responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 5  صفحه : 11

معرفيهاى اجمالى‌
مهدوى راد محمدعلى

معجم احاديث الامام المهدى. الجزء الاول و الثّانى:
احاديث النبي‌
گروهى از فاضلان، با اشراف على كورانى. (قم، مؤسسة المعارف الاسلامية، 1411). 1130 وزيرى.
آرمان نجات انسان و رهايى بشر از تنگناها و ستمها و نارواييها، از جمله موضوعات مورد تأكيد و بنيادين مكتبها و مسلكهاى گونه گون بوده و هست. در حوزه فرهنگ اسلامى اين حقيقت جلوه‌اى زيبا دارد و در احاديث پيامبر عظيم الشأن اسلام، كلمات مربوط به اين آرمان والا و «خورشيد مغرب» بدان‌سان فراوان است كه محققان و محدثان بزرگى از اهل سنت به تواتر آن تصريح كرده‌اند. (منتخب الاثر، ص 5؛ خورشيد مغرب، ص 81). امّا احاديث مربوط به اين «آرمان مطلوب حق پرستان» و «آشكارساز مظاهر ايمان» و «پاسدارنده ناموس خداى و نابود سازنده كافران»، چهره دل انگيزتر و تنبه آفرين‌تر به خود گرفته است. اين تعاليم آنگاه كه در ترسيم حالتى با عنوان «انتظار» رخ مى‌نمايد، به گفته منتظرى پرشور و محققى توانمند: «آتشفشانى در اعصار، و غريوى در آفاق، خونى در رگ زندگى و قلبى در سينه تاريخ است». (خورشيد مغرب. محمدرضا حكيمى، فصل انتظار، ص 259. آنچه در داخل گيومه‌ها آمده است، از كتاب ياده شده آورده‌ام.)
روشن است كه مدارك وجود و ظهور منجى و آمدن مهدى - عج - و مسائل مربوط به آن بزرگوار، منحصر به مآخذ و منابع يك مذهب اسلامى نيست؛ بلكه روايات و مدارك اسلامى در اين باره نزد همه مسلمانان وجود دارد؛ رواياتى بسيار با اسنادى معتبر و صحيح. محققان بزرگ و محدثان عاليقدرى در نوشته‌هاى خود اين روايات را آورده‌اند و برخى در نگاشته‌هاى مستقلى به گردآورى اين احادث همت گماشته‌اند. در جهت فهرست نگارى اين آثار و عرضه ابعاد گونه گون اين پژوهشها تاكنون گامهاى سودمندى برداشته شده است. (اين بنده در مجالى ديگر از كتابنامه‌هاى اين موضوع ياد كرده‌ام. ر.ك: مجله حوزه شماره 27، ص 200). امّا فراهم آوردن تمام اين سرمايه سترگ كارى كارستان مى‌طلبيد كه اينك - سپس خداى را - با تلاش و سختكوشى تنى چند از محققان و با همت «بنياد معارف اسلامى» در قم، جامه عمل پوشيده و دو مجلّد از اين *78* مجموعه در اختيار «طالبان خورشيد» و جستجوگران آگاهى درباره امام زمان - ارواحنافداه - قرار گرفته است. از ابعاد پژوهش و منابع كار پيشتر در مقاله ياد شده سخن گفته‌ام؛ اينك مى‌افزايم كه اين دو جلد جامع احاديث پيامبر اسلام - ص - درباره امام زمان - ع - است. (البته بدون رواياتى كه در تفسير آيات آمده است). و مجموع آنها به 560 حديث رسيده است. احاديث بر اساس تسلسل منطقى و با توجه به محتواى آن رده بندى شده‌اند. بدين سان كه از احاديث مربوط به ماقبل ظهور مى‌آغاز و با آنچه مربوط به شخصيت امام - عج - و ظهور آن بزرگوار است، ادامه مى‌يابد. متن احاديث از كهنترين منابع موجود برگزيده شده و آنگاه تمام منابع و مصادر ديگر به ترتيب تاريخ ثبت شده است. متن احاديث با تمام دقت و بدون هيچ گونه تصرّف آمده است و در تبيين و توضيح چگونگى آنها، به صحّت و سقم آنها توجهى نشده است. اگر دو حديث تا حدود زيادى مشابه بوده‌اند، يك شماره در كنار يكى از آنها نهاده شده و بقيه بر اساس آنچه در مصادر آمده، ثبت شده است. در هر جلد فهرست دقيق احاديث آمده است و در پايان جلد دوّم فهرستهاى فنى كتاب، شامل فهرست موضوعات، روات، اعلام، اقوام و اصحاب و صفات مهم، اماكن، جنگها و ملاحم، زمانها، ارقام و اعداد، اسلحه‌ها و ابزار، جوارح و اعضاء، لباسها و پوشيدنيها، درختها و گياهها و فهرست منابع آمده است. پايان بخش كتاب فهرست الفبايى موضوعى مستخرج از متن روايات است. اين فهرست در بهره ورى محققان از احاديث و سهل الوصل ساختن متون روايات بسيار سودمند و كارآمد است. كتاب مقدمه‌اى دارد كه در ضمن آن از چگونگى پژوهش و شيوه تنظيم كتاب سخن رفته است.اين مجموعه اثرى است عظيم، كارآمد و روشمند كه بى گمان محققان و پژوهشگران، دقت عمل، تنظيم دقيق و تأليف روشمند آن را خواهند ستود و پژوهشيان اين مباحث از آن فراوان بهره خواهند برد. دانشنامه جهان اسلام. حرف «ب»، جزوه اوّل
زير نظر احمد طاهرى عراقى، سيد مصطفى ميرسليم، نصراللَّه پورجوادى. (تهران، بنياد دايرةالمعارف، 1369). 15 + 160 ص، رحلى.
دايرةالمعارف نويسى گو اينكه در مجموعه آثار مدوّن اسلامى سابقه‌اى ديرينه دارد؛ امّا در ساخت و صورت و محتواى امروزين آن عمرى دراز ندارد. اوّلين دايرةالمعارف اسلامى در نخستين سالهاى قرن بيستم به زبان فرانسوى و انگليسى و آلمانى در شهر ليدن هلند منتشر شد و پس از آن در برخى از كشورهاى مسلمان ترجمه گرديد. (ر.ك: دانشنامه جهان اسلام، ص 11).
به هر حال، بسيارى از آنچه تا كنون با اين عنون فراهم آمده - حال به هر انگيزه - گرچه گاه عنوان اسلام را يدك مى‌كشيدند؛ امّا نسبت به مسائل اسلامى و به ويژه تشيع، بيشتر تحريف و تبديل بود تا پژوهش و تحقيق. پس از انقلاب اسلامى گامهاى سودمندى در جهت تدوين و نگارش دايرةالمعارف برداشته شد كه پيش از اين شاهد انتشار جلدهاى اوّل و دوّم دايرةالمعارف تشيّع و جلدهاى اوّل تا سوّم دايرةالمعارف بزرگ اسلامى بوده‌ايم. اينك اوّلين جزوه «دانشنامه جهان اسلام» منتشر شده كه قابل توجه و شايان تقدير است. دانشنامه جهان اسلام كه چگونگى تدوين و تاريخچه آن پيشتر در اين نشريه ياد شده است (آينه پژوهش، شماره 3، ص 66)، از حرف «ب» آغاز شده و به صورت جزوه‌هاى 160 صفحه‌اى عرضه خواهد شد. آنچه اينك در طليعه آن به روشنى پيداست، نشانگر دقت، استوارنگارى و همت بلند بانيان آن است.
بى گمان نقد و تحليل عالمانه و دقيق اين جزوه و جزوه‌هاى بعد به انگيزه خدمت به فرهنگ اسلامى و حيثيت فرهنگى ايران اسلامى مشكور و مأجور خواهد بود. آنچه اينك نيز در اين معرفى اجمالى ياد مى‌شود - كه حاصل تورقى شتابان است - به انگيزه ياد شده قلمى مى‌گردد. در صفحه چهار آمده است: «براى وقايع ايران و افغانستان در دوره *79* معاصر (از 1300 شمسى به بعد) تاريخ هجرى شمسى در كنار هجرى قمرى آمده است.» يادآورى مى‌شود كه در موارد متعدّدى اين قاعده رعايت نگرديده است؛ از جمله در صفحات 121 تا 124 و... . همچنين اين ناهمگونى در جمادى الآخر و جمادى الثانى و جمادى الأولى و... نيز ديده مى‌شود: ص 72، 73، 79، 93 و... . در ص 75 از كتاب كلامى مشهور خواجه نصيرالدين طوسى به عنوان تجريد الكلام ياد شده كه تجريدالاعتقاد صحيح است. در مقاله «بابويه» ترديد برخى از محققان درباره توقيع امام حسن عسكرى به على بن الحسين بابويه آمده است. فراتر از منبع ياد شده در اين مقاله، در منابع ديگر صدور اين توقيع با پژوهش و دقت منتفى دانسته شده است. (ر.ك: آينه پژوهش، شماره 3، ص 32). در همان مقاله درباره رابطه كتاب «الشرايع» على بن بابوبه با «فقه الرضا»، از جمله منابع مهم قابل مراجعه و ارجاع، رساله فصل القضاء مرحوم آيت اللَّه حسن صدر و مقاله آقاى استادى (مشكوة، شماره 3) و مقدمه چاپ جديد فقه الرضا را مى‌توان نام برد. در ص 13 آمده است: «... كلمه «صراط» و «سبب» و «طريق» و «سبيل» نيز كه همه تعبيراتى ديگر از «باب اللَّه»اند براى ائمّه بكار رفته است». اصل اين ادّعا جاى حرف دارد؛ افزون بر اين پس از يادكرد اين تعابير، شايسته بود از «وسيله» نيز ياد شود: يا ايّها الّذين آمنوا اتّقوااللَّه وابتغوا اليه الوسيلة» (ينابيع المودة، ص 466؛ احقاق الحق، ج 14، ص 498). در ذيل مدخل روزنامه باختر امروز (ص 124) آمده است: مقالات اجتماعى و سياسى و بررسى تحولات سياسى جهان به قلم و امضاى ذبيح اللَّه منصورى نوشته مى‌شد». گويا ذبيح اللَّه منصورى ارتباطى با روزنامه باختر امروز نداشته است و نويسنده مقاله، سپهر ذبيح را كه مفسّر سياسى روزنامه باختر امروز بوده، با ذبيح اللَّه منصورى اشتباه گرفته است (ر.ك: ايران در دوران دكتر مصدق. ترجمه محمد رفيعى مهر آبادى. تهران، انتشارات عطائى، 1363. ص 18).
در مجموع، دانشنامه جهان اسلام از دقّت نظر و إحكام قابل توجهى برخوردار است. اميد است اينك كه جزء اوّل آن انتشار يافته است؛ نشر جزوه‌هاى بعدى نيز ديرى نپايد و در فواصل زمانى كوتاهى منتشر شود. جامع الاخبار و الآثار عن النبى و الأئمةالأطهار:
كتاب القرآن‌
محمد باقر ابطحى اصفهانى. (قم، مؤسسة الامام المهدى - عج - 1411). ج 1 و 2، 675 - 542ص، وزيرى.
تفسير آيات الاهى با روايت مأثوره از پيامبر و ائمه اطهار - ع - از كهنترين نمونه هاى تفسيرى قرآن كريم است. و روشن است كه مطمئنترين و استوارترين نوع تفسير هم - اگر صدور روايت قطعى و مطمئن باشد - خواهد بود. در ميان دهها تفسير با ديدگاههاى گونه گون، تفاسير نقلى حجم عظيمى را تشكيل مى‌دهند كه در اين مجال - عنوان مشهورترين آنها - مى‌توان از تفسير طبرى، تفسير ابن كثير، درالمنثور سيوطى، تفسير عياشى، تفسير قمى، نورالثقلين و تفسير برهان نام برد. بى گمان همه روايات تفسيرى در اين مجموعه‌هاى ياد شده فراهم نيامده است و جستجوگران نصوص تفسيرى اگر در منابع مختلف تفحّص كنند، قطعاً به روايات بسيارى افزون بر آنچه در اين مجموعه‌ها آمده است، دست خواهند يافت.
آقاى سيد محمدباقر موسوى ابطحى ساليان درازى است كه به فراهم آوردن تمام روايات مأثور از پيامبر و اهل البيت - ع - همت ورزيده است كه اينك دو جلد آن درباره قرآن و فضايل سوره‌ها منتشر شده و بقيه مجلدات - كه شايد به پانزده مجلّد برسد - پس از اين منتشر خواهد شد. جلد دوّم اين مجموعه يكسره مشتمل بر رواياتى است كه در فضايل سوره‌ها و آيه‌ها وارد شده است. جلد اوّل در ضمن ابوابى، مسائل مربوط به قرآن و چگونگى آن را مطرح مى‌كند. برخى از عناوين بابها چنين است: اسماءالقرآن، نزول القرآن، *80* صيانةالقرآن من التحريف، جمع القرآن، إنّ القرآن و العترة ثقلان لا يفترقان، فضل القرآن و اجازه، افضليةالقرآن، فضل تعلم القرآن و تعليمه، استماع القرآن، قرائة القرآن، وظائف العباد تجاه القرآن، تفسير القرآن و تأويله و... .
در گردآورى اين مجموعه به بسيارى از مجامع حديثى، تفسيرى چاپى و خطى مراجعه شده و اگر روايتى عيناً در مصدرى ديگر نيز بوده، ياد شده است. در پانوشتها مصادر و منابع روايات آمده و به اختلاف نسخه‌ها و تفاوت نقلها اشاره شده و گاهى توضيحاتى درباره متن روايات نيز آمده است. به هر حال اين كتاب اثرى است بزرگ، گرانقدر و سودمند و كارآمد كه اميد است چاپ و نشر مجلدات ديگر آن نيز به زودى انجام شود. فهارس شرح نهج البلاغة
به كوشش اسداللَّه اسماعيليان. (قم، مكتبة اسماعيليان). 656 ص، وزيرى.
كتاب عظيم نهج البلاغه كه از همان زمان تأليفش شهرتى عظيم يافت؛ همت عالمان، محققان و اديبان بزرگى را براى توضيح و تبيين حقايق و مطالبش به خود معطوف داشت. مهمترين، معروفترين و جامعترين اين شرحها، شرحى است در بيست جزء به خامه عزالدين ابوحامد عبدالحميد هبةاللَّه بن محمد بن حسين بن ابى الحديد. مؤلف در مقدمه مى‌گويد مؤيدالدين ابوطالب محمد بن احمد بن محمد العلقمى (وزير المعتصم بااللَّه) او را بر اين كار واداشت. وى سپس مى‌افزايد كه در آغاز در انديشه شرحى مختصر بود كه به ذكر معانى و لغات غريبه بسنده كند؛ امّا بعد فكرش را تغيير داد و شرحى درازدامن نگاشت مشتمل بر غريب و معانى و علم بيان و سِيَر و گزارش وقايع و حوادث؛ اشاراتى دقيق به دقايق دانش توحيد و عدل و ذكر انساب و امثال و حكمت و مواعظ و آداب اخلاقى و برخى مسائل فقهى. ابن ابى الحديد اين شرح را در اوّل رجب 644 آغاز كرده و در آخر صفر 649 به پايان رسانيده است. (شرح ابن ابى الحديد، ج 20 ص 349).
مورخانى يادآورى كرده‌اند كه ابن علقمى به پاداش اين خدمت هدايايى‌گران قيمت به او بخشيد. (تجارب السلف، هندوشاه، تحقيق عباس اقبال، ص 358). كتاب گرانسنگ ابن ابى الحديد آكنده است از اطلاعات تاريخى، كلامى، ادبى، فرقه‌شناسى، سياسى و اخلاقى. در ضمن گزارشهاى تاريخى اين كتاب مطالب قابل توجهى درباره حوادثى كه وى شاهد بوده است، توان يافت؛ مانند گزارش مبسوط خروج مغول و فتح ماوراءالنهر و خراسان و عراق و ديگر نواحى و هجوم آنان به بغداد. (ج 8، ص 218 - 243). در ضمن مباحث كلامى و مسائل مربوط به حوزه فرهنگ اسلامى، مطالب شايان توجهى از معاصران آورده است كه در شناساندن فضاى فرهنگى عصر او در بغداد حائز اهميت است. ابن ابى‌الحديد از منابع بسيار مهمى سود جسته كه اينك برخى از آنها در اختيار نيست؛ مانند المقالات ابوالقاسم كعبى بلخى، كتاب الجمل هشام بن محمد كاتبى، النكت ابراهيم بن سيّار نظّام، السقيفة ابوبكر احمد بن عبدالعزيز الجوهرى و... (بزم آورد، ص 69 و 70) كه از اين لحاظ نيز شايان توجه است.
اطلاعات گسترده و مطالب مهم در لابلاى صفحات اين اثر بزرگ، كليدى را مى‌طلبيد كه محققان و پژوهشيان را در رساندن به ابعاد مختلف آن يارى رساند. خوشبختانه آقاى اسماعيليان با سختكوشى و همتى بزرگ بر اين كار گرانقدر همت گماشته‌اند و مدتى پيش جلد اوّل فهارس شرح ابن ابى الحديد را شامل اعلام، قبايل و امم، كتابها، روزهاى معروف تاريخى، اماكن، فرق و مذاهب منتشر كرده‌اند و اظهار اميدوارى كرده‌اند كه جلد دوّم را نيز كه شامل آيات قرآن، احاديث پيامبر، اشعار، امثال و موضوعات است و بخش عظيمى از فيشهايش آماده شده، تدوين و تنظيم نموده منتشر كنند. ما توفيق وى را در به فرجام رساندن اين خدمت سودمند و كارآمد فرهنگى از خداوند خواهانيم.
*81* دائرةالمعارف بزرگ اسلامى: ابن ازرق - ابن سيرين‌
زير نظر كاظم بجنوردى. (تهران، مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، 1369). ج 3، يازده + 743 ص، رحلى.
مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى كه سازمانى است علمى - تحقيقاتى و مسؤوليت تدوين دائرةالمعارفهاى اسلامى، عمومى و تخصّصى را به دوش كشيده است با همتى بلند و ستودنى در ادامه عرضه اين اثر عظيم، اينك جلد سوّم آن را منتشر كرده است. (براى آشنايى تفصيلى با اين مركز و اهدافش، ر.ك: آينةپژوهش، شماره 4، ص 74 + 81).
پژوهش گسترده، رده بندى دقيق عناوين و مدخلهايى كه ابعاد گونه گون دارند، تكيه بر منابع فراوان از كهنترين آنها تا تازه ترينشان، از جمله ويژگيهاى اين مجموعه گرانسنگ است. مدخلهاى اين مجلد كه با شرح حال و افكار ابن ازرق مى‌آغازد و با گزارش و تحليل زندگانى ابن سيرين مى‌فرجامد، يكسره (به جز يك مدخل آن) شرح حال است. برخى از مقالات آن بسيار بلند و برخى كوتاه است. مقاله ابن تومرت، ابن تيميّه، ابن حجر عسقلانى، ابن حزم، ابن خلدون، ابن رشد، ابن جوزى، ابن باجه را مى‌توان در زمره مقالات بلند ياد كرد. به هر حال انتشار پى در پى مجلدات كتاب، نشانگر همت بلند جناب آقاى بجنوردى و بهره ورى گسترده مركز از انديشه وران و محققان است. آينه پژوهش به لحاظ اهميتى كه به اين اثر گرانقدر قائل بوده است، با تأكيد و تنبه بر اهميت اين تلاش فرهنگى و بزرگدارى اين حركت عظيم به نقد و بررسى مجلدات پيشين پرداخته است. (ر.ك: آينه پژوهش، سال اوّل، شماره 1، 18 - 24؛ شماره 2، 17 - 23). اينك نيز نكاتى را در اين معرفى اجمالى ياد مى‌كند؛ امّا نكاتى ديگر نيز باقى است كه «گفته آيد در مقام ديگرى».
در ذيل ابن حبيب (ص 307، ستون 1) آمده است كه مطالب اين كتاب (المحبّر) با المنمّق يكى است. امّا گفتنى است كه مطمئناً چنين نيست. در ذيل ابن بابويه نامه امام حسن عسكرى - ع - به ابن بابويه تلقّى به قبول شده است كه ترديد درباره آن بسيار جدّى است (ر.ك: آينه پژوهش، سال اوّل، شماره 3). در همين مقاله، به جايگاه بلند ابن بابويه در تدوين فقه شيعه به درستى پرداخته نشده است و چگونگى ارتباط كتاب الشرائع و فقه الرضا به گونه‌اى نارسا مطرح شده است. در ذيل ابن بابويه (شيخ صدوق) در ضمن شمارش آثار او «من لا يحضره الفقيه» غلط و درست آن «كتاب من لا يحضره الفقيه» است. در ذيل «ابن زِبَعرى» (ص 515، ستون 1) آمده است: «پس از هجرت در نخستين روزهاى ورود به مدينه...» روشن است كه روانه شدن اولين سريّه ماهها بعد از ورود به مدينه بود؛ و حتى بنا به قولى سال دوم هجرت. در ص 462، ستون 1 آمده است: «در اين ميان عبداللَّه بن زبير در مدينه چندان نيرومند شده بود...» كه درست آن در مكّه است. در ص 281، ستون 1، در توضيح محتواى تذكرة خواص الامة آمده است: «اين كتاب در ذكر مناقب على ابن ابى طالب و ائمه اثنى عشريه است.» بيفزاييم كه فصل مهمى از آن در مناقب حضرت زهرا - سلام اللَّه عليها - نيز هست. در ذيل مدخل ابن اسحاق (ص 5، ستون 1) آمده است: «محدّث و نخستين سيره نويسى كه زندگانى پيامبر اكرم را به رشته نگارش در آورده است.» روشن است كه ابن اسحاق اولين سيره نويس نبوده است و منابع ذيل مقاله در ردّ اين مطلب كافى است. مدخلهايى نيز توان ياد كرد كه معلوم نيست كه در ذيل عناوين ديگرى خواهد آمد يا نه. امّا از آن روى كه اين گونه كسانى كه برخى را ياد خواهيم كرد، مشهو به نامهاى مصدّر به «ابن» بوده‌اند، خوب بود كه دست كم ارجاع مى‌شد. مانند ابن زبير، ابن جمعه، عبداللَّه بن صالح (عالم اخبارى و داراى آثار فراوان)، ابن زينب، ابوعبداللَّه مجمد بن ابراهيم بن جعفر كاتب نعمانى، ابن اورمه قمى، ابوجعفر محمد بن اورمه (از مشاهير محدّثان و داراى آثار فراوان) و... اغلاط چاپى در اين مجلد نيز كم نيست؛ امّا مهم‌تر از همه، ابن حجر هيثمى است كه در عنوان صفحه (231 و 232) هيثى آمده است.
به هر حال همت بلند جناب بجنوردى و دستياران وى را مى‌ستاييم و تداوم اين تلاش سترگ فرهنگى را از خداوند خواهانيم. انديشه سياسى و تاريخ نهضت بيدارگرانه‌
حاج آقا نوراللَّه اصفهانى‌
موسى نجفى. (تهران، موسى نجفى، 1369). 602 ص، وزيرى.
در تاريخ ايران، به ويژه بعد از صفويان، قدرت مجتهدان و نقش شگرف آنان به عنوان قدرتى مستقل و متكى به توده‌هاى مسلمان در راه مبارزه با شاهان و نبرد با استبداد و حمايت از مردم و نيز رويارويى با استعمارگران، شايان توجه است. در نگارش و تدوين تاريخ و در بازشناسى حركتهاى مختلف سياسى و اجتماعى، گو اينكه به نقش روحانيان درجه اولى كه در مركز بوده‌اند تا حدودى پرداخته شده است؛ امّا نقش عظيم عالمان بلاد كه گاهى افزون بر تأثير، در چگونگى حركتهاى محلى در ساير محيطها نيز تأثيرشان بسيار گسترده بوده است. مورد ارزيابى قرار نگرفته است. از اين روى گزينش هوشمندانه مؤلف اين اثر را در ارزيابى حركت بيدارگرانه حاج آقا نوراللَّه اصفهانى بايد ارج نهاد. حاج آقا نوراللَّه، روحانى آگاه و روشن ضمير ديار اصفهان است كه با همراهى برادرش آقا نجفى، ساليان درازى در جبهه‌هاى مختلف عليه استبداد و استعمار مبارزه كرده است. مهمترين حركت ضد استعمارى وى، تأسيس «شركت اسلاميه» بود كه در اصفهان پايه گذارى شده و در شهرهاى بسيارى نمايندگى داشت. مؤلف اسناد مهمى را - از جمله از محدث نورى - ارائه مى‌دهد كه اين شركت را آن روحانى بزرگ بنياد نهاده بود؛ و نه چنانكه برخى پنداشته و يا به پندارها داده بوده اند كه بنيانگار آن سيد جمال واعظ بوده است. يكى ديگر از حركتهاى مهم فرهنگى اجتماعى وى، تأسيس انجمن صفاخانه در اصفهان است كه در آن جلساتى به منظور بحث ميان عالمان شيعه و مبشران مسيحى تشكيل مى‌شد و متن گفتگوها در نشريه‌اى انتشار مى‌يافت. اين اقدام به سال 1320 صورت گرفته است.
در اوج‌گيرى مشروطه، آقانجفى و حاج آقا نوراللَّه رهبرى مشروطه اصفهان را به عهده گرفتند و با بيرون راندن ظل السلطان (حاكم مستبد شهر) به حركت ضد استبدادى جلوه بيشترى دادند. آنچه ياد شد، با دهها موضع فرهنگى، سياسى، اجتماعى حاج آقا نوراللَّه با تكيه بر اسنادى كه برخى از آنها براى اولين بار نشر مى‌يابد، در اين كتاب تبيين شده است. اين اسناد به روشنى نشان مى‌دهند كه مشروطه اصفهان پيراسته از انديشه‌هاى وارداتى بود و چونان مشروطه تهران و تبريز آميخته به انديشه‌هاى غربگرايان نبوده و هدايت كننده آن، روحانيت و با حمايت مردم بوده است. جلوه اين حقيقت را در رژه نظامى پنجاه هزار نفر مردم با انواع سلاحهاى مردمى در گيرودار تحوّلات مشروطه از برابر حاج آقا نوراللَّه توان يافت. تلگرافهاى فراوانى كه ميان علماى اصفهان و ديگر شهرهاى ايران مبادله شده و در اين كتاب عرضه شده، به لحاظ تاريخى قابل توجه است و در تبيين بسيارى از حوادث مشروطه روشنگر خواهد بود. آخرين بُعد سيماى پرفروغ حاج آقا نوراللَّه، درگيرى با رضاخان است كه با قيام عليه وى در قم به دست عوامل رضاخان به شهادت مى‌رسد.
پايان بخش كتاب «رساله مقيم و مسافر» حاج آقا نوراللَّه است كه در باز يافتن انديشه سياسى مرجعى بزرگ و بخشى از انديشه سياسى آن دوران سودمند تواند بود. به هر حال اين كتاب به ترسيم چهره ناشناخته و با نفوذى پرداخته كه روزگارى در پيشتازى و هدايت مردم سر از پاى نمى‌شناخت و در ماجراى مشروطيت نقش بزرگى داشته است. مؤلف در فراهم آوردن اسناد كتاب رنج گرانى را تحمل كرده است؛ ولى برخى از ارجاعهاى آن بسيار نارساست. مثلاً بنگريد: مركز اسناد ملى ايران، روزنامه انجمن مقدس ملى اصفهان، شوّال سنه 1327 قمرى، و يا ده نفر پيشتاز نوشته ابراهيم *83* صفايى و... . اين گونه ارجاعها نه روشمند است و نه چندان سودمند . اخبار مكه و ماجاء فيها من الآثار
ابى الوليد محمد بن عبداللَّه بن احمد الازرقى. تحقيق رشدى الصالح ملحسن. (قم، منشورات الشريف الرضى، قم، 1411). 2 ج، 437 + 392 ص، وزيرى.
مكه با داشتن خانه ديرپاى و آزاد «كعبه» در دل خويش از ديرباز معشوق دلباختگان اللَّه و مقصود راهيان قداست و نور بوده است. ضبط حوادث و ثبت چگونگى رويدادهاى آن از همان آغازين سالهاى تدوين آثار تاريخى و جغرافيايى، مورد توجه مؤلفان و عالمان بوده است؛ يكى بدان جهت كه اين سرزمين، سرزمينى مقدس، ديرپاى خاطره‌انگيز بود و ديگر آنكه تاريخ مكّه، به گونه‌اى تاريخ حوادث و رودادهاى اسلام و چگونگى مسلمانان نيز بوده است. گويا كهنترين كتابى كه درباره مكه نگاشته شده، كتاب محمد بن عمرواقدى (130 - 207) است با عنوان اخبار مكه. پس از آن بايد از آثار على بن محمد مدائنى (135 - 225) و ابى الوليد ارزقى (متوفاى حدود 250)، زبير بن بكّار (172 - 256) عمر بن شبّه (172 - 262) و محمد بن اسحاق فاكهى (متوفاى حدود 280) ياد كرد. از مجموعه اين آثار، كتاب فاكهى و ازرقى اينك در اختيار است. كتاب ازرقى از جمله مهمترين آثارى است كه آكنده است از اطلاعات سودمند و گرانقدر تاريخى، جغرافيايى، مردم‌شناسى و آداب و رسول جاهلى و... . مطالب كتاب از پيشينه تاريخى مكه مى‌آغازد و با گزارش حوادث پيش از اسلام آن ديار ادامه مى‌يابد. حد و حدود مكه، چگونگى كعبه، آداب و رسوم مردم درباره آن، چگونگى عبادات اقوال و ملل در آن، ساختمان حرم و افزودنيهاى آن در طول تاريخ، سير اعمال و طواف و چگونگى انجام مراسم حج در تاريخ اسلام و... از جمله مطالب سودمند و ارزشمند كتاب است.
محقق سختكوش كتاب را بر اساس سه نسخه تصحيح و تحقيق كرده و در پانوشتها افزون بر ضبط اختلاف نسخ، توضيحاتى درباره مطالب متن افزوده است. در هر جلدى، ملحقاتى بر كتاب افزوده و در ضمن آن از مطالبى كه ازرقى بدان نپرداخته و يا حوادثى كه پس از نگارش كتاب ازرقى در آن ديار به وقوع پيوسته، سخن گفته است. فهرستهاى سيزده گانه كتاب بسيار راهگشاست و مشتمل است بر فهرست آيات، احاديث، پيامبران، خادمان بيت اللَّه الحرام، روزهاى تاريخى، بازارهاى عرب، بتها، اعلام مردان و زنان، اقوام، قبيله‌ها، اماكن، قافيه‌ها، مصادر تحقيق، و فهرست موضوعات.
اين كتاب از جمله آثار بسيار سودمند و تحقيق آن نيز استوار و دقيق و كارآمد است. افزوده‌هاى محقق بر كتاب نيز سود آن را افزونتر ساخته است. چاپ، صحافى و تجليد آن نيز زيبا و چشم نواز است. السلام فى القرآن و الحديث‌
محمد الغروى. (بيروت، دارالاضواء، 1411). 320 ص، وزيرى.
موضوع كتاب بسيار با اهميت و گزينش مؤلف ستودنى است. توجه اعجاب آفرين اسلام به «سلام» نشانگر نقش شگرف آن در روابط اجتماعى است. امّا سوگمندانه تلقّى جامعه اسلامى از آن بسيار نابهنجار و رفتارهاى آميخته به آن نشانى از عدم تلقى درست جايگاه آن در جامعه اسلامى است. مؤلف محترم ابتدا به بازشناسى واژه سلام در لغت، قرآن و حديث پرداخته و آنگاه فصول كتاب را آغاز كرده است. برخى از فصول آن بدين گونه است: «السلام» از اسماء الهى، سلام تحيت و درودى كه خداوند براى مسلمانان برگزيده است، آغاز به سلام، گسترش سلام در عالم، سلام قبل از سخن، سلام به عنوان اجازه خواستن به هنگام ورود به منازل، آداب سلام كردن، سلام كردن مستحب و جواب آن واجب، گروههايى كه از سلام به آنها منع شده است.
مؤلف خاتمه‌اى را براى كتاب ترتيب داده و در آن از صلاة معراج و اسرار آن، تفسير آيه «سلام عليه يوم ولد و يوم *84* يموت و يوم يبعث حيّا» و سلام كائنات بحث كرده است. شيوه بحث و نگارش كتاب، قرآنى و روايى است و مؤلف با تتبّعى در خور تحسين تمام آيات و روايات مربوط به بحث را گرد آورده و در ذيل عناوين ياد شده به تفسير و توضيح آنها پرداخته و نكات مهمى از مباحث فقهى، اجتماعى، اخلاقى را عرضه كرده است. در اين زمينه گو اينكه پيشتر آثارى نگاشته شده است كه اينك يا در دست نيستند و يا به صورت خطى در زواياى كتابخانه‌ها مانده‌اند؛ امّا اين كتاب جايگاه والاى خود را در اين بحث سودمند دارد. در پايان كتاب، فهرستهاى متنوع و سودمندى آمده است: فهرست آيات، احاديث، اعلام، فرق و قبايل، اديان، مذاهب، امثال، اشعار، جايها، لغات و... حروفچينى و تجليد كتاب نيز چشم نواز و ستودنى است. امام على(ع) صداى عدالت انسانى
جرج جرداق. ترجمه سيد هادى خسروشاهى. (قم، نشر خرّم با همكارى مركز بررسيهاى اسلامى، 1369). 4 ج، 558 + 490ص، رقعى.
هيچيك از جنبه‌هاى شخصيت اميرالمؤمنين على(ع) همانند «عدالت» آن حضرت، شگرف و شگفت نبوده است. كهكشان شخصيت حضرتش با «عدل» عجين شده بود؛ همان گونه كه «بالعدل قامت السّموات والارض». از اين روست كه درباره اميرالمؤمنين گفته‌اند: «قتل علي... لشدّة عدله». و دانشمندى مسيحى چون جرج جرداق در ميان فضايل بيشمار اميرالمؤمنين، نخست شيفته عدالت آن حضرت مى‌شود و على را «صوت العدالة الإنسانية» مى‌خواند و كتابش را با اين عنوان تأليف مى‌كند.
متن عربى كتاب جرج جرداق در پنج جلد و در بيش از 1300 صفحه است. عنوان فرعى هر يك از مجلدات آن به ترتيب عبارت است از: على و حقوق بشر، على و انقلاب فرانسه، على و سقراط، على و عصر او، على و قوميت عربى. اين اثر سالها پيش با افزوده‌هايى در ترجمه در شش جلد منتشر شده. جلد اوّل تا چهارم توسط حجت الاسلام سيد هادى خسروشاهى، جلد پنجم توسط مرحوم مصطفى زمانى، و جلد ششم توسط دكتر احمد بهشتى به فارسى برگردانده شد. اينك كتاب حاضر با تجديد نظر و اضافات كلى، يكسره به خامه جناب خسروشاهى ترجمه شده است.
اين اثر از آغاز انتشار آن مورد استقبال دانشوران قرار گرفت: مرحوم آيت اللَّه بروجردى اين كتاب را «به مناسبت استنتاج صحيح» مؤلف از «تاريخ زندگى امام و توضيح چگونگى انديشه آن حضرت» مورد ستايش قرار داد. مرحوم آيت اللَّه سيد محسن حكيم نيز مؤلف را ستود و او را در اين تأليف «تحت تأثير صداى عدالت انسانى» اميرالمؤمنين دانست. همچنين مرحوم علامه شرف الدين در نامه‌اى به جرج جرداق نوشت: «إن شئتم أن أقول في عبقريتكم كلمة فأعيروني بيانكم».
قلم و بيان مؤلف در اين كتاب شاهكار است. چه، مؤلف از چهره‌هاى ادبى جهان عرب و سالها استاد كرسى ادبيات و نقد ادبى بوده و چندين اثر داستانى منتشر كرده است. نگرش مؤلف به شخصيت و انديشه اميرالمؤمنين(ع) كاملاً «عصرى» و با عنايت به مقتضيات عصر حاضر است. مقايسه سخنان اميرالمؤمنين با مواد اعلاميه جهانى حقوق بشر، آزادى و انسان دوستى در خطابه‌هاى آن حضرت، مقايسه اصول انقلابى امام با مبادى انقلاب فرانسه، بلاغت امام در خدمت انسان و مسائلى ديگر از اين دست، مورد پژوهش و اشاره جرج جرداق قرار گرفته است. «الفضل ما شهدت به الاعداء».

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 5  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست