responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 135  صفحه : 2

تفسير قرآن مجيد تأليف برادر صاحب وسائل الشيعه احمد بن الحسن الحرّ
استادى‌ رضا

(نسخه اى از اين تفسير, در كتابخانه مدرسه مروى تهران است كه به اشتباه به صاحب وسايل الشيعه محمد بن الحسن الحرّ نسبت داده شده است). چون روشن شد كه اين تفسير با ويژگى هايى كه دارد, نگاشته صاحب وسائل نيست, بايد با بررسى و مراجعه به مصادر, مؤلف واقعى آن را شناخت.
اين مطلب را در محضر آيت اللّه العظمى شبيرى زنجانى دامت بركاته مطرح نمودم. معظم له فرمودند خاندان شيخ حرّ گروهى هستند, شايد تأليف شخص ديگرى از اين خاندان باشد. اين راهنمايى سودمند موجب شد حقير با رجوع به شرح حال اجمالى اين خاندان, متوجه شوم تفسير از برادر صاحب وسائل است نه از ايشان و بحمداللّه مشكل حل شد.
اميد است يكى از فضلا اين تفسير را ـ با اينكه ناقص است ـ و تأليف يكى از بزرگان علماى شيعه است, تحقيق نمايد و به صورت مطلوبى چاپ و منتشر سازد.
در آغاز بحث مناسب ديدم شرح حال اجمالى اين خاندان را يادآور شوم و سپس به شناخت تفسير و مؤلف آن بپردازم.
ـ علامه سيدمحسن امين در اعيان الشيعه گويد: (آل الحرّ بيت قديم نبغ فيه جماعات ولايزال العلم فى هذا البيت الى اليوم). ايشان همچنين گروهى از دانشمندان اين خاندان را در همان كتاب ياد و معرفى كرده است و آنچه جاى ترديد ندارد, اينكه (حرّ) نام يا لقب يكى از اجداد اين خاندان بوده و از اين رو همه آنان علاوه بر نامى كه دارند, با عنوان (حر) هم ياد مى شوند; اما اينكه اين خاندان از اولاد حرّ رياحى كه از شهداى كربلا است باشند, مسلم نيست.
ـ صاحب وسائل الشيعه كه خود از بزرگان اين بيت مى باشد, در كتاب ارجمند امل الآمل چند نفر از اين خاندان را به اين شرح شناسانده است:
1. حسين حرّ عاملى مشغرى. ايشان نياى سوم صاحب وسائل است.1
2. محمدبن حسين حرّ عاملى مشغرى, جدّ دوم صاحب وسائل. گويد وى در علوم شرعى افضل دانشمندان زمان خود و از شاگردان شهيد ثانى, و شهيد ثانى داماد وى بوده است.2
3. على بن محمدبن حسين حرّ, جدّ صاحب وسائل: (كان عالماً فاضلاً عابداً كريم الاخلاق). صاحب وسائل توسط پدرش از او روايت مى كند كه در نجف مسموم شد و از دنيا رفت.3
4. عبدالسلام بن محمد بن حسين حرّ, عموى پدر صاحب وسائل و نيز جدّ مادرى او. صاحب وسائل حدود ده سالگى نزد او درس خوانده و گويد: (او در هشتادسالگى نابينا شده و در همان زمان به حفظ و از بر كردن قرآن مجيد پرداخت و هنگام وفات بيش از نود سال داشت).4
5. محمد بن محمد بن حسين حرّ, عموى ديگر پدر صاحب وسائل: (كان افضل اهل عصره فى العقليات).5
6. حسن بن على بن محمد بن حسين حرّ, پدر صاحب وسائل و استاد او در بخشى از كتاب هاى ادبى و فقهى و غيره. تولدش سال 1000 و وفاتش در سال 1062 در راه مشهد رضوى, رخ داد. او را در مشهد به خاك سپردند.6
7. حسين بن على بن محمد بن حسين حرّ, عموى صاحب وسائل. وى به اصفهان سفر كرد و شيخ بهائى(ره) او را در خانه خود سكونت داد و تا هنگام وفات شيخ بهائى, نزد او درس مى خواند. وى از شيخ بهائى اجازه روايت دارد و صاحب وسائل هم توسط پدرش از او روايت مى كند.
مادر او دختر شيخ حسن فرزند شهيد ثانى است و شهيد ثانى جدّ مادرى اوست.7
8. محمدبن على بن محمدبن حسين حرّ نيز عموى صاحب وسائل و استاد او در بخشى از كتاب هاى ادبى و فقهى و غيره (كان فاضلاً عالماً محققاً مدققاً) در سال 1081 از دنيا رفته است. مادر او هم دختر شيخ حسن صاحب معالم, فرزند شهيد ثانى بوده و شهيد ثانى جدّ مادرى اوست.8
9. حسن بن محمد يادشده, پسرعموى صاحب وسائل; فاضل صالح فقيه اديب. پدرش يكى از استادان او بوده است.9
10. احمدبن حسن بن محمد يادشده پسرِ پسرعموى صاحب وسائل. عالم فاضل ماهر در علوم عقلى و نقلى به ويژه در رياضيات. مادر وى خواهر صاحب وسائل بوده است.10
حسن حرّ پدر صاحب وسائل, چهار پسر داشته است.
11. محمدبن حسن بن على بن محمدبن حسين حر عاملى مشغرى, صاحب تأليفات متعدد مانند وسائل الشيعه, هداية الامة, اثبات الهداة, صحيفه ثانيه و امل الآمل است. تولد او در سال 1033 و وفاتش در سال 1104 مى باشد.11
در مقدمه امل الآمل و اثبات الهداة و نيز در كتاب الذريعة علامه طهرانى كه تأليفات اين بزرگوار را ياد كرده اند و نيز در شرح حالى كه خود او براى خود نوشته است, بيش از پنجاه تأليف ياد شده است كه در بين آنها تفسير قرآن مجيد نيست.
12. على بن حسن حر برادر صاحب وسائل, نزد پدرش و نيز نزد صاحب وسائل درس خوانده (وكان فاضلاً صالحاً زاهداً عابداً). در سال 1078 هنگام مراجعت از مكه مكرمه پس از اينكه سه سال پى در پى موفق به حج شده بود, در راه مكه از دنيا رفت.12
13. زين العابدين بن حسن حرّ برادر صاحب وسائل و مؤلف كتاب المناسك المروية فى شرح الاثنى عشرية الحجية ـ كه شرح اثناعشريه حج شيخ بهائى ـ مى باشد.
او در سال 1078 پس از بازگشت از حج خانه خدا در صنعاى يمن از دنيا رفته است.13
14. احمدبن حسن بن على بن محمدبن حسين حرّ عاملى مشغرى برادر صاحب وسائل.
علامه طهرانى در كتاب ذريعه14 و نيز اعلام الشيعه (سده 12)15 و علامه سيدمحسن امين در اعيان الشيعة,16 و صاحب وسائل در امل الآمل17 و خود ايشان در پايان يكى از تأليفاتش, الدر المسلوك18 شرح حال وى را آورده اند كه از مجموع آنها استفاده مى شود:
در سال 1036 يا 1041 به دنيا آمده و از صاحب وسائل متولدِ 1033 كوچك تر بوده است.
صاحب وسائل در سال 1073 به مشهد الرضا عليه السلام رفته و مجاور آنجا شده است و احمد بن الحسن از سال 1084 مجاور آن آستان مقدس شده است.
تاريخ وفات صاحب وسائل كه از طرف سلطان صفوى منصب شيخ الاسلامى داشته, 1104 مى باشد كه پس از وى اين منصب را احمد بن الحسن بر عهده داشته, در سال 1120 يا بعد از آن وفات يافته است.
فرزندان او: محمد الحرّ متولد 1095, ابراهيم الحر 1098, موسى الحرّ 1100 كه اين آخرى در زمان حيات پدر از دنيا رفته است و در سال 1120 نواده او صالح بن محمد بن الحر به دنيا آمده است, و از شرح حال اين عزيزان اطلاعى در دست نيست.
تأليفات او كه در كتاب ذريعه ياد شده, شش عنوان است:
التبر المسكوك, تاريخ است به زبان فارسى. نسخه خطى آن در مشهد بوده و از آن در كتاب وقايع الايام شيخ مهدى عبدال آبادى مشهدى (سده 14) مطلبى نقل شده است.
حاشيه بر مختصر نافع محقق حلى. نسخه اى از آن نديده ايم.
الدر المسلوك فى احوال الانبياء والاوصياء والخلفاء والملوك. كتاب بسيار مفصلى است كه در سال 1094 تأليف آن به پايان رسيده و نسخه هايى از آن در برخى كتابخانه ها موجود بوده و يا هست.
روض الناظرين فى علم الاولين والآخرين. در پنجاه سالگى و يا حدود آن در سال 1086 با استفاده از پنجاه كتاب نگاشته شده, دو نسخه از آن در ذريعه ياد شده است.
جواهر الكلام فى الخصال المحمودة فى الانام. فعلاً نسخه اى از آن سراغ نداريم.
تفسير القرآن كه با همين عنوان نه با نام معينى, ياد شده است.
صاحب وسائل هم درباره او گويد: (… فاضل صالح عارف به تواريخ و از تأليفات اوست: تاريخ كبير و تاريخ صغير (كه گفته شده مقصود از اين دو تاريخ, همان كتاب هايى است كه با عنوان التبر المسكوك و الدر المسلوك و شايد روض الناظرين, ياد شد) و حاشيه مختصر نافع محقق حلى و جواهر الكلام فى الخصال المحمودة فى الانام و تفسير قرآن مجيد).19
نسخه اى از اين تفسير در كتابخانه مدرسه مروى تهران است كه اينجانب هنگام نگارش فهرست مخطوطات آن كتابخانه به پيروى از كتاب نسخه به اشتباه به صاحب وسائل نسبت داده ام20 و اكنون كه با يادآورى برخى از دوستان مقرر شد درباره آن تحقيقى انجام دهم, به اين نتيجه رسيدم كه اين نسخه همان تفسير احمد بن حسن (نه محمد بن حسن) برادر صاحب وسائل است كه در شرح حال او و نيز در كتاب الذريعه به طور اجمال ياد شده است و هنگام استنساخ نسخه, (احمد) به (محمد) تصحيف شده است.
براى اطمينان بيشتر, برخى از قرائن را هم يادآور مى شوم:
ييك: صاحب وسائل در آغاز كتاب هايش خود را اين طور معرفى مى كند: (الفقير الى اللّه الغنى محمد بن الحسن بن على الحرّ العاملى). كتاب هايى كه فعلاً در اختيار بنده است, با همان جمله سرآغاز, اينهاست: امل الآمل, اثبات الهداة, وسائل الشيعه, التنبه على تنزيه المعصوم عن السهوم, اثنا عشريه, هداية الامة.
اما آغاز تفسير اين طور است: (العبد المحتاج الى كاشف الضرّ محمد (احمد صحيح) بن الحسن الحر).
و در سرآغاز كتاب ديگر احمد بن الحسن به نام روض الناظرين فى علم الاولين والاخرين آمده است: (فيقول المحتاج الى كاشف الضرّ احمد بن الحسن الحرّ).21
دو: اين تفسير همانطور كه بعد گفته خواهد شد, تفسير روايى نيست و روشن است كه با سبك صاحب وسائل مخالف است. تأليفات صاحب وسائل همه روايتى است و وى را (اخبارى) ياد مى كنند. نيز در اين تفسير, از تقليد از مجتهدان دفاع شده است.
سه: همان طور كه گفته شد, در تأليفات صاحب وسائل كتابى با عنوان تفسير قرآن ياد نشده و در تأليفات برادرش احمد بن الحسن ياد شده است.22

معرفى اين تفسير
1. در وقفنامه اين نسخه, نام كتاب, كشف المراد دانسته شده است. مناسب است متن وقفنامه نقل شود تا بدانيم در دويست سال قبل براى اين قبيل نسخه ها تا چه حد ارزش قائل بوده اند كه موجب بقاى آنها شده است: (وقف صحيح شرعى مؤبد و حبس صريح مخلد نمود اين كتاب مستطاب مسمى بكشف المراد را عاليجاه رفيع جايگاه مقرب بارگاه, شاهنشاه جمشيد جاه افتخار الامراء فخرالدوله حاجى محمدحسين خان قاجار مروزى, 23 [كه مدرسه مروى تهران را ساخته و به نام او معروف است] بر مدرس و طلاب مدرسه اى كه بنا كرده واقف مسطور در مقابل خانه خود كه واقع است در محله عودلاجان و مستغنى از تحديد و توصيف است. به شرط آنكه موقوف عليهم بيرون نبرند كتاب مذكور را از مدرسه مگر با اذن مدرس و اطلاع جمعى از ثقات طلبه, به شرط آنكه بيش از يك شبانه روز در خارج مدرسه نگه ندارند و بيش از احتياج در نزد خود نگاه ندارند و چون رفع احتياج شد. به ديگرى از طلبه كه محتاج باشد, تسليم نمايند تا كتاب معطّل نباشد.
و توليت كتاب مذكور با خود واقف است مادام الحياة و بعد المماة با مدرس مدرسه مذكوره باشد و هرگاه خدا نخواسته مدرسه مذكور, منهدم شود و از حيزّ انتفاع بيرون رود, وقف است بر طلبه با تدين و استعداد دارالسلطنه طهران و توليت آن با حاكم شرع است ما ترادف الليل والنهار وتعاقب القرون والاعصار وقفاً صحيحاً شرعياً بتياً على ان لايباع ولايرهن ولايشرى ولايوجر, وجرت الصيغة الشرعية (يك كلمه خوانده نشد) فمن بدله بعدما سمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه. وكان ذلك فى شهر ربيع الاول من مشهور سنة 1230).24
اينكه نام اين تفسير در اين وقفنامه كشف المراد دانسته شده, گويا به اين سبب است كه در مقدمه آن اين عبارت آمده: (والتفسير كشف المراد عن اللفظ المشكل); با اينكه اين عبارت ربطى به نام كتاب ندارد.
2. در مقدمه گويد مقصودم نگارش تفسيرى مختصر بوده كه حمل آن در سفر هم آسان و در سفر و حضر مورد استفاده قرار گيرد; از اين رو تفاسير متعددى تهيه و با صرف وقت از ميان اقوال و روايات, بهتر و اشرف آن را اختيار و هرجا روايات فراوان و احياناً مختلف بوده, به يك يا دو سه روايت بسنده كرده ام.
و چون مسلك هاى مفسران مختلف بود و برخى به ادبيات و جنبه هاى ادبى و حل ّ مشكلات اين حيث نظر داشته و نيز برخى خيال كرده اند كه در قرآن مجيد تغيير و زياده و نقصان روى داده, رواياتى ضعيف در اين باره نقل كرده و آنها را صحيح دانسته اند; با اينكه سيدمرتضى فرموده: (قرآن معجزه نبوت و مأخذ علوم و احكام دينى است و علماى اسلام در حفظ و حراست و حمايت از آن منتهاى كوشش را كرده و موارد اختلاف در اعراب و قرائت و حروف و آيات را هم نوشته اند و قرآن در زمان خود رسول گرامى اسلام (مجموعاً مؤلّفاً على ماهو الان) بوده است و افرادى مانند عبداللّه بن مسعود چند بار قرآن را نزد رسول خدا(ص) خوانده و ختم كرده اند).
آن گاه مى گويد: اما قصد من اين است كه معانى آيات را با توجه به سبب نزول آنها بيان نمايم.
همچنين در همين مقدمه مى گويد: (اينكه گفته شود همه آيات قرآن فقط و فقط بايد با روايات اهل بيت تفسير شود, سخن صحيحى نيست; زيرا امامان عليهم السلام قرآن را وسيله شناخت حديث درست از نادرست قرار داده اند و چگونه قرآنى كه براى ما قابل فهم نباشد, مى تواند وسيله شناخت روايت درست و نادرست گردد. آرى آيات متشابه وضع ديگرى دارد).
همان طور كه روشن است, از اين مقدمه برمى آيد: ايشان نمى خواسته تفسيرى به سبك محدثان بنويسد و پيش تر گفتيم كه يكى از شواهد اينكه اين تفسير از صاحب وسائل نيست, سبك آن است كه با سبك كارهاى آن بزرگوار همگون نمى باشد.
3. در اين تفسير (مانند تفسير صافى مرحوم فيض كاشانى كه از عبارات تفسير بيضاوى بسيار استفاده و اقتباس شده و مطالب لازم و روايات به آن افزوده شده است), از تفسير مجمع البيان و تفسير بيضاوى به وفور استفاده و اقتباس شده و در موارد لازم, مؤلف مطالبى افزوده و در مواردى نيز كلام صاحب تفسير بيضاوى را رد نموده و يا آنها را تصحيح و ترميم كرده است.
كتاب ها و اشخاصى كه در اين بخش موجود از اين تفسير, نام برده شده, اينها است: فقيه شيخ صدوق, تفسير قمى, تفسير ثعلبى, جوامع الجامع طبرسى, تفسير بيضاوى, تفسير مجمع البيان طبرسى, شيخ طوسى (ظاهراً از تفسير تبيان), سيد مرتضى.
4. بناى مؤلف بر اختصار بوده و در مقدمه مى گويد: اكثر مطالب اين تفسير را در حاشيه قرآن خود نوشته بودم و اكنون به نقل آنها در اين كتاب مى پردازم. واضح است كه آنچه در حاشيه نسخه اى از قرآن مجيد مى توان نوشت, مطالبى كوتاه و مهم و لازم است.
5. از ويژگى هاى اين تفسير آن است كه هرجا در آيه اى مسئله فقهى مطرح شده است, در غالب اين موارد نظر فقهاى اماميه و شيعه را به ضميمه آراى فقهاى عامه ياد كرده است; مثلاً در ورق 30 در ذيل آيه (ولاتباشروهن وانتم عاكفون فى المساجد) كه بحث اعتكاف مطرح شده, مى گويد: (وعندنا لايصح الاعتكاف الا فى احد المساجد الاربعه… وعند سائر الفقهاء يجوز فى سائر المساجد الا ان مالكا قال انه مختص بالجامع).
نيز مى افزايد: (نزد ما اعتكاف بدون روزه صحيح نيست و ابوحنيفه و مالك هم همين نظر را دارند, اما شافعى اعتكاف را بدون روزه صحيح مى داند و نزد ما اعتكاف بايد سه روز باشد; اما ابوحنيفه با يك روز هم صحيح مى داند و مالك ده روز را لازم مى داند و شافعى حتى يك ساعت را كافى مى داند).
6. در آيات مربوط به امامت و شيعه, مانند تفسير مجمع البيان در عين حال كه حق را بيان مى كند, نسبت به ديگران لحن بدگويى ندارد و حتى يك جا مطلبى را بدون ذكر مدرك آورده است (كه مدرك آن تفسير ثعلبى و تفسير بيضاوى و مانند آنهاست) و اگر نمى آورد, بهتر بود زيرا مطلب نادرستى است گرچه مى توان آن را به نحوى توجيه كرد (ورق پنجم نسخه).
و در مطالب مطرح شده در كتاب پيداست كه سبك او سبك طبرسى در مجمع البيان و شيخ طوسى در تفسير تبيان است.
7. در اطراف صفحات اين نسخه از تفسير صافى فيض(ره) و يك جا از (بشارة الشيعه) او با اين عبارت: (مولانا محسن الكاشانى رحمةاللّه در بشارة الشيعه گويد) و از شهيد ثانى در يك مورد با اين عبارت: (قال شيخنا عماد الاسلام زين الملة والدين) و از حاشيه طيبى بر كشاف زمخشرى و از مجمع البيان و تفسير بيضاوى و تفسير قمى و شرح نهج البلاغه ابن ميثم و شرح لمعه شهيد ثانى و حواشى با امضاى (سيد احمد العلوى(ره)) و مطلبى از ميرزا على رضا سلمه اللّه و از سيد عليخان مدنى, حاشيه هايى هست كه احتمالاً همه يا بخشى از آنها, از خود مؤلف باشد.
8. در ذيل آيه 195 سوره بقره: (ولا تلقوا بايديكم الى التهلكة) مى نويسد: (اين آيه دلالت دارد بر حرام بودن اقدام بر كارى كه خطر جانى دارد و دلالت دارد بر جواز صلح با كافران و ياغيان, در صورت ترس امام بر جان خود يا جان مسلمانان; همان طور كه رسول خدا(ص) در حديبيه با مشركان و اميرمؤمنان(ع) در صفين, و امام حسن عليه السلام با معاويه انجام دادند.
و اگر به قيام و جنگ امام حسين(ع) نقص شود, بايد گفت انّه ظن ّ انهم… ).
و در ادامه, پاسخى مانند آنچه در آثار سيد مرتضى(ره) و شيخ طوسى(ره) هست, داده است (به ورق 31 و 32 نسخه رجوع شود).
9. از تاريخ وقفنامه برمى آيد: تاريخ كتابت اين نسخه پيش از 1230 بوده و كاتب نسخه, يا به خاطر ضعف سواد و يا بدخط بودن نسخه اى كه از روى آن نوشته, گرفتار اشتباهاتى شده است كه يكى از آنها همان تصحيف (احمد) به (محمد) در برگ اول نسخه است; مثلاً در ورق نهم, يك جا كلمه (ندب) به كلمه (ذنب) تصحيف شده است و پيداست كه نسخه تصحيح نشده و نياز به تصحيح و مقابله با مصادر و مدارك آن دارد.
10. اين نسخه فقط سوره فاتحه تا سوره اعراف آيه 93 را دارد. و اوراق مربوط به سوره بقره, آيه 86 تا 99 و آيه 125 تا 135 و سوره مائده آيه 29 تا 114 از اين نسخه افتاده است و به علاوه, ممكن است برخى آيات را خود مؤلف تفسير نكرده باشد.
اين نسخه 120 برگ دارد و آغاز آن چنين است: (الحمداللّه الذى انزل القرآن هدى للناس… ). و تا آنجا كه بنده اطلاع دارم, نسخه اى منحصر به فرد است و نسخه دومى از آن سراغ نداريم.

 1. امل الآمل; ج 1, ص 154. مشغرى قريه از قريه هاى دمشق سوريه است.
2. همان, ج 1, ص 154.
3. همان, ج 1, ص 129.
4. همان, ج 1, ص 108.
5. همان, ج 1, ص 154.
6. همان, ج 1, ص 65.
7. همان, ج 1, ص 78.
8. همان, ج 1, ص 170.
9. همان, ج 1, ص 67.
10. همان, ج 1, ص 32.
11. همان, ج 1, ص 141.
12. همان, ج 1, ص 118.
13. همان, ج 1, ص 98.
14. ذريعه; ج 3, ص 313 و ج 4, ص 259 و ج 6, ص 193 و ج 8, ص 70 و ج 11, ص 277 و ج 26, ص 263.
15. اعلام الشيعة (سده 12); ص 31.
16. اعيان الشيعة, ج 2, ص 494.
17. امل الآمل, ج 1, ص31.
18. الذريعه, ج 8, ص 70.
19. امل الآمل; ج 1, ص 31.
20. فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مدرسه مروى تهران, صص 90 و 241.
21. الذريعه; ج 11, ص 277.
22. امل الآمل, ج 1, ص 31.
23. شرح حال وى خواندنى و عبرت آموز است در آغاز فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مدرسه مروى طهران (ص 8ـ20) و نيز برخى از تأليفات اينجانب چاپ شده است. وفات او در سال 1233 واقع شده است.
24. به پشت برگه اول اين نسخه رجوع شود. در صفحه كنار وقفنامه اين يادداشت وجود دارد: در سال 1307 پانزده قران قيمت شد.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 135  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست