پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران به رهبرى حضرت امام خمينى - رضوان اللَّه عليه - مبشّر آزادى و نجات انسان بود و گشاينده افقى روشن براى گسترش ابعاد دانش و بينش و زدايش جهل و خرافه و نيرنگ.
خيزش شگرف امت بر پايه مكتبى استوار بود كه پيامبرش تعليم و تعلّم را هدف بنيادين بعثتش مىدانست و به فراگيرى دانش تا در نورديدن دوردستترين جايها امر مىكرد و در مقام ارجگذارى، هرگز فرهيختگان و عالمان را با ديگران همسنگ نمىساخت. بدين سان ارجگذارى دانش و پژوهش و حمايت از پژوهشيان و انديشوران در نظامى با اين ماهيت و هدف بايد در سرلوحه اهداف و آرمانها قرار گيرد كه چنين نيز هست. به بخشى از سخن هوشمندانه رئيس جمهورى محترم در مراسم اهداء جوائز كتاب سال 1369 دقت كنيد:
اگر در دوران بعد از انقلاب موفق شويم دانشمندان آزاده و آزاد انديش را در مقامى كه اسلام براى آنها قائل است قرار دهيم، به طور يقين راه ترقى خودمان را هموار مىكنيم؛ و اگر نتوانيم كج انديشيها و تفكرات محدود را از مسير خود دور سازيم و انسانهاى آزاده و نويسندگان با ارزش را درك نكنيم، در دنيا عقب مىمانيم. (اطلاعات، 21 بهمن 69)
انقلاب بى گمان تحوّلى شگرف بود و در تمام ابعاد. گسترش ابعاد نگارش و نشر و اقبال عظيم مردم بر دانستن و دريافتن و فزونى شگفتانگيز تيراژ كتابها نشانى است از اين تحول در ابعاد فرهنگى. امّا با اين همه نبايد فراموش كرد كه آنچه انجام شده - چه در عرصه تحقيقى و روزآمد ساختن متون گونهگون فرهنگ اسلامى و چه در عرصه تأليف و تصنيف - بسنده نيست. براى گشودن گرهها و باز كردن دشواريهاى فكرى و ذهنى تلاشى گستردهتر و حركتى شاملتر و كاملتر بايسته است. دريغا در اين گفتار كوتاه، مجال پرداختن همه جانبه به زمينهها، موانع، لوازم و بايستههاى تحقيق و تأليف و نشر نيست. امّا از تأكيد و تنبه بر اين نكته نمىتوان غفلت كرد كه آنچه ياد شد، جز در جوّى سالم و محيطى آرام و فضايى آزاد و دور از غوغا سالارى و عوامزدگى امكانپذير نيست.
بسته ذهنى، تنگ انديشى و تنگ نظرى با هر عنوانى، بى گمان اولين ثمرهاش فروكش كردن شعلههاى ابتكار و خلاقيت و انديشههاى ناب و جديد خواهد بود و نتيجهاش شكست و هزيمت در صحنههاى فرهنگى و آوردگاه مكتبها و جريانهاى فكرى.
اينك ما در آستانه سيزدهمين سال اين حادثه موج آفرين و سپيده گشا قرار داريم و بدون هيچ ترديدى بيش از هر زمان نيازمند گسترش ابعاد پژوهش و بها دادن به دانش و دانشمندان.
سپاس خداى را در ابعاد مختلف مسائل ياد شده، تحرك و تلاش ميمونى مشهود است. با تأكيد بر سودمندى و اهميت آنچه در حال انجام است و ارجگذارى به تلاش محققان و مراكز پژوهشى، نكاتى را - فروتنانه - ياد مىكنيم كه اگر قبول افتد و در نظر آيد، جاى سپاسمندى است:
1) پس از انقلاب، گواينكه - چنان كه ياد كردم - تلاشهاى سودمندى در جهت تدوين و تأليف صورت گرفته است؛ اما در اين ميان جاى پژوهشهاى جديد و عرضههاى تازه در موضوعات مختلف و به ويژه درباره آنچه اينك در حاكميت نظام اسلامى مطرح است، آن هم به گونهاى استوار و رهگشا، بسيار اندك است. هنوز پاسخهاى جدى و درخورى به مسائل اقتصادى، سياسى، حكومتى، نقش مردم در آن، ارتباط علم و دين و... داده نشده است. شايسته است محققان و مراكز تحقيق با شناسايى عناوين و موضوعات جدّى در *3* ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى، به ويژه آنچه در ارتباط تنگاتنگ با واقعيتهاى زندگى است، به تحقيق و تأليف بپردازند. در اين زمينه - چنان كه پيشتر اشاره شد - فراهم آوردن فضاى سالم علمى و محيط شايسته نقد و بررسيهاى آزاد آميخته با حرمت علمى، ضرورى خواهد بود.
در موضوعاتى كه راه پژوهش هموار نبوده و ابهامهاى آن فراوان است، كارى پيراسته و آراسته عرضه كردن، كارى است كارستان. در اين گونه پژوهشها، بى گمان مطالب قابل نقد و نيز مخالف سليقهها و پندارهاى مرسوم و كليشهاى فراوان توان يافت. از اين روى شايسته است دگرانديشان اين گونه بحثها، اگر دستى بر آتش دارند و متاعى در كيسه، با عرضه استوار مطالب و نقد و بررسى عالمانه در تكامل و پيرايش و آرايش انديشهها بكوشند و از اين راه به گسترش ابهامها يارى رسانند. خوشبختانه نظام مقدس جمهورى اسلامى با تدوين قانون مطبوعات كه به گفته وزير محترم ارشاد و فرهنگ اسلامى مترقيترين و قابل عرضهترين قانونهاست، زمينه آزادى معقول نگارش و نشر را فراهم آورده است. بيان وى در زمينه سياست نگارش و نشر نيز شايان توجه است:
در جامعه اسلامى ما، اصل، رشد فكر، گسترش فرهنگ، تقويت امر پژوهش و رساندن انسانها به حدى از بلوغ است كه هم قدرت تشخيص داشته باشند و هم قدرت تصميمگيرى و انتخاب؛ و كتاب يكى از بارزترين مظاهر فكر و انديشه و خلاّقيت فرهنگى و هنرى يك جامعه و نظام و شاخص بزرگى براى سنجش ميزان اصالت و عظمت يك جامعه و يا زوال و سقوط و انحطاط آن است. (اطلاعات، 18 بهمن 1369).
افزون بر آنچه ياد شد، ارائه طرحها در زمينههاى مختلف نيز انديشهانگيز خواهد بود.
2) در عرصه تحقيق متون كهن، اينك جريان پژوهش با دو مسأله جدّى روبروست:
الف: تكرارهاى بى ثمر كه از آن سخن گفتهايم؛
ب: عدم توجه دقيق و شايسته به اولويتهاى پژوهشى در اين زمينه نيز مشاوره با آگاهان از واقعيتهاى اجتماعى و بايستههاى پژوهشى و چگونگى متون كهن كارآمد خواهد بود.
3) در هر دو زمينه ياد شده (تحقيق و تأليف)، بعضاً شاهد عرضههاى ديمى، تنگ مايه و سست بنياد هستيم كه توجه به آن بسيار لازم است. كسانى كه به اين كارها دست مىزنند - كه نقد نمونههايى را در همين مجله ديدهايد و نمونههايى ديگر را خواهيد ديد - در جريان پژوهش يا قاصرند و يا مقصر. اگر قاصرند، بايد بدانند كه صرف احساس تكليف، موجه اقدام نيست. بايد ابتدا صلاحيت و كفايت اندوخت و آنگاه به نگارش و تأليف دست يازيد. و اگر كفايتهاى لازم را دارند و كوتاهى مىكنند يكى از سر مسووليت و تعهد بنگرند كه متنى را كه به دست گرفتهاند و مثلاً در پى تحقيق و تصحيح آنند، محصول سالها تلاش، سختكوشى، تدبر و به اصطلاح «دود چراغ خوردن» يكى از چهرههاى پر فروغ فرهنگ اسلامى است. و عرضه آن بدان سان كه اشاره شد، تباه كردن ثمره يك عمر است؛ و اين گناهى است نابخشودنى و خيانتى است آشكار.
مراكز و بنيادهاى تحقيقى نيز در تلاش مقدس خود در احياء متون كهن، خوب است افراد را با توجه به تخصصهاى گونهگون به كار گيرند كه بزرگان ما گفتهاند: «استعينوّا على كلّ صَنعَةٍ بأهلها». همچنين ضرور است از شتابزدگى در تصحيح و تحقيق و نشر بپرهيزند كه «تحقيق» و «تأنى» همزاد هستند و جمع صحّت و سرعت در تحقيق، قريب به محال است. اميد است در پرتو تابش انوار تابناك نظام مقدس جمهورى اسلامى، شاهد گسترش هر چه بيشتر آثار راهگشا در ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى باشيم.
واللَّه من وراء القصد
آينه پژوهش