفه در اين دانشگاه مشغول تحصيل هستم. گرايش منطق كه در واقع همان فلسفه تحليلى است. حدود 2 ماه پيش اطلاع يافتم كه چنين كنگره‌اى برگزار مى‌شود; با توجه به اينكه تقريبا تمامى موضوعات فلسفى را در دستور كار خود قرار داده بودند و بيشتر گرايش‌هاى فلسفه تحليلى، همچون فلسفه دين، فلسفه زبان، فلسفه منطق و فلسفه علم در آن حضور داشتند، جهت‌شركت در اين كنگره ثبت نام كردم تا با آخرين بحث‌هاى صورت گرفته در اين زمينه شنا شوم.
آقاى دكتر ربانى، همان‌طور كه اطلاع داريد، شعار و عنوان فرعى كنگره «فلسفه و رويارويى با مسائل جهانى (Philosophy, facingworldproblems) است. مسائل و معضلات جهانى بشر از نقطه نظر فلسفى در اين كنگره طرح مى‌شوند. موضع عمومى كنگره نسبت‌به اين مسائل را چگونه تحليل مى‌كنيد، به خصوص كه شاهد بوديم، برخى از فيلسوفان شركت كننده، از جمله يورگن هابرماس و پيتر سينگر نسبت‌به خشونت‌هايى كه هم‌اكنون در سطح جهان وجود دارد، مثل حمله امريكا به عراق موضع‌گيرى كرده‌اند; لطفا در اين خصوص توضيحاتى بيان بفرمائيد.
اتفاقا وقتى برنامه‌ها را مرور مى‌كردم و در اين چند روز كه در برخى نشست‌ها شركت كردم، قسمت اعظم كنگره به همين موضوعات اختصاص دارد. مقالات زيادى از سوى فيلسوفان امريكا، روسيه، چين، كانادا و يا خود تركيه، در اين خصوص ارائه شده است و اين اهميت موضوع را نشان مى‌دهد. به نظر من، حق هم همين است; مخصوصا مسئله جنگ و صلح بايد تحليل فلسفى شود. اين اولا به مؤسسات بين‌المللى، مثل يونسكو، مخصوصا بخش تعليم و تربيت مربوط مى‌شود و همينطور مركز آموزش عالى و.....
لازم است تحقيق شود كه اين جنگ‌ها ازكجا سرچشمه مى‌گيرند؟ آيا منبع مادى دارد يا منشا تربيتى و اجتماعى؟ اتفاقا همين امروز هم مقاله‌اى از يكى از محققان افريقايى در مورد تروريسم ارائه شد. وى ابتدا تروريسم را تعريف كرده و سپس عوامل پيدايش آن را مورد بررسى قرار داد. بايد در كلاس‌هاى درس تاريخ تحليل شود كه اين پديده كى و چگونه ظهور كرد؟ بايد به وسيله رسانه‌هاى گروهى در راه مبارزه با آن تلاش كرد. در كل مسائل جهانى، به خصوص مسئله خشونت، به صورت‌هاى مختلف در كنگره طرح و بحث‌شد.

آقاى دكتر آزادپور، شما در خصوص موضع استعمارگرايانه فلسفه غرب در قبال فلسفه‌هاى ديگر صحبت كرديد; اين دو فلسفه در كنگره چه تعامل و حضورى داشتند؟

همان‌طور كه مى‌دانيد، در گروه‌هاى فلسفه دانشگاه‌هاى اروپايى و امريكايى نوعى اقبال نسبت‌به تدريس و تحقيق فلسفه‌هاى آسيايى وجود دارد كه معمولا هندى، چينى و شايد هم ژاپنى تا اندازه‌اى معرفى مى‌شوند، ولى به طور كلى در خصوص تدريس و تحقيق فلسفه اسلامى يك خلا وجود دارد. در اين كنفرانس هم اين مسئله به طور محسوسى وجود داشت; من در صحبت‌با فيلسوف‌هاى ترك كه در بيرون از كنگره با آنها آشنا شدم، متوجه شدم كه به برگزار كنندگان كنگره از اساتيد فلسفه اسلامى دعوت خاصى به عمل نياورده‌اند و آنها هم تصميم گرفتند كه به نوعى كنگره را تحريم كنند و اين موجب شد كه خلا فوق در كنگره محسوس‌تر باشد. متاسفانه هزينه ثبت نام بالاى كنگره موجب شد كه بسيارى از دانشجويان تركيه و برخى ديگر از كشورهاى اسلامى، توفيق حضور در كنگره را نداشته باشند. به هر حال، فكر نمى‌كنم اين كنگره بتواند آن طوركه بايد و شايد به فلسفه‌هاى شرقى از جمله اسلامى مجال حضور داده باشد. و يا در آن، در خصوص تعامل فلسفه شرقى - غربى بحث كافى شده باشد.

آقاى دكتر جوادى در خصوص حضور فلسفه‌هاى شرقى به خصوص اسلامى در اين كنگره، شما چه صحبتى داريد؟

تقريبا مطالب لازم را آقاى دكتر آزاد پور بيان فرمودند، ولى به نظر مى‌رسد كه برخى از موضوعات فلسفه اسلامى اگر چه به صورت فردى طرح شدند. فيلسوفان زيادى از كشورهاى مختلف اسلامى، در كنگره حضور دارند، حتى مقالاتى در مورد فلسفه اسلامى از جانب برخى اساتيد غير مسلمان ارائه شد كه قابل توجه بودند، ولى از يك نكته نيز نبايد غفلت كرد و آن اينكه در كل آنچه ما با آن در زمينه فلسفه اسلامى آشنا هستيم، بيشتر ما بعدالطبيعه و مباحث انتزاعى و تجريدى فلسفه است، ولى اينجا رويكرد عمده، كاربردى و عملى است. در غرب عموما و در اين كنگره خصوصا، بيشتر به مباحث عينى و ملموس فلسفه توجه شده است. شايد علت كم‌رنگ بودن حضور فلسفه اسلامى تا اندازه‌اى به همين مسئله بازگردد. ما در اين زمينه مقالات كمترى داريم; براى مثال خانمى ديروز مقاله‌اى را در خصوص جايگاه خانه در فلسفه افلاطون ارائه كردند، منظور، نه نقش خانه به عنوان يك ابزار زندگى، بلكه جايگاه، منزلت و حرمت انسانى خانه است. اين جو و فضا با آن تعريف و جايگاهى كه فلسفه نزد ما و ساير كشورهاى اسلامى دارد، معمولا متفاوت است. به هر حال يكى از دلايل حضور كم‌رنگ فلسفه اسلامى با ماهيت تجريدى و مابعدالطبيعى آن از يك سو، و رويكرد كاربردى اين كنگره از سوى ديگر بازمى‌گردد.
ولى شايد دليل عمده اين حضور كم‌رنگ، همان باشد كه آقاى دكتر آزادپور اشاره كردند، چون حتى در مباحث نظرى هم فلسفه اسلامى حضور كمترى داشت; با اين حال موارد قابل توجهى از فلسفه اسلامى، عليرغم فقدان حمايت‌هاى حقوقى به صورت انفرادى حضور داشت.

آقاى دكتر ربانى، در صورت امكان حضور جامعه فلسفى ايران در اين كنگره را ارزيابى كنيد.

راستش من انتظار داشتم كه در اين كنگره بزرگ جهانى، همكاران بيشترى از ايران حضور مى‌يافتند. دوست داشتم حداقل اساتيد محترم، آقايان دكتر رضا داورى، دكتر اعوانى، دكتر دنيايى و... را مى‌ديدم، چون كشور ما از نظر فلسفى همچون فرانسه، ايتاليا، روسيه و... از جمله كشورهاى غنى است. واقعا جاى تاسف دارد كه از كشور ايران، فقط ما 4 و 5 نفر در اين كنگره شركت كرده‌ايم، آن هم به صورت انفرادى. اميدوارم كه اين مسئله در كنگرهاى بعدى جبران شود. اين كنگره از صد سال پيش شروع شده و هر پنج‌سال يكبار برگزار مى‌شود و از قرار معلوم كنگره بعدى در سئول برگزار خواهد شد. و من اميدوارم كه يكى از كنگره‌هاى بعدى در ايران برگزار شود.
آقاى كاشى شما به عنوان دانشجوى شركت كننده از ايران، در خصوص شركت دانشجويان ايرانى در كنگره يا اطلاع‌رسانى آن در گروه‌هاى فلسفه دانشگاه‌هاى ايران، و همينطور در خصوص مشكلات موجود در اين راستا صحبت كنيد.
در حال حاضر، جريان فكرى جديدى در ايران آغاز شده است و آن توجه وافر جوانان به فلسفه است. شما اگر به دانشگاه‌هاى ايران سربزنيد، خواهيد ديد كه حتى در رشته‌هاى فنى مهندسى هم داشنجويان به فلسفه علاقه زيادى دارند، و حتى در صورت امكان به فلسفه تغيير رشته مى‌دهند. حجم كتاب‌هاى فلسفى چاپ شده در ايران، هم از لحاظ كمى و هم از لحاظ كيفى، نشانه خوبى بر اين مدعا است، ولى متاسفانه شركت در اين گونه مراسم، مشكلات زيادى دارد. من خودم چندين روز متوالى به دنبال تمهيدات و مقدمات اين سفر بودم. مسئله شرايط مالى هم وجود دارد كه هركسى اين تمكن را ندارد. دانشگاه‌ها هيچ كمكى به دانشجويان نمى‌كنند. در مجموع من فكر مى‌كنم، اگر چنين كنگره‌هايى در داخل ايران برگزار شوند، دانشجويان علاقمند زيادى در آن شركت مى‌كنند و علاقه جوانان هم بيشتر مى‌شود و فوايد بسيار زيادى دارد; براى مثال، وقتى من به اينجا آمدم، ديدم كه فضاى فلسفى جامعه ما نسبت‌به اين كنگره بسيار قوى‌تر است. بسيارى از اساتيدى كه در اين كنگره مقاله ارائه دادند و يا ايراد و سخنرانى كردند، ضعيف‌تر از اساتيد ما هستند. من با كسانى صحبت كردم كه سطحى علمى آنها از اساتيد ضعيف‌تر بود. اينها مى‌تواند نوعى اعتماد به نفس به دانشجويان ما بدهد.
آقاى كاشى فضاى فلسفى ايران را با كنگره مقايسه كردند; از آقاى آزادپور كه با محافل فلسفى تركيه آشنايى بيشترى دارند، مى‌خواهم در خصوص جو فلسفى كشور ميزبان به اختصار توضيح دهند.
من در دو سفرى كه به اينجا داشتم، با برخى از فيلسوفان تركيه آشنا شده و متوجه شدم كه در تركيه هم علاقه خاصى به فلسفه وجود دارد. تعداد گروه‌هاى فلسفه بسيار زياد است. كمتر دانشگاهى را مى‌توان سراغ گرفت كه گروه فلسفه نداشته باشد. در ميان جوانان ترك نوعى علاقه به احياى فلسفه دوره عثمانى وجود دارد. در پى برخى تغييرات سياسى - اجتماعى در تركيه، اكنون جوانان با احساس آزادى بيشتر، امور فلسفى را تعقيب مى‌كنند و كارهاى جالبى در اين زمينه انجام مى‌شود و مراكز تحقيقاتى و ترويجى زيادى در حوزه فلسفه تاسيس شده‌اند.
اطلاع داريم كه كنگره جهانى فلسفه بسيار گسترده است; براساس برخى آمارهاى ارائه شد. از سوى دبيرخانه، در اين دوره بيش از 1800 مقاله ارائه شده است; امريكا، روسيه و هند، به ترتيب بالاترين شركت‌كنندگان را داشتند... من مى‌خواهم ميزبانى ايران را براى يكى از دوره‌هاى بعدى كنگره امكان سنجى كرده باشيم. از آقاى دكتر جوادى كه خود در حال حاضر در ايران تدريس مى‌كنند، مى‌خواهم كه در اين خصوص صحبت كنند.
در مورد توانايى‌هاى ايران براى برگزارى اين كنگره، هيچ شكى وجود ندارد، ولى مشكل جدى ايران در اين خصوص، مسئله زبان‌هاى خارجى است. يكى از دلايل شركت كمتر اساتيد ايرانى در اين كنگره نيز به همين امر برمى‌گردد كه زبان فارسى يكى از زبان‌هاى رسمى كنگره نبود، ولى مثلا روسى رسمى بود و من شركت‌كنندگان روسى زيادى ديدم كه فقط روسى مى‌دانستند و مقاله خود را نيز به روسى ارائه كردند. به نظر من با اين شرايط ما براى ميزبانى كنگره در سال 2013 هم شكل خواهيم داشت. بسيارى از اساتيد بنام ما هم نمى‌توانند به انگليسى صحبت كنند يا بنويسند، به خصوص اساتيد فلسفه اسلامى. به نظر من دانشجويان و اساتيد ايرانى بايد براى شركت در اين كنگره‌ها تشويق شوند تا آن ترس بى‌جا از بين برود; به هر حال زبان انگليسى به زبان اصلى كنگره‌ها تبديل شده و مبادلات علمى با اين زبان صورت مى‌گيرد. ايران در داشتن فضاى فلسفى، اساتيد متنوع و حتى امكانات فنى گزينه مناسبى براى چنين كنگره‌هايى است. حال اگر افرادى كه متولى مراكز فلسفى هستند، از هم اكنون تماس‌ها و پيگيرى‌ها را شروع كنند، ميزبانى ايران در سال 2013 مى‌تواند، تحول خوبى در فلسفه ايرانى ايجاد كند. به خصوص كه برخى مسائل از قبيل خدمت‌سربازى و... مانع از حضور راحت طيف زيادى از دانشجويان ايرانى در كنفرانس‌هاى خارجى مى‌شود خلاصه جواب آنكه در ايران بالقوه اين امكان هست، ولى براى فعليت آن بايد برخى نارسايى‌ها از جمله زبان خارجى را بهبود بخشيد. طبيعى است كه علاوه بر اساتيد و دانشجويان، لازم است عده زيادى به عنوان متصديان امور برگزارى، با زبان‌هاى مختلف خارجى آشنا باشند.
در خصوص جدى بودن مسئله زبان خارجى و بالاخص انگليسى، بنده تجربه‌اى در اين زمينه دارم. پارسال در كنفرانس حقوق بشرى كه توسط يكى از دانشگاه‌هاى كشور برگزار شده بود. متاسفانه به خاطر همين مسئله زبان، اساتيد دانشجويان ايرانى اغلب ساكت‌بودند و اين شركت‌كنندگان خارجى بودند كه خود مقاله ارائه مى‌دادند و سپس بازخودشان درباره آن به پرسش و پاسخ مى‌پرداختند; من نديدم ايرانى‌ها اعم از اساتيد و دانشجويان بطور جدى در مباحث‌سهيم شوند كه مهم‌ترين عاملش همين مسئله زبان خارجى بود. گويا ايران فقط سرمايه‌گذارى كرده و از اساتيد خارجى دعوت كرده بود كه تشريف بياورند با هم به گفت‌وگو بنشينند، در حالى‌كه اگر زبان انگليسى جامعه فلسفى ايرانى تقويت‌شود، آنها شركت مى‌كنند و اولا از يافته‌هاى جديد فيلسوفان غربى اطلاع مى‌يابند و ثانيا فكر ايرانى و اسلامى را در گفتمانى تزريق كرده و در آن سهيم مى‌شوند. امرى كه ما در ايران شاهد آن نيستيم. به هر حال ايران براى برگزارى كنفرانس‌هاى بين‌المللى، نيازمند تقويت جدى زبان انگليسى در ميان تحصيلكرده‌هاى خود است.
در پايان ضمن تشكر مجدد از اساتيد محترم، تقاضا دارم سخن پايانى خود را بيان كنند.
دكتر ربانى; در خصوص زبان كه بدان اشاره شد، بايد بگويم كه تا چند سال قبل، بيشتر كنفرانس‌هايى كه تشكيل مى‌شد، به زبان فرانسه بودند. و صرفا در اين 30 - 40 سال اخير، زبان انگليسى اين قدر بين‌المللى شده است. به هر حال براى اساتيد ايرانى دانستن حداقل يكى از دو زبان ضرورى است.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 120  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست