responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 8  صفحه : 2

يك دسته گل دماغ پرور
مختارى رضا


فهرست الفبائى كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى. محمد آصف فكرت. استدراك و پيوست محمد وفادار مرادى. (چاپ اوّل: مشهد, كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى, 1369). 952 ص, وزيرى.
حدود 65 سال پيش, رونق و تعالى كتابخانه گرانقدر و كهنسال ايران, يعنى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى مدّ نظر واقع شد و تنى چند از فضلاى وقت1 كه بصيرتى در معارف اسلامى داشتند, گرد آمدند و زمينه اعتلاى كتابخانه را در نشر فهرست آن دانستند. به نظر آن انجمن, نگارش فهرست به معنى لغوى, كارى بود بيهوده, و براين عقيدت بودند كه مقصود از فهرست, رفع دشواريِ يافتن كتاب است و فهرست كتابخانه بايد مانند كليدى باشد براى دستيابى به فرهنگ متقدم وبه گونه اى تنظيم گردد كه طالبان هر رشته از فنون و علوم به آسانى در اندك زمانى كتاب و اطلاعات مورد نظر خود را از ميان انبوه كتاب بيابند, و اين مقصود محقّق نشود جز با تدوين (فهرست موضوعى). انجمن مذكور با تنگنايى مآخذ, تمام كتب خطى و چاپى موجود را در هفده رشته تبويب و فهرست آن را در سه جلد تدوين كرد كه به سال 1305 شمسى منتشر شد, و در زمره مـنابع كتابهاى عظيمى همچون الذريعة قرار گرفت.
اين اولين فهرست مفصلّى بود كه در ايران نشر يافت و با هر كمى و كاستى كه داشت, انظار علما را به خود جلب كرد2 تا آنجا كه مرحوم علامه قزوينى طيّ مقاله اى جالب, در معرفى و نقد آن نوشت:
…اين اولين فهرست مفصلّى است كه در ايران از يك كتابخانه اى با اين بسط و اشباع و تحقيق چاپ شده است… و يك كشف الظنون مبسوط جامعى است در فنّ معرفة الكتاب منضمّاً به يك ابن خلّكانى در تراجم مؤلّفين آنها.
مؤلف اين فهرست نفيس… ـ چنانكه از مطالعه تحقيقات انيقه ايشان به وضوح مى پيوندد ـ علاوه بر مراتب فضل و دانش و وسعت اطلاع در علوم اسلامى, كه آثار آن در هر صفحه اى از صفحات اين كتاب نمايان است, حسن سليقه مخصوص ايشان از حسن ترتيب و تبويبى كه در فراهم آوردن اين فهرست اتخاذ نموده اند و از بسط و اشباعى كه در وصف نسخ و مواضع آنها و مؤلفين آنها به دست مى دهند و اقتصار بر معلومات خشك مختصر قليل الجدوى نمى كنند نيك هويداست… .فهرست جديد حاضر كه جلد اولش از طبع خارج شده, فى الواقع بهترين و با تحقيق ترين و مفيدترين فهرستى است كه تا كنون به زبان فارسي… ترتيب داده شده است….3
پس از نشر سه جلد فهرست, كه شامل تمام كتب خطى و چاپى موجود در كتابخانه تا آن تاريخ (1305 ش, 1345 ق) مى شد, با افزوده شدن بر تعداد كتب كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى, تدوين و نشر فهرست نيز به همان شيوه موضوعى سه جلد اول ادامه يافت و تا كنون دوازده جلد آن منتشر شده كه وصف دوازده جلد منتشر شده آن بدين قرار است:
جلد اوّل: مشهد, 1305ش, 1345ق, شامل اين موضوعات: 1 ـ حكمت, كلام, اصول عقايد و تصوف; 2 ـ منطق; 3 ـ تفسير; 4 ـ اخبار .
جلد دوم: مشهد, 1305ش, 1345ق, شامل: 1 ـ فقه; 2 ـ اصول; 3 ـ تجويد; 4 ـ ادعيه; 5 ـ اخلاق و مواعظ; 6 ـ رجال و انساب; 7 ـ لغت.
جلد سوم: مشهد, 1305ش, 1345ق. شامل: 1ـ صرف و نحو; 2 ـ معانى بيان; 3 ـ تاريخ و افسانه; 4 ـ ادبيات; 5 ـ طبّ; 6 ـ رياضى.
جلد چهارم: مشهد, 1325ش, شامل: 1 ـ حكمت و كلام; 2 ـ منطق; 3 ـ تفسير.
جلد پنجم: مشهد, 1329ش, شامل: 1 ـ اخبار; 2 ـ فقه.
جلد ششم: مشهد, 1344ش, شامل: 1 ـ اصول فقه; 2 ـ تجويد و قرائت; 3 ـ ادعيه و مزار; 4 ـ اخلاق; 5 ـ رجال, انساب و دراية.
جلد هفتم: در دو مجلد, مشهد, 1346ش, شامل: 1 ـ تاريخ, تذكره, افسانه و سفر نامه; 2 ـ ادبيات.
جلد هشتم: مشهد, 1350ش, شامل: رياضيات.
جلد نهم: مشهد, 1361ش, شامل: 1 ـ تاريخ, تذكره, افسانه, سفرنامه و جغرافى; 2 ـ ادبيات.
جلد دهم: مشهد, 1362ش, شامل: رياضيات.
جلد يازدهم: مشهد, 1364ش, شامل: 1ـ حكمت, كلام و عرفان; 2 ـ منطق; 3 ـ تفسير.
جلد دوازدهم: مشهد, 1370ش, شامل: صرف و نحو.
از اين دوازده جلد, جلد اول تا ششم به قطع رحلى و بقيه به قطع وزيرى است; و چنان كه ملاحظه مى شود از جلد نهم به بعد, پس از پيروزى انقلاب اسلامى تأليف و منتشر شده است. البته تدوين فهرست همچنان ادامه دارد و سرپرست محترم كتابخانه يادآورى كرده اند كه اينك جلد سيزدهم و چهاردهم آن در دست تدوين است.4
در جلد اول تا ششم, علاوه بر نسخ خطى, كتابهاى چاپى موجود در كتابخانه هم به شيوه موضوعى فهرست شده است كه با توجه به اوضاع و احوال زمان تأليف فهرست, كارى بوده است بسيار سودمند; ولى جلد هفتم به بعد منحصر به معرفى نسخه هاى خطى است.
افزون بر آنچه گذشت, مسؤولان كتابخانه آستان قدس رضوى آهنگ آن دارند كه مجلدّات قديم فهرست را (يعنى جلد اول تا سوم) با تحقيق و دقت, بازنگرى و بازنگارى و از نو چاپ كنند كه البته كارى است بسيار پسنديده و لازم. زيرا گذشته از اينكه مجلدات قديم فهرست در دسترس نيست و بسيار كمياب و بلكه ناياب است; داراى نواقص و معايب بسيارى است كه برخى از آنها در مقاله سابق الذكر علامه قزوينى بازگو شده است و بسيارى را نيز فاضل گرامى جناب آقاى سيدعلى اردلان جوان, در مقدمه چاپ جديد جلد اول متذكر شده اند.
تا كنون جلد اول فهرست قديم به تحقيق, ويرايش و بازنگارى دانشمند گرامى جناب آقاى سيدعلى اردلان جوان, و با حذف فهرست كتب چاپى و نيز موضوع (اخبار) از جلد اول به گونه اى جالب و درخور تحسين, در سال 1365شمسى در مشهد, به اهتمام كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى, منتشر شده و بازنگرى جلد دوم فهرست خطى نيز در دست تدوين است.5
چاپ دوم جلد اول فهرست را بايد تأليفى جديد به حساب آورد. زيرا با چاپ اول آن از زمين تا آسمان تفاوت دارد و آقاى اردلان جوان براى به سامان آوردن آن بسيار كوشيده و حقّاً نمونه اى عالى از فهرست نسخه هاى خطى ارائه كرده اند. ايشان در مقدمه به تفصيل از كاستيها و اشتباهات چاپ اول جلد اول سخن گفته و فروتنانه اظهار داشته اند:
…نكات يادشده فقط جنبه رفع ابهام علمى داشته است و بس, و اميد است كه خوانندگان گرامى آنها را حمل بر عيبجويى و خرده گيرى نفرمايند كه نگارنده را با قلّت بضاعت علمى به هيچ وجه چنين قصدى نبوده است و نيست زيرا (بر بساط خوبرويان خود فروشى شرط نيست) و مخصوصاً وقتى به درياى بيكران علم و دانش آن بزرگمردان نكونام بينديشيم, اين نكته ها را جز خاشاكى اندك بر آن نخواهيم ديد كه به هيچ وجه از پاكى و زلالى و گوارايى آن نخواهد كاست.6
*** فهرست اختصارى
آنچه تا اينجا گفته شد, راجع به فهرست تفصيلى و موضوعى كتابخانه آستان قدس رضوى بود. البته اين معرفى شامل كليه نسخه هاى موجود كتابخانه نيست و بقيه طيّ چند مجلّد ديگر فهرست خواهد شد. جداى از آن يازده جلد فهرست تفصيلى و موضوعى, اخيراً فهرست اختصارى و الفبائى كليه نسخه هاى خطى موجود در كتابخانه آستان قدس, با عنوان (فهرست الفبائى), منتشر شده است. اين فهرست حاوى معرفى 15000 مجلد خطّى است, شامل بيش از 20000 عنوان; اعم از آنچه تا كنون به صورت تفصيلى و موضوعى فهرست شده يا بعداً خواهد شد. در اين فهرست كتابهاى متعددى كه ضمن مجموعه ها يا ضميمه كتب ديگر است, هر يك در جاى خود به گونه مستقل ذكر شده و پس از ذكر نام كتاب, زبان, موضوع, نام و نسب مؤلف و تاريخ وفات او, عصر تأليف, شماره نسخ متعدد موجود از يك كتاب در كتابخانه ـ بر حسب قدمت ـ ذكر نوع خط, نام كاتب و تاريخ محلّ كتابت آمده و در پايان, نسخه هاى بدون تاريخ ذكر شده است. نسخه هاى ناقص و نيز كتابها و رساله هايى كه ضمن مجموعه ها يا ضميمه كتب ديگر است, هر يك با رمزى خاص مشخص شده و ترجمه هر كتاب پس از ذكر همان كتاب آمده است, (ص3 ـ 4).
ترديدى نيست كه فهرست الفبائى, مدخلى بر ساير فهرستهاى موضوعى و تفصيلى تلقى مى شود و محققان و مجامع علمى را از كتابشناسى و نسخه شناسى فهرستهاى موضوعى بى نياز نمى كند; ولى با اين همه, كارى است كارستان و بسيار ستودنى و قابل توجه. اين فهرست, اولين فهرست اختصارى از كليه نسخ يك كتابخانه بزرگ به اين شيوه است كه در ايران منتشر مى شود و بايد اين ابتكار و حسن سليقه و ذوق را به پديد آورندگان آن تبريك گفت. اميد است ساير كتابخانه هاى ايران در اين كار خداپسندانه به كتابخانه آستان قدس رضوى اقتدا كنند. و فهرست اختصارى الفبائى كليه نسخ خطى خود را منتشر كنند. پيداست كه اين نوع فهرست نسبت به فهرست تفصيلى كه سالها به طول مى انجامد, در اولويت است.
اين فهرست از جهات گوناگون سودمند و كارآمد و داراى محاسن بسيار است; از جمله:
اولاً پس از گذشت 65 سال از نشر اولين مجلّد از فهرست موضوعى كتابخانه آستان قـــدس رضوى, فهرست موضوعى همه نسخ اين كتابخانه منتشر نشده و تا كنون محققان ناچار بودند علاوه بر مراجعه به فهرستها, به خود كتابخانه نيز مراجعه كنند تا از وجود يا عدم نسخه موردنظر خود مطمئن شوند; ولى فهرست الفبائى اين بار سنگين و دشوار را از دوش محقّق برمى دارد.
ثانياً تهيه كردن كليه مجلّدات فهرست تفصيلى براى بسيارى مقدور نيست و حتى برخى از كتابخانه ها هم, كليه آنها را در اختيار ندارند و بر فرض داشتن, در اختيار مراجعان نمى گذارنذ; ولى فهرست الفبائى يك مجلّد است و تهيه اش آسان.
ثالثاً براى دستيابى به مطلوب, تا كنون لازم بود محقق در بيش از يك, و احياناً در چندين مجلد, تفحّص كند; مثلاً براى آگاهى از وجود و چند و چون نسخه يا نسخه هايى از يك كتاب رياضى, بايد جلد سوم و هشتم و دهم فهرست موضوعى را وارسى كند. امّا با مراجعه به فهرست الفبائى با صرف كمترين وقت, به مطلوب دست مى يابد.
رابعاً اينك با يك نگاه و مراجعه به يك يا دو صفحه, به كليه نسخ يك كتاب, وقوف حاصل مى شود و براحتى مى توان نسخه هاى متعدد را با هم مقايسه كرد و بهترين را برگزيد و سفارش داد. و بالاخره, آنچه حسن و جمال اين فهرست را كمال بخشيده است, وجود فهرست راهنماى (مؤلفان) (ص769 ـ 875) و (كاتبان) (ص876 ـ 940) در پايان آن است كه كارى است لازم و ستودنى و كار محقق را بسيار آسان مى كند. زيرا فى المثل با صرف كمترين وقت, مى توان از كليه نسخ موجود آثار شيخ مفيد ـ ره ـ در كتابخانه آگاه شد.
***
اين بنده از شنيدن خبر نشر اين فهرست بى اندازه مسرور شد و اينك به سهم خود از كليه بانيان اين امر خير بى نهايت سپاسگزار است. بى ترديد ـ چنانكه بر آگاهان هويداست ـ مؤلفان رنجى گران را بر خود هموار كرده تا توانسته اند اين فهرست را به سامان رسانند. اينك با طلب پوزش, به برخى از سهوالقلمها و كاستيهاى آن كه به نظر قاصر و فكر فاترم رسيده است, اشاره مى كنم :
1ـ در ص184, ذيل عنوان (حاشيه بر الفيه شهيد اول) نوشته شهيد ثانى, سه نسخه به شماره هاى 9690, 2371, 2780 معرفى شده است. راجع به شماره 9690 چيزى نمى دانم; چون نه نسخه اش را ديده ام و نه در فهرست موضوعى و تفصيلى 7 آستان قدس معرفى شده است. امّا دو شماره ديگر, يكى قطعاً و جزماً از آن شهيد ثانى نيست و يكى به احتمال قريب به يقين. شماره 2780 در فهرست (ج5, ص406) هم معرفى و آنجا نيز به شهيد ثانى منسوب شده; ولى قطعاً اشتباه است و اين حاشيه از آن مولى عبدالله شوشترى است و نسخه هاى ديگرى هم از آن در دست است. از جمله نسخه شماره 165 فقه همين كتابخانه ـ كه در فهرست (ج2, ص50) معرفى شده است ـ و نسخه شماره 4968 كتابخانه آيت الله العظمى مرعشى (فهرست مرعشى, ج13, ص 165) كه اتفاقاً در همه خصوصيات عين همين نسخه محل بحث است; حتى در حواشى با تعبير (منه دام ظلّه) و مانند آن. و تعجب است با اينكه يك نسخه از حاشيه شوشترى با خصوصيات و آغاز و انجام همين نسخه, در فهرست (جلد2, ص50) معرفى شده, مع ذلك نويسنده جلد پنجم فهرست (در ص406) نسخه ديگرى از همان حاشيه را به شهيد نسبت داده و نتيجتاً اين اشتباه به فهرست الفبايى هم سرايت كرده است.
اتفاقاً شيخ آقا بزرگ تهرانى ـ قدس سره ـ هم در ذريعه دچار همين سهو شده و نسخه مورد بحث را به شهيد نسبت داده و گفته اند:
اين حاشيه غير از شرح شهيد برالفيه موسوم به المقاصدالعلية است. در اين حاشيه در بحث اشتراط امام يا نائبش در نماز جمعه, به المقاصدالعلية ارجاع داده و گفته است: (فيه نظر لإطلاق الآية و الأخبار… و قد بسطنا الكلام فى شرح هذه الرسالة). مراد شهيد از (شرح هذه الرسالة) همان المقاصدالعلية است. نسخه اى از اين حاشيه در كتابخانه رضوى (وقفى عماد فهرستى) موجود است.8
مقصود شيخ آقا بزرگ ـ ره ـ از نسخه وقفى عماد فهرستى, همين نسخه مورد بحث, يعنى نسخه شماره 2780 است و عبارتى كه ايشان در بحث نماز جمعه از آن نقل كرده اند, عيناً در برگ 62 ألف موجود است. تصوير اين نسخه هم اكنون پيش روى من است و نه تنها مؤلف اين حاشيه در اين مورد به شرحش برالفيه ارجاع داده; بلكه در چندين مورد ديگر بدان حواله داده است. از جمله: برگهاى4, 6, 23. و منظور مولى عبدالله شوشترى شرح خود وى برالفيه است; نه اينكه مؤلف اين حاشيه شهيد ثانى باشد و مقصود از شرح, كتاب المقاصدالعلية. سرگذشت نگاران تصريح كرده اند كه مولى عبدالله شوشترى غير از اين حاشيه, شرحى مبسوط بر الفيه نوشته است. 9
نسخه شماره 2371 هم كه ذيل عنوان (حاشيه بر الفيه) نوشته شهيد ثانى, كنار شماره قبل معرفى شده است, به گمان قريب به يقين از شهيد نيست; مى دانيم كه شهيد ـ بجز المقاصدالعلية ـ دو حاشيه برالفيه نوشته است و اين نسخه, هيچكدام نيست. زيرا با هيچيك از نسخه هاى شناخته شده دو حاشيه شهيد برالفيه سازگارى ندارد. گرچه اين نسخه هم در فهرست (ج2, ص49) به شهيد منسوب شده و از آنجا اين اشتباه به فهرست الفبايى منتقل شده است. ولى نمى دانم فهرست نگاران كتابخانه به چه دليلى آن را از آن شهيد دانسته اند؟ تصوير اين نسخه هم اكنون پيش روى من است و هيچ نشانه اى دال بر اينكه تأليف شهيد باشد در آن ديده نمى شود. تنها در پايان آن آمده است: (تمّت حاشية الرسالة الألفية الشهيدية). و اين عبارت دلالت نمى كند كه حاشيه از شهيد ثانى باشد; بلكه چون به متن الفيه شهيد اول, فراوان (الألفيه الشهيدية) اطلاق مى شود, اينجا هم (الشهيدية) صفت (الرسالة الألفية) است; نه صفت (حاشية). وانگهى بر فرض كه اين حاشيه از آن شهيد ثانى باشد, اين نسخه با شماره 2780 از زمين تا آسمان تفاوت دارد; پس چرا هر دو شماره ذيل يك عنوان آمده اند كه دال است بر اينكه اين دو, دو نسخه از يك كتابند؟ محتمل است شماره 9690 هم كه ذيل همين عنوان آمده با هيچ يك از اين دو نسخه, يكى نباشد.
2 ـ در ص 698 و 764 آمده است كه (ظاهراً الجواهر المضيئة فى شرح الألفيه از آن شهيد ثانى است و آن غير از المقاصدالعلية اوست.) هيچيك از آثار شهيد ثانى بدين نام موسوم نيست; بنابراين يا نسخه موسوم بدين نام از شهيد نيست يا نام آن در نسخه اشتباه ثبت شده است. نسخه اى ديگر از الجواهر المضيئة در كتابخانه ملك به شماره 3011/5 موجود است.
***
3ـ در فهرست (ج2, ص3ـ4) ذيل شماره 6 فقه, آمده است كه (حاشيه اى بر ارشاد ظاهراً از شهيد ثانى ضميمه نسخه شماره 6 فقه است. ) ولى ظاهراً در فهرست الفبائى, اين حاشيه ارشاد از قلم افتاده است. البته در فهرست (ج2, ص171) شماره 171 فقه, حاشيه اى بر ارشاد معرفى و به محقق كركى منسوب شده است; ولى عبارت پايان آن با حاشيه ضميمه شماره 6 فقه يكى است. بنابراين نمى شود اين دو نسخه تأليف دو نفر باشد و بايد هر دو يا از شهيد باشد يا از محقق كركى. و ظاهراً هر دو از كركى است; زيرا در فهرست آثار شهيد از چنين كتابى با اين خصوصيات ذكرى نرفته است. اميد است فهرست نگاران كتابخانه با مقايسه اين دو نسخه قضيه را يكطرفه كنند.
4ـ در جلد6, ص613, ضميمه نسخه شماره 8912 كه شرح بدايه شهيد است, چند كتاب و رساله ديگر معرفى شده كه همگى در فهرست الفبائى از قلم افتاده است. اين آثار عبارتند از: معارج الاصول محقق, وجيزه بهائى, مسارّالشيعه مفيد, نتائج الافكار, رساله اى در نيت عبادات و مقالى در تعيين قبله شام, هر سه از شهيد ثانى. البته در فهرست (ج6, ص613) اين رساله نيت عبادات به شهيد ثانى منسوب شده است كه از شهيد ثانى نيست و ظاهراً از شهيد اول است. زيرا نسخه هاى شناخته شده رساله نيت شهيد ثانى ـ از جمله نسخه شماره 2395/10 كتابخانه ملك و شماره 1743/2 كتابخانه فيضيه, و نسخه اى ضمن مجموعه اى از رسائل شهيد ثانى متعلق به جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمدعلى روضاتى كه با فروتنى و گشاده رويى در اختيار حقير نهاده اند ـ همه غير از اين است. شيخ آقا بزرگ ـ قدس سره ـ دو رساله نيت عبادات تأليف شهيدين را معرفى كرده 10 است كه خصوصيات هر يك را جابجا ذكر فرموده و آنچه تأليف شهيد ثانى دانسته, تأليف شهيد اول است و بالعكس.
5ـ در ص333, رساله شرح حديث الدنيا مزرعة الآخره (شماره 8889) با ترديد به شيخ ابراهيم كفعمى منسوب شده است. اين رساله ـ چنانكه در ذريعه (ج13, ص198) آمده ـ قطعاً تأليف شهيد ثانى, و نسخه هاى ديگرى هم از آن موجود است; از جمله نسخه شماره 1396/3 كتابخانه آيت الله العظمى گلپايگانى ـ دام ظله ـ در قم, و نسخه شماره 561/6 كتابخانه دانشكده الهيات تهران, و نسخه اى متعلق به كتابخانه حجت الاسلام و المسلمين روضاتى. رساله مذكور بر اساس نسخه شماره 8889 آستان قدس در مجله تراثنا (شماره 17, ص 938 ـ 950) چاپ شده است.
***
6ـ در ص592, نام نهايه شيخ طوسى را نهاية الاحكام نوشته اند كه درست نيست. نهاية الاحكام نام نهايه علامه حلى است ـ چنانكه در همان صفحه مذكور است ـ نه نهايه شيخ. خود شيخ در كتاب فهرست, 11 از آن با تعبير النهاية فى مجردالفقه و الفتاوى ياد كرده و نيز با همين عنوان هم چاپ شده است. البته پژوهشگر رجالى معاصر, استاد شبيرى زنجانى مى فرمودند: (فى مجردالفقه و الفتاوى) جزء نام كتاب نيست بلكه توضيحى است كه شيخ درباره محتواى كتاب داده اند.
7ـ در ص 465, تاريخ ختم تأليف جلد اول شرح لمعه 950 ذكر شده كه درست آن 956 است.
8ـ در ص71, درگذشت مؤلف كتاب الانوار و مفتاح السرور و الافكار با ترديد به سال 250 قمرى ذكر شده است. ابوالحسن بكرى مؤلف انوار قطعاً پس از اين تاريخ مى زيسته و به گفته ذهبى در سير اعلام النبلاء (ج19, ص 36) بين سالهاى 480ـ500درگذشته است, و گرچه برخى وى را استاد شهيد ثانى (متوفى در 965) دانسته اند; ولى شخص ديگرى است و قطعاً پيش از بكرى استاد شهيد ثانى مى زيسته است. 12
9ـ در همان صفحه, جاى ذكر تاريخ درگذشت على بن طيفور بسطامى مؤلف انوار التحقيق را سفيد گذاشته اند. يادآورى مى كنم كه وى از علماى قرن يازدهم است و شرح حالش در طبقات اعلام الشيعه شيخ آقا بزرگ (قرن يازدهم, زير چاپ) آمده است. در مواردى از ذريعه هم آثارش معرفى شده است; از جمله ج2, ص421, شماره 1664; ج16, ص211, شماره 771; ج18, ص244, شماره 216; ج21, ص265, شماره 4968.
10ـ در ص547 و 674, ابومخنف, مؤلف مقتل معروف موجود منسوب به او قلمداد شده است كه درست نيست و لازم بود گفته شود: منسوب به ابومخنف. 13
11ـ در ص549, مُقنع صدوق و مقنعه مفيد به تشديد (ن) ضبط شده كه به تخفيف درست است.
12ـ در ص20 و 57, كلمه (فوق الذكر) استعمال شده كه از لحاظ ادبى خطاست.
13ـ در ص144, التكليفيه شهيد اول, جزء موضوع (اخبار) معرفى شده با اينكه در علم (كلام و عقايد) است. البته در فهرست (ج6, ص402 ـ 403) ضمن موضوع (اخلاق) ذكر شده, كه آن هم اشتباه است.
در كتابخانه آيت الله العظمى مرعشى نجفى ـ قدّس سرّه الشريف ـ نسخه اى خطى از اين رسـاله به شمـاره 1176/2 موجود است. در اينجا بخشى از آغاز اين رسـاله را از روى نسخه مذكور نقل مى كنم تا مدعايم ثابت شود:
الحمدلله الذى لم يخلق الخلق عبثاً و لم يدعهم هملاً, بل كلّفهم بالمشاقّ علماً و عملاً, لينزجروا عن قبائح الأعمال و ينبعثوا على محاسن الحلال و الحرام… و بعد, فهذه المقالة التكليفية مرتّبة على خمسة فصول: الفصل الأول فى ماهيته و توابعها; الفصل الثانى فى متعلّقه; الفصل الثالث فى غايته; الفصل الرابع فى الترغيب; الفصل الخامس فى الترهيب… فالفصل الأول يبحث فيه عن الثلاثة: الأول و هى ما التكليف, و البحث فيه عن مفهومه بحسب الاصطلاح, و هل يجب فى حكمته تعالى أم لا؟ و مَنِ المكلِّف و المكلَّف؟ و الفصل الثانى يبحث فيه عن مدلول كيف التكليف, أى على أيُّ صفة يكون. و الفصل الثالث يبحث فيه عن مدلول لم يجب التكليف مثلاً و هو السؤال عن غايته. و الفصلان الأخيران من مكمّلات هذا الفصل.
گويا از آنجا كه شهيد در فصل چهارم و پنجم رواياتى در ترغيب و ترهيب نقل مى كند, فهرست نويسان به اشتباه افتاده, برخى آن را در موضوع (اخلاق) و برخى ديگر در (اخبار) دانسته اند.
14ـ تاريخ درگذشت وحيد بهبهانى در ص10 (1205 تا 1208) و در ص21 (1205) و در ص45 (1208) و در ص53 (1206) آمده! كه اولاً لازم بود همه جا يكنواخت باشد, و ثانياً درست آن 1205 است. 14 نيز شهادت شهيد ثانى همه جا به سال 966 ذكر شده كه 965 درست است.15 وفات شيخ مفيد در ص39 به سال 417 ذكر شده كه 413 درست است. تاريخ وفات علامه مجلسى در برخى صفحات 1110 و در برخى ديگر (از جمله ص75, 77, 82, 656) 1111 و نيز تاريخ درگذشت شيخ بهائى در برخى موارد 1030 و در برخى 1031 ياد شده كه در هر دو مورد تاريخ اول درست است. ايضاً در ص548 درگذشت شريف العلماء به سال 1245 ذكر شده كه درست آن 1246 است. 16
15ـ در ص568, نسخه شماره 3490 از منيةالمريد ناقص الآخر است كه تذكر نداده اند; با اينكه بنا بوده است كه نقص نُسَخ تذكر داده شود. نيز در ص538 نسخه جمل شيخ مفيد بدون تاريخ معرفى شده; حال آنكه مورّخ 1352 قمرى است.
16ـ در ص104, تجريدالاعتقاد خواجه طوسى به صورت تجريد العقـائد و تجريد الكلام ضبط شده كه درست نيست و نام صحيح آن تجريد الاعتقاد است. 17
17ـ در ص47, نسخه شماره 13360 از اسرار الصلوة شهيد ثانى, (نَسخ على فرزند مؤلف) قلمداد شده كه درست نيست و اصلاً شهيد فرزندى به نام على ندارد; و اگر شيخ على صاحب در ّمنثور مراد باشد, وى نوه فرزند شهيد ثانى است نه فرزندش. ايضاً در ص567 ـ و نيز فهرست ج6, ص87 ـ نام كاتب نسخه شماره 3026, ابن سعتر ذكر شده كه درست آن (ابن شعير) اشت. وى از شاگردان شهيد ثانى است كه نسخه شماره 1017 كتابخانه مركزى دانشگاه تهران نيز به خط اوست.
18ـ در ص417, نسخه شماره 9681 از غايةالمراد, مورّخ 847 ذكر شده كه درست آن ـ چنانكه در برگ 62 آن آمده است ـ 849 است نه 847. البته در شناسنامه اين نسخه تاريخ 757 هم ذكر شده كه البته اين تاريخ تأليف غايةالمراد است نه تاريخ كتابت نسخه.
19ـ در ص568, نسخه شماره 6250 از منيةالمريد, (نسخ علوان) و بدون تاريخ معرفى شده است. چند نسخه ديگر در كتابخانه به خط علوان شيرعاوى مورخ 966 قمرى هست از جمله نسخه شماره 7244 از اسطنبولية, كه اگر مراد از كاتب نسخه شماره 6250 علوان شيرعاوى باشد, او از معاصران شهيد ثانى است و طبعاً تاريخ نسخه ـ مانند چند نسخه ديگر به خط همين كاتب ـ بايد حدود 966 باشد.
20ـ در ص225, شماره 2672 (رساله طلاق حائض تأليف شهيد ثانى), و در ص273, شماره 2673 (رساله تقليد ميت تأليف شهيد ثانى) (نسخ ابن حاجة, 950 قمرى) دانسته شده است; حال آنكه اولاً رساله تقليد ميت مورخ 949 است نه 950; ثانياً اين سال, تاريخ تأليف است نه تاريخ كتابت; ثالثاً ابن حاجه نام كاتب نيست; بلكه كنيه شهيد ثانى است كه در پايان رساله بدين گونه آمده است: (فرغ من تسويد هذه الرسالة… زين الدين بن على بن احمد الشهير بابن الحاجة) و پيداست كه فهرست نگار محترم از اين عبارت متوجه نشده اند كه ابن الحاجة همان زين الدين بن على ـ يعنى شهيد ثانى مؤلف رساله ـ است. رابعاً تاريخ كتابت نسخه, سال 980 يا قبل از آن است; زيرا در همين سال مقابله شده, چنانكه در حاشيه آخرين برگ آن آمده است.
***
21ـ در ص589 مى خوانيم: (رساله در نماز جمعه. عربى از شهيد ثانى, 2760… ايضاً رك: صلاة الجمعة.) اولاً چرا رساله اى عربى درباره نماز جمعه, مانند رساله هاى مشابهش, ذيل نام اصليش يعنى (صلاة الجمعه) نيامده است؟ ثانياً (ايضاً رك: صلاة الجمعة) يعنى چه؟ اگر منظور اين است كه ذيل (صلاة الجمعه) نسخه ديگرى از اين رساله معرفى شده ـ كه البته نشده ـ اشكال اين است كه چرا نسخه هاى يك رساله, دو جا ذكر شده است؟ و اگر مقصود اين است كه ذيل (صلاة الجمعة) نيز همين نسخه معرفى شده است ـ كه اتفاقاً همين طور هم هست (رك: ص3859) ـ اشكال اين است كه چرا يك نسخه دو جا ذكر شده است: يك جا ذيل (صلاة جمعه) و جاى ديگر ذيل (نماز جمعه)؟
22ـ از جوابهاى شهيد ثانى به سماكى يك نسخه به شماره 7632 در ص22 ذيل عنوان اجوبة المسائل; و نسخه ديگرى از همين رساله به شماره 2369 در ص517, ذيل عنوان مسائل و اجوبه معرفى كرده و ظاهراً متوجه نشده اند كه اينها, دو نسخه از يك رساله است و بايد يك جا و با يك عنوان معرفى شود.
23 ـ در ص281 مى خوانيم: (رسائل. عربى و فارسي… از شهيد ثانى). اولاً شهيد ثانى مطلقاً رساله اى به فارسى تأليف نكرده است; ثانياً كتابى به نام ـ يا معروف به ـ رسائل ندارد. پس قاعدتاً چند رساله از رساله هاى او مراد است و چون وقتى گفته شده (رسائل شهيد) معلوم نيست مراد چه رساله هايى است ـ بخلاف تعبير (رسائل شيخ انصارى) ـ و قطعاً از سوى ديگر همه رساله هاى وى مراد نيست, پس بايد مشخص شود كه چه رساله هايى منظور است; وگر نه از كلمه (رسائل) چيزى دستگير خواننده نمى شود.
24 ـ نسخ حاشيه آخوند خراسانى بر رسائل در صفحات مختلف و با نامهاى گوناگون معرفى شده است; بدين گونه:
الف: ص132, حرف (ت): (تعليقه بر اصالة البراءة, ضميمه شماره 13042, شكسته نسعليق مؤلف, 1302.)
ب: ص193, حرف (ح): (حاشيه بر حجية قطع و ظن و استصحاب, ص13042, شكسته نستعليق مؤلف 1307قمرى.)
ج: ص206, حرف (ح): (حاشيه بر فرائد الاصول, تاريخ تحشيه 1291…).
د: ص638, حرف (ح): (حاشيه بر فرائدالاصول (قديمه)…).
هـ: همان جا: (حاشيه بر فرائدالاصول (جديده)…).
در اينجا اشكالات متعددى وارد مى شود: اولاً چرا در مورد الف و ب و ج مشخص نشده كه نسخه حاشيه قديمه است يا جديده؟ چنانكه در مورد د و هـ مشخص شده است؟ ثانياً چرا نسخ يك كتاب يك بار ذيل عنوان (حاشيه بر فرائد) و بار دوم ذيل (حاشيه بر حجية قطع و…) و بار سوم ذيل (تعليقه بر…) معرفى شده است؟ ثالثاً اگر بنا بود مشخص شود كه نسخه شامل چه قسمتهايى از حاشيه رسائل است ـ چنانكه در مورد الف و ب مشخص شده است ـ چرا در مورد ج و د و هـ مشخص نشده كه نسخه شامل چه قسمتهايى از حاشيه است؟ رابعاً در مورد ج آمده است: (تاريخ تحشيه 1291 ). حال آنكه اين سال, تاريخ قسمتى از حاشيه رسائل است و تحشيه برخى قسمتهاى ديگر اين حاشيه پس از اين تاريخ انجام شده است.
***
25 ـ در ذكر نام كتابها روش واحدى اعمال نشده و از چند جهت چندگونگى ديده مى شود; از باب نمونه به اين موارد ـ كه عيناً همان طور كه در فهرست الفبائى آمده نقل مى شود ـ توجه كنيد:
* يك: الف, ص9: آثار الباقيه, آثار الظاهرة فى الجوّ; ص517: مسائل اللوامع; ص569: مواهب الرضوية .
ب (اين نمونه ها چنانكه ملاحظه مى شود از همان صفحات مذكور در بند الف نقل شده است), ص9: الآثار المتخيّلة فى الجوّ; ص517: المسائل القصرانى, المسائل المحمدية, المسائل المصريه, المسائل الملقّبات, المسائل الناصريات; ص569: المواهب السنية, المواهب القدرية, المواهب القدسية, الموجز الحاوى. سؤال اين است كه ـ مثلاً ـ چه فرقى است بين (مواهب الرضوية) و (المواهب السنية) كه در يكى (ال) از سر موصوف حذف شده و در ديگرى باقى مانده است؟ و همچنين در نمونه هاى ديگر. درست است كه در اين گونه عبارات ـ به قول مرحوم قزوينى ـ 18 فارسى زبانان (ال) را از سر موصوف بر مى دارند و مى گويند (عروةالوثقى) و (شيخ الرئيس), نه (العروةالوثقى) و (الشيخ الرئيس); ولى اولاً بايد در اين نكته يكنواختى رعايت شود, ثانياً شايد بتوان گفت در كتابى مثل فهرست نسخه هاى خطى لازم است نام دقيق و كامل كتاب ذكر شود; چون فقط براى فارسى زبانان نوشته نمى شود و مرجعى است براى دانشمندان عرب زبان و غيرهم.
* دو: الف, ص287: (روض الجنان (ـ فى شرح ارشاد الأذهان); روضات الجنات (ـ فى احوال العلماء و السادات); روض الاخيار (ـ فى مختصر ربيع الابرار)).
ب, ص417: (غايةالمأمول فى شرح زبدة الاصول, غاية المراد فى شرح نكت الارشاد; غايةالمرام فى شرح شرائع الاسلام).
چه فرقى است بين عنوانهاى بند الف و بند ب كه در مثالهاى مذكور در بند الف, نيمى از عنوان كتاب با تيره از نيم ديگر جدا شده و بين دو پرانتز نهاده شده است؟ و اگر روش صحيحى است ـ كه البته نيست ـ چرا جاهاى ديگر مثل عناوين بند ب, اين روش اعمال نشده است؟ و خلاصه چرا همگونى رعايت نشده است؟
***
از ص617 تا 682 با عنوان (پيوست), شامل معرفى نسخى است كه پس از ختم تأليف فهرست الفبائى, براى كتابخانه خريدارى شده و فاضل گرامى آقاى محمد وفادار مرادى فهرست آنها را تهيه و تنظيم كرده اند. همچنين ايشان ذيل عنوان (استدراك) از ص683 تا 766 مطالب سودمندى را يادآورى كرده اند. (استدراك) شامل (افتادگيها, افزودگيها و توضيحاتى است كه با مراجعه به اصل نسخ و فهارس كتابخانه آستان قدس و ديگر كتب مرجع فراهم آمده است.) (ص648). ولى اگر قسمت (پيوست) و (استدراك) به صورت جداگانه نبود و هر مطلبى در جاى مناسب خود در فهرست مندرج شده بود, بر (سهل التناول) بودن آن مى افزود و كمك بسيار خوبى از لحاظ صرفه جويى در وقت به خواننده مى شد.
در پايان مجدداً از همه كسانى كه به نوعى در به وجود آمدن و نشر اين فهرست سهمى داشته اند سپاسگزارى مى كنم. روشن است كه حتى چندين برابر اين ايرادات در مثل چنين كتابى قابل اغماض است و از ارزش آن نمى كاهد. اين هم ناگفته نماند كه من اصرارى بر قبولاندن آراى خود ندارم و ممكن است در بسيارى از ايراداتى كه ذكر كردم, حق با نويسندگان محترم فهرست الفبائى باشد.

 

پانوشتها:
1. برخى گفته اند اين عدّه عبارت بودند از: شادروانان افسر, شيخ محمد خالصى, مرتضى قليخان نائينى, حاج عمادالمحققين واعظ تهرانى معروف به عماد فهرستى, ميرزا على اكبر شهيدى ثقةالاسلام و اوكتايى. رك: فهرست كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى. تحقيق و بازنگارى از سيدعلى اردلان جوان.(چاپ دوم: مشهد, كتابخانه آستان قدس رضوى, 1365). ج1, ص9.
2. اقتباس از فهرست كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى. تأليف مهدى ولائى. (مشهد, كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى, 1364). ج11, ص ج ـ د.
3. بيست مقاله قزوينى. با مقدمه و اهتمام عباس اقبال و ابراهيم پورداد. دو جلد در يك مجلّد, (چاپ سوم: تهران, دنياى كتاب, 1363). ش. ]چاپ دوم: 1332ش[. ج2, ص238 ـ 241. قزوينى اين نقد را ـ كه نمونه اى عالى از نقد علمى و منصفانه است ـ در محرم 1347 قمرى, يعنى 64 سال پيش نوشته است.
4. فهرست كتب خطى كتابخانه آستان قدس رضوى. چاپ دوم: ج1, ص8.
5. همان.
6. همان, ص19.
7. منظور از فهرست موضوعى و تفصيلى, همان يازده جلد فهرست كتابخانه آستان قدس رضوى است كه در آغاز مقاله معرفى شد. گرچه آن فهرستها به نام فهرست موضوعى و تفصيلى ناميده نشده اند; ولى عملاً هم موضوعى اند و هم تفصيلى ـ يا به تعبير رائج (وصفى) يا (توصيفى); در قبال فهرست الفبائى, كه گرچه به نام فهرست اختصارى ناميده نشده; ولى بواقع فهرست اختصارى است, بنابراين فهرست مورد بحث, فهرست الفبايى اختصارى است و آن يازده مجلد, فهرست موضوعى تفصيلى آستان قدس رضوى است.
8. الذريعة. شيخ آقا بزرگ تهرانى. (چاپ سوم: بيروت, دارالأضواء, 1403) ج6, ص23, شماره 86.
9. رك: همان, ج13, ص112, شماره 353.
10. همان, ج24, ص439 ـ 440; شماره 2301; ص440 ـ 441, شماره 2308.
11. فهرست. شيخ طوسى. تصحيح سيد محمدصادق آل بحرالعلوم. (نجف, مكتبة مرتضويه). ص160.
12. براى آگاهى گسترده درباره مؤلف انوار رك: (پژوهشى در تاريخ زندگى شهيد ثانى). رضا مختارى. مجله نورعلم, شماره 27, (مرداد 1367), قسمت چهارم, ص126 ـ 143; (تراثنا), شماره 23, ص68ـ70.
13. رك: (ابومخنف و سرگذشت مقتل وى). سيدعلى ميرشريفى. آينه پژوهش, شماره 2, (مرداد ـ شهريور 1369), ص31 ـ 40.
14. رك: وحيد بهبهانى. على دوانى. (چاپ دوم: تهران, اميركبير, 1362). ص253 - 255.
15. منيةالمريد. شهيد ثانى. تصحيح رضا مختارى. (چاپ اول: قم, دفتر تبليغات اسلامى, 1368). ص13 ـ 17.
16. رك: (نقد و بررسى اعلام المكاسب). سيدجواد شبيرى. مجله نورعلم, شماره 19 (بهمن 1365), ص70 ـ 85.
17. براى آگاهى از ادله اين مدّعا رك: (دو كتابشناسى شيعى: 1. از بلاد هند). رضا مختارى. مجله نشر دانش, سال دهم, شماره دوم, (بهمن و اسفند 1368). ص51 ـ 54.
18. بيست مقاله. ج2, ص250 ـ251.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 8  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست