حزب الله لبنان، تصويرى ديگر از انقلاب اسلامى
رنجبر مقصود
«حزبالله لبنان» ، يكى از موفقترين جنبشهاى اسلامى است كه تحت تاثير مستقيم انقلاب اسلامى ايران شكل گرفت. لبنان در حقيقتيكى از كشورهايى است كه در آن انقلاب اسلامى به طور كامل شناخته شد و آثار بسيار زيادى برجاى گذاشت.
حزبالله با الهام گرفتن از انديشههاى امام خمينى و ايدئولوژى انقلاب اسلامى، توانست هم در دوران مبارزه با اسرائيل و هم پس از عقبنشينى نيروهاى اشغالگر از لبنان، به عنوان يك نيروهاى مؤثر نظامى و سياسى در اين كشور ايفاى نقش كند; در اين مقاله مختصر، تلاش مىكنيم تا به صورت اجمالى، عوامل موفقيتحزبالله لبنان، استراتژى اين جنبش در مقابله و مبارزه با اسرائيل، و عملكرد آن پس از عقبنشينى اسرائيل از جنوب لبنان بپردازيم:
عوامل موفقيتحزبالله
اساس شكلگيرى و مبارزات حزبالله، ايمان و اعتقاد بوده است كه از انقلاب اسلامى الهام گرفته است; جايگاه ايمان و اعتقاد در حزبالله بر اصل مبارزه تقدم داشته است. در كنار اين عامل اساسى و مبنايى، عوامل ديگرى نيز وجود داشته كه جنبش حزبالله را به جنبشى اصيل و پويا تبديل كرده است; در اينجا به برخى از اين عوامل اشاره مىكنيم:
1. وحدت و انسجام تشكيلاتى: حزبالله داراى تشكيلاتى بسيار منسجم و منظم است; اين امر موجب شده است كه سازماندهى نظامى سياسى سطوح مختلف آن، به سهولت و دقتبسيارى صورت بگيرد. حوزه فعاليتحزبالله بسيار گسترده است و از تودههاى مردم گرفته تا دانشآموزان و دانشجويان، همگى مورد توجه حزبالله است و در تمامى اين سطوح، نظم و تشكيلات بسيار منسجمى حاكم است.
اين وحدت تشكيلاتى كه در تمام اركان حزبالله لبنان مشاهده مىشود، حزبالله را به يك نيروى سياسى و نظامى غيرقابل نفوذ تبديل كرده است، به حدى كه اسرائيل طى سالهاى گذشته، با وجود سازمان جاسوسى قدرتمندى چون «موساد» ، هرگز نتوانسته است در درون تشكيلات حزبالله لبنان رسوخ كند كه همين امر، عاملى اساسى در ابهام و واماندگى رژيم صهيونيستى در درك ماهيت و عملكرد حزبالله لبنان شده است.
2. هوشمندى و صداقت رهبرى: سيد حسن نصرالله، رهبر فعلى حزبالله لبنان، انسان بسيار هوشمندى است و توانايى تشكيلاتى، سازماندهى و رهبرى بسيار بالايى دارد و مواضع بسيار منطقىاى در قبال چگونگى فعاليتحزبالله لبنان در فضاى سياسى لبنان اتخاذ كرده است. همچنين ايشان داراى انعطافپذيرى خاصى است كه مىتواند در مواقع مقتضى تصميمات سرنوشتسازى را اتخاذ كند.
صداقت رهبر حزبالله لبنان، نه تنها مورد تاييد حزبالله، بلكه موجب شده است كه تمامى گروههاى سياسى و ملت لبنان به ايشان به عنوان يك فعال سياسى درستكار اعتماد كنند; در واقع رهبرى سيد حسن نصرالله موجب شد كه حزبالله پس از عقبنشينى اسرائيل از جنوب لبنان، در مسير منطقى و صحيحى مشغول فعاليتهاى سياسى گردد.
3. حمايتهاى ايران از حزبالله لبنان: حزبالله لبنان، علاوه بر اين كه تحت تاثير انديشه و ايدئولوژى انقلاب اسلامى شكل گرفت، همواره به طور سازمانى هم مورد حمايت جمهورى اسلامى ايران بوده است. در واقع يكى ديگر از عوامل اساسى وفقيتحزبالله لبنان در مقاطع مختلف، حمايتهاى جمهورى اسلامى ايران از اين جنبش اسلامى است كه بيشتر حمايتهاى معنوى بوده است و جنبه مادى آن از ابعاد معنوى و مذهبى آن بسيار كم رنگتر است.
تمامى حزبالله از رهبران آن گرفته تا اعضاى عادى آن، به نقش جمهورى اسلامى ايران واقف بوده و بدان اذعان دارند و نفوذ ايران در بخش عمدهاى از كشور لبنان، شامل جنوب لبنان و بخشهايى از بيروت هم كاملا مشهود است; با اين حال، حزبالله از لحاظ ساختارى، به هيچ عنوان به ايران وابسته نيست و به طور مستقل عمل مىكند. در هرحال سيد حسن نصرالله، يكى از عوامل عمده و اصلى موفقيتحزبالله را پيروى و تبعيت كامل از ولى فقيه معرفى مىكند.
حزبالله و اسرائيل
استراتژى حزبالله در مبارزه با اسرائيل به نحوى بوده است كه موجبات هراس شديد اسرائيل از حزبالله را فراهم كرده است. در حال حاضر، اسرائيل به شدت از حزبالله و عملياتهاى تهاجمى و تلافىجويانه آن مىترسد و اين وضعيت، تاثير عمدهاى بر روند امور داشته است. آموزشهاى اوليه حزبالله از سوى ايران صورت گرفته است، ولى براساس دستور امام، هيچ يك از نيروهاى ايرانى، حق مشاركت مستقيم در جبهه جنگ را نداشتهاند و هدف آنها فقط آموزش حزبالله لبنان براى جنگ با اسرائيل بوده است.
در حال حاضر نيز استراتژى حزبالله در قبال انتفاضه فلسطين، از همين اصل پيروى مىكند و هيچ يك از نيروهاى حزبالله در داخل فلسطين، اقدام به عمليات نمىكنند، بلكه خود فلسطينىها تحت آموزش و هدايتحزبالله، به مبارزه با رژيم صهيونيستى مىپردازند. به همين دليل، شيوه مبارزه نيروهاى فلسطينى نيز كاملا مشابه مبارزه حزبالله با اسرائيل در جنوب لبنان است و خود رژيم صهيونيستى به اين مسئله واقف بوده و به آن اعتراف كرده است. رژيم صهيونيستى توانايى برخورد با حزبالله را ندارد; چرا كه حزبالله هرگونه تجاوز اسرائيل به خاك لبنان را به شدت تلافى مىكند. و حتى سيد حسن نصرالله در پى حملات رژيم صهيونيستى به سوريه، تهديد كرد كه در صورت تكرار حمله به سوريه، حزبالله لبنان آن را بىپاسخ نخواهد گذاشت.
اساس مبارزه حزبالله لبنان با اسرائيل، چه در خاك لبنان و چه در درون فلسطين از طريق نيروهاى انتفاضه، بر عملياتهاى شهادتطلبانه استوار است و رهبر حزبالله لبنان نسبتبه اين مبارزات در درون رژيم صهيونيستى بسيار خوشبين بوده و معتقد است كه تداوم اين مبارزات مىتواند در آينده اين كشور را از لحاظ امنيتى دچار مشكل كند و با توجه به مسائل و معضلات داخلى اين كشور و اختلافات قومى و مذهبى شديد در آن كشور ناامن حاكم بر سرزمينهاى اشغالى مىتواند به عامل مهمى در گسترش مهاجرت (فرار) از اسرائيل شود كه روند آن آغاز شده و در حال سرعت گرفتن است; عامل اصلى اين مهاجرت معكوس از اسرائيل ناامنى و مشكلات اقتصادى است كه خود محصول ناامنى است.
حزبالله لبنان پس از پيروزى در جنگ با اسرائيل
حزبالله لبنان پس از پيروزى در جنگ با اسرائيل، دچار مسئله تداوم، جايگاه آن در فضاى سياسى لبنان و چگونگى ارتباط با ساختار سياسى آن كشور شد; ساختار سياسى لبنان، به دلايل مختلف از جمله حضور قوميتها ومذاهب مختلف، در آن و نقش هر يك از آنها براساس قانون اساسى و نيز نفوذ غرب در آن كشور در تحولات پس از حمله اسرائيل به آن، ساختار بسيار پيچيدهاى است; حزبالله به عنوان يك جريان نظامى اسلامگرا، چگونه مىتوانستبا اين ساختار سياسى تعامل مثبت داشته باشد؟ عملكرد حزبالله نشان داد كه آنان توانستند خود را با شرايط جديد وفق داده و نقش سياسى مؤثر و جديدى را در ساختار سياسى لبنان، براى خود تعيين كنند.
اولين مرحله در اين زمينه، باز تعريف حزبالله از نقش خود به عنوان يك جريان نظامى بود كه بايد داراى فعاليتهاى سياسى باشد; بنابراين در وهله اول، بعد نظامى خود را به امور فرامرزى محدود كرد و آن را صرفا به مقابله با اسرائيل محدود نمود.
بنابراين، در داخل لبنان، خود را فقط به عنوان يك جريان سياسى - مذهبى معرفى كرد كه نيرو و توان نظامى آن به دفع تهديد اسرائيل معطوف است. از همين رو ارتباط مثبت و سازندهاى با ساختار سياسى لبنان و با جميع نيروهاى مؤثر در آن برقرار كرد. البته اين جهتگيرى و اقدام، داراى ملزومات خاصى بود كه حزبالله لبنان به خوبى از عهده آن برآمد كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
1. حزبالله نقشى اساسى در عقبنشينى اسرائيل از جنوب لبنان ايفا كرد و در واقع اگر فداكارىها و مبارزات حزبالله لبنان نبود، شايد هيچ وقت اسرائيل حاضر به ترك لبنان نمىشد، اما حزبالله پس از به دست آوردن پيروزى در مقابل اسرائيل، اين پيروزى را صرفا به خود منحصر نكرد و علاوه بر اين، در ازاى اين پيروزى، ادعاى خاصى در فضاى سياسى لبنان مطرح نكرد، بلكه آن را مرهون تلاش تمامى نيروها و جريانهاى سياسى لبنان تلقى كرد و حتى نيروهايى را كه هيچگونه نقشى در اين پيروزى نداشتند، در آن سهيم كرد.
2. پرهيز از فرقهگرايى قومى و سياسى; يكى از تجارب تلخ لبنان كه مستقيما به شيعيان مربوط مىشود، درگيرىهاى شديد ميان شيعيان وابسته به حزبالله و شيعيان عضو جنبش امل بود; حزبالله لبنان با توجه به اين تجربه، به شدت از فرقهگرايى سياسى پرهيز مىكند و از همينرو، با وجود اينكه جنوب لبنان به طور كامل تحت نفوذ حزبالله است و در صورتى كه در اين منطقه كه داراى 24 نماينده در مجلس لبنان است، يك ليست 24 نفره ارائه دهد، به طور كامل راى مىآورد، ولى براى پرهيز از درگيرىهاى سياسى، ليست مشتركى با جنبش امل و نبيهبرى مىدهد و حتى تعداد اعضاى آنها را در اكثريت قرار مىدهد.
از سوى ديگر، با توجه به جمعيت مسيحى و سنى لبنان، از قومگرايى هم به شدت پرهيز مىكند.
3. ارتباط با تمامى احزاب سياسى لبنان; در حال حاضر، در فضاى سياسى بدبينانه لبنان تنها جريان سياسىاى كه توانسته اعتماد ديگر گروهها و احزاب را جلب كند، حزبالله لبنان است و اين به دليل نوع عملكرد آنها در ايجاد ارتباط با اين احزاب است كه اين امر با مسئله قبلى كه همان پرهيز از فرقهگرايى سياسى بود، ارتباط دارد.
4. جلب اعتماد ملت و دولت لبنان; حزبالله پس از عقبنشينى نيروهاى اسرائيل تلاش كرد تا بتواند اعتماد دولت و ملت لبنان را نسبتبه خود جلب كند تا بتواند فضاى مساعدى را براى ادامه و گسترش فعاليتهاى خود در داخل لبنان و در عرصه سياسى اين كشور فراهم كند و در اين راه تا حد زيادى موفق شده است; در حال حاضر، دولت لبنان به حزبالله، به عنوان بازوى امنيتى كشور مىنگرد و با توجه به ناتوانى ارتش لبنان در تامين امنيت اين كشور، دولت لبنان حزبالله را به عنوان عامل و نيروى اصلى تامين امنيت اين كشور، به رسميتشناخته است.
البته اين امر به اين دليل بوده است كه حزبالله لبنان، اساس فعاليتهاى خود را تامين امنيت ملى لبنان اعلام كرده و منافع ملى اين كشور را سرلوحه سياستها و اقدامات خود قرار داده است.
از سوى ديگر، حزبالله لبنان توانسته است، اعتماد اكثريت مردم لبنان، اعم از شيعه، سنى و مسيحيان را به دست آورد و هم اينك تقريبا تمامى ملت لبنان، حزبالله را به عنوان سالمترين و قابل اعتمادترين جريان سياسى لبنان تلقى مىكنند.
5. عدم حضور در دولت لبنان; دولت لبنان و مقامات سياسى آن، به شدت در فساد غرق هستند و به هيچ عنوان مورد اعتماد ملت لبنان نيستند. حزبالله لبنان تا كنون با وجود توانايى مشاركت در كابينه لبنان و نيز بروز برخى اختلافات درونى در آن در مورد پيوستن به كابينه، از حضور در دولت لبنان اجتناب كرده است و اين امر به خودى خود نقش مؤثرى در جلب اعتماد ملت لبنان از اقوام مختلف داشته است; در واقع بنا به گفته سيد حسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان، حزبالله نسبتبه سرمايهاى كه از جنگ با اسرائيل به دست آورده، به شدت حريص است و حاضر نيستبه راحتى اين سرمايه را از دستبدهد و در واقع به دنبال زمينهسازى سياسى و فرهنگى جهتحضور قدرتمندانهتر و كاملتر در دولت لبنان است.
البته حزبالله لبنان، هم اينك در شهردارىها و برخى از بخشهاى اجرايى سطوح پايين در لبنان فعال است.
6. گسترش و تنوع فعاليتها و برنامهها; حزبالله لبنان پس از عقبنشينى اسرائيل و قرار گرفتن در شرايط جديد، فعاليتهاى گستردهاى را جهت مشاركت در امور عامالمنفعه آموزشى، درمانى، فعاليتهاى مدنى و... آغاز كرد تا بتواند در فضاى جديد هم منشا اثر باشد و در اين راه با توجه به سرمايهگذارىهاى بسيار گستردهاى كه انجام داده توانسته است گامهاى بسيار مؤثرى جهت ارائه خدمات مختلف به ملت لبنان، اعم از مسيحى، سنى و شيعه بردارد. هدف از اين اقدامات، علاوه بر گسترش فضاى اعتماد و خوشبينى نسبتبه حزبالله در بين افكار عمومى لبنانىها، كادرسازى براى حزبالله در مراكز آموزشى مختلف است تا بتوانند در آينده، در اجراى برنامههاى آتى حزبالله در لبنان مؤثر باشند.
به هر حال، در شرايط فعلى، حزبالله لبنان جايگاه بسيار مناسبى در لبنان و در افكار عمومى لبنانىها دارد و در عين حال، هويت مستقلى يافته و مىتواند به راه خود ادامه دهد. با اين حال، با توجه به فضاى فرهنگى لبنان كه به شدت مستعد نفوذ فرهنگ غرب است، آينده حزبالله لبنان به عملكرد آتى آنها بستگى دارد و اين موفقيتها در صورتى تداوم خواهد يافت كه حزبالله لبنان بتواند خود را با مقتضيات زمانى و مكانى سازگار نمايد.