responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 41  صفحه : 1

نگاهى گذرا به تاريخ نگارى در فرهنگ تشيع
جعفريان‌ رسول

تاريخنگارى شيعه در آغاز عصر تدوين
شيعيان همزمان با ساير مسلمانان كار خود را در عرصه تدوين دانشهاى اسلامى آغاز كردند. يكى از اين دانشها, تاريخ بود. در كنار جنبش تاريخنگارى عراق, شيعه نيز فعاليت خود را آغاز كرده و در آن جنبش مساهمت و همكارى كرد. صرف نظر از شيعيان عراقى1 همانند ابومخنف, هشام كلبى و يا كسانى چون ابن اسحاق كه متأثر از جريان تشيع عراق بودند, كسانى از شيعيان امامى نيز به همين ميزان در نگارش تاريخ اسلام همراهى مى كردند.
موضوعات گونه گون سيره نبوى و نيز تاريخ تحولات عراق, از موضوعاتى بود كه شيعيان كاملا به آنها علاقه مند بودند و به هيچ روى خود را جداى از آن تحولات نمى ديدند. طبيعى بود كه در آن ميان, حركتها و جنبشهاى شيعى يا متمايل به تشيع و يا حتى مخالف دولت اموى, گاه براى آنها از سيره نبوى نيز مهمتر بود; زيرا آنها شاهد آن بودند كه به هر روى سيره نبوى نگارش مى يابد و ديگران هم به آن توجه دارند; اما اخبار علويان و جنبشهاى شيعى از ميان مى رود و يا تحريف مى شود. تحولات ديگر, نظير بحث از تاريخ خلفا نمى توانست توجه شيعيان را به خود جلب كند. اين بدان دليل بود كه شيعه پيوندى ميان تاريخ خود و تاريخ آنها نمى ديد, طبعا جز از زاويه منفى به آن نمى نگريست.
در قرون نخست اسلامى, نگارش تك نگاريهاى تاريخى در ميان سنى و شيعه رواج داشت. اما مهم آن است كه در ميان اهل سنت, طبرى دست به ابتكار جالبى زد و بخش معظم رساله هاى تراثى كوچك و بزرگ تاريخى را در موسوعه عظيم خود, فراهم آورد. چنين اقدامى در ميان شيعه صورت نگرفت و همزمان با از بين رفتن رساله هاى تك نگارانه در تمدن اسلامى, بخش مهمى از تراث تاريخى شيعه از ميان رفت. فقط نمونه هاى اندكى نظير وقعة صفين نصر بن مزاحم از اوايل قرن سوم و كتاب الغارات ثقفى از همان قرن به دست ما رسيده است. همينها نشانگر اهميت فراوان اين قبيل آثار در ثبت تحولات تاريخى است.
پس از گذار از عصر اول, نگرش تاريخى شيعه, محدود به بحث مختصر در سيره و نيز زندگى امامان و مسائلى شد كه در اطراف مسأله امامت مطرح بود. اين وضعيت تا زمانى كه مجددا دولتى شيعه برپا شد و تاريخنگارى آن حكومت شيعه باب شد, ادامه داشت.
  آثار شيعى در سيره نبوى در قرون نخست
تا آنجا كه به سيره نبوى مربوط مى شود, بايد گفت تعليم مغازى نيز در دستور كار امامان بوده است. مهمترين شاهد, سخن امام سجاد(ع) است كه فرمود: (كنّا نعلّم مغازى رسول الله كما نعلّم السورة من القرآن.)2 در ميان اخبار امام باقر و امام صادق - عليهما السلام - نيز اخبار سيره فراوان بوده و بسيارى از آنها در مآخذ مكتوب آمده است. به عنوان نمونه, ابن اسحاق, اخبارى چند از امام باقر(ع) در سيره خود نقل كرده است. برخى از اين نمونه ها در طبقات ابن سعد نيز ديده مى شود. در ميان آثار شيعى, نزديك به يك چهارم تفسير على بن ابراهيم قمى, در اخبار مربوط به سيره و تاريخ انبياست. در اين كتاب كه تدوين نهايى آن با استفاده از چند اثر انجام شده, از آثار مكتوبى استفاده شده كه در قرن سوم و چهارم در دسترس بوده است.
به عنوان مثال, در تفسير على بن ابراهيم قمى از كتاب المبعث والمغازى ابان بن عثمان استفاده شده است. تفسير قمى از جمله آثارى است كه بخش سيره آن تقريبا به طور انحصارى از اخبار امام باقر و امام صادق - عليهما السلام ـ است. يك دليل آن داخل شدن تفسير ابى الجارود در آن است كه تمامى اخبار آن از امام باقر(ع) بوده و به تناسب شأن نزول آيات, مطالبى از سيره در آن آمده است. اخبار ابوالجارود از ساير قسمتها متمايز است. تمامى اخبار اين كتاب را علامه مجلسى در مجلدات تاريخ نبيّنا در بحار آورده است.
نمونه ديگر, كتاب مبعث النبى واخباره(ص) از عبدالله بن ميمون القداح است كه خود راوى اخبار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است3. به هر روى اينها شواهدى است بر توجه امامان و شيعيان به اخبار سيره. اما تاريخ اسلام به طور عموم نيز مورد علاقه شيعيان بوده است. اصبغ بن نباته از كهنترين مؤلفان شيعى است كه كتابى در مقتل امام حسين(ع) داشته است.4 احمد بن عبيدالله ثقفى نمونه ديگر است. عناوين برخى از كتابهاى وى عبارت است از: كتاب المبيضّة فى اخبار مقاتل آل ابى طالب, كتاب فى تفضيل بنى هاشم و ذم بنى امية واتباعهم.5 برخى از آثار محمد بن زكّريّا بن دينار, به روايت نجاشى, عبارتند از: الجمل الكبير, الجمل المختصر, صفين الكبير, مقتل الحسين,6 كتاب النهر [وان], مقتل اميرالمؤمنين, اخبار زيد, اخبار فاطمه.7
نمونه ديگر, ابراهيم بن محمد الثقفى است. وى نيز كه ابتدا زيدى مذهب بود و بعد امامى شد, آثارى تاريخى دارد كه برخى از عناوين آن عبارت است از: كتاب المبتدأ والمغازى والردّة, اخبار عمر, اخبار عثمان, كتاب الدار, الغارات (كه اين اثر باقى مانده است) اخبار زيد, اخبار محمد [نفس زكيه] و [برادرش] ابراهيم.8 آثار جابر بن يزيد جعفى نيز در زمينه همين تحولات است: كتاب الجمل, كتاب الصفين, كتاب النهروان, كتاب مقتل اميرالمؤمنين, كتاب مقتل الحسين.9
برخى از آثار تاريخى على بن حسن بن على بن فضال عبارتند از: الدلائل, الانبياء, البشارات, و الكوفة.10
برخى از عناوين آثار تاريخى عبدالعزيز جَلودى ازدى كه در شمار عالمان شيعى معروف شهر بصره بوده عبارت است از: كتاب الجمل, كتاب صفين,11 كتاب الحكمين, كتاب الغارات, كتاب الخوارج, كتاب ذكر على(ع) فى حروب النبى, كتاب مآل الشيعة بعد على(ع), أخبار التوابين وعين الوردة, أخبار من عشق من الشعراء, أخبار قريش والأصنام, كتاب طبقات العرب والشعراء, كتاب خطب النبى(ص), كتاب خطب عثمان, كتاب رسائل عمر, كتاب رايات الأزد, كتاب مناظرات على بن موسى الرضا(ع).12
احمد بن إسماعيل بن عبدالله بَجَلى كه از مردمان قم بوده, آثارى در زمينه تاريخ داشته است. از مهمترين آثار او كتاب العباسى است كه نجاشى درباره آن نوشته است: (وهو كتاب عظيم نحو من عشرة آلاف ورقه من أخبار الخلفاء والدولة العبّاسية. رأيت منه أخبار الأمين.)13 اين كتاب در دست محمد بن حسن قمى بوده و چهار مورد از آن در تاريخ قم نقل كرده است. (نك: كتابشناسى آثار مربوط به قم ص19. در تاريخ قم, 145, 200, 236, 237 از تاريخ عباسى نقل شده است.)على بن احمد جوّانى نيز كتابى در اخبار صاحب فخ و كتابى در اخبار يحيى بن عبدالله بن حسن نوشته است.14 احمد بن محمد بن خالد برقى محدث برجسته قمى كتابى با عنوان كتاب المغازى در سيره داشته است. وى آثار تاريخى ديگرى نيز دارد كه عبارت است از: كتاب الشعر والشعراء, كتاب البلدان والمساحة, كتاب التاريخ, كتاب الانساب.15
يكى از مورخان نامى در عصر امامان, ابان بن عثمان احمر بَجَلى است. وى كتاب باارزش در اخبار انبيا و نيز سيره رسول خدا(ص) داشته كه متأسفانه فقط بخشى از آن برجاى مانده است. شيخ طوسى درباره كتاب او نوشته است: (وما عرف من مصنفاته الاّ كتابه الّذى يجمع المبتدأ والمبعث والمغازى والوفاة والسقيفة والردّة). آنگاه افزوده است: (وهناك نسخة أخرى أنقص منها رواه القميّون.)16 اين كتاب در دسترس على بن ابراهيم قمى بوده و در تفسير خود, به طور مكرر از آن نقل كرده است. نجاشى نيز با كتاب آشنا بوده است. وى نوشته است: (له كتاب حسن كبير يجمع المبتدأ والمغازى والوفاة والردة.)17 اين كتاب در دسترس عالمان فراوانى بوده است, اما مفصلترين نقل از آن را شيخ طبرسى در كتاب اعلام الورى كرده است. ما بخشهاى بازيافته از اثر او را تحت عنوان كتاب المبعث والمغازى به چاپ رسانده و در مقدمه به تفصيل درباره وى و كتابش سخن گفته ايم.
در اينجا شمارى از آثارى كه درباره رسول خدا(ص) نوشته شده و بيشتر جنبه موضوعى دارد ـ را اشاره مى كنيم:
كتاب صفات النبى(ص): وهب بن وهب (نجاشى, ص430); كتاب وفود العرب الى النبى(ص): منذر بن محمد بن منذر, برخى ديگر از آثار وى عبارتند از: كتاب الجمل, كتاب صفين, كتاب النهروان, كتاب الغارات (نجاشى, ص418); مسألة فى ايمان آباء النبى(ص): ابويعلى محمد بن حسن بن حمزة جعفرى (نجاشى, ص404);
كتاب مسألة فى معرفة النبى(ص): شيخ مفيد (نجاشى, ص402);
كتاب زهد النبى(ص), كتاب اوصاف النبى(ص), كتاب فى معرفة فضل النبى(ص) و أميرالمؤمنين والحسن والحسين عليهم السلام: شيخ صدوق (نجاشى, ص389, 391) و نيز كتابى ديگر از او با نام كتاب فى عبدالمطلب و عبدالله و ابى طالب (نجاشى, ص390);
كتاب البيان عن خيرة الرحمن فى ايمان ابى طالب و آباء النبى(ص): على بن بلال المهلبى الازدى (نجاشى, ص265); كتاب مبعث النبى(ص) و اخباره: عبدالله بن ميمون القداح (نجاشى, ص213); كتاب وفاة النبى(ص): سلمة بن الخطاب براوستانى اذدورقانى (نجاشى, ص187);
كتاب الرد على من زعم ان النبى(ص) كان على دين قومه قبل النبوة: جعفر بن احمد بن ايوب سمرقندى (نجاشى, ص121); كتاب الرد على من زعم النبى(ص) كان على دين قومه: حسين بن اشكيب خراسانى (نجاشى, ص44); كتاب اخبارالنبى(ص): ابوعلى احمد بن محمد بن عمار كوفى. وى كتابى نيز با عنوان كتاب ايمان ابى طالب داشته است (نجاشى, ص95); كتاب ذكر النبى(ص) و الصخرة والراهب وطرق ذلك: احمد بن محمد بن سعيد سبيعى همدانى (نجاشى, ص94); كتاب فضل النبى(ص): احمد بن محمد بن عيسى اشعرى (نجاشى, ص81);
كتاب سيرة النبى والائمة عليهم السلام فى المشركين: حسين بن على بن سفيان بزوفرى (نجاشى, ص68); كتاب الوفود على النبى(ص): حسين بن محمد بن على الازدى (نجاشى, ص65); كتاب نسب النبى(ص), كتاب كتب النبى(ص), كتاب اخبار الوفود على النبى(ص): اين سه عنوان از عبدالعزيز جَلودى ازدى است (نجاشى, ص241ـ244); كتاب أسماء آلات رسول الله وأسماء سلاحه وكتاب وفاة النبى(ص): على بن حسن بن على بن فضال (نجاشى, ص258); كتاب المغازى: احمد بن محمد بن خالد برقى (نجاشى, ص76);
المنبىء عن زهد النبى(ص): ابومحمد جعفر بن احمد بن على قمى ابن الرازى. ابن طاووس در چندين اثر خود از اين كتاب نقل كرده است.18
كتاب اسماء رسول الله(ص), از حسن بن خرزاد (نجاشى, ص44);
درباره سيره نگارى مى توان در تفاوت دو نگرش شيعى و سنى, اين مسأله را مطرح كرد كه شيعه به زندگى رسول خدا(ص) با نگاهى قدسى تر نگريسته و اساس را عصمت آن حضرت قرار مى دهد.
گفتنى است كه در تاريخ نويسى سنى, گرچه حالت اعجاب نسبت به زندگى آن حضرت كاملا مطرح است اما به عصمت ـ در همه ابعادش ـ توجه نمى شود. نمونه آن تأليف كتابى با عنوان زلّة الانبياء به قلم ابوالفضل مشّاط بود19 كه در برابر كتاب تنزيه الانبياء سيد مرتضى نوشته شده است.20 حتى در قرن سوم عالم سنى ديگرى كتابى با نام معاصى الانبياء نوشت كه البته مورد انكار متكلم سمرقندى مشهور يعنى ابومنصور ماتريدى قرار گرفت.21
كتابهاى قصص الانبياء
كار در زمينه تاريخ انبيا با عنوان كتاب المبتدأ در آثار تاريخى مسلمانان انجام شده است. اين اصطلاح شامل تاريخ بشر از ابتدا تا قبل از آخرين پيامبر الهى مى شود. در اين زمينه, بخش كتاب المبتدأ والمبعث والمغازى ابان بن عثمان احمر كه موارد آن را در مقدمه كتاب المبعث والمغازى وى آورده ايم, نشان مى دهد كه در ميان شيعيان, رسم بر نگارش اين قبيل اخبار بوده است. البته همان اثر نيز حاوى اخبارى است كه از منابع اسرائيلى است و طبعا غير قابل اعتبار.
در ميان منابع شيعى بخش تاريخ انبيا به طور پراكنده و گاه به صورتى بسيار گسترده آمده است. علامه مجلسى مجموعه اين اخبار را در مجلد يازدهم تا چهاردهم بحار آورده است. عمده آنها در آثار صدوق, تفسير على بن ابراهيم قمى, تفسير عياشى, تفسير مجمع البيان و نظاير آنهاست و همانگونه كه گفته شد, در اين قبيل آثار, اخبار اهل سنت كه برگرفته از كسانى چون كعب الاحبار, عبدالله بن سلام و بويژه وهب بن منبه است فراوان آمده است. ابن طاووس از كتابى با نام قصص الانبياء كه آن را از محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقى دانسته مطلبى در فرج المهموم نقل كرده است.22 اما گويا كسى ديگر, از اين كتاب خبر نداده است. از ميان آنچه به طور مستقل برجاى مانده, مى توان به كتاب قصص الانبياء از قطب الدين راوندى اشاره كرد كه با تحقيق استاد غلامرضا عرفانيان از سوى بنياد پژوهشهاى اسلامى چاپ شده است. اين اثر افزون بر تاريخ انبياء, بخشى نيز شامل معجزات آن حضرت (باب نوزدهم, ص280 به بعد) و بخشى شامل احوال رسول خدا(ص) است كه باب بيستم كتاب مى باشد و از اين حيث نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. راوندى نيز مأخذى براى نوشته خود نياورده و غالبا اسنادى را مى آورد كه در بسيارى از موارد روشن نيست از چه كتابى برگرفته است. احتمال مى رود كه بخش مهمى از باب بيستم آن از تفسير على بن ابراهيم قمى باشد.
پس از راوندى, كتاب النور المبين فى قصص الانبياء از سيد نعمت الله جزائرى (م1112), به طور ويژه به قصص انبياء پرداخته است.

كتابهاى دلايل از قرن چهارم تا ششم
بخشى از كتابهاى تاريخى شيعه كتابهايى است كه از اساس براى ثبت معجزات امامان به قصد اثبات امامت آنها نگاشته شده است. طبعا در اين آثار بخشى از زندگى تاريخى امامان نيز درج شده است. از قديمترين آثار در اين زمينه كتاب دلائل الائمه محمد بن مسعود عياشى عالم شيعى اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم است كه در سمرقند مى زيسته و آثار وى از جمله همين اثر را ابن نديم ياد كرده است.23 اين كتاب برجاى نمانده است. كتاب الدلائل والمعجزات از ابوالقاسم كوفى كه متهم به غلو است نيز در اين زمينه است. همو كتابى با عنوان كتاب تثبيت نبوة انبياء نوشته است.24 كتابى نيز با عنوان دلائل النبى(ص) توسط احمد بن يحيى بن حكيم اودى صوفى كوفى نوشته شده است.25 اسماعيل بن على بن اسحاق بن ابى سهل بن نوبخت هم كتابى با عنوان كتاب الاحتجاج لنبوة النبى(ص) نگاشته است26 دو كتاب با عنوان كتاب الدلائل يكى از ابوالعباس عبدالله بن جعفر حميرى و ديگرى از ابوعبدالله محمد بن ابراهيم بن جعفر نعمانى از مصادر ابن طاووس در برخى از آثارش بوده است.27 ابومحمد عبدالباقى بن محمد بصرى از علماى شيعه در قرن ششم, كتابى با نام دلائل داشته كما اين كه كتابى هم با عنوان الحجج والبراهين فى امامة اميرالمؤمنين واولاده الاحد عشر ائمة الدين صلوات الله وسلامه عليهم اجمعين داشته است.28كتاب ديگر, دلائل الامامة محمد بن جرير طبرى معاصر شيخ طوسى است كه به چاپ رسيده است. نمونه ديگر الخرائج والجرائح از قطب الدين راوندى (م573) است كه بتفصيل از معجزات پيغمبر و امامان ـ عليهم السلام ـ سخن گفته است. متأسفانه, راوندى منابع خود را ياد نكرده است. اين كتاب تخليص شده و تخليص آن نيز با عنوان كفاية المؤمنين ترجمه شده است. متن عربى در سه مجلد به همت مؤسسة الامام المهدى(ع) به چاپ رسيده است.
نمونه كهن ديگر از اين دست, كتاب الثاقب فى المناقب از ابوجعفر محمد بن على معروف به ابن حمزه (متوفى: بعد از 552) است. اين اثر نيز اخبارى در معجزات انبيا و از جمله پيامبر خدا(ص) و همچنين معجزات حضرت فاطمه و ساير امامان عليهم السلام آورده است. يكى از مصادر اين كتاب, كتاب مفاخر الرضا(ع) از حاكم نيشابورى است.
در ميان اهل سنت كتابهايى چون دلائل النبوة از بيهقى و نيز ابونعيم اصفهانى در همين موضوع تأليف شده است. كتاب تثبيت دلائل النبوة از قاضى عبدالجبار همدانى نيز همين شيوه را دنبال كرده, جز آنكه بحث را به صورت كلامى عرضه كرده است. كتابهاى كلامى ـ تاريخى
بخشى از تأليفات كلامى شيعه به تناسب اهميتى كه بحثهاى مربوط به امامت در ميان شيعه داشته, لزوماً به بحث از تاريخ كشيده شده است. بحثهاى امامت عمدتا شامل دو بخش است. بخشى عقلى كه مطالبى در اثبات ضرورت وجود امام و لواحق آن است و بخشى ديگر كه مباحثى تاريخى در اثبات وجود نص, دليل عدم اعتناى ديگران به نص, و نيز در انتقاد از صحابه عرضه مى كند. بخش تاريخى اين آثار نوعا انتقاد از خلافت و خلفاست, چيزى كه تحت عنوان مطاعن از آن ياد مى شود. نكته قابل توجه در اين زمينه آن است كه برخى از اين آثار, كلامى ـ تاريخى است, و برخى تاريخى ـ كلامى كه عمدتا در قالب حديث ارائه مى شود.
نمونه اى از اين كتابها كه برجاى مانده, كتاب الاستغاثه فى بدع الثلاثة از ابوالقاسم كوفى متهم به غلّو است كه به چاپ رسيده است. كتاب ديگر كتاب سليم بن قيس است كه صرف نظر از شبهاتى كه در مورد برخى از اخبار آن وجود دارد, نصى كهن در دفاع تاريخى از عقايد كلامى شيعه در قالب حديث, در باب امامت است. اثبات الوصية مسعودى را نيز كه بايد به طور قطع از كسى جز مسعودى صاحب مروج الذهب دانست, مى توان در رديف آثار حديثى ـ تاريخى ـ كلامى عنوان كرد. در شمار كهنترين آثار در اين زمينه, كتاب كوچك المقنع فى الامامة از سُدّآبادى (روستايى از روستاهاى شهر رى) است كه انتشارات اسلامى در قم آن را چاپ كرده است. از مشهورترين اين آثار كتاب الشافى سيد مرتضى است كه چاپ شده است. شيخ طوسى تحرير جديدى از آن تحت عنوان تلخيص الشافى نگاشته كه آن نيز به چاپ رسيده است. آثار متعدد شيخ مفيد نيز حاوى مطالب تاريخى فراوانى به مناسبت حديث غدير و معناى ولايت و يا جز آن, هست. از كتاب الجمل شيخ مفيد بايد بيشتر به عنوان يك اثر تاريخى ـ كلامى ياد كرد, نه بالعكس. اين اثر در ادامه آثار تاريخى محض شيعى است كه در قرن سوم معمول بوده و در امتداد تك نگاريهاى تاريخى است كه شيعيان عراق براى ثبت مسائل تاريخى مورد نظر خود مى نگاشته اند. تاريخى بودن اين اثر قابل ترديد نيست, اما اينكه شيخ مفيد تاريخ علمى را وسيله اى براى اثبات ديدگاههاى شيعه در برابر عثمانيه و معتزله قرار داده از ابداعات شيخ مفيد در تلفيق مكتب تاريخى با دانش كلام است. در برابر, كتاب كشف اليقين علامه حلى كتابى است غالبا كلامى كه برخى از آگاهيهاى تاريخى نيز در آن آمده است.
كتابهايى كه در سرگذشت شكل گيرى فِرَق شيعى نگاشته شده به نوعى حاوى بحثهاى كلامى ـ تاريخى است. دو اثر مهم كه به هم شباهتى بسيار دارند, كتابهاى فرق الشيعة نوبختى و المقالات والفرق سعد بن عبدالله اشعرى است. اين دو اثر حاوى اطلاعات ذى قيمتى از تاريخ شيعه اند. كتاب الاحتجاج طبرسى نيز در شمار كتابهايى است كه گرچه مناظرات را فراهم آورده, آگاهيهايى درباره زندگى امامان(ع) در آن آمده است. كتاب الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف نيز مشتمل بر آگاهيهاى تاريخى و حديثى در نقد مذهب مـخالف است. كتابهاى حديثى ـ تاريخى
بى شك, حديث و تاريخ ارتباط نزديكى داشته اند. در اين زمينه گاه تأكيد بر تاريخ بوده و گاه بر حديث. در ميان آثار حديثى شيعه در قرن سوم و چهارم, همانند اهل سنت, مواد تاريخى فراوانى يافت مى شود. در كتاب كافى بخشى كه به بحث امامت يا حجت اختصاص داده شده, مطالبى تاريخى از زندگى امامان را در بر دارد. متأسفانه كتاب كهن ديگرى نظير كافى در اين زمينه نيست. شايد بتوان به بصائر الدرجات اشاره كرد كه آن نيز كمابيش مطالبى تاريخى دارد. درباره تاريخ زندگى امام رضا(ع) اثر جاودانه عيون اخبار الرضا(ع) از شيخ صدوق برجسته ترين اثر است. زندگى امام و شيعه در اين دوره كاملا در اين كتاب منعكس شده است. ديگر آثار صدوق نيز هريك به نحوى مشتمل بر اخبار تاريخى است. كتاب علل الشرايع در اين ميان برجستگى خاص دارد. در امالى نيز اين قبيل اخبار را مى توان يافت. از آنجا كه صدوق در آستانه پيدايى جريان تأليف كتابهاى پرحجم و همزمان با از بين رفتن بخشى از تراث رساله اى شيعه بوده و از بسيارى از آنها در منابع خود بهره برده, بايد كتابهاى او را از اين زاويه مغتنم شمرد.
در زمينه تاريخ غيبت سه كتاب باارزش برجاى مانده كه هركدام بخش مهمى از تاريخ شيعه را در قرن سوم منعكس مى كند. كتاب كمال الدين صدوق, كتاب الغيبه شيخ طوسى و كتاب الغيبه نعمانى از مهمترين آثار در اين زمينه هستند. تاريخ شيعه در اين دوره مبتنى بر اين چند اثر است. آثار مشابه فراوانى بوده كه از ميان رفته است. دو نمونه از اين قبيل, به محمد بن بحر رهنى دانشمند قرن سوم هجرى تعلق دارد كه بخشى از مطالب آن در كمال الدين آمده است.
در شمار كتابهاى حديثى, بايد از كتابهاى مناقب ياد كرد. اين گونه آثار نيز به نوعى تاريخنگارى است. از كهنترين كتابها در اين زمينه, كتاب مناقب الامام اميرالمؤمنين از محمد بن سليمان كوفى قاضى است كه در قرن سوم مى زيسته است.29 اين كتاب مملو از آگاهيهاى تاريخى است كه در زمينه سيره رسول خدا(ص) و نيز زندگى اميرمؤمنان مى توان از آن بهره برد. على رغم آن كه مؤلف, شيعه زيدى است, روايات فراوانى از امام باقر(ع) دارد.
درست نظير كتاب بالا در ميان شيعيان اسماعيلى مذهب, كتاب پرارج شرح الاخبار30 از قاضى نعمان بن محمد تميمى مغربى (م363) است كه بسيار پرتأليف و برجسته ترين عالم اسماعيلى مذهب در طول دوران حكومت فاطميان است. اين اثر, كتابى است در فضايل كه بعد تاريخى آن نيز قوى است. به عنوان مثال جزء دوم و سوم آن كه در مجلد اول متن چاپ شده آمده, شرحى است از همراهى امام على(ع) با رسول خدا(ص) و مشاركت ايشان در جنگهاى بدر, احد, خندق و جز آن. جزء چهارم كتاب, شرح جنگ جمل و صفين است. جزء پنجم, ادامه اخبار صفين است. جزء پنجم تا مقتل حجر بن عدى و جزء هفتم تا دهم, فضايل اميرالمؤمنين(ع) است. جزء يازدهم ادامه فضايل اهل بيت بويژه فضايل فاطمه زهرا(س) است. جزء دوازدهم, فضايل امام حسن(ع) و تاريخ زندگى آن امام همراه با مقتل امام حسين(ع) است. جزء سيزدهم نيز ادامه مصائب اهل بيت است كه ضمن آن به بسيارى از بزرگان اهل بيت از جمله جعفر بن ابى طالب و حضرت سجاد(ع) و بسيارى ديگر پرداخته شده است. جزء چهاردهم بحث از امام صادق(ع) و تاريخچه فرقه هاى شيعه است تا زمان معتضد عباسى و ظهور مهدى فاطمى. جزء پانزدهم خصائص مهدى است و جزء شانزدهم به عنوان آخرين جزء آن, در فضايل شيعيان است. اين اثر به لحاظ نگارش تاريخ اهل بيت, با توجه به قدمت آن, و صرف نظر از گرايشات مختصر اسماعيلى آن, بايد اثرى معتبر و جامع و در محدوده زمانى خود بى نظير به شمار آيد.
اگر توجه داشته باشيم كه قاضى نعمان, اخبار غدير اين كتاب خود را از كتاب الولاية طبرى برگرفته, به اهميت اين اثر در اشتمال بر بسيارى از ناگفته ها كه در آثار مكتوب در دسترس او بوده پى خواهيم برد, گرچه متأسفانه وى مأخذى براى بسيارى از نقلهاى خود نمى آورد. العمده ابن بطريق را نيز بايد از قبيل همين آثار شمرد.
كتابهاى رجالى ـ تاريخى
دانش رجال يكى از شعب مهم تاريخ است. در شيعه نيز اين شعبه مورد توجه بوده و بارها فهرست اصحاب امامان, و يا مؤلفان و راويان اخبار شيعى نگاشته شده كه متأسفانه بسيارى از آنها از بين رفته است. مهمترين اثر برجاى مانده كه بخش مهمى از ديدگاههاى تاريخى شيعه در آن آمده است, كتاب اختيار معرفة الرجال يا رجال كشى است كه از هر نظر بايد مهم تلقى شود. كتاب رجال النجاشى نيز صرف نظر از رجالى بودن و نيز اطلاعات باارزش كتابشناسى آن, تاريخ فرهنگى شيعه است. اين قبيل آثار در دوره هاى بعد, كمتر تدوين شده است, اما هرچه تدوين شده, از حيث تاريخى بايد مورد توجه قرار گيرد. آثارى نظير الفهرست و نيز رجال شيخ طوسى و همچنين رجال علامه حلى از اين دست است. كتاب پرارج الفهرست ابن نديم نيز بايد يك اثر كاملا شيعى تلقى شود, مطلبى كه در جاى خود اثبات شده است. ابن ابى طى عالم شيعى قرن هفتم هجرى و متوفاى 630, كتابى با نام طبقات الامامية داشته كه متأسفانه مفقود شده است. ابن حجر عسقلانى نقلى از آن را در الاصابه در ذيل شرح حال يغوث صحابى آورده است. كتاب مهم ديگر او تاريخ ابن ابى طى بوده كه گويا بر حسب سالها تنظيم شده بوده و نقل بازمانده از آن را صفدى در نكت الهميان كه در احوال ناميان نابينا است آورده است.31
از كتابهاى انساب هم, كه به نحوى به دانش تاريخ مربوط است, نبايد غفلت كرد. اين دانش نيز در ميان شيعيان رواجى داشته و يكى از كهنترين آنها كتاب المجدى و ديگرى سرّ السلسلة است. در بخش تاريخ اهل بيت اين شعبه از دانش غير قابل اغماض است. فهرستى از عالمان نسابه آيت الله مرعشى در مقدمه لباب الانساب بيهقى آورده است. بيشتر اين كتابها علاوه بر ياد از نسب, مطالبى تاريخى نيز بيان مى كنند.
زمانى كه در دوره صفوى و قاجار موسوعه هاى مفصلترى نظير رياض العلماء و يا روضات الجنات نگاشته مى شود, آگاهيهاى تاريخى مفصلترى را بويژه در زمينه تاريخ فرهنگ در اختيار ما قرار مى دهد. تاريخ دوازده امام(ع) از قرن پنجم تا هفتم
كتابى كهن با نام تاريخ الائمه يا تاريخ المواليد و وفيات اهل البيت و اسامى مشابه, در دست است كه در آن, سالهاى تولد و وفات امامان به نقل از امام باقر, امام صادق, امام رضا و امام عسكرى ـ عليهم السلام ـ آمده است. اين اثر گاه به ابن خشاب, گاه به نصر بن على جَهضمى و گاه به احمد بن محمد فريابى و نيز ابن ابى الثلج منسوب مى شود. هرچه هست بايد در شمار كهنترين كتابهايى باشد كه در اين زمينه از قرن سوم به جاى مانده است.32 كتابى هم با نام زهرة المُهَج و تواريخ الحجج كه بايد در زندگى امامان باشد, مورد استناد ابن طاووس قرار گرفته است, اما آگاهى خاصى درباره آن نيست.33
كتابهاى خاصى به شرح حال دوازده امام پرداخته است. كهنترين اثر در اين زمينه كه بتفصيل به اين بحث پرداخته, كتاب الارشاد شيخ مفيد است. وى درباره امام على(ع) مفصلتر سخن گفته و عملاً شرحى از سيره پيامبر را هم با تأكيد بر موقعيت امام(ع) در كتاب خود آورده است و سپس تا انتها مطالبى درباره امامان آورده كه عمدتا بحثهاى تاريخى و كلامى است. وى گرچه در هر مورد منابع خود را نياورده اما از اسناد وى آشكار است كه از منابع معتبر و مهم رايج استفاده كرده است. اصولا ويژگى عمده شيخ مفيد در اين موارد آن است كه به كتابهاى موجود در عراق كه مورخان عراقى تأليف كرده بودند كاملا آشنا بوده است. مسار الشيعه شيخ مفيد نيز آگاهيهايى درباره امامان در اختيار مى گذارد. پس از آن بايد به كتاب اعلام الورى از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى (م548) ياد كرده كه از لحاظ علمى كتابى مطمئن و دقيق است. كتاب اعلام الورى شامل سيره پيامبر و نيز امامان بوده و در بخش ائمه, مطالب تاريخى ـ كلامى در اثبات امامت ائمه, همانند ارشاد شيخ مفيد دارد. مؤلف, مصادر خود را با دقت ثبت كرده و از اين جهت بر ارزش كتاب افزوده است. گذشت كه يكى از مآخذ مهم شيعه در سيره پيامبر, كتاب ابان بن عثمان بوده كه بخشهاى مهمى از آن را طبرسى در اين اثر خود آورده است. اثر جاودانه ديگر, المناقب اثر محمد بن على معروف به ابن شهرآشوب سروى مازندرانى است. اين اثر مهم و مفصل, با بهره گيرى از صدها كتاب, تأليف شده است و مؤلف با نقل از مصادر مختلف و ياد از اسامى آنها, كار باارزشى انجام داده است. بخش اعظم كتاب شامل زندگى امير مؤمنان و فضايل آن حضرت از مصادر اهل سنت است. اما بيش از آن, سيره پيامبر را نيز آورده و در ادامه, اخبار مربوط به امامان را نقل كرده است. كتاب روضة الواعظين از فتال نيشابورى (متوفى: 508) اثر ديگرى است كه بدون نقل مصادر خود, به بحث از زندگى دوازده امام پرداخته است. اثر بازمانده ديگر از قرن هفتم, كتاب مختصر احوال النبى و الائمة الاثنى عشر عليهم السلام از شيخ راشد بن ابراهيم بن اسحاق بحرانى است كه نسخه اى از آن برجاى مانده است.نسخه منحصر آن هم اكنون در مركز احياء التراث الاسلامى در قم موجود است منتجب الدين كتابى را با نام سيره انبياء و الائمة از شمس الاسلام حسن بن حسين بن بابويه قمى ساكن رى ياد كرده كه اثرى از آن نمانده است.34 همو از كتاب دگرى
با نام المغازى والسير از السيد ابوالقاسم زيد بن اسحاق جعفرى ياد كرده كه نشانگر آن است كه اين دانش, مورد علاقه جامعه شيعه بوده است. شيخ ابوالحسن على بن هبةالله بن عثمان بن احمد موصلى هم كتابى با عنوان الانوار فى تاريخ الائمة الابرار داشته است.35 اثر مهم ديگر از قرن هفتم كتاب كشف الغمّة فى معرفة الائمه از على بن عيسى اربلى است. اين اثر كه برگرفته از مآخذ مختلف شيعه و سنى است و بسيار معتدل نگاشته شده, از تاريخ تأليف آن در ربع آخر قرن هفتم به بعد, نقش بسيار مهمى در ترويج تشيع در عالم اسلام بر عهده داشته و بارها به فارسى ترجمه شده است. اين كتاب شرحى است از تاريخ زندگى چهارده معصوم. ما در كتاب مستقلى به بررسى اين اثر و منابع آن پرداخته ايم.در اين دوره مقتل نويسى براى امام حسين(ع) نيز مورد توجه بوده است. ابن طاووس (م664) دو كتاب يكى با عنوان اللهوف و ديگرى با نام المصرع النشين فى قتل الحسين نوشته است. كتاب رايجى كه با نام مقتل ابو مخنف شهرت دارد به احتمال از آن ابن طاووس است. (نك: كتابخانه ابن طاووس ص78ـ80) تواريخ محلى از قرن چهارم تا هشتم
شيعه نيز سهمى در نگارش تواريخ محلى داشته است. از آثار كهن در اين زمينه كه بر هر اثرى تقدم دارد, كتاب نحل العرب از محمد بن بحر رهنى است.36 ياقوت درباره اين مؤلف و كتاب او نوشته است: (له تصانيف منها: كتاب سماه كتاب نحل العرب يذكر فيه تفرق العرب فى البلاد فى الاسلام, ومن كان منهم شيعيا ومن كل منهم خارجيا او سنيا فيحسن قوله فى الشيعة ويقع فيمن عداهم. وقفت على جزء من هذا الكتاب ذكر فيه نحل أهل المشرق خاصة من كرمان وسجستان وخراسان و طبرستان.) از اين كتاب جز آنچه ياقوت در معجم البلدان نقل كرده چيزى برجاى نمانده است.
كتاب البلدان والمساحة يا با نام التبيان فى احوال البلدان از احمد بن محمد بن خالد برقى است. مؤلف تاريخ قم در قرن چهارم از اين كتاب در تاريخ شهر قم بهره گرفته كه محتمل است از همان كتاب البلدان او استفاده كرده باشد. (آقاى مدرسى موارد نقل شده از كتاب تبيان را در تاريخ قم ياد كرده اند. نك: كتابشناسى آثار مربوط به قم ص18. رافعى نيز در التدوين ص44ـ 48 مواردى از آن را نقل كرده است.) در نسخه چاپى در موارد متعددى به نقل از برقى مطالب تاريخى مربوط به قم آورده است و در يك مورد مى گويد: برقى در كتاب بنيان چنين آورده37:…محتمل است كه بنيان تصحيف بلدان باشد. احتمال ديگر آن است كه كشف الظنون آورده و آن اين كه نام كتاب التبيان فى احوال البلدان بوده است.38
كتابى با نام البلدان والمساحة به پدر احمد, يعنى محمد بن خالد نيز نسبت داده شده است.39 كتابى نيز با نام البلدان و المساحة ابوجعفر محمد بن عبدالله بن جعفر بن حسين بن جامع حميرى در قرن سوم داشته است. وى در جستجوى كتاب احمد برقى بوده و در اين باره, در بغداد و رى و قم جستجو كرده اما آن را نيافته, پس از آن خود كتابى در اين باره نوشته است.40
كتاب مهم ديگر در اين زمينه تاريخ قم از حسن بن محمد بن حسن قمى است كه آن را در سال 378 قمرى نوشته است. اين اثر مهم تاريخى, جالبترين و علميترين كتابى است كه در تمدن كهن اسلامى نگاشته شده است. تواريخ محلى كه در تمدن اسلامى نگاشته شده بخش عمده اش شرح حال رجال شهرهاست; در حالى كه كتاب تاريخ قم, بدقت به نگارش مطالب علمى درباره تاريخ شهر پرداخته است. مؤلف در مقدمه, كتاب را به بيست باب تقسيم كرده كه متأسفانه فقط ترجمه فارسى پنج باب آن به دست آمده است. از متن عربى آن نيز خبرى در دست نيست. متن فارسى آن از حسن بن على بن حسن بن عبدالملك قمى است كه در سال 805 به انجام رسيده است. در اين كتاب, صرف نظر از آگاهيهايى كه درباره شهر قم آمده, اطلاعات گرانبهايى از وضعيت خراج در آن روزگار به دست داده است. به علاوه, در باره قبيله اشعرى از زمانى كه در يمن بوده اند و پس از آن نزد رسول خدا(ص) آمده اند و آنگاه به عراق و سپس به قم مهاجرت كرده اند, بتفصيل پرداخته است. در آن ميان از نقش آنها در فتوحات, بويژه فتح برخى از مناطق ايران, نيز سخن گفته شده است.
كتاب باارزش ـ اما مفقود ـ ديگر, تاريخ رى اثر منتجب الدين صاحب الفهرست است كه در قرن ششم مى زيسته است. فقط مواردى از اين كتاب را ابن حجر در لسان الميزان نقل كرده كه استاد ارموى چهل و هفت مورد آن را در مقدمه الفهرست منتجب الدين (انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى (ص11ـ16) آورده است. ابوسعد منصور بن حسين آبى مؤلف كتاب ادبى پرارج نثر الدر هم كتابى با نام تاريخ رى داشته است.41 كتاب ديگر تاريخ طبرستان از ابن اسفنديار است. اين اثر جاودانه, مهمترين متنى است كه در تاريخ طبرستان نگاشته شده و مؤلف كه در قرن ششم مى زيسته, از مورخان شيعى بوده است. تاريخ رويان از مولانا اولياءالله آملى نيز از ديگر تواريخ محلى بسيار باارزش است. وى در اين كتاب بخشى از ديدگاههاى تاريخى شيعه را به ويژه تا زمان امامان(ع) به دست داده است. آثار عربى و فارسى سنيان دوازده امامى درباره دوازده امام از قرن ششم تا دهم
از ميان اهل سنت نيز كسانى ـ به دلايلى ـ شرحى بر زندگى دوازده امام نوشته اند. اين, جداى از كسانى از آنهاست كه آثارى درباره اهل بيت نوشته و مرحوم استاد عبدالعزيز طباطبائى در سلسله مقالات خود با عنوان اهل البيت فى المكتبة العربيه در تراثنا آنها را شناسانده اند. از اين افراد با اصطلاح شيعه دوازده امامى مى توان ياد كرد. تذكرة الخواص اثر يوسف بن فرغلى بن عبدالله بغدادى سبط ابى الفرج عبدالرحمان بن الجوزى (581 ـ 654ق) به شرح مناقب اهل بيت و از جمله دوازده امام پرداخته و در زمينه آثارى از اين قبيل بايد يكى از نخستين آثار به شمار آيد. كتاب الال از ابن خالويه (متوفى: 370) نيز بايد از اين قبيل كتابها باشد كه اربلى مواردى از آن را در كشف الغمه نقل كرده است. از چهره هاى برجسته اين جريان, كمال الدين محمد بن طلحه شافعى (متوفى: 652ق) نويسنده اثر پرارج مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول است. اربلى از وى به دليل آن كه در كتاب خود شرح حال دوازده امام را آورده ستايش كرده است. عبدالعزيز بن محمد, معروف به ابن اخضر گنابادى (متوفى: 611ق) در كتاب معالم العترة النبوية و معارف اهل البيت الفاطمية العلوية, مطالب را فقط تا امام يازدهم آورده و به همين دليل مورد انتقاد على بن عيسى اربلى قرار گرفته است.41 دو نمونه مهم ديگر يكى الفصول المهمة فى معرفة احوال الائمة از ابن صباغ مالكى (متوفى: 855ق) و ديگرى الشذرات الذهبية فى تراجم الائمة الاثنى عشرية عند الامامية از شمس الدين محمد بن طولون (متوفى: 953ق) است. حمدالله مستوفى نويسنده نزهة القلوب و تاريخ گزيده, در كتاب دوم خود, ابتدا شرحى از تاريخ خلفاى نخست را به دست داده و سپس به بيان شرح زندگى و فضايل امام اميرالمؤمنين مى پردازد. در ادامه در صفحه 198 شرحى از زندگانى اميرالمؤمنين و حافد رسول رب العالمين امام المجتبى حسن بن على المرتضى(ع) آورده است. فصل سيم از باب سيم كتاب را نيز به ديگر امامان اختصاص داده است, با اين عبارت كه: (در ذكر تمامى ائمه معصومين رضوان الله عليهم اجمعين كه حجةالحق على الخلق بودند, مدت امامتشان از رابع صفر سنه تسع واربعين تا رمضان سنه اربع وستين ومأتين دويست و پانزده سال و هفت ماه. ائمه معصوم اگرچه خلافت نكردند اما چون مستحق, ايشان بودند تبرّك را از احوال ايشان شمه اى بر سبيل ايجاز ايراد مى رود.) اين شرح تا بيان زندگانى امام
زمان(ع) ادامه يافته است.43 اثر مهم ديگر كتاب فصل الخطاب خواجه محمد پارسا از قرن نهم است كه با وجود اصرار بر تسنن و حتى موضعگيرى شديد بر ضد روافض, شرح احوال امامان ـ عليهم السلام ـ را آورده است. اين بخش از كتاب در ميراث اسلامى ايران دفتر چهارم به چاپ رسيده است مؤلف كتاب روضات الجنان و جنات الجنان, يعنى درويش حسين كربلايى (قرن دهم) نيز فصلى بلند به شرح حال امامان اختصاص داده است. كتاب مزبور به چاپ رسيده است. كتاب با ارزش وسيلة الخادم الى المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم اثر فضل الله بن روزبهان خنجى (متوفى: 927ق) كه به ضديت با تشيع و دولت صفوى شهره است, در شرح زندگانى چهارده معصوم تأليف شده است.44 كُنه الاخبار از مؤلفات قرن دهم هجرى در سايه دولت عثمانى تأليف شده و شرح حال دوازده امام را دارد.45 الصواعق المحرقة اثر ابن حجر هيتمى كه آن را در رد بر روافض نگاشته, مشتمل بر شرح حال امامان و مناقب آنهاست. يكى از مهمترين چهره هاى اين نگرش, ملاحسين كاشفى است كه در كتاب روضة الشهداء شرحى مختصر از زندگى انبيا و دوازده امام ـ عليهم السلام ـ و نيز مطالبى در عزادارى براى آنها آورده و در آن, مفصلترين بخش را به امام حسين(ع) اختصاص داده است. كتاب ديگر در اين زمينه كتاب المقصد الاقصى از كمال الدين خوارزمى است كه ضمن آن علاوه بر شرح حال خلفا, شرح حال دوازده امام را نيز آورده است. آثار فارسى امامى مذهبان از قرن هفتم تا دهم
كتابهاى اندكى از شيعيان فارسى زبان در اين دوره برجاى مانده كه در حد خود قابل توجه است. اثرى جاودانه با عنوان نقض از عبدالجليل قزوينى رازى كه كتابى است كلامى ـ تاريخى در دفاع از شيعه در برابر كتابى كه در رد شيعه نوشته شده است. اين اثر مهم, مشتمل بر آگاهيهاى منحصر به فرد از قرن ششم هجرى بويژه درباره شيعه و نيز وضعيت فرهنگى و احيانا سياسى آن دوره است. وى در همان كتاب يادآور شده كه كتابى درباره حديث افك يا دفاع از عايشه نگاشته است.46 وى اين مطلب را به اين دليل ياد مى كند كه بگويد شيعيان به همسران رسول خدا(ص) طعنه نمى زنند.
سه اثر از يك نويسنده پركار شيعى در اواخر قرن هفتم در اصفهان تأليف شده كه همگى كارهاى كلامى ـ تاريخى است. عمادالدين طبرى نويسنده كامل بهايى, مناقب الطاهرين و تحفة الابرار نگرشى كلامى ـ تاريخى بر موضوعات مهم شيعى كرده و از زمانه خود نيز گاه و بيگاه آگاهيهايى به دست داده است. كتاب پرحجم احسن الكبار فى معرفة الائمة الابرار از سيد محمد بن ابى زيد بن عربشاه ورامينى در شرح زندگى امامان معصوم در سال 740 هجرى نگاشته شده و نسخه هايى از آن ـ از جمله در كتابخانه آيت الله مرعشى ـ برجاى مانده و خلاصه آن با نام لوامع الانوار از على بن حسن زواره اى در دست است. كتاب رامش افزاى آل محمد از محمد بن حسين محتسب, اثرى ده جلدى در تاريخ انبيا و امامان بوده كه منتجب الدين آن را ديده و بخشى از آن را نزد مؤلف خوانده است.47 چنانكه دو نقل از آن در مناقب ابن شهرآشوب آمده كه يكى درباره زندگى امام مجتبى و ديگرى درباره علم امام صادق(ع) است.48 و در الفهرست منتجب الدين از آن ياد شده, اما اثرى از وى پس از قرن هشتم يافت نشده است. مباهج المُهَج فى مناهج الحجج از قطب الدين كيدرى نويسنده برجسته شيعى است كه به احتمال بسيار قوى در قرن ششم زندگى مى كرده است. اين كتاب كه به عربى بوده, به وسيله حسن بن حسين شيعى سبزوارى در قرن هشتم به فارسى درآمده و مترجم, نامش را بهجة المباهج گذاشته است. وى اين ترجمه را به خواجه نظام الدين يحيى بن شمس الدين كه از سال 753 تا 759 به عنوان يكى از فرمانروايان سربدارى در خراسان حكومت داشته اهدا كرده است. بهجة المباهج در قرن دهم توسط شاعرى كاشانى با نام حيرتى تونى به نظم كشيده شد.49 حسن شيعى سبزوارى كتابى هم با نام راحة الارواح و مونس الاشباح كه مشتمل بر حكايتها و لطايفى درباره زندگى پيامبر و اهل البيت است نگاشته كه نسخه هاى آن برجاى مانده است.50
متنى ديگر با عنوان تاريخ محمدى يا تاريخ رشيدى يا تاريخ دوازده امام يا فهرست ائمه وجود دارد كه در وصف آن گفته شده: (در تاريخ تولد پيامبر و امامان با نام و نسب و لقب و زادگاه و جاى قبرشان به نظم) با تاريخ بيستم ذى قعده 819 كه نسخه اى از آن در كتابخانه ملى تبريز به شماره 3626 نگهدارى مى شود.51 اين اثر از ملاحسن كاشى است كه از نزديكان سلطان محمد خدابنده بوده و در تشيع آن دوره سهمى بسزا دارد. وى اين كتاب را در سال 708 كه شصت سال از زندگيش را سپرى كرده بوده در حلّه و بغداد نگاشته است.52 كتابى هم با نام تاريخ عترت در سال 803 در حلب تأليف شده كه متن آن را مرحوم دانش پژوه چاپ كرده است.53
از مفصلترين آثار در زمينه تاريخ صدر اسلام در ميان فارسى زبانان شيعه, بايد از نزهة الكرام و بستان العوام ياد كرد كه چند سالى است با تصحيح محمد شيروانى چاپ شده است. اين اثر از محمد بن حسين بن حسن رازى است كه در اواخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم هجرى مى زيسته است. كتاب در دو مجلد حاوى اخبارى است در سيره رسول خدا(ص) تا باب بيست ويكم, و پس از آن, تا باب سى ام كه در مجلد اول كتاب چاپ شده درباره ابوبكر و مسائلى ديگر است. مجلد دوم كتاب تا باب شصتم, اخبار معجزات معصومين را تا امام زمان(ع) آورده است. اين اثر بايد در كنار احسن الكبار يكى از كاملترين آثار فارسى شيعه دوره ميانى تاريخ ايران از تاريخ صدر اسلام تلقى شود. گفتنى است كه اين كتاب با اينكه فارسى بوده است, به لحاظ اهميت, مورد توجه ابن طاووس قرار گرفته و وى كه فارسى نمى دانسته آن را داده تا برايش ترجمه كنند. در يك مورد هم از آن در فرج المهموم نقل كرده است.54 مقتلى هم به فارسى و البته به نظم در قرن ششم از ابو المفاخر رازى در دست بوده كه كاشفى در قرن دهم در روضة الشهداء از آن بهره برده است. تاريخنگارى در آستانه عصر صفوى
پس از گذر از دوران شكوه تمدن اسلامى تا قرن ششم و هفتم, تأليف در غالب زمينه هاى علمى گرفتار ركود, تكرار, شرحهاى بيهوده و اغلب فاقد روشهاى علمى مى شود. البته موارد نادرى وجود دارد كه بايد آنها را استثنا كرد و گاه در برخى از زمينه ها چندان نيز نادرست نيست. به عنوان مثال, دانش تاريخنويسى در عصر مغول مرتبت بالايى دارد و آثارى نظير جامع التواريخ و يا جهانگشاى جوينى و نيز آثار حافظ آبرو نشانگر اين مرتب والاست. بعد از آن بجز حوزه شامات و مصر كه دانشمندان برجسته اى نظير ذَهَبى, صَفَدى, ابن حجر, ابن عماد حنبلى, صالحى شامى, مقريزى, كُتبى و بسيارى ديگر را تربيت كرده, در شرق خبرى نيست. نه سنيان و نه شيعيان آثار برجسته اى را كه در قرون نخست نظير تاريخ نيشابور يا تاريخ بيهق يا تاريخ جرجان يا تاريخ رى و امثال آنها را نگاشته اند, تأليف نكرده اند. تاريخنويسى اين دوره, بجز تواريخ محلى نسبت به برخى از دولتها, گرفتار ركود است. به همين نسبت درباره تاريخ اسلام نيز كارى انجام نمى شود. صوفيانى كه در اين زمان در شرق سلطه دارند, آثار محدودى را در قرن نهم پديد آوردند كه نوعاً شرح طبقات اقطاب آنها و سلسله مشايخ بود كه طبعا شامل بخشى از تاريخ اسلام و نيز تاريخ امامان شيعه مى شد. در اين تواريخ به دليل غلبه نگرش صوفيانه, نوعى نگرش غير تجربى در تاريخ و نيز شرح حال نويسى رواج يافت كه سرسلسله آن رشته تأليفها, طبقات الاولياء و امثال آن در چند قرن پيش از آن بود. زندگى اقطاب, خارج از دايره معمول زندگى انسانها شكل مى گيرد و همه چيز بارها فراتر از حد طبيعى خود قرار دارد. ليست طويلى از اين قبيل آثار تاريخى كه نوعا فاقد ارزش علمى در حوزه تاريخنگارى است و همزمان با از ميان رفتن تصوف ارزش خود را از دست داده است, در ادبيات فارسى استورى, بخش تاريخ, آمده است. برخى از مشهورترين آنها در ميان اهل سنتِ صوفى مسلك كه مردم عمدتا نگرش تاريخى خود را از آنها مى گرفتند, عبارتند از: المقصد الاقصى فى ترجمة المتسقصى, از متن عربى آن آگاهى در دست نيست و ترجمه به دست كمال الدين حسين خوارزمى در قرن نهم انجام شده است;55 المجتبى من كتاب المجتبى فى سيرة المصطفى56 سير النبى از جامى;57 مولود حضرت رسالت پناه محمدى از جامى;58 شواهد النبوة لتقوية يقين اهل الفتوة ايضا از جامى;59 اين كتاب بسيار شهرت يافته و صدها نسخه خطى از آن برجا
يى مانده است. بيان حقائق احوال سيد المرسلين از جمال الدين احمد اردستانى مشهور به پير جمال صوفى مشهور;60 معارج النبوة فى مدارج الفتوة از معين الدين فراهى (متوفى: 907).61 اين كتاب نيز شهرت فراوانى دارد; روضة الاحباب فى سير النبى والآل والاصحاب از امير جمال الدين عطاءالله بن فضل الله حسينى دشتكى شيرازى كه در سال 900 تأليف شده و از شهرت چشمگيرى برخوردار بوده است;62 تحفة الاحباء فى مناقب آل العباء از همو, كه در مناقب اهل بيت نگاشته شده است;63 آثار احمدى از احمد بن تاج الدين حسن بن سيف الدين استرآبادى,64 كه از آثار سنيان دوازده امامى است و اخيرا نيز به كوشش آقاى ميرهاشم محدث در سرى انتشارات (ميراث مكتوب) چاپ شده است.
آثارى ديگر كه يا به نثر است يا به نظم و حاوى نگرش قدسى از نوع صوفيانه در اين دوره, فراوان است. عناوينى نظير: نادر المعراج و بحر الاسرار, حمله حيدرى, محاربه غضنفرى.
ياد از اين كتابها در اين مقال, به دليل تأثيرى است كه در ادبيات تاريخنگارى شيعه داشته است. نمونه واضح در ارتباط اين دو ادبيات, روضةالشهداء ملاحسين كاشفى است كه دقيقا ديگاههاى حاكم بر هرات را به تشيع ايران انتقال داده و خود تا صدها سال متنى پرنفوذ در ميان شيعيان بوده است. رواج تشيع و آغاز تاريخنگارى شيعى در دوره صفوى
بايد توجه داشت كه در دوره صفوى, بخشى از تاريخنويسى مربوط به ثبت تحولات تاريخى دولت صفوى است. ما در اينجا قصد شرح چگونگى آن قبيل تأليفات را كه نمونه هاى مشهور آن عالم آراهاى مختلف65 و يا خلاصه التواريخ و جز آنهاسپاورقي: 1. شيعيانى با اين ويژگى: امام على(ع) را بر عثمان ترجيح مى دهند. اهل بيت(ع) را تقديس مى كنند. در امامت به نص اعتقاد ندارند. فضائل اهل بيت(ع) را روايت مى كنند. شيخين را قبول دارند. امامى و زيدى نيستند. مثل مسعودى و ابوالفرج اصفهانى. 2. الجامع لاخلاق الراوى, ج2, ص288; البداية والنهاية, ج3, ص242; سبل الهدى والرشاد, ج4, ص20. 3. رجال النجاشى, ص 213. 4. تنقيح المقال, ج1, ص150. 5. ابن نديم, الفهرست, ص166. 6. اين كتاب به روايت محمد بن سليمان كوفى در مجامع زيدى مذهب بوده است. نك: مقدمه مناقب الامام اميرالمؤمنين, ج1, ص12. در همين كتاب مناقب نيز (كوفى) در پنجاه مورد (نك: همان, ج3, ص177) مطالبى در فضايل اميرالمؤمنين ـ عليه الصلاة والسلام ـ كه بسيارى از آنها تاريخى است از محمد بن زكريا دينار آورده است. 7. نجاشى, رجال, ص347. 8. همان, ص18 ونك: لسان الميزان, ج1, ص102ـ103; معجم الادباء, ج1, ص223. 9. همان, ص129. 10. همان, ص258, ش676. 11. ابن طاووس در مهج الدعوات از كتاب صفين او دو دعايى كه امام على(ع) پيش از جنگ صفين خوانده نقل كرده است. نك: كتابخانه ابن طاووس, ص525. 12. نجاشى, پيشين, ص241, 244. 13. همان, ص97, ش242. 14. همان, ص263. 15. همان, ص76, ش182. 16. الفهرست, 18,19. 17. نجاشى, پيشين, ص13. 18. كتابخانه ابن طاووس, ص449, 450. 19. كتاب نقض, ص244. 20. كتاب نقض, ص11. 21. نك: ادبيات فارسى, استورى, ص725. 22. كتابخانه ابن طاووس, ص486. 23. ابن نديم, الفهرست, ص245. 24. نجاشى, رجال, ص266. 25. همان, ص81. 26. همان, ص32. 27. كتابخانه ابن طاووس, ص227, 228. اربلى نيز موارد فراوانى از دلائل حميرى نقل كرده است. نك: على بن عيسى اربلى و كشف الغمه, ص109. 28. منتجب الدين, الفهرست, ص76. 29. درباره او نك: تاريخ التراث العربى, التدوين التاريخى, ص208, 209. كتاب مناقب از سوى محقق بزرگوار علامه محمد باقر محمودى در سه مجلد و به همت مجمع احياء الثقافة الاسلامية به چاپ رسيده است. 30. اين اثر به كوشش سيد محمد حسينى جلالى و به وسيله انتشارات اسلامى چاپ و منتشر شده است. 31. نك: الذريعه, ج3, ص219. 32. اين كتاب تحت عنوان تاريخ اهل البيت توسط آقاى جلالى در قم تصحيح و توسط مؤسسة ال البيت چاپ شده است. وى در مقدمه بتفصيل در باره نام كتاب, نام مؤلف و مطالب ديگر مربوط به كتاب سخن گفته است. 33. كتابخانه ابن طاووس, ص604. 34. منتجب الدين, الفهرست, ص47. 35. همان, ص76. 36. معجم الادباء, ج18, ص31; الوافى بالوفيات, ج2, ص244; الذريعه, ج24, ص82. 37.تاريخ قم, ص56. 38. نك: الذريعه, ج3, ص145, ش497. 39. الذريعه, ج3, ص145. 40. النجاشى, پيشين, ص355. 41. الذريعه, ج3, ص254. 42. كشف الغمه, ج2, ص306. گويا از كتاب معالم اثرى باقى نمانده, گرچه قطعاتى از آن در كشف الغمه نقل شده است. نك: على بن عيسى اربلى و كشف الغمه, ص121. 43. تاريخ گزيده, ص207. 44. پيش از اين, اين كتاب به كوشش نگارنده, در سلسله انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى چاپ شده بود. چاپ جديد آن كه با نسخه اى جديد مقابله شد, از سوى انتشارات انصاريان عرضه شده است. 45. در معرفى آن, نك: (نشر دانش, سال چهاردهم, اسفندماه, ص58. 46. كتاب نقض, ص115, 295. 47. منتجب الدين, الفهرست, ص108. 48. نك: تعليقات الفهرست, منتجب الدين, چاپ ارموى, ص435, ش394. 49.ادبيات فارسى, استورى, ص785, 786. 50. ادبيات فارسى, استورى, ص785. 51. فهرست نسخه هاى خطى فارسى منزوى, ص2704. 52. استورى, ص899. 53. نك: مقدمه بستان الكرام, ص15. در اين مقدمه مرحوم دانش پژوه شرحى از كارهايى كه در عربى و فارسى درباره اهل بيت از طرف سنيان و شيعيان نگاشته شده آورده است. اى كاش اطلاعات جامعترى در اين باره عرضه مى كرد. 54. كتابخانه ابن طاووس, ص482. 55. استورى, ص775. 56. همان, ص791. 57. همان, ص792. 58. همان, ص795. 59. همان, ص797ـ802. 60. همان, ص792, 793. 61. همان, ص803 ـ 810. 62. همان, ص810 ـ 818. 63. همان, ص818. 64. همان, ص819. 65. نظير عالم آراى شاه اسماعيل, عالم آراى شاه طهماسب, عالم آراى صفوى, عالم آراى عباسى; و بعد از صفويه: عالم آراى نادرى. 66. نك: علل برافتادن صفويان, مقاله (ترجمه متون دينى به پارسى در دوره صفوى), ص386. دو ترجمه ديگر نيز در همانجا معرفى شده است. 67. نك: ميراث اسلامى ايران (از انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى), دفتر دوم, سه رساله درباره ابومسلم و ابومسلم ها. 68 . استورى, ص865 .

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 41  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست