responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 41  صفحه : 7

كشتى شكسته نگاهى به: تصحيح سفينة البحار
علوى على محمد

سفينة البحار ومدينة الحكم والآثار, مع تطبيق النصوص الوارده فيها على بحار الانوار, بطبعتية القديمة والجديدة!!! تأليف: المحدث الخبير والمحقق الجليل المرحوم الشيخ عباس القمى, دارالاسوة للطباعة والنشر, 1414 هـ.
(حديث) (سنت) يكى از مهمترين منابع مهم شناخت دين و دريافت حقايق آيين مبين, و يكى از دو سرچشمه جوشان و بزرگ شناخت مكتب است. عالمان از روزگاران كهن در جهت ثبت و ضبط حديث و انتقال به نسلها و عصرها كوشيدند, و با سامان بخشيدن آثارى ارجمند در اين زمينه, آثار مكتوب فرهنگ اسلامى را شكوه و غنا بخشيدند.1 در ميان چهره هاى ارجمند محدثان و تلاشگران در عرصه حديث, علامه محمد باقر مجلسى از جايگاهى بس بلند و والا برخوردار است. كارنامه مكتوب اين قله افراشته پژوهش تتبع بسى پربرگ و پرباراست; و در ميان آثار آن بزرگوار ـ براستى ـ بحارالأنوار دريايى است موج خيز و آكنده از گوهرهاى زيبا و روحپرور. بحارالأنوار با همه گستردگى, از همان روزهاى نگارش و سامان يابى, در مجامع علمى شهرت يافت و عالمان و جستجوگران معارف اهل بيت(ع) بدان روى آوردند و استنساخ كردند و بگستردند و آثارى درباره آن و بر اساس آن و براى سهل الوصول ساختن محتواى آن نگاشتند; و بدين سان در هرچه بلند آوازه تر ساختن اين مجموعه سترگ كوشيدند.
عالم معتمد و محدث موثق, حضرت حاج شيخ عباس قمى ـ رضوان الله عليه ـ از جمله اين كوشندگان است و اثر گرانقدر وى با عنوان (سفينةالبحار و مدينة الحكم والآثار) از جمله بهترين آثارى است كه درباره بحارالأنوار و در جهت برنمودن مطالب و موضوعات گونه گون پراكنده شده در صفحات بحارالأنوار سامان يافته است. محدث قمى در ذيل موضوعات, نمونه اى از احاديث يا مطالب آن موضوع را نيز گزارش كرده, و بواقع نوعى تلخيص از آن كتاب ارجمند را به دست داده است. مؤلف ارجمند سفينةالبحار بيست سال بر سر اين كتاب لحظات زندگى را سپرى كرده است, روانشاد ملاّ على واعظ خيابانى در ضمن شرح حال آن بزرگوار نوشته است:
(… مجلد دويم سفينةالبحار كه تازه از طبع درآمده بود هديّةً مرحمت فرمود و از تأليفات خود, سفينه را بسيار وصف نمود كه: در عرض بيست سال تأليف كرده ام و دخل به كتب ديگر ندارد. والحق چنين است, سفينه يك ذخيره نفيسه اى است براى اهل علم و محدثين, مملو از جواهر ثمينه و يواقيت بهيّه; جزاه الله تعالى خير جزاء المحسنين و حشره مع محمد وآله الطاهرين…)2
محدث قمى براى فراهم آوردن اين اثر كارآمد, دوبار بحارالأنوار را بدقت درنگريسته, و عناوين و موضوعات آن را كاويده و براساس يادداشتهاى بسيار, سفينه را سامان داده است, آقاى دوانى در توضيح اين چگونگى به نقل از مؤلف چنين آورده است:
(براى تأليف سفينةالبحار دوبار كتاب بحارالأنوار را از اوّل تا آخر مطالعه كردم: يك بار به مدت هفت سال, شب و روز غرق مطالعه دقيق آن بودم. بار دوم فهرست مطالب و مضامين احاديث را با حروف تهجّى در فيش يادداشت نمودم و هر موضوعى را در حرف خود جاى داده و آن فيشها و اوراق را در سفرها با خودم مى بردم و مرتب و منظّم مى كردم.)3
در مقامى به نقل از يكى از شاگردان مرحوم آيت الله العظمى خويى آمده است كه:
(از وى سؤال شد: اگر روزى شما را محصور كنند و اجازه دهند از كتابخانه ات فقط يك كتاب را براى مطالعه برگزينيد, چه مى كنيد؟ گفتند: سفينةالبحار را برمى گزينم.)4
پژوهشگرى سختكوش گفته است: كه من هماره در سفرها دو كتاب همراه دارم سفينةالبحار و….5
چنانكه پيشتر آورديم, محدث قمى موضوعات پراكنده در بحارالأنوار را در ذيل عناوين مشخص آورده و موارد آنها را بدقت نشان داده است. وى موضوعات را براساس حروف الفبا تنظيم كرده, و غالباً واژه ها را بدقت توضيح داده است, محدث جليل القدر افزون بر عرضه آگاهيهاى موجود در بحارالأنوار, در تبيين واژه ها از آگاهيهاى گسترده خود و برگرفته از منابع ديگر نيز بهره جسته است. بدين سان, سفينةالبحار گزينشى هوشمندانه و فهرستى است دقيق با افزونيهايى بس سودمند و ارجمند.
ويژگيها و كفايتهاى اين اثر ارجمند فراتر از آن چيزهايى است كه آورديم, و به برخى ديگر نيز در ضمن بحث اشاره خواهيم كرد.چاپ و نشر سفينه
مجلد اوّل سفينةالبحار به سال 1352 هجرى قمرى در نجف اشرف به چاپ سنگى نشر يافت و مجلد دوم آن به سال 1355. پس از آن, اين چاپ بارها در ايران و بيروت افست شده و نشر يافته است. اهميت كتاب, در كارآمدى آن, ومحتواى ارجمند و سودمند آن است; و ديگر اينكه تمام نشانى ها براساس بحارالأنوار چاپ سنگى (25 جلدى) بوده است و اكنون بحارالأنوار با چاپ جديد در اختيار همگان است 6و بدين سان بهره گيرى از آن براى جستجوگران معارف حديثى تا حدود زيادى ناممكن, از اين روى ضرورت چاپ منقح آن و مطابق با چاپ جديد بحارالأنوار, روشن بود. بالاخره مركز پژوهشها و تحقيقات اسلامى سازمان اوقاف و امور خيريه, به تحقيق و تصحيح و تطبيق آن همت گماشت و كتاب را با چاپى چشم نواز, حروفى زيبا و تجليدى خوب و در هشت جلد نشر داد.
محقق كتاب در مقدمه كوتاهى كه بر اين تحقيق نگاشته است از چگونگى تصحيح و تحقيق بدينگونه ياد كرده است:
(شرح واژه هاى دشوار, ترجمه برخى از اشعار فارسى به عربى, نشان دادن جاى آيات, حذف حروف ابجدى كه نشانگر تاريخها و مجلدات و صفحه هاى بحارالأنوار بود و تبديل آن به ارقام, و نيز نشان دادن نشانى موضوعات در پانوشتها با رموز (ق) چاپ قديم و (ج) چاپ جديد.)7
اين بنده كه سالها انتظار چنين پژوهشى را بر دل داشتم, به محض نشر آن, بويژه آنكه ظاهرى آراسته و زيبا داشت و چشم را مى نواخت و هوس خريد را بر دل مى نشاند (كه هر آنچه ديده بيند دل كند ياد!!) آن را تهيه كردم و از آن بهره ها گرفتم. در اين تورّقها و درنگريستنها متأسفانه به مواردى از اغلاط, وارونه سازى, تحريف و تصحيف برخوردم, درنگريستن بسيار, اين گونه كاستيها را بيشتر در پيش چشمم نهاد. پس مجلد دوم را بدقت نگريستم, شگفتا از اين همه سهل انگارى, ديمى كارى و مآلاً تباه سازى; ومى پندارم اگر اندكى از بسيار را كه در اين صفحات گزارش مى كنم, خواننده بنگرد ترديد نخواهد كرد كه اين بزرگوار و يا بزرگواران, (كشتى) استوار و ساخته و پرداخته آن محدث جليل را شكسته اند و كتاب را تباه ساخته اند. و يادآورى كنيم كه اينهمه از جلد اوّل است و موارد بسيار معدودى از جلد دوّم, تو خود (حديث مفصّل بخوان از اين مجمل).تصحيف واژه ها
در اين چاپ, متأسفانه بسيارى از كلمات تصحيف شده است, و ديگرسانى واژه ها گاه معناى روايت را يكسر دگرگون كرده است. براى نمونه, يونس بن حبيب نحوى كه عثمانى بوده است از خليل بن احمد فراهيدى درباره على(ع) سؤال مى كند, و خليل چون آهنگ پاسخ مى كند, مى گويد: كتمان آنچه را مى گويم ضمانت مى كنى؟ (أقد ضمنتَ لى الكتمان؟). اين جمله در اين تحقيق چنين آمده است: (لقد ضَمِنتَ لى الكتمان) (ج1,ص 185).
در مقامى ديگر آمده است: (ومن بدع الثالث اتمامه الصلاة بمنى بعد ستّ سنين من خلافته, فأمر عليّاً أن يصلّى بالناس القصر تماماً… (ج1,ص 244) كه درست آن: (أن يصلى بالناس العصر تماماً…) است.8 در جاى ديگر آمده است: (لَم يستشف النساء بمثل الرطب) (ج1,ص 467) كه صحيح آن: (لم يستشف النفساء)9 است و ادامه حديث هم نشانگر همين است. در مقامى ديگر آمده است: (لَم يُرَ و احد)(ج418/1) كه درست آن (لَم يَروِ واحد) است. و موارد ديگر را بنگريد:

^^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
22
32
104
108
174
183
240
255
271
272
315
326
328
331
345
371
390
457
502
504
521
527
528
538
412
541
553
560
576
587
608
624
625
636
648
660
717
8
6
12
7
7
14
10
15
16
سطر آخر
6
8
12
10
9
14
6
سطر آخر
5
12
3
11
7
2
9
11
4
11
15
8
3
9
10
12
1
12
حاشيه3
المتوفى سنة اثنين وثلاثين وثلاثمائة
وكان إذا قدم المدينة تقوضت إليه الخلق
من قلّ طعمه
كراهة الأكل مربّعاً
كأنّهم عود حنّت إلى أولادها
فلاتكسر له عظماً, ولاتأكل له لحماً
بتسع وعشرين يوماً
وأمّا ماورد… وسقط فمات, ضعيف
تستقي
ليست بالقصير ولا بالطويل
ازار
مرّاً
أنقلب
التهجّم
تقيّة
تحدّر
أبوعمر وعبدالكريم
كتاباً متربة
حزبيل
أ ُعطين
قالها
الكَلِب
الكميل
ثمانية عشر
صيّاداً للسمك
البيت
مصر
البرازين
مات سنة(11).
احفظ
كلَّما
العبادات
جمادي الأولى
سور مدينة أو حصينته
لاستهمّوا
تبدأ
الفراء
المتوفى سنة اثنتين وثلاثين وثلاثمأة
وكان إذا قدم المدينة تقوضت إليه الحَلَق
من قلّ طعامه
كراهة الأكل متربّعاً
كأنهم عوذ حنّت إلى أولادها
فلاتكسري له عظماً, ولا تأكلي له لحماً
بتسعة وعشرين يوماً
وأمّا ماورد… وسقط ومات فضعيف
تستسقي
ليست بالقصيرة ولا بالطويلة
آذار (دوبار)
مرّة
أتقلّب
التجهّم
بقيّة
تخدّد
أبوعمرو أو عبدالكريم
كُتب مترّبة
حزقيل
أ ُعطيهنّ
قالت لها
الكَلِب
كميل
ثماني عشرة
صيّادَ السمك
إلى بيت
مضر
البراذين
مات سنة (110).
اخفض
كلُّ ما
العيادات
جُمادي§ الأ ُولي§
سور مدينته أو حصنه
لاستهموا
تبدو
القراو
^ اشتباه در آدرسها
موارد بسيارى از آنچه در پانوشتها به عنوان نشانى احاديث آمده است,اشتباه است. اين اشتباهها غالباً در نشانى چاپ قديم روى داده است.چنانكه پيشتر گفتم, محقق محترم رمزها را به ارقام تبديل كرده است و در اين تبديلها فراوان اشتباه كرده است. نمونه را حديث راوندى كه در پانوشت نشان آن آمده است: (ق, كتاب الطهاره/40/130) نادرست است; و درست آن: (45/130) است رمز آن (مه) است: (م/40), (هـ5/). نمونه هاى ديگر را بنگريد: ^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1
1

1


1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
78
84
90
118
122
124
128

149


161
251
284
317
332
360
404
437
521
572
639
718
پانوشت4
پانوشت1
پانوشت2
پانوشت9
پانوشت3
پانوشت5
پانوشت3

پانوشت3و4


پانوشت4
پانوشت3
پانوشت2
پانوشت3
پانوشت4
پانوشت6
پانوشت1
پانوشت7
پانوشت3
پانوشت1
پانوشت4
پانوشت5
ق: كتاب الطهارة/40/130
ق: 14/118/747
ق: 1/3/159
ق: 7/86/134
ق: 1/4/53, ج: 1/161
ق: 5/36/63 و296
ق: 4/6/101, ج: 16/344. ق:/6 26/265ـ393, ج: 17/289ـ 401.
ق: 17/56/130
ق: 17/56/131

ق: كتاب الطهارة 18/157
ق: 14/88/859
ج: 12/53و49
248ـ263
407و400
ج: 36/288
ق:281/86/7, ج: 26/28.
6/6/40
ق: 5/81/302
ج: 18/293
ج: 35/49ـ51
ق: 6/20/249, ج: 17/227 .
ق: كتاب الطهارة/45/130
ق: 14/113/747(مه)
ق: 1/39/159
ق: 7/56/124
ق: 9/106/545, ج: 41/156 .
ق: 263/36/5 و 5/40/296 .
ق: 4/6/101, ج: 10/41. ق: /20/6265ـ393, ج: 17/289ـ387.
ق: 130/16/17
ق: 17/16/131
يو = 16
ق: كتاب الطهارة 53/157 نج=53
ق: 14/161/859 قسا=161
ج: 12/49و29
250ـ259
277و230
ف: 140/41/9 ـ 142ج: 36/288ـ 40/66
ق: 6/82/784 و785, ج: 22/461 و 465.
5/6/40
ق: 5/41/302
ج: 15/241
ج: 49/29ـ50.
ق: 6/20/249ـ356, ج: 18/240.
^
كاستيها و افتادگيها
محقق محترم موارد بسيارى را در مشخص ساختن نشانى روايات و مطالب در چاپ جديد كوتاه آمده و رنج تفحّص را ـ كه چندان گران هم نبوده است ـ بر خود هموار نكرده است; و گاه در اثر بى دقّتى وى, واژه ها و يا جمله هايى افتاده است. اين افتادگى هم در منابع است و هم در روايات. روشن است كه در كتابى حديثى, اينگونه افتادگيها و كاستيها بسى ناهنجار است و نابخشودنى بويژه آنكه گستردگى موارد, نشان سهل انگارى و شتابزدگى است. در اوّلين جمله (باب همزه) در پانوشت آمده است (ق9/96/477, ج:40/223) محقق محترم (ش482) را كه اشاره است به ارشاد مفيد حذف كرده است.10 در مقامى آمده است (عملاً فذهب) [ج1/346 س12] كه صحيح آن: (عملاً يعمله فذهب) است. در ج1/455 س5 آمده است (يا ليتنى كنت تراباً) كه صحيح آن چنين است: (ويقول الكافر يا ليتنى كنت تراباً)11. در ص625 سطر آخر, عبارت (المسلمون فى غاية السهولة واليوم بقيت الناس حيارى) افتاده است. اين نوع افتادگى در سطور پايانى صفحات مكرّر اتفاق افتاده است, بنگريد به ص428, 555 و… و موارد ديگر اينهاست: ^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1

1
1
1
1
1
1
1
1

1
1
1
1

1

1
1


1
1
2
2
2
32
50
71
78
78
122

263
289
298
323
324
324
374
379

393
399
427
555

571

574
646


648
698
18
730
297
8
5
3
18
پانوشت7
پانوشت2

پانوشت2
16
11
8
13
7
9
3

15
2
سطر آخر
2

3

16
15


4
1
1
9
سطر آخر
مات سنة (141),
وانّ ريحها لتوجد مسيرة
عن الصادق عليه السلام
استصحاباً لما كانت عليه

ق: كتاب الأخلاق/26/154 و157, ج: 71/130 و142 .
9/52/288 و232.
إبراهيم بن أدهم فيمن
العباسيّ كان
عليك بالأسديّ
(150)
قال الصادق
إلاّ جُعل ملك
أحمعين)

حرَج
البنفسج. شمّه
إلاّ أن يؤذن)
لأسمعتكم

كوميض البرق

مزاحم لمّا
النرسيّ


(وإذا قُرئ…)
اللغويّ الصحيفة
مبغضنا ـ يحبنا
(واعلموا…
بعد: لأنّ اللّه
مات سنة 141 (قما),
وانّ ريحها لتوجد من مسيرة
الكافى: عن الصادق عليه السلام
استصحاباً لما كانت عليه قبل الغصب(7)
(7) ق: كتاب الصلاة/ 28/111, ج: 83/282.
ق: كتاب الأخلاق/26/154 صح (صحيفة الرضا:267) و157. ما (أمالي الطوسي 2:196), ج: 71/130 و154.
9/288 (تفسسير فرات:23) و232.
إبراهيم بن أدهم كان فيمن
العبّاسيّ. المناقب:
عليك بالأسديّ, يعني أبابصير
(150) (قن)
الخصال: قال الصادق
إلاّ جُعل معه ملك
أجمعين)(1)
حاشيه ـ (1) سورة الحجر:39.
حاشيه ـ حرج: تنگ شود سينه او, (منه).
البنفسج م أي معروف. شمّه
إلاّ أن يؤذن لكم)
لأسمعتكم(2)
حاشيه ـ لأسمعتهم (خ ل)
كوميض البرق(1)
حاشيه ـ ومض البرق: لمع خفيفاً ـ پانوشت.
مزاحم, قال: لمّا
النرسيّ(5)
حاشيه ـ (5) نَرس بفتح النون وسكون الراء المهملة: قرية من قري§ الكوفة تُنسب إليها الثياب النرسيّة, أو نهر من أنهارها (منه مدّ ظلّه).
الأعراف: (وإذا قُرئ…)
اللغويّ راوي الصحيفة
مبغضنا أن يحبَّنا
الانفال: (واعلموا…
چهار خط افتاده است, هي: تعالى جعل التواضع آلة العقل… الى رفعه الله(1)
(1) ق: 51/4/1, ج: 153/1 .
^
لغزشها در تحقيق و تصحيح
تحقيق متون كارى است كارستان, طاقت بُر و كم نما, براستى اينگونه پژوهشها توانى سترگ, اخلاصى عظيم و شكيبايى و استوارى شگرفى را مى طلبد.
چه بسيار جمله ها كه ساعتها وقت محقق را فراگيرد تا گره از چگونگى آن گشوده شود. متأسفانه اكنون اين وادى ـ اگر خوش بينانه بنگريم ـ مبتلا به ديمى كارى و بارى به هرجهت نگرى است. نمونه هايى از اين دست در اين تحقيق فراوان است. به مثل, در ج1ص45 آمده است: (فقال: يا ربّ هو عبدك وهذا وليك) كه صحيح آن (يا ربّ هو عدّوك و هذا وليّك)12 اندكى دقت نشان مى دهد بايد چنين باشد و بحارالأنوار نيز كه محقق محترم نشانى صفحه را هم درست داده است, چنين است. در ج1 ص122 آمده است: (… صاروا جميعاً فى التراب رميماً) كه صحيح آن: (صاروا جمعياً فى القبور ترا باً) است, گو اينكه سفينةالبحار چنان است, امّا هم بحارالأنوار به گونه اى است كه آورديم و هم منبع اصلى روايت.13 در ج2 ص 230 آمده است: (… بعد مضيّ أبى محمد(ع) فيما أبدى الوكلاء و…) كه صحيح آن (فيما فى أيدى الوكلاء…) است. در ج2 ص226 آمده است: (ومات الحسن بن محبوب فى آخر سنه (1224) كه صحيح آن (224) است,14 و موارد ديگر را بنگريد: ^
جلد صفحه سطر نادرست صحيح
1
1
1

1

1
1
1

1

1
1

1
1
1
1
1
2
35
47
55

120

125
146
164

166

181
300

300
323
368
389
662
226
10
13و15
12

13

3
7
17

16

3
8

10
2
پاورقى3
8
18
6
ابن لؤيّ, تصغير اللأى, وهو النور
بموصل
أعانه الله على اجازة الصراط عند زلّة الأقدام

وسعيد بن قيس بن معرّة

قيعان بيض غرسها
علل الشرايع: قيل للصادق عليه السلام
آمن به أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام بسبع سنين
وكان صاحب صوت وعود ضرب طويل ليلهي أباجعفر

و(الحوّاء) حوّاءً
ابراهيم بن هاشم (ست) پاورقى: هكذا في الأصل ولم نعثر عليه
وفي (خج) پاورقى: هكذا في الأصل, ولم نعثر عليه
روضة الواعظين
الآية 11.
اللّه لابأبي بكر نجوت ولو لا اللّه نامت
العوالي الئالي
سنة (1224)
ابن لؤيّ, تصغير اللأي وهو الثور (چنانكه در جمهرة اللغة آمده است),
بالموصل
أعانه اللّه على إجازة الصراط عند زلزلة الأقدام (بدانگونه كه در بحار و منبع آمده است)
وسعيد بن قيس بن مرّة (بحار الانوار و منبع)
(وقعة صفين): 117).
فيها قيعان بيض غرسها (منبع حديث)
علل الشرائع: قيل للباقر عليه السلام (منبع حديث)
آمن به أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب ابن سبع سنين (منبع حديث)

وكان صاحبا صورت وعود, طويل [اللحية] ليلهي أباجعفر. (بحار الانوار و منبع) (المناقب 4:396)
وحوّاء حوّاءً
بنگريد به ابراهيم بن هاشم در (فهرست الشيخ) ص19 كه (ست) رمز آن است.
بنگريد به (رجال الشيخ) ص369 خج رمز آن است
خلاصة العلاّمة درست است
الآيات 11ـ18.
باللّه لابأبي بكر نجوتُ ولو لا اللّه نامت
عوالي اللآلي
سنة (224)
^
اشتباهات در نام كتابها و رجال
مى دانيم كه شيخ عباس قمى ـ رضوان الله عليه ـ منابع و مصادر خود را با رمز ياد كرده است; مانند: (صبا ـ مصباح الزائر), (فس ـ تفسير على بن ابراهيم). و از امامان(ع) نيز به رمز ياد كرده است مانند: (قر ــ امام باقر(ع)), (ق ــ امام صادق(ع) و… محقق محترم موارد متعددى را به لحاظ عدم آگاهى از اين رمزها و بى توجهى به چگونگى عبارت, چون رمزها را تبديل به نامهاى كامل كرده است, دچار اشتباه شده است. به مثل, در ج1ص 257 آمده است: (وقال الشيخ فى الصراط المستقيم و تحف العقول!!) روشن است كه (قال الشيخ فى المبسوط والخلاف) است و محقق محترم از رمز (ط, ف) چنان پنداشته است. و نيز بنگريد به صفحه 78 اين موارد بسيار است, شگفتا كه صفحه بحارالأنوار چاپ جديد را درست ياد كرده است و در آنجا نام كتابها آمده است.15 در ذيل نام (أبوالصباح الكنانى) آمده است: ابراهيم بن نعيم مصغراً, العبدى أبوالصباح الكنانى (قر), (ق): قال الصادق(ع)….
محقق محترم چنان پنداشته است كه اين دو رمز, با كتاب مرتبط است, از اين روى براساس شيوه كامل نگارى نوشته است: (تفسير فرات الكوفى, والكتاب العتيق الغروى) (ج1/299), اندكى نگريستن از سردقت روشن مى كند كه مراد اين است كه, أبوالصباح از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است;(رجال طوسى123/,156)معلوم نيست محقق محترم كه رمزها را بدين سان ظاهر كرده است, عبارت را چگونه خوانده است.
محقق محترم در موردى ديگر گويا ناپيدايى را پيدا كرده و كوشيده است مثلاً اشتباهى را اصلاح كند; امّا متأسفانه به آهنگ اصلاح (ابرو), (چشم) را كور كرده است.
در سفينةالبحار آمده است: (ابراهيم بن شعيب (ظم, ضا) واقفّى و….
محقق محترم در پانوشت, نوشته است:
(متن چنين است, اين دو اشاره است به دو كتابى كه مصنف آنها را در مقدمه نشناسانده است و من نيز بدانها دست نيافتم, گويا تصحيف (ضه, ط) است و اشاره دارد به روضةالواعظين و أمان الأخطار)!!
اكنون بايد عبارت را چگونه فهميد; آيا ابراهيم بن شعيب كه در روضةالواعظين و امان الأخطار, آمده است, واقفى است؟! يا اين دو كتاب واقفى هستند؟! و يا…
روشن است كه اين دو رمز اشاره است به اينكه (ابراهيم بن شعيب) از اصحاب, امام رضا(ع) و امام كاظم(ع) است.16 در ص373 نيز درست (الخصال) است و نه (كتابَى الحسين بن سعيد).17 البته اين اشتباه در اصل بوده و ناسخ در كتابت اشتباه كرده است, و از محقق محترم كه گاه اصل صحيح را هم اشتباه ثبت كرده است, توقعى نيست كه با اين دقت, اشتباه ناسخ را دريابد, موارد ديگرى را بنگريد: ^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1

1
1
11


37
155
300
389
396
430

465
466
469

501
5
8
8
17
5
7

4
سطر ماقبل آخر

10
8
طبّ الصادقي
كمال الدين
(ست)
بصائرالدرجات
الكافي
عيون أخبار الرضا

مكارم الأخلاق
مجالس المفيد
من لايحضره الفقيه
الإرشاد
طبّ الأئمة, الصادقي:
الخصال. (ل= الخصال)
فهرست الشيخ ص19
كتاب من لايحضره الفقيه
الخراج
بيان(متن رمز(ن) دارد در بحار الانوار اين مطالب تحت عنوان(بيان) آمده است و اينگونه هم صحيح است و عيون اخبار الرضا معنى ندارد)
المحاسن
أمالي الطوسيّ
النهاية

بشارة المصطفى(ص)
^
البته مواردى از اين ديگرسانى ها جز با مراجعه به منبع اصلى حديث روشن نمى شود, و تحقيق, تصحيح يعنى همين و جز آن تباه سازى است و نه چيز ديگر.افزونيها
گاهى كلمه ها, جمله ها و نشانه هايى در ضمن متن و احاديث افزوده شده است, برخى از اين موارد به گونه اى نيست كه پنداشته شود اشتباه چاپى است, كه آن هم در كتاب حديثى چون از حدّ معمول افزون شود, نابخشودنى است مواردى از آن را بنگريد: ^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1

1
1

1

314

334
357

662

11

10
13

7

ما أحسن صنعهما إليك إليّ
هو أن يأذَن
دموعه الشريفة على

عن جامع الرواة أنّه قال
ما أحسن صنعهما إليّ

هو يأذَن
دموعه على(حتماً محقق محترم, با افزون سازى(الشريفه) كه در بحارالانوار و منبع نيز نيست خواسته اند به رسول الله(ص) احترام كنند!!!
عن جامع الرواة قال

^
جابجايى در چينش كلمات
^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1
1
1
1
17
33
172
295
420
500
503
648
699
11
8
12
16
13
5
2
5
7
المتوفى سنة أربع وستين وستمائة (664)
وسيأتي مايناسب ذلك في (أمن).
خبر بريره… يأتي إليها الإشارة في (برر).
القزوينيّ الموسويّ
والصنو من الصنو
أبي الحسن عليه السلام الثالث
الثلاثة المواطن
تدلّ وجوب على الاستماع
عليه السلام كليم اللّه
المتوفى سنة664 أربع وستين وستمائة
في الهامش: وسيأتي مايناسب ذلك في (أمن), منه.
يأتي إليها الإشارة في (برر) جزو متن نيست, در پاورقى بايد آورده شود.
الموسويّ القزوينيّ
در پاورقى بايد باشد
أبي الحسن الثالث عليه السلام
المواطن الثلاثة
تدلّ على وجوب الاستماع
كليم اللّه عليه السلام
^
اشتباهات رسم الخطى
^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1

1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
27
30
32
121

171
192
274
399
405
450
535
571
587
594
624
645
651
652
659
675
677
705
709
711
717
10
12
2
2و4

3
1
11
3
2
4
4
15
11
12
18
15
سطر آخر
9
9
9
11
1
12
12
4
فشكي ا
فبرأ
وكان قارياً
أميراً وقارياً
وتقول للقارىء
فجائت فاطمه
من آب يؤب
محمد ابن عيسى
الرية
نجي
السنة
يقرء
الصادقوا القيل
تجشُّئاً
فدعي
الأثني
برائتان
صلاةُ جماعةِ بني يعقوب وبكائُهم
إنشاء اللّه
الحوئب
تُقرء
كربلا
المَؤنة
الدمّ
الإجتهاد
يُقرء
فشكا
فبرئ
وكان قارئاً
أميراً وقارئاً
وتقول للقارئ
فجاءت فاطمة
من آب يؤوب
محمد بن عيسى
الرئة
نجا
ألسنة
يقرأ
الصادقو القيل
تجشُّؤاً
فدعا
الاثنا
براءتان
صلاة جماعة بني يعقوب وبكاؤُهم
إن شاء اللّه
الحوأب
تُقرأ
كربلاء
المَؤونة
الدم
الاجتهاد
يُقرأ
^
دگر گونيها
^
مجلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1
22
487
494
599
600
694
5
12
9
10
20
13
الامام أبي محمد الحسن العسكري عليه السلام
الامام عليه السلام
زوجته عليها السلام
هناك
هذه
الرضا عليه السلام
الامام أبي محمد الحسن العسكري صلوات الله وسلامه عليه
الامام صاحب الزمان صلوات الله عليه
زوجته عليه السلام
هنا
هؤلاء
الرضا عليه وعلى آبائه السلام
^
خطاهاى اعرابگذارى
^
جلد صفحه سطر نادرست درست
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
1
23
40
104
122
182
390
390
458
541
589
608
636
6
13
10
8
15
19
20
4
18
6
14
8
في النصوص على الائمة الإثنى عشر
كتابَي الحسين بن سعيد
كبغضي بطناً ملآنا
فلاتأمرنّ على اثنين
يدعي عداس
قبر معاوية ويزيد وأبوعبيدة
كان له من العمر بضع وستّين
حتّى ينفذون
إنّ في الصعداء لواد
فاستحان دوداً وهواًمّاً
يسمّيه الناس أبوجِعران
إنّ من الأشياء أشياءٌ
في النصوص على الائمة الاثنى عشر
كتابا الحسين بن سعيد
كبغضي بطناً ملآن (غيرمنصرف)
فلاتأمّرنّ… ولاتولّينّ…
يُدعي عدّاساً
قبر معاوية ويزيد وأبي عبيدة
كان له من العمر بضع وستّون
حتّى ينفذوا
إنّ في الصعداء لوادياً
فاستحال دوداً وهوامَّ
يسمّيه الناس أباجِعران
إنّ من الأشياء أشياءَ
^
تصرف هاى ناروا:
مؤلف بزرگوار سفينةالبحار كه كتاب را براساس حروف الفبا تنظيم كرده, در مواقع مناسب شرح حال رجال و چهره برجسته فرهنگى اسلامى را نيز گزارش كرده است فوايد رجالى و شرح حالى نيز از جمله فوايد ارجمند اين كتاب گرانقدر است. محدث جليل القدر وفيات رجال را بدقت ياد كرده و اين تاريخها را افزون بر ثبت و ضبط معمولى با حروف ابجد نيز نشان داده است. اين همه نشانگر دقت و وسواس آن بزرگوار در جلوگيرى از وقوع اشتباه بوده است.
به مثل در پايان شرح حال ابن برّاج نوشته اند: توفّى تاسع شعبان سنه481 (تفا) (ت400/ ف80/ الف1) و در ذيل شرح حال ابن جنيد نوشته اند قيل: مات بالرّى سنه 381 (شفا) و….
محقق محترم همه اين مواردى را كه با حروف ابجد معين شده بود افكنده است و اين تصرّفى است ناروا, محقق را شايسته نيست به هر گونه اى كه به پندارش درست مى آيد در متن تصرف كند, اينگونه موارد در كتاب اين عالم جليل دست كم نشانگر دقت علمى و حساست پژوهشى است و براى آيندگان درس آموز و تنبه آفرين; كه در كارها دقت كنند و تا آنجا كه ممكن است از وقوع اشتباه جلو گيرند و از ديمى كار بپرهيزند.
محقق محترم بجاى حذف اين موارد اگر فقط همين يك نكته را از شيخ جليل مى آموخت اين اثر عظيم را به اين وضع درنمى آورد.
*.*.*

آنچه آورديم موارد لغزشى, تصحيفى, ديگرگونيها و ديگرسانيهاى ناهنجار جلد اوّل بود و نه همه آن اگر مجلدات ديگر نيز بر آنچه آورديم افزوده شود و لغزشهاى جلد اوّل نيز استقصاء شود دانسته خواهد شد بانيان اين چاپ نه تنها كتاب را تصحيح نكرده اند, كه تخريب كرده اند و تضييع, و اين جزبازى با ميراث نام ديگرى ندارد, عصمنا الله من الخطأ والزلل والعصيان.پاورقي ها: 1. براى آگاهى از چگونگى شكل گيرى تدوين حديث و آشنايى با برخى از كششها و كوششهاى عالمان در آستانه حديث ر.ك مقدمه المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار. (محمد على مهدوى راد ـ احمد عابدى) 2. علماء معاصرين, ص183. 3. حاج شيخ عباس قمى مرد تقوا و فضيلت, ص82. 4. سفينة البحار, تحقيق بنياد پژوهشهاى اسلامى, مشهد, ج1, مقدمه, ص33. 5. همان. 6. سالها پيش شادروان, حجت الاسلام والمسلمين دكتر سيد جواد مصطفوى خدمتگزار صديق سنت و پيشتاز معجم نگارى در ايران با نگارش (التطبيق بين السفينة والبحار بالطبعة الجديدة) كوشيد اين مشكل را از سر راه محققان بزدايد و با بكارگيرى روشى كارآمد مواضع مطالب نشان داده شده در چاپ پيشين بحارالانوار را در چاپ جديد نشان دهد. 7. سفينةالبحار, ج1 (مقدمه), ص9, چاپ اسوه. 8. بنگريد به: الكافى, ج4, ص518, ح3. 9. بنگريد به: مجمع البيان, ج3, ص511. 10. بنگريد به: الإرشاد ص 107. 11. بنگريد به: بحارالأنوار, ج65, ص123, كه محقق محترم آدرس روايت را نيز درست داده است اما… . 12. بنگريد به بحارالأنوار, ج13, ص350. 13. بنگريد به: الكافى, ج1, ص517; بحارالأنوار, ج51, 14. بنگريد به: بحارالأنوار, ج430, ص341; المناقب ج4, ص15. 15. بحارالأنوار, ج6, ص250; نيز بنگريد به: المبسوط ج6, ص282; الخلاف, ج3, ص201. 16. ر.ك: رجال الطوسى, ص344 و369 و نيز بنگريد به:معجم الرموز والأشارات ص143و139 . 17. در اصل (ين) بوده است, حديث را بنگريد در: (الخصال, ص285, ح37.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 41  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست