responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 47  صفحه : 2

آيا ابوحامد غزالى حكومتى تشكيل داد؟!
معتمدى منصور

مرورى بر كتاب(شيعه در هند)
شيعه در هند, تأليف سيد عباس اطهر رضوى, ترجمه مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى ـ واحد ترجمه, ناشر: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى, تابستان 1376, 680ص, وزيرى.
مرحوم دكتر رضوى از پژوهندگان پرمايه و بنام هند است. وى با تخصّص در رشته تاريخ توانست كتب و مقالات ذى قيمتى در باب فرهنگ و تمدن اسلامى و مخصوصاً هندِ دوره اسلامى بنگارد. آن مرحوم, با عشق به خاندان امامت(ع) عنايت خاصى به تشيع و مهد كنونى آن ايران داشت, تا جايى كه پس از انقلاب اسلاميِ 1357 كتابى درباره ايران و انقلاب تأليف و در استراليا منتشر كرد.1 به قرار مسموع روانشاد رضوى چندى پيش به ايران آمد و راهى زيارت هشتمين امام محبوبش شده بود كه در همان مشهد قدس (رضوى) دارفانى را وداع مى گويد. خدايش قرين رحمت كناد.
اثر دو جلدى تاريخ اجتماعى ـ فكرى شيعيان اثنى عشرى در هند2 گويا آخرين كتاب آن دانشمند فقيد است. در واقع, تا آنجا كه نگارنده اين سطور آگاهى دارد, ترجمه اين واپسين اثر دكتر رضوى, نخستين اثرى است كه از او به فارسى درآمده است. از اين رو همّت (مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) بر ترجمه آن مايه خوشوقتى تواند بود.
مترجمان محترم اين اثر عبارتند از هشت تن از فضلاى واحد ترجمه دفتر مذكور كه توفيقشان را در ادامه طريق خدمات فرهنگى از خداوند خواهانيم. جاى دريغ آنكه مشخص نشده است كه هريك از بزرگواران متكفل ترجمه كدام فصول بوده اند و تنها نام خانوادگى آنان در مقدمه ناشر آمده است. از اين رو در اين نوشتار از ايشان با عنوان مترجم ياد مى شود و شخص خاصى از ايشان منظور نگارنده نيست; بلكه سخن, ناظر بر حاصل كار اين عزيزان است.
بررسى خود را در باب اين ترجمه در سه بخش تقديم مى كنيم: الف) متن ترجمه, ب) ضبط اعلام (اشخاص و اماكن), ج) كتابشناسى. الف) متن ترجمه
دو قسمت از ترجمه را با متن اصلى مطابقت داديم كه حاصل كار را به پيشگاه خوانندگان گرامى عرضه مى داريم:
1. مقدمه كتاب از ص1 تا ص7 متن اصلى برابر با ص19 تا ص28 ترجمه.
1. Farther, the shiصa feels himself to have a closer and more personal relationnship to the Divine reality through im‡m and his representatives among the mujtahids of the community.
ترجمه: (علاوه بر اين, شيعه معتقد است كه از طريق امام زنده و نمايندگان او (فقهاى جامع شرايط), ارتباط نزديك و تنگاتنگى با حقايق غيبى دارد.)
پيشنهاد: (وانگهى, شيعه احساس مى كند كه از طريق امام زنده و نمايندگانش در ميان مجتهدان, ارتباط نزديك تر و شخصى ترى با حق دارد.)
توضيح: سخن از اعتقاد نيست, بلكه از احساس است. در متن فقيه جامع شرايط نيامده و دقيقاً لفظ مجتهد با حروف ايتاليك آمده است. همچنين closer صفت تفضيلى است. person هم بار معنايى خاصى دارد كه با تنگاتنگ القاء نمى شود.
2. ة in other fields such as science of hadis or the role accorded to philosophy.
ترجمه: (… در ديگر زمينه ها, مانند علم حديث يا فلسفه…)
پيشنهاد: (در زمينه هاى ديگرى همچون علم الحديث يا نقشى كه براى فلسفه قائلند…)
3. We cited aboveة
ترجمه: (ما در كتاب خود… ذكر كرديم.)
پيشنهاد: (ما پيش از اين ذكر كرديم…)
4. The desideratum is a series of works detailing the unique history of shiصi history of thought, practice and institutionsة
ترجمه: (هدف ما, مطالعه و پژوهشى است پيرامون تاريخ تفكر و عمل شيعه و نيز مؤسساتى كه ويژه بررسى مذهب شيعه است…)
پيشنهاد: (وجود سلسله آثارى كه مفصلاً به تاريخ منحصر به فرد افكار و اعمال و نهادهاى شيعى بپردازد, در اين ميان خالى است….)
5. Some of the influence were assuredly shiصite, though by no means all.
ترجمه: (بعضى از اين عوامل مطمئناً شيعى بوده است….)
پيشنهاد: (مطمئناً برخى از اين عوامل شيعى بودند, گو اينكه به هيچ وجه همه آنها چنين نبودند.)
توضيح: مترجم محترم (though by no means all) را ترجمه نكرده اند.
6. ة and the second part deals with the Ism‡صiliyyas and their Mustaصali and the Niz‡ori branches.
ترجمه: (… و بخش دوم در مورد اسماعيليه و شاخه هاى آن (نزاريه و مستعليه) است.)
پيشنهاد: (… و بخش دوم به اسماعيليان و دو شاخه آن مستعليه و نزاريه مى پردازد.)
توضيح: سخن درباره كتاب هاليستر است. در تبويب اين كتاب نخست مستعليان و سپس نزاريان مورد بحث قرار گرفته است و در اشاره به آن نيز بهتر است اين ترتيب رعايت شود.
7. A total indiffereceة
ترجمه: (بى تفاوتى عجيبي…)
پيشنهاد: (بى تفاوتى همه جانبه اي…)
8. "ة to be included in the readings.
ترجمه: (… كه در محاسبات گنجانده شود.)
پيشنهاد: (… كه در مطالعات گنجانده شود.)
9. Some sunni authoritiesة
ترجمه: (بعضى از مقامات سني…)
پيشنهاد: (بعضى از مراجع دينى سني…)
10. ة the sectarian beliefs of some of themة
ترجمه: (…عقايد بعضى از آنها…)
پيشنهاد: (… عقايد فرقه گرايانه بعضى از ايشان…)
11. The religious and literary worksة
ترجمه: (… آثار…)
پيشنهاد: (آثار دينى و ادبي…)
12. ة the sectarian beliefs of some nobelmen.
ترجمه: (…عقايد شيعى برخى از شخصيت هاى برجسته…)
پيشنهاد: (… عقايد فرقه گرايانه برخى از اعيان و اشراف…)
13. The present workة has been reconstructed on the basis of similar stray remakars in the contempory and near Contemporary sources.
ترجمه: (نوشته حاضر… براساس يك چنين اطلاعات پراكنده در منابع معاصر و كمى قبل از آن تنظيم شده است.)
پيشنهاد: (كتاب حاضر… براساس يك چنين اظهارنظرهاى جسته و گريخته اى كه در منابع معاصرِ با دورانِ مورد بحث يا نزديك به آن آمده, ساخته و پرداخته شده است.)
توضيح: مقصود از معاصر در اين جمله تقارن منابع با عصر خود مؤلف نيست (چنانكه از ترجمه برمى آيد), چون اگر چنين باشد, مؤلف از ارزش كار خويش كاسته است. همچنين near در اينجا نه به معناى قبل كه درست برعكس, به معناى اندكى بعد است.
14. The traditional Ghazalian tradition of polityة
ترجمه: (شيوه حكومت غزاليان…)
پيشنهاد: (سنت بر جاى مانده از غزالى در خصوص شكل حكومت…)
توضيح: مترجم محترم Ghazalian را خاندانى حكومتى در نظر گرفته است. حال آنكه سخن مؤلف ناظر است بر نظريه ابوحامد محمد غزالى كه معتقد بود پادشاه ظلّ الله است و اين نظريه سنتى شد كه بسيارى از دانشمندان اسلامى بدان قائل بودند.
15. ة ministers and administratorsة
ترجمه: (… وزيران و مجريان…)
پيشنهاد: (… وزيران و ديوانسالاران…)
16. Modern monographsة
ترجمه: (نوشته هاى جديد…)
پيشنهاد: (تك نگاشته هاى جديد…)
17. For exampleة edited byة in two volumesة
ترجمه: (مثلاً كتاب… تأليفِ…)
پيشنهاد: (مثلاً كتاب دو جلديِ… ويراسته…)
توضيح: مترجم محترم علاوه بر اينكه edited by را تأليف معنى كرده, in two volumes را نيز معنى نكرده است.
18. The present work discuss both classical and western influences on the shiصi scientists and philosophers.
ترجمه: (نوشته حاضر تأثيرات فلسفه كلاسيك غرب را در دانشمندان و فلاسفه شيعه مورد بحث قرار مى دهد.)
پيشنهاد: (اثرى كه پيش رو داريد, هم تأثير عوامل معهود و هم تأثيرات جهان غرب را بر دانشمندان و فيلسوفان شيعى مورد بحث قرار مى دهد.)
2ـ صفحات 335ـ336 از متن اصلى, برابر با ص523 ـ 524 ترجمه فارسى
19. The growig popularity of Muharram prompted the talœgœ poets and musicias compile treatises and anthologies on the episodes surrounding Im‡m Husainصs martyrdom.
ترجمه: (مردمى شدن و اشتهار روزافزون شاعران و موسيقى دانان (تلوگو/ telugu) را واداشت تا رساله ها و گلچين هاى ادبى فقره هايى پيرامون شهادت امام حسين(ع) تصنيف كنند.)
پيشنهاد: (عموميت روزافزونى كه [مراسم] محرم يافت, شاعران و قوّالان تلوگو زبان را بر آن داشت تا رساله ها و منتخبات ادبى درباره سوانح شهادت امام حسين[ع] فراهم آوردند.)
توضيح: (محرم) از قلم مترجم محترم افتاده است. جمله بعد از (رساله ها) در ترجمه به نظر اين حقير نامفهوم است. to compile به معناى تصنيف كردن نيست و اگر هم باشد نبايد آن را با گلچين ادبى به كار برد.
20. ة Dakhini poetryة
ترجمه: (… شعر وخيني…)
پيشنهاد: (… انشاء اشعار دكني…)
21. ة the romance of prince saifu شLMulk and Princess Badiصu شLjamal.
ترجمه: (… داستان صسيف الملكش و شاهزاده خانم صبديع الجمالش…)
پيشنهاد: (… داستان عاشقانه شاهزاده سيف الملك و شاهزاده خانم بديع الجمال…)
توضيح: romance را مخصوصاً در چنين زمينه اى بايد داستان عاشقانه معنى كرد.
22. ة the Tœtœ Nama based on the persian versionة
ترجمه: (طوطى نامه… براساس نسخه فارسي…)
پيشنهاد: (طوطى نامه… براساس روايت فارسي…)
23. Ghawwasiصs Mayna-satwati is based on Mull‡ D‡wœdصs chand‡yan, completed in 781/1379-80.
ترجمه: (كتاب (Mayan-satwati) غواصى براساس كتاب (چند آيين chana-satwati) ملا داوود, در سال 781 قمرى (1379ـ1380م.) تكميل شد.)
پيشنهاد: (مَيَن ـ سَتوَنتى غواصى مبتنى است بر چَندايَن ملا داوود كه نگارش آن در 781/1379ـ80 خاتمه يافته بود.)
توضيح: كتاب ملا داوود در 781 خاتمه پذيرفته و نه كار غواصى كه در قرن يازدهم مى زيسته است.
24. In Muhammad Quliصs time he composed his magnum opus the Qutb-Mushtari.
ترجمه: (… و در زمان محمد قلى (مكنوم اپس Magnu opus) (قطب ـ مشترى) را تصنيف كرد.)
پيشنهاد: (در ايام حكمرانى محمد قلى شاهكارش قطب ـ مشترى را تصنيف كرد.)
تذكار اين نكته لازم است كه مترجم محترم صفحات 68 تا 70 از متن اصلى را كه مربوط به اصل امامت است, به فارسى برنگردانده اند.
اينك جاى آن است كه به نحوه ضبط اسامى اشخاص و اماكن و پس از آن به عناوين كتب مورد رجوع مؤلف بپردازيم. بايد بگوييم كه آنچه در دو بخش ذيل مى آيد به هيچ وجه مبتنى بر استقصاى تام و حتى ناقص نيست و حاصل تورق گذراى نگارنده است. ب) ضبط اعلام (اشخاص و اماكن)
1. نام نويسنده كتاب چنانكه از ساير آثارش برمى آيد (سيد اطهر عباس) است و نه سيد عباس اطهر كه ناشر محترم بر روى جلد و صفحه عنوان ترجمه آورده است. مرحوم رضوى براى رعايت اختصار, نام خويش را چنين مى نويسد: S.A.A.Rizvi كه بايد در ترجمه چنين نوشت: س. ا. ع. رضوى اما در ترجمه مذكور به اين امر توجه نشده است و در صفحاتى از جمله 247 و 249 و 315, س.ا.ا. رضوى نوشته اند. طرفه آنكه در ص342 و443 به صورت اس. ا.ا. رضوى آورده اند.
2. ص22: (اِوَده), ص253: (اِوذ), ص584: (اِود). شكل درست نام اين شهر اوده Awadh است.
3. ص26 و27: به ترتيب, (اچ. كى. شروانى) و (ك. ا. نظامى). نام شروانى, هارون خان و نام نظامى, خليق احمد است. در نوشته هاى اروپايى براى رعايت اختصار حرف اول نام را مى آورند, از اين رو نام شروانى را به صورت H.K و نام نظامى را به صورت K.A مى نويسند. صورت صحيح برگردان اين دو شكل اختصارى به فارسى و عربى (هـ.خ. شروانى) و (خ.ا. نظامى) است.
4. در ص27 Lokhandwala را (لوخاندولا) و در ص239 و 273 Gakkhar را (گاكخر) و (گكخر) و در ص570 Bir sngh Deva را (بير سينغ دوا) و… آورده اند. در زبان سنسكريت و به تبع آن زبان هاى هندى دو حرف وجود دارند كه صدايى شبيه (كهه) و (گهه) مى دهند و در فارسى معادلى ندارند. از طرف ديگر, از آنجا كه در زبان هاى اروپايى حرف (خ) و (غ) وجود ندارد, براى نشان دادن اين دو حرف عربى از (kh) و (gh) استفاده مى كنند و همين امر موجب اشتباه عده اى از مترجمانى مى شود كه به ترجمه كتاب هاى هندشناسى مى پردازند. اگر در كلمات بالا به جاى kh و gh, ك و گ بگذاريم, به تلفظ هندى نزديك شده ايم.
5. ص28: (اعجاز حسين كينتورى). Kintœri را بايد به صورت كِنتورى نوشت چون (نا) مصوت كوتاه است و بايد با كسره نشان داده شود.
6. ص167: (ج. ولهاس) و (اُرُسلا سِزين). نام مستشرقِ اوّل ولهاوزن J.Wellhausen و دوم سزگين sezgin است.
7. ص212 و 491 و…: اداره هند. اين تعبير را كه در مقابل India office است يا بايد به ديوان هند ترجمه كرد يا همان اينديا آفيس نهاد. چراكه ديوان هند, مركزى براى نگهدارى كتب و اسناد ذى قيمت هند است و مديريتى بر امور هند ندارد.
8. ص237: (لامقان). صحيح آن لَمغان Lamgh‡n است.
9. همان صفحه: ساچو. نام اين مستشرق معروف زاخائو sachau يا ساخائو است.
10. ص242: بهاكرى. نام اين مورخ, بكرى يا بهكرى است.
11. ص244: ايلتوتميش. نام اين پادشاه اِلتتمش3 است و حتى التمش هم آورده اند.
12. ص244ـ 248: (راضيه). دختر التتمش رَضيه نام داشته است و نه راضيه.4
13. ص248: ضياءالدين بارانى. مؤلف كتاب تاريخ فيروزشاهى را نام, ضياءالدين برنى بوده است.
14. ص250: خيواقى. نسبت نجم الدين كبرى به خيوه است كه اسم منسوب به آن خيوقى مى شود.
15. ص253: (بحريچ). شكل صحيح اين موضع بهرايچ يا بهريچ است.5
16. ص256: قياس الدين. نگارنده اين سطور تاكنون نام هيچ شخصيتى را نديده و نه شنيده است كه قياس الدين باشد چراكه اين تعبير معنايى ندارد. صورت درست آن غياث الدين است.
17. ص280: ناظم الدين. نام مؤلف كتاب طبقات اكبرى نظام الدين احمد است.
18. ص306: (اسماعيل دوره فتوحاتش را از سن سى سالگى آغاز كرد. شعار جنگى او (الله الله) و (على ولى الله) بود. وى در سال 709 قمرى (1501م.) سلطان آقا قويونلو را در (آهوند) شكست داد و وارد تبريز شد.) سه اشتباه در اين جملات وجود دارد, دو از آنِ مترجم عزيز و يك از آنِ مؤلف فقيد. اولاً اسماعيل صفوى دوره فتوحاتش را از سيزده سالگى آغاز كرده است و نه سى سالگى. در متن انگليسى كتاب هم thirteen آمده است, ثانياً وى در سال 907 سلطان آق قويونلو را شكست داد و نه در 709. لغزش سوم را مى توان در اين جمله كتاب (ص188) ديد: (*In 907/1501 he routed the Aq Quyœnlœ sultan at Ahwand and entered Tabriz) دو خطا در اين قول مؤلف مرحوم به چشم مى خورد كه بر مترجم محترم بود با رجوع به منابع تاريخى آنها را حداقل در پاورقى توضيح دهد. چنانكه مى دانيم شاه اسماعيل در 907 (الوند ميرزا), يازدهمين حكمران آق قويونلو را نزديك نخجوان شكست داد كه دومين جنگ بزرگ اسماعيل صفوى به شمار مى رود و به جنگ شرور هم معروف است. شاه اسماعيل پس از پيروزى بر الوند وارد تبريز شد.6 با توجه به اين توضيح, گويا Ahwand همان الوند باشد كه به جاى (l), سهواً (h) آمده است و با اين احوال حرف اضافه at نيز ظاهراً زائد است.
19. ص311: (شتّاريه). نام اين سلسله معروف شطّاريه است.7
20. ص320: قنيوج. درست آن قنوج است.
21. ص329ـ33: به كرّات نام (شيخ قدايى) آمده است. صورت درست آن شيخ گدايى است.8
22. ص330: در بند دوم (شيخ قدايى كاهبو) و در بند سوم (شيخ حميد بن فضل الله) و پس از آن (درويش جمالى گمبو دهلوى) آورده اند. شاعر و تذكره نويس نسبتاً معروفى در هند هست به نام (شيخ حامد بن فضل الله جمالى كنبوه (يا كنبوى) دهلوى).9 شيخ گدايى فرزند جمالى است و لذا او نيز شيخ گدايى كنبوه دهلوى است.
23. ص332: محمد قوس. نام اين شيخ شطارى محمد غوث است. ضناً در همين صفحه شهر محل انزواى محمد غوث را گوالپور نوشته اند كه گواليار صحيح است.10
24. ص366, 337: (ثته) و اسم منسوب به آن را (ثتاوى) نوشته اند. شكل صحيح نام اين شهر مطابق كتب تاريخى و جغرافيايى هند (تته) يا (تهتهه) و اسم منسوب به آن را معمولاً (تتوى) مى آورند.
25. ص434: (شاه سبقت الله). شكل صحيح آن صبغةالله است.
26. ص464: (سيد على اصغر بيل گرامى آسف جاهى). سيد على اصغر بلگرامى آصف جاهى درست است.
27. ص506: (صورت surat). نام شهرى است در هند و بايد با (س) و به شكل سورت ضبط شود.
28. ص522: (تاورنير) و (برنير). نام دو تن از سيّاحان فرانسوى است. اين دو را بايد به صورت تاورنيه و برنيه نوشت.
29. ص526: (ملا وجهى [ظاهراً بايد ملاوجيه باشد]). اظهار ترديد مترجم محترم در كروشه درست نيست و همان وجهى درست است.11
30. ص544: (فايزى). نام شاعر سده دهم و يازدهم هند فيضى است.
31. ص646: (بديل). شكل صحيح آن (بيدل) است.
32. همان صفحه: (ترشيذى). ترشيزى درست است.
33. همان صفحه: (غوصى شتارى). غوثى شطارى درست است.
34. ص653: (محمد كاظم آثار), (سلطان ولاد). نام اول همان سيد محمد كاظم عصّار, از حكماى متأخر ايران است و دوم هم (سلطان ولد) معروف. ج) كتابشناسى.
از نخستين مطالبى كه معمولاً خواننده كتب ترجمه شده, مى خواهد بداند, عنوان اصلى كتاب و سال و محل انتشار آن است و اين امر تنها از سر كنجكاوى نيست, بلكه با وقوف بر اين اطلاعات از تازگى و كهنگى نظرات طرح شده در اثرى كه مقابل ديدگان دارد, آگاهى مى يابد. متأسفانه در ترجمه مورد بحث در كادر فهرست نويسى يا قسمت شناسنامه كتاب يا مقدمه و سخن ناشر, اطلاعاتى در اين باره ارائه نشده است. حتى درباره مؤلف نيز تنها به اينكه وى (يكى از محققان هندى ايرانى تبار) است, بسنده كرده اند.12
و اينك به مواردى كه طى تصفح كتاب فراديد آمد, مى پردازيم:
1. در صفحه 21, از كتاب هوليستر سخن رفته است اما به ترجمه فارسى اين اثر كه چندى پيش انتشار يافته13, اشاره نشده است. هرجا كه مؤلف به منابعى ارجاع دهد كه ترجمه يا تصحيح معتبرى از آن منابع در زبان مقصد موجود باشد, بر مترجم است كه دست كم نامى از آن ترجمه يا تصحيح ببرد تا اگر خواننده نياز به كسب اطلاع بيشترى داشت بتواند به آن رجوع كند. اما مترجمان محترم شيعه در هند به اين امر اهتمامى نورزيده اند. از باب نمونه, در صفحه 102 از كتاب سيد حسين محمد جعفرى به اين صورت (رشد و گسترش اوليه اسلام شيعى) نام برده شده, ولى به ترجمه فارسى آن14 اشاره نشده است. همچنين در صفحه 299 كه از توزوك جهانگيرى طبع عليگره استفاده شده, هيچ ذكرى از طبع سهل الوصولتر تهران, از همين اثر, به ميان نيامده است.
2. در صفحه 24, (تاثير الامراء) و در ص 340 و 394 (مآثير الامراء) و در ص648 (معاشر الامراء) آورده اند. اين كتاب از آنِ صمصام الدوله شاهنوازخان است و شكل صحيح آن مآثر الامراء است.
اصولاً در بيشتر مواردى كه يك جزء عنوان كتاب مورد رجوع, مآثر بوده است, در برگردان فارسى لغزشى ديده مى شود و علت آن نيز بجز ناهماهنگى ميان مترجمان و نيز بى بهره بودن از ويراستارى قوى, اين بوده كه آوانگارى مآثر در متن انگليسى به صورت Maش‡sir آمده است و اينجا نيز مترجمان محترم مصوت كوتاه (i) را بلند در نظر گرفته اند.
3. در صفحه25 آمده: (نوشته حاضر (تاريخ اجتماعى ـ فكرى شيعه در هند…). اين عنوان را در اشاره به كتابى به كار برده اند كه در دست ترجمه داشته اند و بر روى جلد و صفحه عنوان, نام آن را شيعه در هند آورده اند. اصولاً نوعى ناهماهنگى در ضبط عناوين كتب در سراسر ترجمه به چشم مى خورد و چنين مى نماياند كه هيچ چشم تنظيم گرى به مسوّده اين كتاب ننگريسته است. براى نمونه عنوان سه كتاب از مؤلف را (كه يكى همين كتاب ترجمه شده است) چنين ضبط كرده اند: مورد اوّل
ص25: تاريخ اجتماعى ـ فكرى شيعه در هند
ص252, 306: تاريخ شيعه اثنى عشرى
ص253: شيعه اثنى عشرى
ص504: تاريخ شيعه
باز تأكيد مى كنيم كه اين ناهماهنگى در ضبط عنوان خود كتاب ترجمه شده, پيش آمده است. مورد دوم
مؤلف را كتابى15 است تحت عنوان A History of sufism in India كه برگردانندگان محترم از اين اثر با اين عناوين ياد كرده اند:
ص247 ,262 و…: تاريخ تصوف در هند
ص252, 396: تاريخ صوفيگرى در هند
ص310: تاريخ تصوف در هندوستان
ص434: تاريخى از صوفيه در هند
ص510: تاريخ صوفيه در هند مورد سوم
مرحوم رضوى كتاب ديگرى با عنوان Religious and Intellectual History of the Muslims in Akbarصs Reign تأليف كرده اند كه در ترجمه با اين عناوين به آن اشاره شده است:
ص342: تاريخ مذهبى و فكرى مسلمين در سلطنت اكبر
ص351 و354: تاريخ مذهبى و فكرى مسلمين در عهد سلطنت اكبر
ص361: تاريخ فرهنگى و مذهبى مسلمانان در حكومت اكبر
ص370: تاريخ مذهبى و فرهنگى مسلمانان در خلال سلطنت اكبر
البته نگارنده اين سطور معتقد است كه براى تسهيل كار خواننده خواهان اطلاعات بيشتر, نبايد مآخذ مورد ارجاع مؤلف را ترجمه كرد; بلكه عين عنوان يا (براى رعايت اختصار) نام مؤلف را بايد ذكر كرد. در صورتى مى توان به ترجمه عناوين كتب دست زد كه ترجمه عنوان اثر را تا پايان كار, بى كم و زياد, نقل كند تا خواننده دچار سردرگمى نشود.
4. در صفحه هاى 50, 103, 108 و…: عباراتى از كشف المحجوب نقل شده كه مؤلف آنها را مستقيماً از ترجمه انگليسى نيكلسون آورده است. مترجم محترم بدون رجوع به متن فارسى به ترجمه جملات انگليسى پرداخته اند و در واقع ترجمه اندر ترجمه شده است كه آشنايان به كار ترجمه مى دانند تا چه حد با اين عمل, مفهوم اصلى از كف مى رود. همين امر در مورد نقل قول از كتبى مانند تاريخ فرشته و اكبرنامه و منتخب التواريخ و… نيز صدق مى كند. اگر در برگردان فارسى, آنجا كه مؤلف مستقيماً از متون فارسى نقل قول مى كند, عين عبارات را از اين منابع بياوريم, نه تنها بر دقت و اعتبار ترجمه خود افزوده ايم, بلكه ترجمه خود را زيبا و چشم نواز كرده ايم. ضرورت انجام اين كار در جاهايى بيشتر احساس مى شود كه مترجم بخواهد مثلاً ماده تاريخ وفات كسى را به فارسى برگرداند.
در صفحه 352 از ترجمه چنين آمده است: (شاعرى ماده تاريخ مرگ [خواجه شاه منصور] را اين گونه بيان كرده است: آن روز كه مواخذه و حسابرسى سست شد, سررشته حسابدارى هم از كف رفت.) اگر مترجم محترم به منبع مورد ارجاع مؤلف16 توجه مى فرمودند اين جمله (و نه بيت) را در آن مى يافتند: (از آن روز بازار حساب سرد شد و سررشته محاسبه از دست رفت.) كه ارزش عددى حروف اين دو جمله بيش از 3500 مى شود و حال آنكه, خواجه شاه منصور در 989 كشته شده است. پس اصولاً ماده تاريخى در كار نبوده است.
4. ص64: جوامع الكلام. عنوان صحيح كتاب گيسو دراز جوامع الكلم است.
5. ص279: راج ترنجينى. كتاب هايى در مورد تاريخ كشمير وجود دارد كه عنوان آنها راج ـ ترنگينى است. يكى از آنها را كلهن تأليف كرده و ترجمه فارسى آن نيز حدود دو دهه پيش چاپ شده است.17
6. ص329: (آيينه اكبرى). نام صحيح كتاب علامى آيين اكبرى است.
7. ص311: (واقعيات مشتاقى). عنوان درست كتاب رزق الله مشتاقى واقعات ـ مشتاقى است.
8. ص334: (نفائس المعاصر). شكل صحيح آن نفائس المآثر است است.
9. ص336: (تذكرة الوقيعات). صورت درست آن تذكرة الواقعات) است.
10. ص337, 347: (داستان مذاهب). عنوان درست آن دبستان مذاهب است.
11. ص434: (مكاتيب فرمان صفويه). صحيح آن چنانكه در صفحه 275 متن اصلى آمده مكاتيبِ زمانه صفويه است.
12. ص524: (شبهاى عربى). اروپاييان به هزار و يك شب يا الف ليله وليله, Arabin nights گويند كه در ترجمه فارسى بايد يكى از دو عنوان مذكور را گذاشت.
13. ص629: (اختلاف الناقب). نام كتاب سبحان على خان اختلاف المناقب است.
14. ص631: (البواريق المشرقه). عنوان صحيح آن بواريق مشرقه است.
.*.
آنچه آورديم مواردى معدود از يادداشت هايى بود كه طى نگاهى گذرا فراهم آمد و انگيزه تحرير و ارائه آن نيز دعوت مترجمان محترم به دقت بيشتر بود. از آنجا كه دير يا زود جلد دوم اين ترجمه نيز به طبع و نشر خواهد رسيد, اميد واثق دارد كه مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى در راه اعمال دقت و صحت در آن, نهايت سعى را مبذول فرمايد. ان شاءالله تعالى.پاورقي : 1. Iran: Royalty, Religion and Revolution, Canberra, 1980. 2. A Socio - Intellectual History of Isn‡ صAshari shiصis in India, 2Vols. canberra, 1986. 3. نظام الدين احمد, طبقات اكبرى, كلكته, 1931, ج1, ص65 ـ 68. 4. همان. 5. جهانگيرنامه (توزك جهانگيرى), تصحيح محمد هاشم, تهران, 1359, فهرست ص416. 6. رك: حسن بيگ روملو, احسن التواريخ, تصحيح دكتر نوايى, تهران, 1357, ص80 ـ86. 7. Trimingham, J.S., The sufi Orders in Islam, Oxford University Press, 1973, p.330. 8. براى اطلاع از شرح حال او, ر.ك: جمالى دهلوى, مثنوى مهر و ماه, تصحيح سيد حسام الدين راشدى, مركز تحقيقات فارسى ايران و پاكستان, 1353, ص45ـ63. 9. براى كسب آگاهى از احوال جمالى علاوه بر مقدمه كتاب پيشگفته, رجوع شود به: سير العارفين, دهلى, 1311 و نيز مثنوى مرآة المعانى, به تصحيح دكتر نصرالله پور جوادى, مجله معارف, فروردين ـ آبان 1373. 10. عبدالقادر بدايونى, منتخب التواريخ, 1868, ج3, ص260. 11. عزيز احمد, تاريخ تفكر اسلامى در هند, ترجمه نقى لطفى و محمد جعفر ياحقى, تهران, 1367, ص135. 12. بجا بود اگر ناشر محترم با استفسار از استاد دكتر فتح الله مجتبايى, دوست آن مرحوم و دكتر محمد سليم اختر شاگرد و همكار آن فقيد زندگينامه مختصرى از ايشان را در ابتداى كتاب ترتيب مى دادند. 13. هاليستر, ج.ن. تشيع در هند, ترجمه خانم دكتر آزرميدخت مشايخ فريدنى, تهران, 1373. 14. تشيع در مسير تاريخ, ترجمه محمد تقى آيت اللهى, تهران, 1359. 15. ترجمه اين اثر را راقم اين سطور انجام داده است و ان شاءالله توسط (مركز نشر دانشگاهى) منتشر خواهد شد. 16. ابوالفضل علامى, اكبرنامه, ج3, كلكته, 1886, ص344. 17. ترجمه فارسى از ملا شاه محمد شاه آبادى, تصحيح دكتر صابر آفاقى, راولپندى, 1353.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 47  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست