responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 26  صفحه : 1

نگاهى دوباره به نقد كتاب


نقد كتاب، ارزيابى آثار و پژوهشها، بازشناسايى سره از ناسره در عرضه تأليف و تحقيق، از نگاههاى گونه گون شايان توجه و قابل تأمل است.
كسانى كه در قبيله اهل قلم حضور دارند و قلم مى زنند و آثارى مى آفرينند، ممكن است در آثارشان كاستيهايى باشد و گاه لغزشهايى. كاستيها و لغزشها گاه ريشه در كمبود منابع دارد و ديگر گاه در قصور و يا تقصير صاحب اثر.
اكنون در بخشى شايان توجه از نگاشته هايى كه نشر مى شود، (بارى بهرجهت نويسى) و بدون تأمل و دقت قلم زدن و آسمان ريسمان را به هم بافتن، به چشم مى خورد. اين گونه نگاشته ها گاه عناوين بزرگ و شگفتى را نيز بر پيشانى دارند و اگر آمارى دقيق از اين گونه آثار تنظيم شود، متأسفانه كتابهايى كه در حوزه مذهب و فرهنگ اسلامى نوشته مى شود، حجم مهمى از آثار يـادشده را شكـل خواهد داد.
در باب احياى آثار و تصحيح متون سلف صالح هم بايد بگوييم كه برخى چنين پنداشته اند كه (تصحيح) خم رنگ ريزى است كه مى توان متنى كهن را در آن فرو برد و بالمرّه كتابى شسته ـ رفته، پاكيزه و چشم نواز در پيشديد محققين نهاد. از اين رو با سرعتى شگفت به نسخه اى خطى ـ گاه با ادعاى مقابله ها و… ـ چهره چاپى مى دهند و برخى از روايات را ـ از سر دولت معجم ها كه سپاس خداى را زياد شده است و زيادتر خواهد شد ـ بدون هيچگونه مقابله و مقارنه و تطبيق با متن به منابعى ارجاع مى دهند و عنوان (حققه) (تحقيق و تعليق) و … را بر پيشانى كتاب ثبت مى كنند.
بر آنچه ياد شد، مى شود انبوه، انبوه گواه آورد و صفحات گذشته آينه پژوهش اندكى از اين گونه گواهها را بر سينه دارد.
به گفته برخى از پژوهشيان، نقد (حق جامعه) است. وقتى نويسنده اى يا پژوهشگرى، حال به هر دليلى، مطلبى غلط در جامعه مى پراكند و آگاهيهاى نادرستى را مى گستراند، اين حق جامعه است كه كسانى آن نادرستيها را بازگويند و درستى و راستى را بپراكنند و از اينكه از مسير داده هاى نادرست ذهنيتى نادرست و ناهنجار ايجاد گردد، جلوگيرند.
بسيارى از كسانى كه مى خواهند كتاب بخوانند و بر آگاهيهاى خود بيفزايند، در حال و هواى گسترش نشر و كتابهاى گونه گون و با ظاهرى چشم نواز و نامهاى دهن پركن متحيرمى مانند كه چه كتابى را بخوانند و چه اثرى را برگزينند. اين گونه افراد كه در بخشهاى ديگر جامعه خدمت مى كنند و فرصتى بايسته براى بازشناسى سره از ناسره ندارند، آيا يكى از رسالتهاى قطعى فرهنگبانان اين نيست كه از راه نقد و معرفى آثار و شناساندن بايسته ها و شايسته هاى نگاشته ها به اين گونه كسان يارى رسانند.
اين را نيز بيفزاييم كه نشر آثارى تنك مايه درباره موضوعهاى مهم و لازم ـ بويژه اگر نياز جدى جامعه باشد ـ عملاً آلوده ساختن آن موضوع و تباه كردن و به انحراف كشاندن ذائقه جامعه كتابخوان و ضربه زدن به رشد فرهنگى و در نهايت سدّ راه گسترش و فرهنگ است و جلو گرفتن از ظهور و بروز و نشر آثار اصيل و ارجمند در آن ميدان. اين نكته بسى شايان تأمل و دقت است.
از نگاه ديگر، نقد و معرفى و اطلاع رسانى، جايگاه شايسته آثار نشر يافته را مى نماياند و از اينكه اثرى ارجمند در بوته فراموشى نهاده شود، جلو مى گيرد و با معرفى و نقد از يكسوى به گسترش دامنه نشر و آثار يارى مى رساند و از سوى ديگر به تصحيح ذهن و انديشه جامعه، و بالاخره به مؤلف و پژوهنده اى كه بدون هيچ هياهو و غوغاسالارى اثرى فخيم و كتابى فاخر عرضه كرده است. بارى، كم نيستند كسانى كه درپى اثرى ارجمند در موضوعى ويژه هستند و در همان حال، اثر و يا آثارى در آن موضوع ناشناخته مانده است.
نقد آثار و پژوهشهاى متون كهن، بيشتر و پيشتر از هر چيز ارج نهادن به آن آثار وپاسداشت حرمت كسانى است كه در نبودن امكانات و در روزگارى سخت و طاقت سوز آثارى بلند عرضه كرده اند. اين گونه آثار اگر بدرستى و شايستگى تحقيق نشود، تباه سازى عمرى است كه در پس تحقيق اين آثار مصروف شده است. از اين روى نقد و نشان دادن كاستيها، افزون بر تصحيح نارواييها، حرمت نهادن به آن تلاشها و كوششهاست و اگر پژوهش انجام گرفته، شايسته و بايسته سامان يافته باشد نيز ارجگذارى است، از آن رو كه آن همه رنج و تلاش نموده شده و زحمات محققى كه بر كارى بايسته دامن همت بر كمر ارادت بسته و اثر كهنى را بدان سان كه شايسته بوده عرضه كرده، پاس داشته شده است.
اگر به آنچه آمد از سر تنبه و تأمل نگريسته شود، گويا ترديدى باقى نخواهد ماند كه نقد ضرورت است؛ ضرورتى فرهنگى، اسلامى، اجتماعى و علمى.
اكنون نكات ياد شده را به گونه اى دقيق و استوار در كلام مقام معظم رهبرى، حضرت آيت الله خامنه اى بنگريم. آگاهان مى دانند كه آن بزرگوار از اميران قبيله اهل قلم1 و از معدود كسانى است كه از كتاب، قلم، نشر و ابعاد گسترده فرهنگ آگاهيهاى شايسته اى دارد و به لحاظ دمسازى و همراهى ساليان دراز با قلم و كتاب و مطبوعات، از بهترين افرادى است كه مى تواند در اين مقوله ها و رسالت مطبوعات سخن بگويد.2
در هفتمين نمايشگاه بين المللى كتاب، طبق معمول سالهاى پيشين، ايشان حضورى جدّى و با تأمل و دقيق داشتند. پس از ديدار از نمايشگاه و بررسى چند و چون كتاب و نشر، در مصاحبه اى شركت كردند و درباره كتاب، نشر، كتابخوانى و زمينه هاى آن به مطالب مهم تأمل برانگيزى اشاره كردند و درباره نقد كتاب و ضرورت آن فرمودند.
(مطلبى كه در زمينه كتاب به عهده داريم و دوستان مسؤول اين جور كارها از لحاظ رسمى و هم اهل فرهنگ كلاً توجه كنند، مسأله نقد و بررسى كتاب است. كتاب وقتى زياد در اختيار قرار گيرد، يك نوع حيرتى براى بعضى به وجود مى آيد كه آيا اين كتاب را بخوانيم، نخوانيم، خوب است، مفيد است، مضر است يا بى فايده، كه كتاب بى فايده مضر هم هست. زيرا انسان يك وقتى صرف خواهد كرد و خوب وقتى بى فايده باشد، مى شود مضر. البته كتابى كه بكلى بى فايده باشد، خيلى بندرت مى شود پيدا كرد. بالاخره هر كتابى يك نوع فايده دارد، لكن، وقت انسان محدود است. كسانى كه اهل مراجعه به كتاب هستند، احتياج دارند به اهل نظر و اهل اطلاع تا كتابها را به آنها معرفى كنند.
ما متأسفانه مطبوعاتى كه مخصوص اين كار باشند و شايسته اين زمان باشند از لحاظ وسعت و كيفيت نداريم. در گذشته هم بود، ولى خيلى نادر بود و خيلى سطح بالايى نداشت. امروز هم در گوشه و كنار چيزهايى است كه البته كافى نيست.
من مى خواهم خواهش كنم از اهل فكر و نظر و قلم و كتاب و كسانى كه به كتاب اهميت مى دهند كه به نقد كتاب بپردازند. بسيارى كتابها نوشته مى شود كه اگر خواننده اى درباره اين كتاب آگاهى لازم داشته باشد، كتاب را بسرعت خواهد خريد و خواهد خواند، بلكه دوبار خواهد خواند، الان كه آگاهى ندارد، سراغ كتاب نمى رود، بسيارى كتابها به عكسند: اگر خواننده اى مشخص اين آگاهى را داشته باشد، به اين كتاب نگاه نخواهد كرد. خوب چون وقتش را ندارد و احتياجى به اين مقوله ندارد، به خاطر اشكالى كه در اين كتاب هست پس نقد كتاب جزء كارهاى لازم است. الان در بعضى از مجلات در قم و تهران نقد كتاب انجام مى شود، لكن خيلى كم و ضعيف. اين خيلى كمتر از آن چيزى است كه امروز لازم است. اگر من همين طور بخواهم حدسى بزنم، بايد بگويم آنكه بنده مى بينم مثلا بيست برابر حال حاضر شايد لازم باشد. يعنى واقعاً چندين مجله مخصوص نقد لازم داريم. به علاوه مقالات نقدآميز مى تواند در همين مطبوعات چاپ شود. چون ذائقه كتاب و كتابخوانى دارد گسترش پيدا مى كند. پس مسأله نقد بايد گسترش پيدا كند. علاوه بر اينكه بعضيها مى توانند يك سلسله كتابها را انتخاب كنند و اصلاً درباره آنها نقد به صورت منظم بنويسند. مثلا فرض بفرماييد سلسله كتابهاى فلان نويسنده معروف داخلى و خارجى، اين را بردارند و در يك جلد، دو جلد، سه جلد، يا سلسله كتابهاى فلان گروه از نويسندگان را در پنجاه جلد نقادى كنند و آن را در اختيار بگذارند. اين جور كارها بسيار لازم است.)
و اين، سخنى است گويا، روشن، صريح كه نيازمند هيچگونه توضيح و تفسير نيست.
اينك، يكى از سر تأمل بنگريم كه براى دست يافتن به اين ضرورت و رسيدن به اين هدف چه بايد كرد؟ ما بارها به اشارت و صراحت گفته ايم كه اوّلين گام در اين جهت نقد پذيرى است. مؤلفان، محققان و قلمداران بايد اين حقيقت را بپذيرند و بنيوشند كه با همه دقت و ظرافتى كه درپى نهادن آثار به خرج مى دهند، انسانند و در معرض اشتباه و لغزش. اطلاعاتشان هرچه گسترده باشد، محدود است و در نتيجه، پژوهشها در معرض كاستيها و نادرستيها.
دو ديگر آنكه تئورى توطئه و پيش فرضهاى توطئه آميز را به يكسو نهند. چنين نپندارند كه برنامه اى از پيش طرح شده در پى اين است كه شخصيت آنان را در هم شكند. از سر تأمل نيك بنگرند كه اگر كتابى درباره شخصيتى پرداختند و آن كتاب به نقد كشيده شد، نقد كتاب است و نه آن چهره منوّر. فراتر از آن، اين نقد نوعى ارج نهادن است و نه كاستن.
شگفتا ـ به مثل ـ اگر كتابى درباره علامه مجلسى، علاّمه حلى، مقدس اردبيلى و ديگر قلّه سانان تاريخ اسلام نقد شود و كاستيهايش نموده گردد، اين نقد حرمت نهادن به آن بزرگواران است يا ضربه زدن؟! با اين فرض آيا مى شود چنين پنداشت كه اگر كتابى در تفسير قرآن نوشته شود و كسى آن را نقـد كند، مثـلاً نويسنده نقـد به جنگ قـرآن رفته است؟!
سه ديگر آنكه جامعه علمى ما نيز بايد به نقد با همين نگاه بنگرد. اگر در كتابى مواردى از اشتباه و يا كاستى نموده شد، هرگز نپندارند كه از ارج و عظمت آن كاسته شده است،و كشش و كوشش مؤلف درباره آن موضوع به هيچ انگاشته شده است، بلكه موارد يادشده عملاً در جهت تكميل آن اثر و بهره رسانى سالم و صحيح آن است.
آينه پژوهش با اين هدف و آهنگ در خانواده بزرگ مطبوعات گام نهاد و با اين انگيزه، خدمت قبيله اهل قلم را بر دوش گرفت. گو اينكه گامهايى كه برگرفته است بسى كوتاه و تلاشهايى كه انجام داده است بسى خرد است، اما به هرچه آماده تر شدن زمينه براى رسيدن به اهداف بلند اميدوار است.
دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ـ سپاس خداى را ـ از آغاز (در شماره نهادهاى فرخنده) و (جوشيده از انقلاب)، پرچمدار آزادانديشى و تفكّر اسلام ناب محمّدى بود و رأيت بلند انديشه ها و آرمانهاى والاى حضرت امام خمينى ـ رضوان الله عليه ـ را فراز مى آورد. بى گمان عناوين بلند و غرورآفرينى چون (پرتلاش)، (پرتوان)، (گسترده دامن) و (ابر بابركت)، كه در حكم ارجمند مقام معظم رهبرى به اين نهاد سختكوش در جهت (نگاهى دوباره به سازماندهى و به بازنگرى و بازسازى براى رسيدن به جايگاهى متناسب با چشمداشتى كه از آن هست) آمده، از جمله به پاس تلاشهاى فرهنگى برخاسته از سعه صدر، جامع انديشى و واقع نگرى اين دفتر است.1
آينه پژوهش در اين تحوّل نو آيين اميدوار است با همت بلند و پشتيبانى مسؤولان ارجمند آن، در جهت اهدافى كه بر پايه آنها شكل گرفته و آرمانهايى كه در راه رسيدن بدانها پى نهاده شده، گامى فراتر نهد و فروغى پيشتر هِلَد. و در اين راه بى گمان، چونان گذشته، از يارى فرهيختگان، دانشوران و نقادان بصير بهره خواهد گرفت و دست همه بزرگوارانى را كه با هر قلمى و يا نقدى آن را در اين راه يارى رسانند، خواهد فشرد.
والله من وراء القصد آينه پژوهش

 

پاورقى:
1. در بخشى از پيام معظم له در انتصاب هيئت مديره دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم به تاريخ 73/1/23 آمده است: اين دفتر پرتلاش و پرتوان و گسترده دامن نيز، در اين پانزده سال چون ابر بابركتى باريده و سود رسانيده است و اينك به تناسب چشمداشتى كه از آن هست، ناچار است در سازماندهى و كارهايى كه بر دوش دارد، نگاه دوباره اى بيفكند و خود را براى زمانى باز هم دراز و پربار آماده سازد. اين بازنگرى و دوباره سازى، كارى ناگزير است كه سازمانها و نهادهاى جوشيده از انقلاب را در راه خدمتگزارى خويش پيشتر مى برد و كاميابتر مى سازد.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 26  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست