اينجانب از سال 1347 به منظورِ تدوين فهرستِ موضوعىِ نسخههاى خطى عربىِ كتابخانههاى جمهورى اسلامى ايران با تهيه فيش و برگههاى لازم، كار خود را آغاز كردم و اين كار تقريباً بدون وقفه تا سال 1357 ادامه يافت. سرانجام توانستم حدود دهها هزار فيش نسخههاى خطى عربىِ موجودِ در كتابخانههاى كشورمان را تهيه كنم. پس از انقلاب اسلامى ايران به علتِ تراكم اشتغالات مربوط به تدريس و تأليف كتب تعليم و تربيت اسلامى و علوم قرآنى، وقفهاى در اين كار روى داد، و اين فيشها به دست فراموشى سپرده شد.
سرانجام جناب آقاى محمدحسين عليمحمدى، سرپرست محترم سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى ايران، بر وجود اين طرح و فيشهاى مربوط به آن اطلاع يافتند و ايشان از اين بنده دعوت كردند تا به تكميل اين تحقيق در سازمان مذكور بپردازم و با محيط مساعدى كه براى تكميل اين فيشها و تدوين آنها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى توسط ايشان فراهم آمد، تا سال 1367 با نظارت اينجانب و اهتمام و عنايت خاص و محبتهاى بى دريغ ايشان، و همچنين جناب آقاى ناصرى طاهرى، معاون محترم سازمان مذكور، كه اين مهم را با تلاش پى گير خود دنبال مىكردند، تهيه فيشها به پايان رسيد. از سال 1368 به تنظيم و تدوين بخش مربوط به قراآت و تفسير آغاز كردم كه به فضل الهى يكى از مجلدات آن كه مربوط به قراآت و تجويد است، تحت عنوان «كشاف الفهارس» به چاپ رسيد.
هر يك از موضوعات در اين فهرست جامع - كه موبوط به يكى از علوم است - داراى مقدمهاى است در تاريخ پيدايش و تطورِ آن علوم. پس از آن كتابها به ترتيب حروف هجاء و در ذيل آنها، مؤلف آنها با استناد به مصادر معتبر و متعدد معرفى شده، و در ذيل هر يك از كتابها تقريباً همه نسخههاى آن - كه در كتابخانههاى مختلف جمهورى اسلامى ايران وجود دارد - با ارائه شماره راهنماى نسخهها برحسبِ ترتيب تاريخ تحرير آنها همراه مشخصات ديگر معرفى مىگردد. اين اثر كه بخشهايى از آن رو به اتمام است از مطمئنترين مرجع اسلامشناسى - و بويژه اسلامشناسى از رهگذر منابع دست اوّل شيعى - به شمار مىرود. علاوه بر اين، محققانى كه مىخواهند كتابى را با تصحيح و مقابله از روى معتبرترين و كهنترين نسخه به چاپ رسانند، اين اثر مهمترين مرجعى است كه از رهگذر آن مىتوانند بدون اتلاف وقت و فرصت (در ظرف سى ثانيه تا يك دقيقه) به نسخه مورد نظر خود دست يافته و آن را در كتابخانه مربوط سراغ گيرند؛ در حالى كه در شرايط فعلى بايد چند و يا چندين روز و حتى احياناً يك يا چند ماه اوقات خود را براى دست يافتن به چنين هدفى مصروف دارند.
علاوه بر اين مزايا و مزاياى ديگر، مىتوان يادآور شد كه *67* كار فهرست نويسان در اين اثر تصحيح و ويرايش مىشود و بسيارى از نسخههاى نفيسى كه نتوانستند آنها را شناسايى كنند - و يا توأم با اشتباهات غير قابل جبران آنها را معرفى كردند - در اين اثر با نام صحيح كتاب و مؤلفِ آن معرفى خواهد شد، و اين كمبودها و لغزشها در آن ترميم و تصحيح خواهد گرديد، و مآلاً محققان بزرگ گم گشتههاى خود را در لابلاى اين اثر پيدا مىكنند.
اين اثر يا «فهرستِ عامِّ موضوعىِ نسخههاى خطىِ عربىِ كتابخانههاى جمهورى اسلامى ايران» در پايان هر بخش داراى راهنماهاى متعددى است كه به وضع جالبى راه وصول و دستيابى محققان به كتب و نسخههاى مورد نظر را هموار ساخته و با سيستمى ابتكارى، كه در تدوين و تنظيم آن به كار رفته، اهداف محققان را بسرعت تحقق مىبخشد. از زمانى كه به تهيه مقدمات و تدوين اين اثر آغاز كردم، بدون اغراق متجاوز از ده سال فرصتهاى مداوم خود را در اختيار آن قرار دادم، و هم اكنون نيز بيشتر اوقات فراغ اينجانب در طول هر هفته در تحقيقات مربوط به اين اثر و تدوين آن صرف مىشود.
از آنجا كه پارهاى از نسخهها در ايران يا منحصر به فرد و يا محدود به دو يا سه نسخه است و احياناً كار تصحيح و مقابله به چند نسخه و يا نسخههاى كهنترى نيازمند است؛ غالباً نسخههاى خطى كتابخانه ظاهريه دمشق نيز در اين اثر معرفى شده است. چرا كه تهيه عكس نسخهها از اين كتابخانه براى محققان جمهورى اسلامى ايران آسانتر از تهيه آنها از كتابخانههاى كشورهاى ديگر مىباشد. بسط مقال در معرفى اين اثر را به كتاب چاپ شده مجلد اوّل آن حوالت مىدهيم. مجلد اول اين اثر كه نام گسترده آن به فارسى فهرست موضوعى نسخههاى كتابخانههاى جمهورى اسلامى ايران و نام عربى آن كشاف الفهارس و وصاف المخطوطات العربية فى مكتبات فارس مىباشد و در آن كتب و نسخههاى خطى مربوط به قرائت و تجويد معرفى شده، در سال 1370 ش به چاپ رسيده و در همان سال در جشنواره خوارزمى حائز رتبه اول طرحهاى علوم انسانى شد و به دريافت جازهمربوط به آن نايل گشت. و نيز در سال 1371 جايزه كتاب سال را دريافت كرد و در سال 1373 داراى اعتبار در دهه توسعه جهانى فرهنگ شناخته شد.
بارى، به خاطر تدوين اين اثر - كه ان شاءاللَّه در آينده دامنه آن گستردهتر شده و به فضل الهى توسط افاضل، تمام نسخههاى عربى سراسر جهان را زير پوشش خواهد گرفت - احياناً مأموريتهايى براى بازديد نسخههاى خطى كشورهاى مختلف و تهيه فهرستهاى آنها براى اينجانب منظور مىگردد كه تاكنون دو سفر را در پيش گرفتم: يكى به سوريه كه گزارش آن را قبلاً نگاشتم و ان شاءاللَّه به طبع خواهد رسيد، و ديگرى به ايتاليا كه به خاطر عدم امكانات مناسب تحقيق، از انجام آن مدتها خوددارى مىورزيدم تا سرانجام در سايه فعاليتها و تلاشهاى سنجديه جناب آقاى عليمحمدى و همچنين عنايت و اهتمام برادر بسيار عزيزمان جناب آقاى ناصرى طاهرى، معاون محترم سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، كه از نزديك و عيان مىديدم كه اين عزيزان بسيار بى ريا و نستوهانه در اين مركز مىكوشيدند و مساعى خود را در اداى وظايف خويش به تمام معنى در اين مركز به كار مىگيرند، آنچنان اينجانب را مجذوب ساختند كه مآلاً بخش قابل توجهى از فرصت ايام هفته را براى تدوين اين اثر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى مىگذراندم. لذا عمده اهتمام مربوط به تأليف و نگارش را در اختيار اين كار قرار دادهام. آرى با تماسهايى كه اين دو برادر بزرگوار با رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در ايتاليا برقرار ساختند و توصيههاى لازم را به وابسته فرهنگى ايران در ايتاليا گوشزد نمودند و راه را براى تحقيقاتِ مربوط به مخطوطات كشور ايتاليا را هموار ساختند، آمادگى خود را اعلام داشته و اين سفر علمى و تحقيقاتى را در پيش گرفتم، سفرى پربار و بسيار سودمند كه در آتيه كار تدوين فهرست نقش جالبى را ايفا خواهد كرد.
به منظور اجراى مأموريت سفر به ايتاليا - كه به بازديد و بررسى نسخههاى خطى كتابخانههاى اين كشور و تهيه فرست كمياب آنها محدود بود - روز پنجشنبه 29 تيرماه 1368 در معيّت برادر محقق و دانشمند آقاى عبداللَّه ناصرى طاهرى سفر به رُم را در پيش گرفتيم. قبل از ورود ما به فرودگاه رم، آقاى صبرى انوشه، وابسته فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در رم، ساعاتى را در سالن فرودگاه به انتظار ورود ما پشت سر نهاده بودند كه ايشان را در همانجا ديدار كرديم و به سوى رازينى فرهنگى رفتيم. نامبرده با مذاكراتى كه قبلاً از سوى سازمان مدارك فرهنگى توسط جناب آقاى عليمحمدى و جناب آقاى ناصرى طاهرى - ايدهما اللَّه تعالى لما يحبه و يرضاه - صورت گرفت، كاملاً در جريان امر قرار داشتند و در طول مدتى كه در ايتاليا بسر مىبردم، شبانه روز، حتى در ساعات غير ادارى، كوشش خود *68* را در تماس با كتابخانههايى كه نسخههاى خطى در آنها وجود داشت، به طور خستگىناپذير به كار مىگرفتند. قبل از مسافرت به ايتاليا چند هفته با مراجعه به مصادر و منابع مربوط، تقريباً تمام كتابخانههاى كشور ايتاليا را كه در آنها نسخه خطى وجود داشت و متجاوز از بيست كتابخانه بود، و نيز شمارى از نسخههاى نفيس اين كتابخانهها را - براى تهيه عكس از آنها - سراغ گرفته بودم؛ و لذا در اين مسافرت قبلاً آگاهيهاى لازم را كسب كرده بودم.
آقاى انوشه - سلمه اللَّه تعالى - براى هر كتابخانهاى كه ما سراغ كرده بوديم معرفى نامه نوشته و با مسؤولان اين كتابخانهها علاوه بر سفارش كتبى، تلفنى تماس برقرار مىساختند تا تسهيلات لازم را براى ما فراهم آوردند. ايشان حتى در مورد برخى از كتابخانههاى خارج رم، يعنى شهرستانهاى ايتاليا، به منظور كمك به تسريع در تحقيقات ما، با ما در سفر نيز همراهى كرده و نيازهاى مربوط به سفر را نيز تأمين مىكردند، و مآلاً فرصتهاى ما صرفاً در جهت اهداف علمى و تحقيقاتى ما مصروف مىگشت و لذا اين فرصتهاى كوتاه ما چه در رم و شهرهاى ديگر ايتاليا به هيچوجه هدر نرفت و مشكلاتى براى ما از لحاظ حوايج غير علمى نيز وجود نداشت. به خصوص همراهى با محقق گرامى و كوشا جناب آقاى عبداللَّه ناصرى طاهرى بسيار مغتنم و پربار بوده و همواره از رهگذر مذاكرات و ارشادات ايشان توفيقاتى دو چندان نصيبمان گشت.
بارى، چند كتابخانه را در طول مدت قريب به پانزده روز در كشور ايتاليا مورد بازديد قرار داديم كه از اين پس گزارش آنها را ملاحظه مىكنيد:
1- كتابخانه ويتوريو امانوئل Vittorio Emanuele
دوشنبه، دوم مرداد 1368
بر اين كتابخانه - كه هم اكنون به كتابخانه ملى رم معروف است و داراى ساختمانى بسيار بزرگ و شكوهمند و جديد البنا مىباشد - قبل از ساعت افتتاح روزانهاش درآمديم و ديديم كه جمعيت مشتاقِ مطالعه و تحقيق، در بيرون ساختمان در انتظار آن موج مىزند. جمعيتى متشكل از زن و مرد و پير و جوان و ميانسال كه زير تابش سوزان و آزارنده آفتاب منتظر باز شدن كتابخانه، آن هم در ايام تعطيلات تابستانى كشور ايتاليا، بسر مىبردند. همين منظره مدتى مرا در تحير فرو برد، و به اين نتيجه رسيدم كه پيشرفتهاى اين گونه مردم شيفته مطالعه و تحقيق، در حقيقت بازتابى است از اهتمام و عنايت آنها به علم و مطالعه و تحقيق. امّا مسلمين را سزاست بيش از آنها به مطالعه و تحقيق روى آوريم؛ چرا كه در فرهنگ ما هيچ چيز را از نظر ارج و مقدار ياراى برابرى با علم و فرهنگ ندارد.
بارى پس از ورود به كتابخانه و ارائه معرفى نامه رازينى جمهورى اسلامى ايران و مذاكره با مسؤولان كتابخانه به وسيله مترجم، يعنى جناب آقاى دكتر صديق زاده - ايده اللَّه تعالى - ما را به علت اينكه اين مسؤولان هدفمان را درست بازنيافته بودند، به قفسهاى كه انباشته از زونكنهاى سرشار از فهرست نسخههاى چاپى عربى بود رهنمون شدند؛ ولى يادآور شديم كه هدف ما كاتولوگ و فهرست نسخههاى خطى عربى و تركى و فارسى اين كتابخانه است كه تحت عنوان فهرست نسخههاى خطى كتابخانه ويتوريو امانوئل تدوين شده است.
سرانجام پس از مدتى تلاش، اين فهرست را براى ما يافتند. بعد از مطالعه فهرست ياد شده خواستيم نسخههاى خطى را از نزديك و در كنار مخزن آنها بررسى كنيم كه پاسخ دادند اين كار عملى نيست. نسخهاى از فهرست مزبور را از مسؤول مربوط درخواست كرديم، گفتند: نسخه مكرر براى اين فهرست نداريم؛ لذا وجهى پرداخته شد و در برابر، نسخه عكسى اين فهرست را در اختيار ما قرار دادند. در نتيجه به علت عدم دسترسى به مخطوطات اين كتابخانه، به دريافت فهرست آنها و انتخاب نسخههايى نسبتاً نفيس از ميان آنها براى تهيه ميكروفيلم بسنده كرده و ناگزير آنجا را ترك كرديم؛ لكن حتى تا حدودى مطابق دلخواه خود نتوانستيم از اين كتابخانه طرفى ببنديم. بنابر اين بود كه استاد تراينى در اين كتابخانه به منظور فراهم آوردن تسهيلات در جهت بازديدِ نسخههاى خطى حضور به هم رساند؛ ولى نامبرده مسافرتى به انگلستان داشت و پس از بازگشت به ايتاليا بيمار شد و نتوانست به جمع ما بپيوندد.
2- آكادمى ملى لينچَى در روم Accademia Nazionale de Lincei
دوشنبه، دوم مرداد 1368
پس از بازديد كتابخانه ملى رم بلافاصله عازم مؤسسه تحقيقاتى لينچى شده و با اطلاعاتى كه قبلاً در ايران به مدد مطالعه منابع مربوط كسب كردم، آگاهانه ساعت ده بامداد بر آن وارد شديم، و با قرار قبلى جناب آقاى انوشه معرفى نامه ايشان با استقبال گرم مسؤولان كتابخانه مواجه گشتيم به نظر مىرسيد *69* اين قرار و مذاكره و معرفى آقاى انوشه، كه بسيار حساب شده و سنجيده انجام گرفت، موجب گشت پس از سه بار مراجعه به آن، با دستى پر از آنجا باز گرديم. مىدانستيم اين آكادمى از نظر نسخههاى خطى نسبتاً غنى است؛ لذا ناگزير بوديم براى كسب اطلاعات لازم درباره نسخههاى خطى اين مؤسسه سه بار به آنجا مراجعه كنيم.
بار اول، كه در همان روز دوشنبه دوم مرداد اين مراجعه و بازديد انجام گرفت، يكى از مسؤولان كتابخانه كه از زنى سالمند، لكن فعال و كوشا به نظر مىرسد، در تمام مراحل كار بدون ايجاد كمترين وقفه و دريغ با ما همراهى كرد و دو مجلد از فهرست نسخههاى خطى اين مؤسسه را براى انتخاب نسخهها و عكسبردارى از آنها به ما اهدا كرد، كه شماره شش و هشت منشورات مؤسسه مذكور به شمار مىرفت؛ اما چون مجموع نسخههاى خطى اين مؤسسه - كه كايتانى Caetni به همين مؤسسه لينچى اهدا و وقف كرد - داراى سه مجلد فهرست مىباشد، و ملجد اوّل كه مقدمه آن بوده و به صورت مكرر وجود نداشت تا آن را به ما اهدا كنند، لذا سفارش داديم نسخهاى از آن عكس بردارند و در اختيار ما قرار دهند.
مجلد اول اين فهرست كه بايد آن را به عنوان مقدمه بر فهرست نسخههاى خطى برشمرد و در حقيقت به مطالعات و بررسيهاى علوم اسلامى مربوط است، به وسيله جوزف گابريلى Giuseppe Gabrreli تدوين شده است.
مجلد دوم اختصاصاً فهرست نسخههاى خطى عربى مخطوطات كايتانى است كه آن را رناتو تراينى ( TrainiRenato) تنظيم نموده و به گونهاى جالب و با رعايت دقت و صحت - همراه فهرست الفبايى نام كتابهاى خطى با همان عناوين و خط عربى و نيز عناوين ارجاعى در پايان آن - تأليف شده، و حتى براى محققانى كه به زبان ايتاليايى آشنايى ندارند به سهولت قابل استفاده مىباشد. اين مجلد، شماره ششم منشورات آكادمى لينچى را تشكيل مىدهد.
مجلد سوم، كه بويژه مربوط به نسخههاى خطى فارسى است، به كوشش آنجلو ميچل پيمونتس ( PiemontesAngelo Michel) فراهم آمده كه آن نيز با سليقهاى خوش تنظيم شده و بهرهگيرى از آن آسان مىباشد؛ لكن فاقد فهرست الفبايى به خط عربى و فارسى در پايان كتاب است.
علاوه بر اين سه مجلد كتاب، دو مجلد ديگر را كه به تشكيلات اين مؤسسه و تاريخ آن مربوط است به ما اهدا كردند كه به علت عدم آشنايى به زبان ايتاليايى نمىتوان درباره آن خلاصه گزارشى ارائه كنم.
نكتههاى مهمى كه در اين مؤسسه هر بازديد كننده علاقهمند به كتاب و مطالعه را به خود مشغول مىكرد فراوان است كه ما به ذكر چند نكته بسنده مىكنيم:
اين مؤسسه اگرچه داراى بناى قديمى است، ولى گويا از همان زمان توأم با محاسبات دقيق تأسيس شده و بسيار شكوهمند است، قفسههاى كتاب كه قديمى بود بسيار مناسب به نظر مىرسيد. اگر چه نتوانستيم تمام جوانب و مخازن كتب اين مؤسسه عظيم را به علت فرصت كمى كه در اختيار داشتيم مورد بازديد قرار دهيم؛ لكن با نگاه سطحى و عابرانه كه بر اينجا و آنجاى كتابخانه اين مؤسسه داشتيم از فراهم آمدن كتب مرجع و دورهاى و تشكيلات عظيم - كه ارزش آن را بازگو مىكرد - به شگفت درآمديم.
براى اينجانب بس عجيب مىنمود كه مىديدم علاوه بر فهارس نسخههاى خطى جهان تقريباً فهرستهاى نسخههاى خطى كتابخانههاى جمهورى اسلامى ايران بلااستثنا حضور خود را در كتابخانه اين مؤسسه به ما اعلام مىدارد، كه در ميان آنها چند مجلد فهرست نسخههاى خطى تأليف نگارنده نيز جلب نظر مىنمود. ظاهراً كمتر كتابى به زبان فارسى يا عربى - كه بتوان آنها را به عنوان مرجع برشمرد - سراغ داريم كه در كتابخانه اين مؤسسه وجود نداشته باشد.
طى دوبار ديدارى كه از اين مؤسسه و نسخههاى خطى آن داشتيم و نسبتاً به طول انجاميد تلاش و فعاليت مسؤولى كه بر كار ما گماشته شده بود بسيار جالب مىنمود؛ زيرا او هر كتابى - كه با مطالعه فهرست آنها - را سراغ مىگرفتيم، بدون هيچگونه دريغى براى ما مىآورد. و با اينكه اين كار مدتى به طور انجاميد ما هيچگونه فسردگى و دلسردى و اظهار خستگى از وى نديديم. و حتى ناگزير بود براى آوردن شمارى از كتابها بر نردبان بلندى چند بار بالا و پايين رود. با برخوردى جالب عملاً به ما اعلام مىكرد كه ما مىتوانيم از او بخواهيم همه نسخههاى خطى اين بخش از كتابخانه را با همت خود او از قفسهها بيرون كشيده و مورد مطالعه قرار دهيم؛ لحظاتى در انتظار بررسى ما مىايستاد تا پس از مطالعه شمارى از نسخهها، شمارى ديگر از نسخههاى خطى را براى ما بياورد. شماره راهنماى تعدادى از نسخههاى نفيس را يادداشت كرديم *70* تا عكس آنها تهيه شود، لكن به علت نيمه تعطيل بودن كتابخانه، عكاسى كه از كتابها ميكروفيلم تهيه مىكرد در مرخصى تعطيلى بسر مىبرد و ما اين شمارهها و مشخصات را در اختيار رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در رم قرار داديم تا ميكروفيلم اين نسخهها را پس از انقضاى تعطيلات فراهم نموده و آنها را به سازمان مدارك فرهنگى ارسال دارد، كه چندى بعد آن را ارسال داشتند و هم اكنون اين ميكروفيلمها در سازمان مذكور موجود است.
بازديد از اين مؤسسه بر روى هم براى ما بسيار مغتنم بوده و بخصوص بار دوم، يعنى پنجشنبه پنجم مرداد 1368، كه ديدارى از آن داشتيم، اطلاعات فراوانى از مخطوطات آن در سايه كوشش و فعاليت مستمر مسؤول آن كه زنى سالمند بود به دست آورديم كه شرح و گزارش آنها موجب اطالهاى ممّل مىگردد. سزاست به خاطر اهتمام شديدى كه اين شخص در جهت دستيابى ما به نسخههاى خطى مبذول داشته است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ايران از وى كتباً تقدير و تشكرى به عمل آورد. اگر چه اينجانب در رم مراتب تشكر خود را كتباً اظهار كرده و بنابر ارسال آن به مؤسسه ياد شده و تقدير از نامبرده بوده است. مشخصات اين فرد را مىتوان از طريق رايزنى جمهورى اسلامى ايران در رم به دست آورد. هنگام مراجعت از مؤسسه ياد شده چند مجلد از تأليفات خود را به كتابخانه آن اهدا كردم.
3- كتابخانه مارچانا در ونى Biblioteca Marciana de Venezia
چهارشنبه، چهارم مرداد 1368
در اين روز متجاوز از پانصد و اندى كيلومتر راه را از رم تا ونيز پشت سر نهاديم، و ساعاتى پس از ورود ما بارانى سيل آسا آمد و ناگزير در مسافرخانهاى در يكى از شهركهاى مجاور ونيز بسر برديم. طبق قرارى كه آقاى انوشه با آقاى زيپولى، استاد زبان فارسى دانشگاه ونيز، در ميان گذاشت، بنا شد رأس ساعت نُه بامداد در ميدان سن ماركو، كنار كتابخانه مارجانا، همديگر را ببينيم. رأس ساعت، آقاى زيپولى در كنار كتابخانه حضور به هم رساندند و با هم وارد كتابخانه شديم. با اينكه ريكاردو زيپولى ما را در كتابخانه همراهى و معرفى مىكرد و هدف آمدن ما را به اين كتابخانه متذكر شدند، لحظات دور و درازى را در كتابخانه با مذاكره و تشريفات غير ضرورى از ما ربودند، و برخورد مسؤولان كتابخانه - از آن رو كه ما مسافت بسيار دورى را پيموديم، و محيط ونيز هم از نظر محل اقامت و ضروريات ديگر محيط مساعد و مناسبى نبود - برخوردى نه در خور بوده است؛ زيرا پس از پشت سر نهادن مذاكرات و تشريفات و اتلاف فرصت و پر كردن چند و چندين كاغذ به ما گفتند فقط مىتوانيم براى هر فردى دو نسخه خطى بياوريم. سرانجام ناگزير شديم چهار نفر چندين كاغذ و يادداشت را پركنيم تا مجموعاً هشت نسخه خطى عربى را براى ما بياورند، و به ما يادآور شدند اين كار نيز تا نيم ساعت حداقل به طول مىانجامد.
كتابهاى فارسى اين كتابخانه فهرستى نسبتاً صحيح داشت كه توسط دانشمندگرامى جناب آقاى بهارلو - وفقه اللَّه تعالى للسداد والصواب - به فارسى برگردان شد؛ اما نسخههاى عربى داراى فهرستى دستنوشت و نيز فهرستى چاپى بود كه فهرست دستنوشت آن حتى براى آقاى زيپولى هم خوانا نبوده است، و فهرست چاپى كه در سده هيجدهم ميلادى در دو مجلّد تدوين شده بود سرشار از اغلاط و ابهامات بى حد و حصر بوده و به هيچوجه شايسته مراجعه به نظر نمىرسيد، اگر چه مدتها اين دو مجلد را به تورّق و مطالعه گرفتيم، لكن چيز جالبى دستگيرمان نشد.
بيش از نيم ساعت مقرر گذشت و هشت مجلد كتاب را به عنوان نسخههاى خطى عربى براى ما آوردند، لكن از اين هشت نسخه - به اصطلاح عربى - يكى از آنها ديوان شوكت بخارائى به زبان فارسى، و ديگرى نسخهاى به زبان تركى بود. به استثناى نسخه تركى، براى هفت نسخه ديگر، فهرستى، توأم با مشخصات كتابشناختى و نسخه شناختى، در همان كتابخانه نگاشتم. مىخواستيم نسخههاى ديگرى را براى نگارش فهرست آنها مطالعه كنيم، اما مىديديم بايد لحظاتى را با تشريفات كاغذ بازى و ساعاتى را براى آوردن نسخهها بگذارنيم، لذا از اين كار خوددارى نموده و با اهداى چند مجلد كتاب از تأليفات خود عازم مراجعت از آن شديم كه در اين اثنا رئيس محترم كتابخانه، آقاى Gian albien ravalli nidaniDott كه مردى بزرگوار و گشاده رو و صميمى و بسيار با محبت بود، با ما ديدار كردند. برادر عزيز ما، آقاى دكتر صديق زاده، ما را به ايشان معرفى كردند، و رئيس كتابخانه با احترام و برخوردى دلگرم كننده و محبتآميز به ما خوشامد گفت و از كاركنان كتابخانه نيز باز خواست كرد كه چرا فرصت ما را با تشريفات تلف كردند. سپس يادآور شدند در صورتى كه *71* ما فرصت داشته باشيم تسهيلاتى براى دستيابى به نسخههاى خطى فراهم مىآورَد تا وقفهاى در كار ما ايجاد نشود؛ لكن ماندن در ونيز براى ما از نظر مسكن و غذا و ساير مايحتاج دشوار بود؛ لذا از نامبرده تشكر نموده و بازديد از نسخههاى خطى عربى فهرست نشده را به سفرى ديگر حوالت داده و كتابخانه را ترك گفتيم.
چند نكته راجع به نسخههاى خطى كتابخانه مارچانا در خور ذكر است.
1- ما پس از بررسى به اين نتيجه رسيديم كه فهرست نسخههاى فارسى اين كتابخانه نبايد كامل باشد؛ زيرا همانطور كه ياد كرديم هشت مجلد كتابى كه به عنوان نسخههاى خطى عربى براى ما آوردند يك نسخه آن ديوان شوكت بخارايى بود كه در فهرست نسخههاى فارسى از نظر نسخهشناسى سخت گرفتار كمبود مىباشد. حتى نسخهاى كه آشكارا از نظر نوع كاغذ پيداست كه مربوط به سده دوازدهم هجرى مىباشد، و نيز شمارِ سطور و همچنين از مشخصات ديگر آن چيزى ذكر نشده است؛ مشخصاتى كه در يادداشت خود پس از رؤيت اين نسخه نگاشتم. محتملاً شمارى از مخطوطات فارسى اين كتابخانه هنوز زير پوشش فهرست نگارى قرار نگرفته است.
2- از اين هشت نسخه مذكور كه ما با مراجعه به فهرست سرشار از اغلاط، آنها را انتخاب كردهايم، دو نسخه نسبتاً نفيس در ميان آنها ديده مىشد: يكى مجموعه رسائل طبى محمد بن زكرياى رازى، به ضميمه رساله تدبير الأطفال ابن جزّار، بود كه همگى آنها به خط نسخ بسيار خوش در سده دهم هجرى تحرير شده و رسالهنخست آن به خط نسخ محمود بن ابى بكر بن ابى القاسم محمد عمار دادالسوى(؟) در بيست و پنجم ذى القعده سال 999 بوده است. بقيه رسالهها نيز به همين خط و مقارب همين تاريخ تحرير شده است.
- ديگرى كتاب القانون ابن سينا (از مقاله اُولى تا پايان فنِ پنجم كتاب چهارم) مىباشد كه نسخهاى كهن با كاغذ سمرقندى در 292 برگ. اين نسخه به خط نسخ خوانا در بامداد روز جمعه اواخر جمادى الثانيه سال 554 تحرير شده كه ارزش آن بر نسخه شناسان مخفى نيست.
احتمالاً نسخههاى كمياب و يا منحصر به فرد در ميان نسخههاى خطى عربى كتابخانه مارچانا وجود دارد كه به علت نداشتن فهرست صحيح و دقيق، محققان در بى اطلاعى از آن بسر مىبرند. اين مطلب از نقايص مهم اين كتابخانه محسوب مىشود؛ چرا كه نسخههاى خطى هر كتابخانه پشتوانه و سرمايه ارزش آنها به شمار است كه كم و كيف آنها در ارتباط با نسخههاى عربى كتابخانه مزبور چندان معلوم نيست.
هر چند رئيس كتابخانه از اينجانب دعوت كرد براى تهيه فهرست نسخههاى خطى عربى آن مدتى در ونيز اقامت كنم و وعده داد كه وسائل رفاهى و مقررى براى بنده پيش بينى كند، لكن به علت تراكم كارها در كشور عزيزمان از ايشان پوزش خواستم، و يادآور شدم اگر فرصتى فراهم آمد به اين مهم روى آورم.
4 - كتابخانه ملى ناپل Biblioteca Nazionale de Napole
جمعه، ششم مرداد 1368
در اين روز به عزم ديدار نسخههاى خطى كتابخانه ملى ناپل از رم به سوى ناپل به راه افتاديم. گرماى شديد و هواى شرجىِ شهر ناپل بسيار آزار دهنده بود و ما هم به علت عدم آشنايى، اتومبيل را در محلى پارك كرديم كه ناگزير شديم راه بسيار دور و درازى را در هواى خفقان آور تا كتابخانه مذكور پياده طى كنيم و بالاخره با رنج فراوانى به كتابخانه رسيدم.
اين كتابخانه، كه كتابخانهاى بسيار بزرگ و شكوهمند به نظر، مىرسيد، بسان ساير كتابخانههاى ايتالياست كه گويا بهترين و مجللترين ساختمانها را براى كتابخانه گزين مىكردند. قبلا اطلاع داشتيم اين كتابخانه از پيش به عنوان كتابخانه سلطنتى بوربونيه ناپ (Borbanicae Regiae Biblioteca) معروف بوده و فهرست اين كتابخانه را فردى به نام مارينوس ليپترى (Maurtius Leptieri) تدوين كرده و كتابخانه ملى فعلى را قبلاً به همين نام و عنوان مىشناختند؛ ولى هم اكنون به نام كتابخانه ملى ناپل (Biblioteca Nazionale Napole) شهرت دارد. با يادداشتهايى كه از ايران با خود آورده و در اختيار داشتيم از مدير كتابخانه، كه مردى بسيار مهربان بود، نخست فهرست نسخههاى خطى را خواستيم. ايشان فهرستى دستنوشت براى ما آوردند كه با خطوط بسيار ريز تحرير شده و براى ما قابل استفاده نبود. يادآور شديم نسخههاى خطى اين كتابخانه داراى فهرست چاپى است. رئيس محترم كتابخانه با فعاليت زيادى به جستجو پرداختند و سرانجام فهرست چاپى اين كتابخانه را در اختيار ما قرار دادند كه به عنوان فهرست نسخههاى خطى عربى كتابخانه ملى ناپل ( Cataloca dei codici*72* Nazionale de Napole arabic dell Bibliotheca) به وسيله لوپوبونازيا (Buonazyia Lopo) تحرير شده بود. پس از مطالعه اين فهرست و تهيه يادداشت لازم از آن، خاطر نشان شديم شما فهرست چاپى ديگرى براى نسخههاى خطى عربى راجع به كتابهاى دستور زبان عربى (نحو) و فلسفه داريد كه به عنوان فهرست نسخههاى خطى كتابخانه سلطنتى بوربونيه تدوين شده است. ايشان اظهار بى اطلاعى مىكردند؛ اما قاطعيت ما بر وجود اين فهرست، اين مرد محترم را به تلاش و جستجو و دوندگى زياد به سوى زواياى كتابخانه واداشت. بالاخره فهرست مورد نظر را پيدا كرد و براى ما آورد، و از اينكه اين همه به زحمت افتاده بود از او پوزش خواسته و تشكر كرديم. اين فهرست را به مطالعه گرفتيم و ظاهراً به علت نيمه تعطيل بودن كتابخانه دسترسى به مخزن نسخههاى خطى ميسور نبود، به همين جهت براى اينكه در فرصتى مناسب مطالعه دقيقى درباره اين فهرستها داشته باشيم خواستيم دو جلد فهرست ياد شده را در صورتى كه نسخههاى مكررى از آنها را دارند به ما بدهند، لكن احتمالاً نسخههاى قابل اهدا يا فروش از اين فهرستها را در اختيار نداشتند؛ لذا دو نسخه از اين دو جلد فهرست از عكس بردارى
كرده و رايگان و بدون دريافت وجه به ما دادند. ما نيز در برابر، چند مجلد كتاب فارسى را - كه از تأليفات نگارنده بود - به اين كتابخانه اهدا كرديم و با تشكر فراوان از رئيس كتابخانه به خاطر اطلاعاتى - كه به مدد ايشان درباره نسخههاى خطى آن به هم رسانديم - كتابخانه مذكور را ترك كرديم.
5- كتابخانه مديچيا لورنزيانا پلاتينا در «فلورانس» PalatinaeMediceae Lourentiance et Bibloteca Florentiae)
سه شنبه، دهم مرداد 1368
به همت جناب آقاى صبرى انوشه و مذاكره قبلى ايشان با كتابخانه ياد شده و معرفى نامه اين برادر بسيار كوشا و دلسوز نسبت به كارهاى فرهنگى، قرار گذاشتيم ساعت شش بامداد روز سه شنبه دهم مرداد براى بازديد نسخههاى خطى كتابخانه مذكور با اتومبيل به فلورانس حركت كنيم؛ لكن اندكى تأخير در سفر ما روى داد، و سرانجام دقايقى پيش ازساعت ده بامداد به كتابخانه ياد شده رسيديم، و موضوع را با مسؤول كتابخانه در ميان نهاديم. ايشان نيز فهرست نسخههاى خطى را بزرگوارانه در دسترس ما قرار دادند. اين فهرست كه چاپ آن به زمان بسيار دوردستى باز مىگردد در قطع بسيار بزرگ و به گونهاى حجيم به طبع رسيده بود كه تهيه عكس از آن، هم دشوار و هم پرهزينه مىنمود؛ لذا آن را به مطالعه گرفته و نسخههايى از آن را با ارائه شماره راهنماى كتاب مطالبه كرديم، و در مدتى نسبتاً كوتاه نسخههاى مورد نظر در دسترس ما قرار گرفت. ضمن مطالعه و بررسى نسخههاى مبذول، مسؤول كتابخانه در صد برآمد خدمات فزونترى را نسبت به ما مذبول دارد؛ لذا با طى مسافت طويلى فهرست جامع نسخههاى خطى فارسى كشور ايتاليا را با تحمل زحماتى براى ما آورد كه ما قبلاً در رم آن را مطالعه كرده بوديم، و بدون اينكه اين مطلب را اظهار كنيم از توجه و اهتمام او سپاسگزارى كرديم و پس از تورقى چند، سرگرم تهيه يادداشت از نسخههاى خطى شديم. مسؤول بزرگوار كتابخانه هر چند تلاش فراوانى را مبذول داشت تا بهرههايى كافى نصيبمان گردد. ما چهار نسخه عربى اين كتابخانه را فهرست كرديم و نوبت به نسخه پنجم رسيد كه مسؤول كتابخانه از ما خواست مشخصات چند كتاب خطى فارسى را - كه تازگى براى آنها رسيده بود - يادداشت نماييم، نسخه اوّل را آوردند ديديم نسخهاى بسيار زيبا و آراسته و به خط خوش نستعليق و حاوى بوستان و گلستان سعدى در متن و هامش بود. مشخصات كتابشناختى و نسخه شناختى آن را براى كتابخانه يادداشت كرديم و سرگرم فهرست بردارى از نسخه پنجم شديم كه حدود چهار ساعت توقف و مطالعه ما در اين كتابخانه گذشت، و كاركنان كتابخانه تعطيلى آن را به ما اعلام كردند؛ آن هم در حالى كه ساعت حدود دو بعدازظهر بود. قبلاً تصورم بر اين بود كه كتابخانه مذكور تا ساعت هفت عصر باز است، لكن چون تعطيل شدن آن را اعلام كردند بسيار متأسف شديم و با اينكه اطلاعاتى را را جع به مخطوطات آن به هم رسانديم چندان از اين كوتاهى مدت ر
اضى نبوديم و با تأسف ناگزير پس از اهدا چند كتاب از تأليفات خود به كتابخانه مذكور آن را ترك كرديم. از مجموع شش كتابخانه فلورانس كه داراى نسخههاى خطى مىباشند توانستيم فقط كتابخانه لورنزيانا و برخى از مخطوطات آن را ديدار كرده باشيم.
6 - كتابخانه واتيكان Biblioteca Vaticana
چهارشنبه، 11 مرداد 1368
از روز نخست ورود به رم مسأله بررسى نسخههاى خطّى كتابخانه واتيكان را با وابسته فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در *73* ايتاليا، جناب آقاى صبرى انوشه، در ميان گذاشتيم؛ لذا يكى از روزها براى تمهيد مقدمات ورود به كتابخانه واتيكان، با سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در واتيكان، يعنى آقاى غفارى، ديدارى داشتيم.
ايشان به ما گفتند كتابخانه در اين ايام تعطيل است، لكن آقاى انوشه از پاى ننشست و همواره مىكوشيد با اسقف، يعنى رئيس كتابخانه واتيكان، براى ورود ما به كتابخانه مذكور تماس برقرار كرده تا ما بتوانيم در مورد نسخههاى خطى آن مطالعاتى انجام داده باشيم. به همت جناب آقاى صبرى انوشه از كتابخانههاى متعددى ديدار كرديم و در آخرين روزها نيز به تلاش و فعاليتهاى پيگير نامبرده اميدوار بوديم. آقاى انوشه با وجود اينكه مردى سليم النفس و صميمى و بى آلايش مىباشد، در عين حال فردى كار آمد و كاربر و سريع التدبير است و توانست مقدمات ورود به هر كتابخانهاى را كه مورد نظر ما بود، با كيفيتى مطلوب و فوق انتظار فراهم نمايد. لذا ديديم فقط از طريق كوششهاى بى رياى ايشان مىتوان به كتابخانه واتيكان راه يافت، و راجع به نسخههاى خطى آن اطلاعاتى به هم رساند. جناب آقاى انوشه با تلاش پيگير خود سرانجام توانست از سوى سفارت جمهورى اسلامى ايران در ايتاليا اين هدف را برآورده سازد. لذا روز چهارشنبه در معيت چند نفر بر كتابخانه واتيكان در آمديم، كتابخانهاى كه از نظر داشتن نسخههاى خطى غنىترين كتابخانهها در سزمين ايتاليا به شمار است. اگر چه با مسامحه مىتوان اين كتابخانه را مستقل از كتابخانههاى ايتاليا تلقى كرد.
پدر لئونادوبويل، مدير كتابخانه - كه داراى سمت مذهبى و روحانى و اصلاً از مردم ايرلند بود - به استقبال ما آمد. وى به چند زبان كهن و زنده دنيا آشنايى داشت. قبل از اينكه درباره مخطوطات فارسى و عربى و تركى اين كتابخانه با ايشان به گفتگو پردازيم از ما دعوت كرد از قسمتهاى مختلف اين كتابخانه ديدار كنيم و مآلاً بخش عمدهاى از فرصت ما در همين بازديد مصروف گشت كه نياز و هدف اصلى ما را تشكيل نمىداد؛ بلكه هدف ما اطلاع دقيق و صحيح بر نسخههاى خطى، و كسب معلوماتى فراتر از محتواى فهرستهايى بود كه براى مخطوطات اين كتابخانه نوشته بودند.
ضمن توضيحاتى كه آقاى لئوناردو بويل در حين بازديد قسمتهاى مختلف كتابخانه براى ما گزارش مىنمود، اين اطلاعات به دست آمد كه:
- كتابخانه واتيكان داراى شمارى فراتر از دو ميليون كتاب است كه در سال 1451 ميلادى به عنوان يك كتابخانه علوم انسانى كار خود را آغاز كرد.
- آقاى لئوناردو اظهار داشتند نسخههاى خطى فارسى و عربى و تركى اين كتابخانه به يكهزار و پانصد عدد مىرسد؛ لكن يادآور شديم بايد نسخههاى خطى ياد شده بيش از اين تعداد باشد؛ او نيز با ترديد و احتمال گفتار ما را بدين گونه تأييد كرد كه يكى از كارشناسان به نام راسى شمار اين نسخهها را تا پنجهزار خاطرنشان ساخته است. اين اظهار نظرهاى مشوّش و ترديدآميز درباره شمار نسخههاى خطى از آن روست كه مخطوطات مذكور سر و سامانى ندارد و در يكجا فراهم نيامده، بلكه در لابلاى كتب ديگر به گونهاى پراكنده ممكن است راه يافته باشد؛ حتى به نظر اينجانب نسخههاى خطى ياد شده در كتابخانه واتيكان از پنج هزار عدد تجاوز مىكند كه بايد آنها را در يكجا گردآورده و فهرستى دقيقتر از فهرستهاى موجود آنها نگاشت.
- طبق اظهارات آقاى لئوناردو بويل قِدمَت نسخههاى خطى به طور مطلق و به زبانهاى مختلف در اين كتابخانه به دو قرن قبل از ميلاد باز مىگردد؛ يعنى مىتوان گفت كهنترين نسخه اين كتابخانه - كه قهراً به زبان عربى و فارسى و تركى نيست - مربوط به دو قرن قبل از ميلاد مسيح(ع) مىباشد. نسخههاى كهن و گرانبهايى در اين كتابخانه وجود دارد كه براى پارهاى از آنها نمىتوان همتايى در كتابخانههاى ديگر دنيا يافت.
- همه كتابها داراى پنج كد، مربوط به نام كتاب و مؤلف و موضوع و جز آنها مىباشد، و بر روى هم تمام كتابها به يكصد و پنجاه مجموعه رده بندى شده است.
- در سال 1976 ميلادى، اين كتابخانه حدود يكصد و ده هزار كتاب خريدارى كرده، و بالاخره شيوه خاصى در تهيه فيش و تنظيم كتابهاى كتابخانه مزبور به كار رفته است كه طبق اظهارات آقاى لئوناردو، تلفيقى است از روش ديوئى و كنگره.
- قديمترين كتاب انجيل در اين كتابخانه مربوط به قرن پنجم ميلادى است.
- در اين كتابخانه مكاتبات پاپها از سال 1788 ميلادى به اين سو گردآورى شد كه خود از وثائق و اسناد مهم تاريخى به شمار است.
- گوينده در اين كتابخانه يكهزار و دويست و هشتاد كتاب تعزيه حضرت ابى عبداللَّه الحسين(ع) وجود دارد.
*74* پس از آنكه قسمتهايى از كتابخانه واتيكان را ديديم، در يكى از اتاقهاى پذيرايى كتابخانه كنار هم نشستيم و در آنجا نيز قسمتى از فرصت ما در مذاكراتى صرف شد كه دلخواه ما نبود. متوجه شديم فرصت بازديد كتابخانه رو به پايان است و ما درباره نسخههاى خطى آن طرفى نبستيم. ناگزير جسارت ورزيدم و راجع به نسخههاى خطى اين كتابخانه و فهرستهاى آن - به اصطلاح - سر صحبت را باز كردم. آقاى لئوناردو يك مجلد از فهرست نسخههاى خطى كتابخانه را براى ما آورد، ناچار يادآور شديم اگر ممكن است تمام مجلدات فهرست نسخههاى خطى كتابخانه را بياورند و در صورت مكرر بودن، آنها را براى استفاده در اختيارمان قرار دهند. به آقاى لئوناردو يادآور شدم حدود هفتاد و پنج برگ از قرآنها - كه به خط كوفى و كهن بر روى پوست نگارش شده - در اين كتابخانه وجود دارد كه آقاى جرجيولوى ديلاويدا آنها را فهرست كرده، و عكس بيست و يك برگ آن در همان فهرست آمده كه همگى آنها به خط كوفى كهن مىباشد. ديديم ظاهراً نسبت به اين فهرست بى اطلاع بوده، ولى به دنبال آن رفت و نسخه خوبى از اين فهرست را آورد. ما از او خواستيم نسخهاى از اين فهرست را در صورت مكرر بودن در اختيار ما قرار دهد. او نسخهاى را آورد كه افست نسخه اصل فهرست بود، كه مانند نسخه اصل، عكس و تصوير اوراق قرآنى آن چندان مرغوب نيست. آنگاه خاطر نشان ساختم در كتابخانه شما انجيلى به عربى، مكتوب در قرن دوم هجرى وجود دارد، و چنانچه ممكن باشد مىخواهيم ميكروفيلمى از آن تهيه شود، آقاى لئوناردو در اين باره اظهار بى اطلاعى مىكرد، و ظاهراً از وجود چنين انجيلى - كه قطعاً در آن كتابخانه موجود بود - در بى خبرى بسر مىبرد، يا نمىخواست بدان دسترسى پيدا كنيم.
فرصت ما پايان يافته بود؛ ولى متأسفانه نتوانستيم به عللى از اين فرصت در جهت هدفمان بهره وافى به دست بياورديم.
در اينجا بايد يادآور شويم تعداد كتابخانههايى كه در ايتاليا داراى نسخههاى خطى اسلامى مىباشند از اين شمار فزونتر است. شايد بتوان گفت در اين مدت كوتاه مأموريت نتوانستيم حدود يك پنجم كتابخانههايى اين چنين را ديدار كرده باشيم. تنها در فلورانس شش كتابخانه وجود دارد كه در آنها نسخههاى خطى اسلامى جاى دارد، و فقط ما توانستيم يك كتابخانه و چند نسخه خطى آن را ببينيم. و حتى مىتوان گفت براى بررسى نسخههاى خطى هر كتابخانه - كه در ايتاليا ظاهراً به دهها كتابخانه مىرسد - حداقل ده تا پانزده روز فرصت و وقت لازم است.
در روزهاى آخر اقامت ما در ايتاليا خانم بيانكارا ماريا اسكارچيا آمورتى، اسلامشناس معروف كه همسرش نيز از محققان اسلام شناس مىباشد، توسط مترجم رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در رم جلد دوم فهرست كتابخانه ميلان را - كه درباره نسخههاى خطى عربى است - براى اينجانب فرستاده و آن را اهدا كرد. ضمناً آقاى لئوناردو نيز راهنماى كتابخانه واتيكان و فهرست نسخههاى خطى مذهبى اين كتابخانه را به اينجانب اهدا نمود كه همه آنها كتابهايى نفيس و گرانبها هستند.
بارى ما به اطلاعات گستردهاى كه در ايران - قبل از مسافرت به ايتاليا - راجع به كتابخانهها و نسخههاى خطى نفيس و فهرستهاى مخطوطات آن - با استفاده از منابع مختلف - كسب كرده بوديم و نيز از بركات اهتمام و كوششهاى بى دريغ و مستمر آقاى صبرى انوشه توانستيم با دستى پر و معلوماتى گسترده و بسيار مفيد درباره نسخههاى خطى كتابخانههاى ايتاليا در شب جمعه سيزدهم مرداد 1368 به ايران بازگرديم. بدون هيچگونه اغراق مىتوانم خاطر نشان سازم كه تا اين سال، يعنى 1368، هيچ سفرى به خارج نداشتم كه از نظر كسب اطلاعات علمى بتواند با اين سفر كوتاه مدت، برابرى كند. يقيناً تمهيدات و مآل انديشيهاى جناب آقاى عليمحمدى براى ايجاد تسهيلات و لازم در ايتاليا - كه آثار اين تمهيدات را از سوى رايزنى جمهورى اسلامى ايران در رم بازيافتيم - و همچنين تداركهاى سنجيده و كوششهاى بى دريغ جناب آقاى ناصرى طاهرى، معاون محترم سازمان مدارك، و نيز فعاليتهاى مستمر و خستگىناپذير برادرمان جناب آقاى صبرى انوشه و كاركنان رايزنى جمهورى اسلامى ايران نقش عمدهاى را در نيل به اهداف علمى ما به عهده داشت. در خاتمه با دعا براى سلامت و طول عمر و توفيق براى رهبر فرزانه و دانا و گرانقدر جمهورى اسلامى ايران، فقيه عاليمقام حضرت آيت اللَّه العظمى خامنهاى - متع اللَّه المسلمين بطول بقائه الشريف - و سربلندى و پيشرفت همه جانبه ملت جمهوى اسلامى ايران و توفيق دولتمردان عزيز ميهن ما در تحقق بخشيدن به اهداف بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، و نيز دعا براى توفيق مقام معظم رهبرى در پيشبرد منويات امام بزرگوار - رضوان اللَّه تعالى عليه - مقالتم را به پايام مىبرم.