responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 26  صفحه : 12

معرفى‌هاى اجمالى


امالى شيخ طوسى
امالى شيخ طوسى (385 ـ 460ق) مجموعه اى است از روايات درباره موضوعهاى متنوع, اعم از مناقب اهل البيت و بويژه اميرالمؤمنين ـ ع ـ سيره رسول الله (ص) و تاريخ حوادث و وقايع صدر اسلام و جز اينها. اين مجموعه ارزشمند حاصل 49 جلسه درس (= املاء) است كه شيخ آن جلسات را از تاريخ ربيع الأول سال 455 در يكى از رواقها يا شبستانها و مساجد اطراف بقعه مطهر اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ در نجف اشرف آغاز نمود و به طور كم و بيش منظم تا روز 8 ذى الحجة سال 458 (=يوم الترويه) به پايان رساند. حاصل اين مجالس خواندن و املاء 1537 حديث بر شنوندگان آن مجالس بوده است. و بدين وسيله شيخ, علم خود را كه از پيشينيان و مشايخ خود تلقى كرده بود و در حفظ و نگهدارى آن سعى و كوشش فراوان نموده بود, با امانتى وصف ناپذير در سالهاى پايانى عمر مباركش به اخلاف و شاگردان انتقال داده و همت بلند دو دانشمند, يكى نويسنده اى مجهول كه بخش اول آن را از مجلس درس شيخ نوشته و بر ما رسانيده, و ديگرى فرزند شيخ, فقيه بزرگوار مرحوم شيخ ابوعلى بن محمد بن الحسن طوسى كه بخش دوم (يا المجالس) را روايت كرده و به ما رسانده است, بايد گرامى داشت كه چنين مجموعه عظيمى از ميراث گذشتگان را براى نسلهاى بعدى خود به يادگار گذاشتند.
بخش اعظم امالى شيخ رواياتى را دربر دارد كه متضمن فضايل و مناقب اميرالمؤمنين ـ ع ـ مى باشد, و اين فضايل را شيخ, بويژه از مشايخ سنى خود روايت كرده است, تا بدين وسيله و از باب (الفضلُ ماشهدت به الاعداء) بتواند حقانيت مذهب اماميه را براساس روايات اثبات نمايد. اين مجموعه احاديث متجاوز از نيمى از روايات كتاب را دربر مى گيرد.
شيخ در امالى خود توجه ويژه اى به تفسير آيات قرآن دارد. از اين رو دهها روايت تفسيرى را كه در تفسير آيات قرآن از پيامبر و امامان معصوم وارد نشده, نقل كرده است. علاوه بر اين, از آنجايى كه شعر تنها وسيله اى بوده است كه عربها مكنونات و خواسته ها و تفكرات خود را درباره مطالب روزمره و اجتماعى و مذهبى و عقيدتى در آن بيان مى كرده اند, شيخ نيز عنايت ويژه اى به شعر كرده و از برجستگان شعراى عرب اشعارى درتاييد مطالب مطرح شده (و بويژه در اثبات مطالب عقيدتى) آورده است.
تاريخ امامان معصوم شيعه قسمت ديگرى از مطالب امالى را به خود اختصاص مى دهد. شيخ در امالى به تفصيل درباره زندگانى اميرالمؤمنين ـ ع ـ و جنگهاى جمل, صفين, نهروان و ديگر حوادث آن سالهاى پر التهاب و آشوب بحث كرده است. آنگاه شيخ به طور اجمال به حوادث زندگانى امام حسن مجتبى ـ ع ـ اشاره كرده و به تفصيل به وقايع كربلا و حوادث عاشورا پرداخته است. علاوه بر اين شيخ توجه ويژه اى به سير تاريخى وقايعى كه بر سر آرامگاه حضرت آمده, دارد و سلسله وار تاريخچه حائر مقدس را از هنگام دفن سيد الشهداء تا قرنها پس از آن مى آورد.
شيخ در ادامه بحث خود درباره تاريخ امامان به طور اجمال, به گوشه هايى از زندگانى حضرت زين العابدين و امام باقر و امام صادق ـ عليهم السلام ـ و گفتارهاى عقيدتى و كلامى آنان پرداخته و سپس جزئياتى از چگونگى زندانى شدن و بالاخره شهادت حضرت موسى بن جعفر ـ ع ـ را در زندان هارون الرشيد مى آورد. آنگاه احاديثى چند درباره زندگانى حضرت رضا ـ ع ـ و روابط ميان آن حضرت و مأمون و بخشهايى از گفتگوهاى حضرت در مجالس مناظره با مخالفين را آورده است.
گذشته از امامان معصوم, شيخ توجه خاصى هم بر زندگانى حضرت زهرا ـ ع ـ دارد و به وقايع و كشمكشهايى كه ميان آن حضرت و غاصبان خلافت رخ داده است, پرداخته و بالاخره چگونگى شهادت رسيدن آن بزرگوار را با استناد به روايات بيان كرده است.
شيخ بخشهاى ديگرى از امالى خود را به نقل روايات وارده درباره سنتهاى حسنه اسلامى كه بر انجام آنها تاكيد فراوانى در شرع شده, اختصاص داده است. در اين بخش رواياتى مطرح مى شود كه متضمن تشويق مؤمنين به انجام بعضى سنتهاى اسلامى, نظير مشاركت در نماز جماعت, تختم به عقيق, تأدب در برابر بزرگان و نظاير آن است.
امالى شيخ طوسى كتابى گرانقدر است كه خواننده را به خود جذب كرده و اطلاعات ارزشمندى را در اختيار او قرار مى دهد. اين مجموعه از روز نخست همواره مورد توجه دانشوران و بزرگان شيعه و اهل نظر بوده است و همواره از او به عنوان مرجعى امين ياد مى كرده اند.
اين كتاب نخستين بار در سال 1313 قمرى در تهران به صورت سنگى به چاپ رسيد و تقريباً نزديك به هشتاد سال مورد استفاده محققين و اهل علم بود. پس از اين مدت در سال 1384 قمرى اين كتاب با تحقيق يكى از محققين و مقدمه مرحوم سيد محمد صادق بحرالعلوم در نجف اشرف در چاپخانه النعمان به چاپ رسيد و اين چاپ برغم كاستيهاى فراوان آن, سالها مورد استفاده قرار داشت. پس از اين تاريخ نيز همين چاپ دوبار, يكى در قم در سال 1355 شمسى توسط كتابفروشى داورى و مجدداً در بيروت توسط دارالاضواء به روش اُفست منتشر شد. ليكن نظر به اينكه هر دو چاپ و بويژه چاپهاى اخير امالى براساس نسخه هاى خطى نسبتاً مغلوط و متاخر انجام گرفته بود, از اين رو متن كتاب و بويژه رجال آن داراى كاستيها و اشتباهات و نقايص و تصحيفهاى فراوان بود كه نياز به تحقيقى مجدد را ضرورى مى كرد, كه اين وظيفه را بخش تحقيقات اسلامى بنياد بعثت در قم به عهده گرفت و بخوبى از انجام آن نيز برآمد.
چاپ جديد كتاب كه توسط دارالتقافه در قم انجام پذيرفته است, براساس نسخه اى ارزشمند مى باشد كه تقريباً يك قرن پس از وفات شيخ در سال 580 به وسيله نويسنده و نسخه بردارى امين و دانشمند به نام سديد بن محمد بن عبدالله بن محمد بن هلال كاتب, نوشته شده بود. از ويژگيهاى اين نسخه آنكه يك اشتباه تاريخى كه بسيارى از محققين را به ترديد و اشتباه واداشته بود, برطرف كرد, و بدين وسيله معلوم گرديد كه راوى بخش نخست امالى كه نزد كتابشناسان شيعه به عنوان امالى شهرت دارد, همانا خود شيخ طوسى است كه توسط كاتبى مجهول در هنگام املاء شيخ نوشته شده و به ما رسيده است, و بخش دوم كتاب كه به نام المجالس شهرت دارد, تنها به وسيله روايت فرزند شيخ, ابوعلى محمد بن الحسن طوسى, مى باشد.
علاوه بر اين, متن احاديث و بويژه رجال حديث آن توسط دو تن از خبرگان و آگاهان به علم رجال, يعنى حضرت استاد سيد عبدالعزيز طباطبايى, و آية الله سيد موسى شبيرى زنجانى, مورد دقت و بازبينى قرار گرفت. با توجه به مراتب فوق به نظر مى رسد اين كتاب جايگاه ويژه خود را از لحاظ تحقيق و چاپ بازيافته و به عنوان يكى از منابع اصيل شيعه قابل عرضه مى باشد. محمّد رضا انصارى قمى

***
ميراث اسلامى ايران
به كوشش رسول جعفريان. (چاپ اوّل: قم, كتابخانه حضرت آية الله العظمى نجفى مرعشى, 1373). ج1, 680 ص, وزيرى.
عالمان اسلامى در حيات پربار و زندگانى سرشار از تلاش و اقدام خود آثار بسيار و نگاشته هاى فراوانى از خود برجاى نهاده اند. حاصل تلاش بسيارى از اين بزرگان در گذرگاه زمان بر اثر تند باد حوادث تباه شده و جهالت و تنگ انديشى ميراثبران نيز گاه بر اين تباهى يارى رسانده است. رساله هاى خرد و نگاشته هاى كوتاه در موضوعات مختلف فرهنگ اسلامى از ميراث ارجمند و گرانقدرى است كه از عالمان به يادگار مانده است. اين گونه رساله ها چون غالباً نشر مستقل را برنمى تابند و درحدّ كتابى مفرد نيستند تا محققان به تحقيق و نشر آنها همت گمارند در بوته فراموشى مى مانند و بهره ورى از آنان ميسّر نمى گردد. اكنون فاضل سختكوش, حضرت رسول جعفريان, با همكارى و همدلى متولى دانشور كتابخانه آية الله العظمى مرعشى نجفى, جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى سيد محمود مرعشى, همت ورزيده اند كه مجموعه اى از اين گونه رساله ها را با تحقيق و تصحيح و چاپ منقح منتشر كنند كه مجموعه مورد گفتگو اوّلين اثر از اين اقدام شايسته فرهنگى است. اين مجموعه مشتمل بر سيزده رساله و چند مقاله كتابشناسانه است. قالب رساله هاى اين مجموعه جنبه تاريخى ـ اجتماعى دارند.
رساله اوّل با عنوان (روزنامه وقايع سفر كربلاى معلاّ) گزارش وقايع سفر يكى از منسوبان ناصرالدين شاه است كه ثبت و ضبط وقايع با حركت از تهران آغاز مى شود و با بازگشت به تهران پايان مى پذيرد. سفر به سال 1272 هجرى اتفاق افتاده و نگارنده آگاهيهاى فراوانى از شهرها و آباديها مسير را در اين گزارش گنجانده است. اين مجموعه به لحاظ مسائل جغرافياى طبيعى, انسانى, اقتصادى, و نيز آگاهيهاى تاريخى و سياسى و رجالى شايان توجه است. از نكات جالب و خواندنى اين مجموعه گزارش ملاقات وى با شيخ مرتضى انصارى ـ رضوان الله عليه ـ است. اين گزارش, دقيق, خواندنى و جالب است. اين رساله را آقاى على مختارى رضوانشهرى تصحيح و تحقيق كرده اند.
رساله دوم با عنوان انتخابى (ارشاد عباد به حكم جهاد) يكى از چند رساله اى است كه عالمان در دوران جنگهاى ايران و روس نگاشته اند. مخاطب رساله مردم و فرماندهان جنگ هستند. از اين روى مؤلف فقط به بحث فقهى بسنده نكرده و از ابعاد ديگر جهاد نيز سخن به ميان آورده است. اين رساله به لحاظ فقهى و نيز در جهت نماياندن اوضاع سياسى, اجتماعى و نظامى آن روزگار مهم است. اين رساله به همت آقايان محمد رضا هدايت پناه دزفولى و احمد عابدى رضوانشهرى آماده نشر شده است.
رساله سوّم با عنوان (ترغيب المسلمين الى دفاع المشركين) در كشاكش هجوم ناوگان جنگى انگليس به سواحل ايران به سال 1273 قمرى و به انگيزه برانگيختن مردم به شركت در دفاع از وطن و شرف و ناموس نگاشته شده است كه از جهات تاريخى و فقهى حائز اهميت است. تصحيح و تحقيق اين رساله را آقاى سيد ابوالحسن علوى لامردى به عهده داشته است.
(مفاوضه اى در مسأله شيئيت معدوم) عنوان رساله چهارم اين مجموعه است به خامه يكى از دانشوران سرزمين بلند آوازه حلّه. اين مقاله را جناب دكتر سيد حسين مدرس طباطبايى تصحيح كرده اند. مقدمه عالمانه مصحّح در تبيين محتواى رساله و نيز گزارش وضعيت فرهنگى علمى آن روزگار و چرايى توجه به اين گونه مسائل و شناساندن مؤلف و خاندان وى خواندنى و سودمند است.
(رساله اى نويافته در نكوهش مشروطه) عنوان رساله بعدى است. اين رساله كه براساس اظهار نظر مصحح بايد در دوره استبداد صغير نگاشته شده باشد, از اين جهت كه چگونگى جريان فكرى مخالف مشروطيت را برمى نماياند داراى اهميت است. شناخت و شناسايى جريانهاى مختلف در مشروطيّت هنوز نياز به بازنگريهاى گسترده اى دارد و اين گونه رساله ها در اين جهت بى گمان محققان را يارى خواهد رساند. آقاى جعفريان كه پيشتر نيز به شناسايى و شناساندن رساله هايى در اين زمينه همت گمارده است, بر اين رساله مقدمه اى نوشته اند سودمند و در نماياندن محتوا و جهتگيرى مؤلف كارآمد.
رساله ششم با عنوان (تاريخ كعبه و مسجد الحرام) گويا بخشى از نوشته اى است كه آهنگ نگارش (وقايع و سوانح راه مكه از بندر سورت تا مدينه و بازگشت به بندر ياد شده) را داشته است. امّا آنچه در اين نوشته آمده, حاوى مطالبى در محدوده عنوان ياد شده است. اين متن بر پايه تنها نسخه موجود آن كه در اختيار استاد محقق جناب آقاى سيد محمد على روضاتى بوده, تحقيق و تصحيح شده است.
در مطلب بعدى و با عنوان (وقفنامه مدرسه سلطان حسينيّه), معروف به مدرسه آقا كمال در اصفهان, كه اكنون هيچ اثرى از آن باقى نيست, با گوشه هايى از تاريخ آن روزگار آشنا مى شويم. مقدمه كوتاه امّا پربار مصحّح درشناساندن واقف, جريان وقف در آن روزگار و مطالب مربوط به آن نوشته اى است سودمند. اين دو رساله را آقاى جعفريان تحقيق و تصحيح كرده اند.
رساله هشتم با عنوان (فوائد ازدواج) به خامه عليقلى جديد الأسلام است. وى از كشيشان برجسته مسيحى است كه اسـلام آورده و در دربار صفوى به تبـليغ اسلام و نقد و ردّ مسيحيت اشتغال داشت. مصحّح محترم به شرح حال وى دست نيـافته, امـّا بر پايه نسخـه خطّى دو كتـاب ديگر وى آگـاهيهـايى از افكـار و بـاورهاى او به دست داده است. اين رساله را آقاى محمد رضا زائرى تصحيح و تحقيق كرده اند.
رساله نهم با عنوان (اعتكافيه) رساله اى است فقهى درباره اعتكاف كه افزون بر تحقيقات عالمانه فقهى, حاوى فوايد تاريخى و اجتماعى نيز هست. تحقيق اين رساله دقيق و پانوشتهاى آن در ارجـاع احاديث و اقوال گسترده و سودمند است.
رساله دهم با عنوان (الخلاصه فى علم الكلام) متنى است مختصر, استوار و دقيق در علم كلام. اين رساله را بر پايه سه نسخه, آقاى يعقوبعلى برجى استنساخ و مقابله كرده و آقاى رضا مختارى به بازنگرى نهايى آن پرداخته و در مقدمه اى سودمند درباره مؤلف و چگونگى محتوا و نسخه هاى رساله بحث كرده است. اين رساله را بر پايه شش نسخه آقاى سيد محمد رضا جلالى حسينى نيز تصحيح كرده و با مقدمه اى عالمانه در شماره34 مجله وزين تراثنا چاپ كرده است.
رساله يازدهم به خامه عالم جليل ميرزا زين العابدين كاشانى است كه به دست سنيان متعصب به شهادت رسيده است. اين رساله گزارشى است از واقعه جريان سيل در مكّه و مسجد الحرام به سال1039 كه در ضمن آن مردمانى از بين رفته و مسجد و كعبه تخريب شده و سپس تجديد بنا شده است.
مجموعه بعدى فهرست بخشى از نسخه هاى خطّى كتابخانه عمومى علاّمه طباطبايى شيراز در دانشكده پزشكى است, به خامه كتابشناس سختكوش حضرت حجة الأسلام والمسلمين حاج سيد عبدالعزيز طباطبايى. كتابخانه آية الله العظمى نجفى مرعشى گنجينه عظيم و جليلى است از ميراث گرانقدر فرهنگ اسلامى, نسخه هاى بس كهن و گاه منحصر به فرد و عتيق و ارجمند. سرپرست ارجمند كتــابخـانه در اين بخش شصت و سه نسخه خطّى نفيس را از سده هاى چهارم و پنجم و ششم شناسانده اند.
نزاريّه يكى از فرقه هاى اسماعيلى است و امروز يكى از بدنه هاى اصلى اين جريان به شمار مى رود. مقاله عالمانه (ميراث اسماعيليان نزارى ايران) كتابشناسى شخصيتهاى نزاريه ايران از حسن صبّاح تا قرن حاضر را به عهده دارد. ابتدا شخصيتها به اجمال معرفى شده اند و آنگاه منابع شرح حال, سوانح زندگانى و افكار آنها عرضه شده است. اين مجموعه را آقاى مهدى ارجمند ترجمه كرده اند. فهرست نسخه هاى فارسى موجود در فرهنگستان جمهورى ازبكستان, رساله بعدى اين مجموعه است كه آقاى عارف رمضان آن را از روسى ترجمه كرده است.
(شيم عليّه) عنوان رساله پانزدهم است كه درباره حكومت و حكمرانى و چگونگى رسيدگى به امور حكومت و اداره آن به اختصار سخن گفته است. آقاى موسى نجفى كه آن را بر پايه نسخه شماره 6423 از كتابخانه آية الله مرعشى تصحيح كرده, در مقدمه به چگونگى رساله و محتواى آن نيز پرداخته است. آية الله سيد عبدالحسين لارى فقيه بلند آوازه و مجتهد نستوه خطّه جنوب است كه انديشه والا و زندگانى سراسر اقدام و حماسه وى و مبارزاتش عليه استعمار و استبداد نيازمند تحقيق و بررسى جدّى است.
رساله (دوحه احمديّه فى احوال الذرية الذكية) شرح حال تفصيلى و سرشار از اطلاعات تاريخى ـ سياسى آن بزرگوار است كه آقاى سيد على ميرشريفى با تحقيق دقيق و گسترده اى آن را براى چاپ در اين مجموعه عرضه كرده است. محقق در مقدمه اى كوتاه چگونگى نگارش اين رساله و اهميت آن را به اجمال باز گفته است. اميد است محقق محترم در آينده مجموعه آگاهيها و بررسيهايش درباره اين بزرگوار را در كتابى مفرد عرضه كند.
پايان بخش اين مجموعه شناسايى و گزارشى نسخه اى است نفيس در تاريخ سلاطين مماليك مصرى از سال 748 تا 802. اين نسخه شناخته شده نبوده و آقاى رضا مختارى با دقت در متن و منابع كتابشناسى و شرح حالنگارى به چگونگى آن دست يافته و آن را معرفى كرده اند.
به هرحال كتاب بر روى هم داراى هجده رساله و مقاله در تاريخ, رجال, فقه و كلام است. مجموعه اى است ماندنى و ارجمند. اميد است اين مجموعه ديرى بپايد و چنان كه در مقدمه وعده داده شده است دست كم سالى يك مجموعه در پيشديد محققان قرار گيرد. گويا فهرستهاى فنى در پايان مجموعه هايى از اين دست ضرورى است. اميد است در مجموعه هاى بعدى انجام شود. محمد على مهدوى راد
***
لغت نامه دهخدا
على اكبر دهخدا. (چاپ اوّل از دوره جديد: تهران, مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران با همكارى انتشارات روزنه, 1372). 1532ص, رحلى.
زبان فارسى استوارترين ركن مليّت ماست و هر تلاش و كوششى براى احياى اين زبان قويم و متين بر ذمّه همه عالمان و دانشيان ادب فارسى, فرض است.
علاّمه فقيد على اكبر دهخدا, با بذل عمر خويش در اين كار و نيز در جهت معرّفى مفاخر و مآثر ملّى, نقد عمر گرانبها را به كف كفايت گرفت و در اين راه دشوار و بسى دراز, سالهاى طولانى, رنجى طاقتفرسا برد و كتابى پرداخت كه الحق لغتنامه اى كامل و شامل و جامع الاطراف است. در عظمت لغتنامه دهخدا همين بس كه مرحوم محمد قزوينى پس از ملاحظه چند جزوه چاپ شده از آن گفته بود: (در تأليف عظيمى مانند لغت نامه تا ده هزار اشتباه معفُوّ است) و اين سخن نه از سر غلّو و مبالغه گويى و تعارف كه به لحاظ وقوف آن استاد بر عظمت و اهميّت اين دايرة المعارف و دشواريهاى بسيار آن از مرحله فيش بردارى تا مرحله چاپ بوده است.
تأليف, تدوين, تكميل و چاپ اين مجموعه بيست و شش هزار صفحه اى در 222 جزوه, پنجاه سال به علاوه آن سالهايى كه دهخدا در خانه خود نشست و يادداشتهايى از حافظه خود و كتب موجود فراهم نمود, به طول انجاميد. از اين رو وجود چندين گروه مؤلف و نمونه خوان و حروفچين و صفحه بند و عوامل ديگر كه همزمان فعاليت مى كرده اند از يكسو و عدم امكان هماهنگى و يكنواختى در طول اين پنجاه سال بين آن گروهها, باعث آن شد تا از حيث نظامِ صورى اثر, روشى يكسان و درخور به كار بسته نشود و در درازناى اين مدّت هر جزوه اى با تغييراتى جديد طبع شده و در دسترس علاقه مندان و دانشيان قرار گيرد. از اين وضعيّت, مفرّى هم نبود تا آنكه چاپ مجموعه به تمامت رسد.
اينك كه چند سال است كه جزوه آخرينِ لغت نامه هم به طبع رسيده و كار طبع لغتنامه دهخدا, يكسره پايان پذيرفته و آن مجموعه كمال ابتدايى خود را يافته, لازم مى نمود كه لغتنامه با روش مطلوب و هماهنگ بار ديگر حروفچينى و چاپ شود.
بدين منظور, از اسفندماه سال 1370 با انعقاد قراردادى بين دانشگاه تهران و انتشارات روزنه, كار حروفچينى كامپيوترى و چاپ جديد لغتنامه در تيراژ ده تا دوازده هزار دوره آغاز شد. ترتيب كار نيز آن بود كه مؤلّفان لغتنامه و برخى از دانشجويان دوره هاى دكترى و كارشناسى ارشد زبان و ادبيات فارسى, هريك بخشى از لغتنامه را بازبينى و غلطهاى چاپى آن را اصلاح كرده و جزوه را جهت حروفچينى به ناشر تحويل مى داده اند. پس از دريافت نمونه هاى ماشينى شده, گروهى از دانشجويان زبان و ادبيات فارسى نمونه هاى موجود را با خبر تطبيق داده و غلطها و افتادگيها را اصلاح نموده و براى بالا بردن ضريب اطمينان, در برخى از جزوه ها تا نمونه هاى هفتم, كار نمونه خوانى ادامه يافته است. نيز به منظور ايجاد نظمى هماهنگ در اين چاپ, قواعدى مقرّر شده كه همه عاملان و دست اندركاران آن را مراعات كرده اند. در مقدمه مؤسسه لغتنــامه دهخدا, خـلاصه اى از آنچه در چاپ جديد صورت انجام پذيرفته در 16 بند, همچنين شرح ترتيب الفبـايى مدخلها و نيز هويّتهاى دستورى به تفصيل آورده شده است.
پس از اجازه چاپ مقدّماتى, تعدادى از دانشجويان زبان و ادبيّات فارسى, بررسى نهايى تمام مجموعه را از حيث تعداد و نظم مدخلها, پيوند مطالب در نقل از فايلهاى كامپيوترى به نمونه آخر, وارسى و كنترل ضبط و هويّت مدخلها و سرانجام بررسى تطبيق تركيبها با معنى مربوط به آن با دقّت تمام, انجام داده و در موارد لازم نظر مؤلفان نيز استفسار و در پاره اى از مراحل كه مشكلى رخ نموده, تحقيق و استقصاى لازم به عمل آمده است. بدين ترتيب بايد گفت مجموعه لغتنامه دهخدا يك بار ديگر در معرض بررسى و قضاوت علمى مولّفان و هيأت مقابله قرار گرفته كه كارى است بسيار مفيد و لازم.
كار ديگرى كه در اين چاپ صورت انجام پذيرفته, توجه بيشتر به تصاوير بناهاى اسلامى و بزرگان ايرانى بوده و كوشش شده تا تصاوير بهترى تهيه و چاپ گردد و در برخى موارد, تصاوير كسانى كه با فرهنگ اسلامى و ايرانى رابطه اى نداشته و در جهان نيز داراى چندان شهرتى نبوده اند, حذف شده است. همچنين تصاويرى كه در فهم معنى لغت بى فايده بوده يا از كيفيت مطلوب برخوردار نبوده اند, نيز يا حذف شده و يا عكس مناسب ديگرى جايگزين آن شده است.
در چاپ جديد, تعداد صفحات به ميزان تقريبى يك ششم از چاپ پيشين كمتر است كه علّت اين صرفه جويى, آن است كه نام شاعران در پايان مصراع دوّم شواهد شعرى, چپ چينى شده و به سطر بعدى نرفته است, همچنين, حتى الامكان از رفتن به سرسطر خوددارى شده, در روش درج اسناد و عناوين هم, قسمتى از مكرّرات حذف و حتى المقدور عنوان منابع يكسان شده است.
در ابتداى هر جلد, نام كسانى كه مسئوليت تنظيم مطالب آن مجلّد را عهده دار بوده اند, همچنين نام اعضاى هيأت مقابله و نيز نام كسانى كه مطالب آن مجلّد را مورد بررسى نهايى قرار داده اند در صفحه جداگانه اى آمده است.
قطع كتاب در چاپ جديد از رحلى به قطع كوچكتر تبديل شده است كه حمل و نگهدارى آن را آسانتر مى سازد. در اين چاپ هر مجلّد تقريباً مشتمل بر 1500 صفحه با كاغذ نرم اعلاء است كه اين خود سهم بسزايى در كاستن قُطر اين مجموعه نسبت به چاپ پيشين داشته است.
قرار بر اين است كه چاپ اخير از اين مجموعه در هجده الى بيست جلد در اختيار همه علاقه داران به زبان فارسى قرار گيرد. تا جايى كه نگارنده مطلّع است تاكنون هفت جلد از اين مجلّدات چاپ و منتشر شده است. نكته قابل ذكر و توجه آن است كه در چاپ قبل, يك مجلّد به عنوان مقدمه مشتمل بر مطالبى سودمند و كارآمد به قلم تنى چند از عالمان و انديشه مندان اين مرزوبوم به طبع رسيده بود كه در اين چاپ قرار است در پايان مجلّدات, طبع گردد.
متأسفانه, علائم و نشانه هاى اختصارى كه در ابتداءِ هر جلد, جهت اطلاع خواننده درج مى گردد, در مجلّدات اوّل تا سوّم از اين طبع چاپ نشده است.
در مجموع, چاپ جديد, به گونه اى شكيل و آراسته, هماهنگ و يكنواخت و زيبا و دلكش به انجام رسيده است. توفيق همه تلاشگران در اين حركت فرهنگى, بخصوص مؤسسه لغتنامه دهخدا را خواستاريم. حسن حسين زاده
***
تكاپوى انديشه ها
مجموعه اى از مصاحبه هاى انجام شده با استاد علاّمه محمّد تقى جعفرى
تنظيم و تدوين على رافعى. (چاپ اوّل: تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, 1373). سى و يك « 574 ص, وزيرى.
كتاب حاضر شامل مجموعه مصاحبه هايى است كه از سال 1340 تا 1371 با استاد محمد تقى جعفرى انجام گرفته است. همه اين مصاحبه ها با دانشوران خارجى انجام شده و در آن پرسشهاى آنان درباره مسائل مربوط به اسلام از سوى استاد پاسخ داده شده است. مهمترين مسائلى كه در اين مصاحبه ها مورد بحث قرار گرفته, عبارت است از: فلسفه, كلام, دين, عرفان, فقه و حقوق بشر. برخى از افرادى كه با استاد جعفرى مصاحبه داشته اند, عبارتند از: علال الفارسى, چارلز آدامس, روژه گارودى, محمد عبد اسلام, گاليندوپل, و يانگ. نام افرادى كه با استاد گفتگو داشته اند, با قيد كشور, تخصص, موضوع بحث و تاريخ مصاحبه در آغاز آمده است.
در تنظيم اين مصاحبه ها, گاهى استدلالهاى استاد جعفرى نياز به شرح و تفسير بيشتر داشت كه گردآورنده در پاورقى عهده دار توضيحات لازم شده است. همچنين در مواردى ـ كه با علامت ستاره مشخص شده است ـ پاسخهاى استاد جعفرى توسط خود ايشان در پاورقى با توضيحات بيشتر آورده شده است.
كتاب حاضر با مقاله اى تحت عنوان (نگاهى اجمالى به نمونه اى از تفكرات استاد بزرگ, علامه جعفرى) به قلم دكتر على مدرسى آغاز مى شود كه در آن به شرح ارتباط انسان با خويشتن, با خدا, با جهان هستى و با همنوعان خود, پرداخته شده است. سپس پيشگفتار گرد آورنده مجموعه آورده شده كه در آن از چگونگى تنظيم اين مجموعه سخن رفته است. آنگاه مقدمه اى كوتاه از استاد جعفرى آورده شده و سپس متن كتاب, يعنى مصاحبه ها, آورده شده است. مجموع اين مصاحبه ها به 57 عدد مى رسد. پايان بخش كتاب, فهرست نامها و كتابهاست.
از نكات قابل توجه در اين مصاحبه ها, مقايسه اى است كه استاد جعفرى ميان مسيحيت و اسلام كرده است, همچنين دلايل ايشان در رد ايده آليسم, تبيين اختلافات شيعه و اهل سنت به صورت علمى و با رعايت ادب نقد, فقدان فلاسفه در اروپا و پيدايش طبقه اى به نام كارمندان فلسفه (به نقل از پرفسور ماير), تبيين نظرگاه اسلام درباره حقوق بشر, تحليل كتاب بينوايان ويكتورهوگو (كه استاد متن كامل آن را دوبار خوانده اند و در حدود صد و پنجاه جمله آن را در مقدمه جلد سوّم تفسير و نقد و تحليل مثنوى آورده اند) است.
به هر صورت, در اين مصاحبه ها, مسائل بسيارى مورد بحث و تحليل قرار گرفته است كه همه آنها, نشانگر تكاپوى انديشه هاى استاد جعفرى و شناخت او از مقتضيات زمان و مسائل عصر جديد است. عبدالمحمد نبوى
***
شرح مثنوى
سيد جعفر شهيدى. (چاپ اوّل: تهران, انتشارات علمى فرهنگى, 1373). جزء چهارم از دفتر اوّل. 398ص, وزيرى.
مولانا جلال الدّين محمد بلخى رومى, خود سرآمد شوريدگان و دلدادگان است و مثنوى معنوى او ـ كه (آتشى افروخته در بيشه انديشه ها) ـ به گفته بسيارى از عارفان ما تفسير عالمانه كتاب خداست. چنان كه ظاهراً شيخ بهائى مى گويد:
من نمى گوييم كه آن عالى جناب
هست پيغمبر ولى دارد كتاب
مثنوى معنوى مولوى
هست قرآنى به لفظ پهلوى
گرچه مولوى را, آثار گرانسنگ ديگرى نظير ديوان كبير و فيه مافيه است, امّا, اين (مثنوى معنوى) است كه بيش از ديگر آثار او, دل از عارف و عامى ربوده است و از همين روست كه شارحان انديشه مند بسيارى, براى تبيين و بازنمايى اسرار اين كتاب حكيمانه, به تكاپو و تلاش درافتاده اند.
برخى از شارحان اين كتاب شريف, از صد و نود و پنج شرح و ترجمه به زبانهاى فارسى, عربى, تركى, اردو, پنجابى, سندهى, پشتو, انگليسى و سوئدى نام برده اند (ر. ك: شرح مثنوى معنوى, نگاشته داعى الى اللّه شيرازى, پاكستان, 1363, ص 57ـ1), و اين تنها بخشى از شرحهايى است كه بر مثنوى معنوى نگاشته شده و اگر بخواهيم كتابشناسى كاملى در زمينه آثار مولانا و انديشه و زندگى وى, فراهم آوريم, رساله اى مفصل خواهد شد.
اين همه تلاش, نشان از عظمت مقام مولانا از سويى و عمق و طراوت سروده هاى بلند او از سويى ديگر دارد كه نه تنها در هنر شاعرى او ـ كه انّ من الشعر لَحكمة ـ بلكه برتر از آن در شخصيّت والاى عارفانه و ژرفناى انديشه الهى او نهفته است. انديشه مولانا, در يك كلام, (عشق) است و ناگزير هر فكرَتى كه در بيان اين انديشه, رنگ سخن پذيرد, نيز از عشق است و لاجرَم (نامكرّر):
يك نكته بيش نيست غمِ عشق واين عجب
كز هرزبان كه مى شنوم نامكرّر است
نخستين تفسير مشروح مثنوى در قرن نهم هجرى به دست كمال الدين حسين خوارزمى پديد آمد, شرحى به نام جواهر الاسرار و زواهر الانوار, گرچه اين شرح تنها سه دفتر از مثنوى را شامل بود.
اين تلاشها در قرون بعد نيز بى وقفه ادامه يافت تا در قرن سيزدهم, يكى از معروفترين تفاسير مثنوى به قلم حكيم متألّه, حاج ملاّ هادى سبزوارى (اسرار) نگاشته شد, شرحى عميق و عرفانى كه درصدد تفسير مثنوى با موازين حكمت و شريعت و پيوند ميان مولانا و مكتب صدرالمتألهين شيرازى و ديگر حكماى الهى است.
در روزگار ما, شناخت مولانا و مثنوى بيش از همه و پيش از همه, مديون دو استاد نامدار و معاصر, استاد بديع الزمان فروزانفر و استاد جلال الدين همائى ـ رحمهما اللّه ـ است, كه اين هر دو, خدماتى بزرگ بر آستان مولانا و در حلّ مشكلات و پاسخ سؤالات مربوط به آثار او, انجام دادند. پس از همايى و فروزانفر, نيز, خدمات كسانى چون استاد دكتر عبدالحسين زرّين كوب, استاد دكتر سيد جعفر شهيدى, استاد دكتر عبدالكريم سروش و برخى ديگر از انديشه مندان به حضرت مولانا, با حرمت بسيار قابل ذكر است; پاره اى از آثار آنان منتشر شده و پاره اى ديگر هم چنان منتشر ناشده باقى مانده است.
الحقّ, استاد فقيد بديع الزّمان فروزانفر را در اين ميدان, بر ذمّه ارادتمندان مولانا حقّى است عظيم. ايشان, خود شرح پاره اى از فعاليتهاى عالمانه شان را در زمينه مولوى و مثنوى آورده اند. (ر. ك: شرح مثنوى شريف, ص دو تا شش). استاد فروزانفر در اين راستا طرحى نو درانداخته و به شرحى بلند بر مثنوى معنوى اقدام ورزيد. در عظمت اين شرح همين بس كه استاد سيد جلال الدين آشتيانى ـ دام بقائه ـ از قول استاد فروزانفر نقل كرده اند كه: (وى در هر هفته حدود 7 و يا 8 صفحه به چاپ معمول از اين شرح را مى نوشته است. (ر. ك: شكوه شمس, آن مارى شيمل, با مقدمه استاد سيد جلال الدين آشتيانى, ص شصت و دو), كه اين سخن مى تواند حاكى از دقت و امعان نظر شارح محترم در نگارش اين شرح باشد.
افسوس كه عمر او كفاف اتمام اين خدمت بلند را نداد و پيش از پايان دفتر اوّل, قلم از دست استاد, افتاد.
اينك, يكى ازفرزانگان معاصر, كه خود استادى است پرتلاش و مثنوى شناس, بر آن شده است تا راه آن مولوى شناس شهير را بپويد و نشان پاى او را در اين راه بجويد و كار او را تكميل كند. استاد دكتر سيد جعفر شهيدى شرح مثنوى حضرت مولانا را از همانجا كه استاد فروزانفر, قلم را نهاده بود, سرگرفته اند و به حمد خداى, اوّلين جلد از شرح ايشان ـ كه به عنوان جزو چهارم از شرح فروزانفر محسوب است ـ به زينت طبع آراسته شده است.
شيوه مرحوم فروزانفر در شرح مثنوى شريف چنين بوده است كه هر حكايت از حكايات بلند را در چهاربخش شرح مى نمود: 1. مآخذ و نقد وتحليل داستان, 2. لغات و تعبيرات, 3. مباحث كلّى, 4. شرح ابيات. اين روش, گرچه از توضيح بيشتر و تبيين مرحله به مرحله مطالب برخوردار بود, لكن نيازمند تطويل و تفصيل بسيار است.
شيوه استاد دكتر شهيدى, امّا, شيوه اى است كه آن تفصيل را دربرندارد. ايشان هنگام شرح ابيات مثنوى, نخست بسيارى از واژه هاى ابياتِ آورده را معنى كرده, سپس هرجا لازم نموده, برحسب اقتضا توضيحاتى را اضافه كرده اند. آنگاه به اختصار مآخذ قصص را مورد اشارت قرار داده اند, خلاف مرحوم فروزانفر كه در اين قسمت به طور تفصيل سخن گفته و فى المثل عين رواياتِ موجود در مآخذ را ـ بطوله ـ نقل كرده است و در پاره اى موارد, اين بخش در شرح ايشان, بسيار طولانى شده است. (به عنوان نمونه ر. ك: داستان اعرابى و خليفه, ص 915).
استاد شهيدى در اين قسمت, معمولاً به كتاب مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى فروزانفر, استناد جسته و خواننده را بدانجا ارجاع مى دهند, جز آنكه در پاره اى موارد, خود به تغييرات و اضافات محققانه اى نيز دست زده اند.
برخى ديگر از مزاياى شرح ايشان بر شرح استاد فقيد بديع الزمان, عبارت است از:
1) استاد فروزانفر در شرح خود, ابياتى از مثنوى را برگزيده و ديگر بيتها راوانهاده است, ايشان در جهت بهره مندى بيشتر خوانندگان, بهتر آن ديده اند كه تمامى ابيات در شرح گرفته شود.
2) مستند احاديث وارده در شرح مثنوى شريف, كتب اهل سنت و جماعت است, استاد شهيدى ـ كه خود از تبار شاگردان و محققان مكتب اهل بيت ـ ع ـ است ـ به احاديثى كه از طُرق شيعى نيز نقل شده, ارجاع داده اند.
3) اقتباسهاى وارده در مثنوى از كلمات گوهربار مولى على ـ ع ـ را ـ كه مولانا دلباخته آن حضرت بوده است . تا حدّ مقدور مورد اشارت قرار داده اند. چه بهتر آنكه در مجلّدات بعد, بيش از اين هم شرح شريف خود را از كلمات على ـ ع ـ و ديگر ائمه هدى ـ ع ـ اشباع كنند, در اين صورت مثنوى دوستان را افادت, چندين برابر خواهد شد.
4) در پايان اين مجلّد كه خاتمت دفتر نخست از شش گنجينه مثنوى معنوى است, فهرستى از تمام آيات و احاديث, كتب و اشخاص, مكانها و لغات و تعبيرات كه هم در اين مجلّد و هم در سه جزو نوشته استاد فروزانفر آمده, فراهم گردانيده اند. اين فهرستها بسيار سودمند وبراى هر خواننده و پژوهشگرى كارآمد و راهگشا است. فى المثل فهرست لغات و تعبيراتى كه در شرح ايشان آمده ـ و البته مشتمل بر لغات و تعبيرات شرح فروزانفر هم هست ـ كارِ همان بخش لغات و تعبيرات ـ كه در بخش دوّم هر حكايت در تفسير فروزانفر مىآمده ـ را انجام مى دهد.
5) مرحوم فروزانفر, متنى را كه براى شرح برگزيده بود, چاپ استاد فقيد نيكلسون بوده است, ولى استاد دكتر شهيدى ـ گرچه همين متن را براى شرح مانده دفتر نخست گزيده اند ـ امّا از دفتر دوّم به بعد (نسخه قونيه) را ـ كه نسخه اى ممتاز و مهمّ است و اخيراً مركز نشر دانشگاهى آن را منتشر نموده ـ اساس كار خود قرار داده اند.
استاد, با تواضع و فروتنى خاصّ خود, هرجا تذكّر و يادداشتى از دوستان داشته اند, آن را با ذكر نام يادآورى كننده, آورده اند كه اين درس اخلاقى و بلندى است به همه نويسندگان و دانشيان.
نگارنده نيز از اين افتادگى استاد استفاده كرده و از روى بى هنرى و جسارت, دو نكته را عرضه مى دارد:
نخست آنكه, استاد, بسيارى از روايات را, همانند استاد فروزانفر, به كتابِ احاديث مثنوى تأليف مرحوم فروزانفر, ارجاع داده اند. شايد بهتر آن باشد كه اين روايات به منابع اصلى و قديميش ارجاع شود, نه كتاب استاد بديع الزّمان كه منبع روائى محسوب نمى شود, مگر اين كار دليل خاصّى داشته باشد كه نگارنده از آن بى خبر است.
ديگر, آنكه استاد فروزانفر در بخش سوّم از شرح هر حكايت, مطالبى را به عنوان مباحث كلّى به صورت فهرستواره مى آورند كه در حقيقت, فهرست مطالب مورد بحث در هر حكايت است. اگر استاد شهيدى هم, براى شرح خويش, چنين مطالبى را ـ نه بدان شكلى كه آن مرحوم كرده است ـ بلكه به صورت تيترهايى در متن يا به صورت فهرست موضوعى در پايان هر جلد بياورند, البتّه خوانندگان را بسى مفيد خواهد افتاد.
با پايان اين جزء, دفتر اوّل در چهار جزو ـ كه سه جزو به قلم استاد فروزانفر و يك جزو به قلم استاد شهيدى است ـ به اتمام مى رسد و از جلد بعد, دفتر دوّم مثنوى گشوده مى شود. اميد آنكه, استاد دكتر سيد جعفر شهيدى تا پايان دفتر ششم همچنان با طراوت به شرح خود ادامه دهند.
در مجموع خدمت بلند ايشان به مثنوى و مثنوى دوستان در پيگيرى كار در ابتداى راه مانده مرحوم استاد فقيد, كارى است بس در خور و شايسته. سعى استاد عزيز ما مشكور و خدمتش به آستان حضرت مولانا مأجور بادا. محمد حسن تهرانى
***
تحرير تمهيد القواعد
عبدالله جوادى آملى. (تهران, انتشارات الزهراء, 1372). 833 ص, وزيرى.
از زمان محى الدين بن العربى تاكنون كتابهاى بسيارى در عرفان نظرى نوشته شده است, امّا چهار كتاب تمهيد القواعد, شرح قيصرى بر فصوص الحكم, مصباح الانس و الفتوحات المكيه, از موقعيت ويژه و ممتازى برخوردار است; به طورى كه كتاب درسى حوزه هاى علميه شده اند.
ابوحامد محمد خواجه افضل الدين بن حبيب الله اصفهانى, معروف به (تركه) از محققين عرفا و در عرفان نظرى يد طولايى داشته. و در نيمه اول قرن هشتم هجرى مى زيسته است. بزرگ خانواده (تركه) از خجند تركستان بوده و در زمان خوارزمشاهيان به اصفهان مهاجرت مى كند و به همين جهت خانواده او به نام (آل تركه) معروف مى گردند.
آل تركه از خانواده هاى معروف علمى و دينى شيعه در اصفهان به شمار مى روند چند نفر از آنان در حكمت و عرفان بسيار قوى و توانا بوده اند كه ابوحامد اصفهانى سرآمد, آنان است. وى چند كتاب در عرفان نظرى نوشته است; چون الاعتماد الحكمة الرشيدية, رساله در وجود مطلق, و قواعد التوحيد كه معروفترين آنهاست. پس از ابوحامد, نواده او ضياء الدين على بن محمد بن محمد تركه, معروف به صائن الدين, سرآمد عارفان قرن نهم به شمار مى رود. وى در اصفهان متولد و مدت 25سال نزد برادرش درس خواند و در فقه و فلسفه و عرفان و علم حروف (ارثماطيقى) متضلع و متبحر گرديد.
از وى كتابهاى بسيارى به جاى مانده است و تمهيد القواعد كه شرح كتاب قواعد التوحيد جدّ خود ابوحامد مى باشد, هميشه مورد استفاده فيلسوفان و عارفان پس از او بوده است.
علامه افندى مى گويد: (الخواجه صائن الدين على بن محمد بن محمد تركه كان من اكابر علماء الصوفية والحكماء المتألهة و ال تركه اهل بيت فضلاء معروفون بالتشيع قد كانوا فى اصفهان و غيرها). (رياض العلماء, ج4, ص240). و قاضى نورالله درباره او مى گويد: (خواجه فاضل, عارف ربانى, خواجه صائن الدين على تركه اصفهانى, چون ساير اسلاف سلسله رفيعه خود متحلى بحليه فضل و حكمت بود. و در مضمار توحيد گوى تفريد از عرفاى روزگار مى ربود. و در اكثر فنون علمى مؤلفات عربى دارد … وفات خواجه در دارالسلطنه هرات در چهارم ذى حجه از شهور 830 اتفاق افتاد). (مجالس المؤمنين, ج2, ص42).
كتاب قواعد التوحيد و شرح آن تمهيد القواعد, براى اثبات اصالت وجود و رد قول شيخ اشراق كه قائل به اعتباريت وجود بوده است و نيز اثبات وحدت شخصيه وجود مطلق خارجى نوشته شده است.
مرحوم آقا محمد رضا قمشه اى, آقا ميرزا هاشم اشكورى, آيت الله رفيعى قزوينى, سيد كاظم عصار, آقا ميرزا احمد آشتيانى, محمد حسين فاضل تونى, علامه طباطبائى ـ رضوان الله تعالى عليهم ـ از مدرّسان بزرگ كتاب تمهيد القواعد بوده اند.
حضرت استاد, آيت الله جوادى آملى ـ حفظه الله و ابقاه ـ يك بار در سال 1403 قمرى در مشهد رضوى ـ صلوات الله عليه ـ و يك بار در سال 1404 در حوزه علميه قم كتاب تمهيد القواعد را براى طلاب تدريس فرموده اند. اينك نوار آن درسها پياده شده و به صورت كتاب درآمده و كاملاً حالت گفتارى آن به صورت نوشتارى تبديل شده است. در ابتداى كتاب مقدمه اى در 66 صفحه به قلم حضرت استاد نيز زينت آن شده است.
در سراسر كتاب عبارتهاى عربى تمهيد القواعد آورده شده و سپس بيانات آية الله جوادى آملى به دنبال آن قرار دارد. در همه جاى كتاب استاد به نقد و بررسى دقيق كتاب پرداخته و در مواردى كه بيانات ابن تركه, كافى نبوده, تبيين نموده است. توجه خاص و گرايش استاد به عارف بزرگ سيد حيدر آملى ـ رحمة الله عليه ـ در تمام كتاب مشهود است.
آيت الله جوادى آملى در مقدمه كتاب پس از توضيح كوتاهى درباره حركت جهشى و اشاره اى به تدريس خصوصى كتاب تمهيد القواعد توسط علامه طباطبائى , بيست مطلب را بيان فرموده است:
1ـ براى عرفان نظرى تصفيه روح لازم است و دستوراتى براى آن بيان كرده است.
2ـ فرق عرفان نظرى و عملى با اخلاق نظرى و عملى.
3 ـ اختصاص وجود به واجب تعالى و تقدس.
4ـ همه ماسوى الله اعتبارى هستند.
5ـ مقدمات شهود وحدت شخصى وجود.
6ـ معرفت اكتناهى ممكن به واجب محال است.
7ـ اساس عرفان بر وحدت شخصى وجود است.
8ـ حقيقت تشكيك.
9ـ علم و هويت جمعى آن.
10ـ ذات واجب ـ تعالى و تقدس ـ همان هويت مطلقى است كه اطلاق وجود بر او عنوان مشير است نه وصف و قيد.
11ـ پرهيز از خلط مفهوم و مصداق وجود, و آن عنقائى كه صيد كس نشود اينجاست.
12ـ نقد مقدمات چهارگانه شيخ غلامعلى شيرازى بر اثبات وحدت شخصى وجود.
13ـ وجوه اشتراك عرفان نظرى با اخلاق نظرى در بعضى مسائل و تمجيد از كتاى اوصاف الاشراف و آغاز و انجام.
14ـ جمع بين وحدت وجود و كثرات.
15ـ نقد و بررسى كلام آيت الله رفيعى قزوينى درباره وحدت وجود.
16ـ بررسى رساله وحدت وجود مرحوم عصار.
17ـ وحدت وجود از ديدگاه سيد حيدر آملى.
18ـ مراتب توحيد.
19ـ توضيح عرفانى قاعده (الواحد لايصدر عنه إلاّ الواحد).
20ـ انسان كامل از ديدگاه تمهيد القواعد و شرح قيصرى بر فصوص الحكم.
در اين مقدمه مكرراً اين نكته تذكر داده شده است كه (عرفان در ارائه معارف تواناتر از فلسفه و كلام است). (ر. ك: ص23, 55, 568 و 764) و در پايان مقدمه يازده نفر از بزرگان فلسفه و كلام را نام مى برد كه از علوم رسمى ندامت پيدا كرده و به عرفان رجوع كرده اند (ر. ك: ص62, 63). و چون اساس عرفان بر دو ركن (توحيد) و (انسان كامل) استوار است, در اين كتاب بيشترين بحث به مسأله (توحيد و وحدت شخصى وجود) اختصاص يافته و اشكالات مطرح شده را پاسخ داده و هماهنگى عقل و نقل و شهود را بر اين مطلب ذكر كرده است (ر. ك: ص 18). و در بيان اطلاق سعى وحود و پرهيز از اتحاد و طول و تبيين وحدت شخصى وجود مى فرمايد: (اگر چيزى در قبال خداوند موجود باشد ـ هرچند وجودش عين ربط باشد ـ لازم مى آيد كه خداوند هستى محدود باشد. ليكن اين تالى و لازم باطل است پس مقدم و ملزوم هم مانند آن باطل خواهد بود. و بيان تلازم بين مقدم و تالى همان است كه نامحدود مقابل ندارد و غير محدود جائى براى غير خود نمى گذارد هرچند آن غير عين ربط به او باشد). (ر. ك: ص 41). و آنگاه مى فرمايد: تمثيل ظهور وحدت در كثرت به نفس در قوى و يا دريا و موج و يا خورشيد و ظل صحيح نيست و درست همان تمثيل به آيينه است كه در كلمات اهل بيت صلوات الله عليهم آمده است (ر. ك: ص 221).
حسن روى تو به يك جلوه كه در آينه كرد
اينهمه نقش در آيينه اوهام افتاد
اين همه عكس مى و نقش مخالف كه نمود
يك فروغ رخ ساقى است كه در جام افتاد
با وجود اين, در كتاب حاضر به بحثهاى مربوط به انسان كامل كمتر پرداخته شده است. از وپژگيهاى اين كتاب آن است كه جناب استاد آيت الله جوادى در اكثر مباحث كتاب به مقايسه و تطبيق بحثهاى عرفانى با مبانى حكمت متعاليه پرداخته است.
در بحثِ راه تشخيص مكاشفه صحيح از غير صحيح مى فرمايد انبياء و اولياء الله ميزان مى باشند به چهار دليل: فتح ربانى, اخلاص, تقوى, جهاد و اجتهاد. (ص 139).
به هر حال مطالعه اين كتاب انسان را به خدمات ارزنده اهل عرفان در شناخت انسان و جهان هدايت مى كند و در زمانى كه درسهاى فلسفه و عرفان در حوزه علميه از وضعيت مطلوب و ايده ال بسيار فاصله دارند, انتشار اين گونه كتابها و تحرير درسهاى اساتيد بزرگ علوم عقلى خدمتى بس ارزشمند به رشد درس و بحثهاى مربوط به معارف و اصول دين مى باشد. احمد عابدى
***
سيماى مسجد
رحيم نو بهار. سيماى مسجد. (چاپ اول: قم, 1372). ج1, 408ص, وزيرى.
پيشنيه تاريخى مسجد با ظهور اسلام در پيوند است. اين نهادِ جوشيده از بطن اسلام, پس از بعثت پيامبر اكرم(ص) پديد آمده است. در فرهنگ اسلام مسجد يگانه پايگاهى است كه عهده دار نقشهاى تربيتى, تعليمى و اجتماعى است.
در صدر اسلام مسجد به عنوان مركز تعليم و تعلم معارف قرآن و نيز مباحثات دينى مطرح بوده تا قرون اخير ـ با وجود تشكيل مدارس و مراكز فرهنگى گوناگون ـ مساجد همچنان كانون اصلى نشر معارف اسلامى بشمار آمده است. از اين رو در جامعه اسلامى مسجد در گسترش آگاهى و رشد فرهنگى نقش اساسى داشته است.
مسجد در سالهاى اوّليه طلوع اسلام به منزله قلب تپنده جامعه اسلامى به حساب مى آمد; به گونه اى كه تاريخچه آن با توّلد شهرهاى جديد التأسيس بهم پيوند خورده بود, تا آنجا كه بايد گفت: نخست مسجد پايه گذارى مى شد و سپس شهر پيرامون آن بنا مى گرديد.
طبرى در كتاب تاريخ خود مى نويسد:(هنگامى كه بنابر ساختن شهر كوفه شد, اولين بنايى كه نقشه و سپس ساختن آن آغاز شد, مسجد بود. بدين صورت كه مردى در وسط ايستاد و از چهار طرف تيرهايى پرتاب كرد. و بدين ترتيب حدود چهارگانه مسجد معين شد. اين مسجد به دست يك معمار ايرانى از اهل همدان به نام (روزبه) ساخته شد.)
در صدر اسلام,مساجد پايگاههاى سياسى شهرها و بلاد نيز بشمار مى رفتند, زيرا هرگاه اميرى براى حكومت در منطقه اى منصوب مى شد, پس از ورود به شهر, نخست به مسجد مى رفت و مراسم معارفه در آنجا انجام مى گرفت.
براى نمونه: هنگامى كه اميرالمؤمنين على ـ عليه السلام ـ در دوازدهم رجب سال 36 به شهر كوفه نزول اجلال فرمود, ابتدا به مسجد كوفه وارد شد و خطبه اى درباره اصول معنوى اسلام ومسائل سياسى ـ اجتماعى روز براى مردم ايراد فرمود. همچنين شواهد تاريخى حاكى از آن است كه بيشتر سخنان و خطبه هاى آن حضرت در نهج البلاغه كه امروز در اختيار ماست در همين مسجد ايراد شده است.
افزون بر اين هنوز سكوى سنگى (دكة القضاء)كه مولا على ـ عليه السلام ـ سالها بر آن مسند, قضاوت مى فرمود, در مسجد كوفه باقى است, كه خود يادآور نقش اجتماعى مسجد در آن دوران است.
از طرف ديگر در صدر اسلام, مساجد مركز قدرت نمايى موافقين و مخالفين دستگاه حاكمه بشمار مى رفت, از اين رو از حساسيت خاصى, برخوردار و همواره مورد توجه حاكمانِ وقت بود.
درحقيقت مسجد در مسير تاريخ عبادتگاه, دانشگاه, دادگاه و نيز پايگاه نظامى بشمار مى رفته است. اما بيش از همه به عنوان حوزه علوم اسلامى جهت آشنايى و فراگيرى تعاليم مكتب مورد استفاده قرار مى گرفت. بهترين نمونه آن همان مسجد مدينه است كه در زمان پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله ـ به صورت يك مركز علمى ـ آموزشى فعال و پرجوش درآمد و از آن پس جايگاه تعليم و تعلم ومناظرات علمى هزاران طالب علم گرديد, به گونه اى كه هر روز محل تشكيل حلقه هاى درس و تدريس بود, و از اين رو مورد توجه و علاقه شخص رسول خدا(ص) قرار

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 26  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست