responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 84  صفحه : 1

دو فرزانه نامور


آينه پژوهش
عالمان, وارثان پيامبران, مفسّران حق, حاملان حقايق دين و نگهبانان معارف كتاب مبين و مرزبانان ارجمند انديشه دينى هستند; كه تمامت مكتب و سلامت انديشه دينى را از جان سپر مى سازند, و براى پاسدارى از حق و گسترش آيين الهى و تفسير معانى (نصوص ثقلين) از هيچ كوششى دريغ نمى ورزند.

تاريخ هماره آوردگاه انديشه ها و ميدانِ آراى مكتب ها و جايگاه عرضه افكار بوده است, و عالمان در اين آوردگاه, هماوردان هوشمند و پا در ركابى بودند كه از سر سوز و تعهد در جهت حمايت از انديشه دينى و تفسير شايسته و بايسته مكتب و پاسخ به آنچه همراه با جارى هاى زمان به وجود مى آمد, از (بام تا شام) مى كوشيدند.

عالمان, مفسران بزرگ رادى و صلابت و اميد بودند كه با ايجاد شور و نُشور, حركت و حضور و اميد و ايمان, اميد به آينده اى فراخ و زيبا و ايمان به مبدأ اعلى, انسان ها را از يأس, دلمردگى, ايستايى و پوچى مى رهانيدند.

فقيهان ـ آنان كه فقاهت را دكان معاش و فقه را ابزار چه و چهاى زندگى نمى كردند ـ معماران مدينه حق و حقيقت بودند, كه هماره حماسه پرشكوه درافتادن با ستم ها, ناراستى ها, زشتى ها, كج انديشى ها و كج روى ها را بر سرِ هر كوى و برزنى مى نواختند. و بدين سان شأن فقه و فقاهت را پاس مى داشتند و جايگاه چُنو انسانى را كه امام كاظم(ع) فرمود ـ بر شيطان ـ و شبكه گمراهى آفرين او ـ از هزار عابد كوبنده تر و دشوارتر هست ـ (بحارالانوار, ج2, ص5) پاس مى داشتند.

عالمان بر پايه تعليم بزرگ و بيدارگر ابومحمد حسن بن على امام حسن عسگرى(ع), مرزداران هوشيار, حاضر يراق و كارآمدى هستند كه با تفسير درست دين و عرضه شايسته مكتب, از هجوم فرهنگ ستيزان و تزويرگران به ساحت دين جلو مى گيرند و با صحنه سازى ها, فريبگرى ها و حق نمايى ها چنان درمى ستيزند كه كسى نتواند بر ناآگاهان جامعه شيعى چيره شود و با گستراندن دام فريب, و پاشيدن دانه گمراهى, كسانى را كه از عمق توطئه ها آگاه نيستند به دام افكند. (الاحتجاج, ج2, ص155)

فروتنى آميزه جان عالمان است, و خداباورى و مرگ انديشى, جلوه هاى متبلْور در لحظه ها و اقدام و سكوت و فريادشان. بدين سان دنياگريزى و ناسازگارى با جذبه ها و كشش هاى زيبا, فريبگر و زودگذر, برترين و روشن ترين ويژگى شان شده است.

بنگريد كه على(ع) ـ مصداق والاى عالم و معلم بى بديل بشريت ـ فقيه راستين را چه سان چهره نُمايى كرده است:

الامام الباقر(ع) ـ عن الامام علي: ألا أُخبركم بالفقيه حقّاً؟ من لَم يُقَنِّطِ الناسَ من رحمةِاللّه.. ولم يَترُكِ القرآن رغبةً عنه الى غيره. ألا لا خيرَ في علمٍ ليس فيه تفهُّم; ألا لا خيرَ في قراءةٍ ليس فيها تدبُّر; ألا لا خيرَ في عبادة ليس فيها تفقُّه.

امام باقر(ع) ـ به روايت از على(ع): آيا مى خواهيد از فقيه راستين به شما خبر دهم؟ كسى است كه مردمان را از رحمت خدا نوميد نكند… و براى تمايل پيدا كردن به افكار ديگر, دست از قرآن برندارد. آگاه باشيد كه در علمى كه با تفهم و دريافت درست همراه نباشد, خيرى نيست, و در قرائتى كه با تدبر نباشد خيرى نيست, و در عبادتى كه با فهم و تفقُّه (درك جامع و درست دين) همراه نباشد خيرى نيست. (الحياة, ج2, ص525)

راستى را چه قدر دشوار است ساحت آموزه هاى قرآن را پاس داشتن, در گردونه هاى گونه گون دنيا, حق گويى و حق گرايى و حق مدارى, و بر موضع حق پاى فشردن, كرامت انسان را پاس داشتن, اميد آفريدن, و تاريكى ها و تباهى ها را تباه كردن!

اين نيز شايسته است گفته آيد, كه به جايگاه مرزدارى فراز آمدن و مكانت مفسر دين را يافتن و پايگاه (فقيه) را ـ بدان گونه كه در روايت ها آمده است و نه… ـ يافتن, ساليان سال تلاش كردن و به اصطلاح پيشينيان (دود چراغ خوردن) و روزان و شبان سوختن و ساختن و آب شدن و با هواها و هوس ها مبارزه كردن, مفاهيم دين را به درستى دريافتن, و راه و شيوه هاى عرضه مناسب را فراچنگ آوردن و… لازم است وگرنه, نه هركه آينه سازد قلندرى داند و نه هركه چهره برافروخت, آيين سرورى داند و نه…

بگذاريم و بگذريم…

اكنون در آستانه برگزارى مجمعى ارجمند هستيم, براى بزرگدارى دو تن از عالمان, فقيهان, مرزداران. ژرف انديشان و پيراسته جانان: آخوند ملا محمدمهدى نراقى و ملا احمد نراقى. فرزانگانى كه در جهت دستيابى به دانش از هيچ كوششى دريغ نورزيدند و براى رسيدن به جايگاه عالمى زمان شناس و ديده ور از همه گونه لذت ها و شادخوارى ها تن زدند و براى هدايت مردمان و رويارويى با جريان هاى گمراهى آفرين, نستوه و استوار ايستادند و در مسير تفسير دين و تشييد اركان ايمان و استوارسازى حقايق قرآن, آثار بس ارجمندى آفريدند و با نگاشته هاى بلند و فاخر و فخيم, ميراث مكتوب شيعى را شكوهى ويژه بخشيدند.

اين دو چهره منوّر از سلسله فقيهان تشيع را به راستى مى توان جلوه اى از جامعيت عالمان دين تلقى كرد كه در گستره آگاهى ها و دانستنى هاى ژرف و ارجمند خود (سيماى جامعيت) را به معناى واقعى كلمه به نمايش گذاشته اند. آثار مكتوب آن بزرگواران بسيارى از ابعاد فرهنگى اسلامى را درنورديده است, و رشحات خامه آنان از تفسير و حديث و فقه و فلسفه و كلام گرفته تا هيئت و نجوم و ادب و علوم غريبه را فراگرفته است. اكنون چهره منور اين قله هاى افراشته فرهنگ شيعى را در پرتو برخى از حوادث و جارى هاى زندگيشان بنگريم; گرچه با نيم نگاه, آن هم از دور.

آورده اند كه پدر (ملا محمدمهدى) در فراگيرى دانش, از شكار هيچ لحظه اى وانمى ماند, و هيچ فرصتى را وگرچه بس اندك, از دست فرو نمى هشت, تا بدان جا كه روزگارى نامه هاى رسيده را نيز نمى خواند, تا آگاهى از محتواى آن ها برايش پريشانى خاطر فراهم نياورد; تمركز انديشه را از دست نهِلَد و براى حادثه اى, وانهادنِ درس را ملزم نگردد و….

حبّذا عاشقانه كوشيدن و خوشا بى قرارى در راه دانستن و دريافتن و…

نوشته اند كه پسر (ملا احمد) دلى سرشار از مهر به فرودستان و آكنده از كين به فرادستان و زورگويان داشت. با توده هاى مردم درمى آميخت و براى ستُردن ستم از زندگانى آن ها و شنيدن دردها, رنج ها و شكنجه هاى آنان, گوش شنوايى داشت. از اين روى بارهاى بار, با حاكمان آن سامان كه (جباريّت) پيشه كرده بودند و حتى با رأس هرمِ قدرت و جباريت (فتحعلى شاه) درافتاد. (قصص العلما, ص131)

او را با حاكم سر سازگارى نبود, و بر همگان مناعت طبعش در برابر حاكميت روشن بود; اما آن جا كه مصالح امت به ميان آمد, وحيثيت ملت و تماميت ارضى كشور و… به خطر افتاد, به پا خاست و در جنگ هاى ايران و روس فتواى جهاد داد كه (هركس از جهاد با روسيان باز نشيند, از اطاعت يزدان سر برتافته, متابعت شيطان كرده باشد.) (ناسخ التواريخ, ج1, ص359)

بارى عالمان مرزبانانند; مرزبان انديشه و ثغور اسلامى. چنين است كه نه خامه را از دست بر زمين مى نهند و نه چون لازم شد, حضور در ميان آتش و خون را ناسازگار با (وجهه عالمانه) تلقى مى كنند; و چنين است كه در كنار آن (فتوا) براى مرزبانى از ثغور اسلامى (سيف الامه) را در مرزبانى از انديشه هاى دينى و براى نبرد با هجوم فكرى مبشران مسيحيت مى نگارد كه به گفته پژوهشگرى بزرگ (آوازه اى بس فراوان) مى گيرد. (نخستين رويارويى هاى انديشه گران ايران, دورويه تمدن بورژوازى غرب, ص535) طرفه آن كه نراقى براى نقد و تزييف اثر مارتين, افزون بر بهره ورى از (كتبِ بسيار سلف) از منابع خود آنان پس از گفت وگو و بحث با (با احبار اهل ذمه) و اطمينان از انتساب آرا, سود جسته است. (همان, ص538)

چنين است حاضر يراقى, زمان شناسى, درك موقعيت و فهم جارى ها و نيازهاى زمان و هم سو و متناسب با آن حركت كردن و…

در ميان آثار پدر (جامع السعادات) درخشش ويژه اى دارد; كتابى است اخلاقى در جايگاهى بس بلند كه گزيده اى از آن را پسر در قالبى بس شيرين و آموزنده به فارسى عرضه كرده است. از منظرى, (جامع السعادات) كتابى است اخلاقى كه صد البته آثارى از اين دست ارجمندند و سودمند و داراى نقش و تأثيرى بس بزرگ, اما از منظرى ديگر نشانى است از زمان شناسى, خوش فهمى و ستيز با انحرافى جدّى در متن اجتماع و گستره روابط اجتماعى اخلاقى روزگار.

روزگار نراقى, به نوعى (صوفى گرى) افراطى و (اخلاق صوفى مآبانه), سستى آفرين و خردستيز و تن زدن از تفكر و مريد و مرادبازى و… مبتلا است. به واقع (جامع السعادات) كتابى است اخلاقى, اجتماعى, درگير با انحرافات و در جهت تصحيح حركت هايى ناسالم و ناهنجارى هاى اخلاقى و تفسير صوفيانه از اخلاق در جامعه. اين نكته را ـ كه تفصيل آن را مجالى فراخ تر بايد ـ مصلح جليل القدر معاصر حضرت شيخ محمدرضا مظفر(ره) به اختصار اما روشن, بررسيده است. (جامع السعادات, ج1, مقدمه, ص6 ـ 8)

چنين بودند آن دو: (شجره و ثمره). درختان تنومند آن روزگاران, با شاخ و برگ هاى بسيار و با بار و بَر فراوان; مردانى مرد, فقيهانى آگاه, زمان شناسانى متعهد, متعهدانى درگير, درگيرانى پيراسته جان, پيراسته جانانى نستوه, شكن ناپذير و استوارگام.
باز هم بگذاريم و بگذريم:
بى گمان تجليل از عالمان, تجليل از فرهنگ, فرهنگ بانى, بزرگى, هوشمندى و قله سانى است, و چنان كه در جايى ديگر نيز آورده ايم, تكريم متكلمان, حكيمان و فيلسوفان, تكريم خردورزى, انديشه ورزى, استوارانديشى, و حراست از مكتب, مرزبانى و ديده بانى است. اين مجمع ها با هر عنوانى كه شكل گيرد, اگر سامانى درست داشته باشد و محتوايى والا و ارجمند, بى گمان يكى از برترين تلاش هاى فرهنگى است و ما به اجمال در مقامى ديگر در چندى و چونى, بايستگى ها و نابايستگى هاى اين نوع حركت هاى فرهنگى سخن گفته ايم. (سرمقاله ش55 ـ 56)

اكنون به پاس تكريم (فاضلين نراقى) بانيان آينه پژوهش سزامند چنان دانستند كه يكى از شماره هاى خود را ويژه مشاركت در اين تلاش ارجمند فرهنگى قرار دهند, فرآيند آن نيّت ـ كه خداى آن را خالص قرار دهد ـ اوراقى است كه مى نگريد اميدواريم مقبول افتد و به نيكى در نظر آيد.


نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 84  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست