responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 132  صفحه : 10

معرفى هاى اجمالى


امام مهدى در آيينه قلم; مؤسسه اطلاع رسانى مرجع,  چاپ اول, 2جلد, قم:  1388, 1392ص, رحلى, نمودار, به همراه لوح فشرده.

انديشمندان از پيش از تولد امام مهدى (عج) به خلق آثارى درباره ايشان مشغول بوده اند. اين تلاش در طول چهارده قرن ادامه پيدا كرده است و هم اكنون نيز ادامه دارد و البته با جديتى بيش از گذشته دنبال مى شود. نتيجه اين تلاش ها, خلق هزاران تأليف در قالب هاى مختلف است.
در دوران معاصر, فهرست هايى از آثارى درباره امام زمان (ع) عرضه شده است كه داراى ضعف ها و كاستى هاى بسيارند. يكى از نمونه هاى مفصل آن, كتاب نامه امام مهدى تأليف على اكبر مهدى پور است كه در سال 1375 در دو جلد وزيرى به چاپ رسيد. اين كتاب, 2066 عنوان از منابع مهدوى را توصيف مى كند و آنها را به همراه زندگى نامه پديدآورنده و تصوير جلد هر منبع, ارائه مى دهد.
ييكى ديگر از اين كتاب شناسى ها كه در سال 1381 توسط مؤسسه پارسا فراهم آمد و به چاپ رسيد, مرجع مهدويت نام دارد و شامل فهرست و چكيده 3336 منبع درباره مهدويت و امام مهدى (عج) است. اين كتاب مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت; ولى ساختار آن, از اصطلاح نامه درختى يا شيوه تزاروس پيروى مى كرد كه براى پژوهشگران ايرانى, نامأنوس بود.
هم اكنون مجموعه دو جلدى امام مهدى (عج) در آيينه قلم توسط همان مؤسسه فراهم آمده است و پيش روى پژوهشگران و مهدى پژوهان قرار دارد. اين اثر را بايد نسخه و نگارش دوم از مرجع مهدويت دانست كه شامل معرفى 3150 كتاب, 2590 مقاله نشريه, 925 مقاله مجموعه, 708 پايان نامه و چندين نسخه خطى, يعنى در مجموع شامل فهرست و چكيده 7550 منبع درباره مهدويت و امام مهدى (عج) است.
كتاب پس از دو صفحه درآمد, آغاز مى شود و آن گاه راهنماى استفاده كنندگان پيش روى قرار مى گيرد كه براى كاربران بسيار راه گشاست و شيوه كار با اين اثر را بيان مى كند (صص پانزده ـ بيست و دو). اين بخش همواره مورد توجه منتقدان كتاب است و گاه همين قسمت, بدون هيچ تغييرى به عنوان معرفى و نقد و بررسى اثر در نشريات به چاپ مى رسد!
در ادامه, بخش اصلى كتاب آغاز مى شود. در اين بخش, منابع مربوط به شخصيت, فضايل و مقامات, سيره و تاريخ زندگانى امام مهدى (عج) و انديشه هاى كلامى مربوط به مهدويت آمده است.
سعى مؤلف بر آن بوده تا هر منبعى كه از نظر موضوعى در قلمرو طرح قرار داشته است, فيش بردارى شود; در اين راه, علاوه بر منابع موجود در دو كتابخانه وابسته به مؤسسه پارسا, كتابخانه هاى شخصى و عمومى, تخصصى و غير تخصصى شناسايى و منابع موجود در آنها فيش بردارى شده اند. براى رعايت اختصار, هركدام از اين كتابخانه ها با رمزهايى مشخص شده اند.
ساختار اين اثر بر خلاف نسخه پيشين, از شيوه موضوعى پيروى مى كند. در اين ساختار جديد, بعضى از موضوعات ريز و فرعى حذف شده است; بنابراين تقسيم بندى بدنه منابع, به صورت موضوعى است و چينش آن ابتدا بر اساس موضوع و پس از آن نام پديدآورنده و سپس عنوان به ترتيب الفبايى شكل گرفته است.
در چينش موضوعى, اين مشكل وجود داشته است كه منابع مربوط به مهدويت, درباره موضوع خاصى بحث نكرده اند, و بيشتر منابع, موضوعات متعددى را مورد تحقيق قرار داده اند; پس بايستى در همه يا اكثر موضوعات, نمايه سازى مى شده اند كه مقدور نبوده است; بنابراين بيشترين موضوعى كه هر منبع به آن پرداخته است, مورد توجه قرار داده اند; هرچند وجود لوح فشرده به همراه كتاب, كار تحقيق را آسان تر و اين گونه ضعف ها را جبران مى كند.
با بررسى اين موضوعات درمى يابيم بيشترين آثار به ترتيب در موضوعات ظهور, انتظار فرج, فضايل, نظريه ها, حكومت, غيبت, منابع مهدويت, شبهات, زندگى نامه امام زمان و آخرالزمان پديد آمده اند.
در اين اثر, منابع گوناگونى همچون كتاب, مقالات نشريه, مقالات مجموعه, مقالات دائرةالمعارف و پايان نامه معرفى شده اند و اين تنوع, منابع باعث شده است برخى از عناوين به صورت تكرارى معرفى شوند; زيرا در مجموعه هاى مختلف به چاپ رسيده اند; ولى هر كتاب تنها يك بار معرفى شده است و تعدد مشخصات آن, مانند نوبت چاپ و سال نشر, باعث معرفى مجدّد آن نشده است; مگر آنكه ويژگى خاصى در معرفى دوباره منبع وجود داشته باشد; مانند آنكه يك كتاب و ترجمه اش جداگانه معرفى شوند, يا كتابى در دو چاپ مختلف داراى محقق يا شارح متفاوت باشد و يا توسط ناشران مختلف به چاپ رسيده باشد.
بعضى از منابع با عنوان پايان نامه آمده اند; ولى رساله پايان تحصيل نيستند, بلكه كارهايى تحقيقاتى به شمار مى روند كه توسط برخى از نهادهاى دانشگاهى زير نظر استادان به انجام رسيده اند.
از آنجاكه اين كتاب به منابع تازه چاپ و معاصر مى پردازد, ضميمه اى براى آن در نظر گرفته شده است. در اين ضميمه, گزيده اى از نسخه هاى خطى مهدويت كه در دسترس قرار داشته اند نيز به ترتيب الفبايى نام كتابخانه ها معرفى شده است (ص 1095 ـ 1155).
سپس فهرستواره هاى فنى, شامل فهرستواره عنوان ها, عنوان كتاب ها, پديدآورندگان, ناشران, نشريات و عنوان هاى لاتين آمده است (ص 1159 ـ 1375).
پايان بخش كتاب, نمودارهاى آمارى است (ص 1377 ـ 1391). سيزده نمودار ميله اى, اطلاعات موجود در اين اثر را به صورت نموار نشان داده اند. اين نمودارها چنين بيان مى كنند كه لطف اللّه صافى گلپايگانى پركارترين نويسنده, (موعود) پركارترين نشريه, سال 1385 پركارترين سال, مسجد مقدس جمكران پركارترين ناشر, ايران پركارترين كشور و قم پركارترين شهر در زمينه توليد منابع مهدويت به شمار مى رود.
و در پايان چند پيشنهاد:
راهنماى استفاده كنندگان در واقع شبيه همان راهنماى كاربران است كه در آغاز تمام آثار توليدشده مؤسسه پارسا به چشم مى خورد; در حالى كه خوانندگان مجموعه پيش رو, به شيوه نامه كامل ترى نياز داشتند تا با نحوه گردآورى اطلاعات در اين مجموعه بيشتر آشنا شوند. اكنون خواننده نمى داند منابع معرفى شده در اين اثر چه بازه اى از زمان را در برمى گيرد.
پسنديده بود كتابنامه هاى مهدويت كه تا كنون منتشر شده اند, با اثر حاضر مقايسه شوند.
به جا بود در نمودارها, منابع شيعيان و اهل سنت از لحاظ آمار با يكديگر سنجيده مى شدند.
سرشناسه ها هرچند بسيار بهتر و پيشروتر از خانه كتاب و كتابخانه ملى است, ولى باز هم به اصلاح و تكميل نياز دارد. چه بسيار پديدآورندگانى كه در ميان ما نيستند, ولى سال مرگ آنان درج نشده است; همچنين ممكن بود از ميان زندگى نامه هاى موعودشناسان در كتاب شناسى هاى مربوط به امام زمان (عج) و پايگاه هاى اينترنتى, سرشناسه ها تكميل و مستندسازى شوند.
فهرستواره ها مى توانست در سه ستون تنظيم شود تا جاى كمترى به خود اختصاص دهد.
محمدرضا زادهوش
 ,
زمزم عرفان: يادنامه فقيه عارف, حضرت آيت اللّه محمدتقى بهجت; محمد محمدى رى شهرى; چاپ اول, قم: دارالحديث, 1389 ش, 523 ص, وزيرى.

آيت اللّه محمد محمدى رى شهرى همواره در صدد فرصتى بود تا با برقرارى ارتباط با حضرت آيت اللّهالعظمى محمدتقى بهجت, از محضر او بهره مند گردد. پس از انتصاب آيت اللّه رى شهرى به سمت نمايندگى رهبرى در حج, در سال 1370 چنين زمينه اى فراهم گرديد. از آن تاريخ وى هرسال پيش از عزيمت به سوى خانه خدا و پس از بازگشت از سفر معمولاً به محضر آيت اللّه بهجت شرفياب مى شد و از رهنمودهاى معظم له بهره مى برد.
در اين ديدارها كه گاه نزديك يك ساعت به طول مى انجاميد, معظم له مطالبى متنوع درباره قرآن, حديث, فقه, اصول, اخلاق, عرفان, كشف و كرامات علماى سلف, حج, امام خمينى, انقلاب اسلامى و برخى امور سياسى بيان مى فرموده است; همچنين گاه, رهنمودهايى خاص درباره برخى اذكار و اعمال داشتند كه آيت اللّه رى شهرى برجسته ترين آنها را در محضر ايشان يا پس از آن, يادداشت مى كرده است.
رى شهرى بنا داشت اين يادداشت ها را پيش از ارتحال آيت اللّه بهجت همراه خاطراتى ديگر منتشر كند, اما با حادثه تأسف بار ارتحال معظم له روبرو مى شود; لذا يادداشت هاى مربوط به معظم له را جدا كرده, پس از تكميل آن, به صورت كتابى مستقل و با عنوان (زمزم عرفان) نشر داد.
مجموعه اين رهنمودها و مطالبى ديگر كه در ادامه مى آيد, محتواى كتاب زمزم عرفان را تشكيل مى دهد.
مطالب كتاب در چهار بخش سامان يافته است:
بخش اول: جمع بندى و تحليل مهم ترين رهنمودها
مهم ترين رهنمودهاى آيت اللّه العظمى بهجت به آيت اللّه رى شهرى و برخى رهنمودها در كتاب هاى ديگر, در اين بخش گرد آمده است. اما آنچه اين رهنمودها را بارورتر كرده, تحليل هاى مختصر و افزودن آيات و روايات متناسب با موضوع, به همت نويسنده است. نظر به شخصيت علمى نويسنده, اين توضيحات در خور توجه است.
مطالب اين بخش در ده فصل زير تنظيم شده است:
قرآن, حديث, فقه و اصول, ارزش هاى اخلاقى و عملى, فلسفه و عرفان, كشف و كرامت, حج و سرپرستى حجاج, امام خمينى و انقلاب اسلامى, سياست, رهنمودهاى ويژه (راهنمايى ها به شخص نويسنده).
با توجه به انزواى آيت اللّه بهجت و حضور كمرنگ ايشان در امور سياسى و اجتماعى, از ميان فصل هاى مذكور, دو فصل (امام خمينى و انقلاب اسلامى) و (سياست) بيشتر جلب توجه مى كنند.
نكاتى در اين دو فصل ديده مى شود كه در جاهاى ديگر كمتر مى توان يافت و بعضى ابهام ها را برطرف مى كند. سكوت امام خمينى در برابر حركت فدائيان اسلام ـ در قبل و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ـ براى برخى سؤال برانگيز است. ذكر خاطره اى از آيت اللّه بهجت, تا حدى اين ابهام را برطرف مى سازد. وى مى گويد: (آقاى [سيد عبدالحسين] واحدى, از فدائيان اسلام, در مدرسه فيضيه منبر رفت. آقاى خمينى هم در جلسه حضور داشت, اما تا او مشغول سخنرانى شد, ايشان مجلس را ترك كرد. [گويا] فرداى آن روز, ايشان به منزل ما آمد و بدون اينكه من چيزى بگويم, گفت: علت بلندشدن من از مجلس سخنرانى واحدى اعتراض به سخنان واحدى بود) (ص 182).
برخى خاطرات نيز نشان دهنده مقام معنوى امام خمينى است. آيت اللّه بهجت مى گويد: (اسرارى از آقاى خمينى مى دانم كه تا كنون نگفته ام و نخواهم گفت) (ص 181).
خاطره اى ديگر, علاوه بر نشان دادن رفت و آمد امام خمينى به منزل آيت اللّه بهجت, از توكل حضرت امام به خداوند حكايت دارد: (از آقاى خمينى نقل شد و در منزل ما هم فرمود كه: ابتدا ما اشتباه كرديم كه به مردم اعتماد نموديم و تكيه گاه خود را مردم قرار داديم. اين امر ده سال كار انقلاب را به تأخير انداخت. بايد به خدا اعتماد مى كرديم و به او پناه مى برديم) (ص 183).
در مورد قضيه مشروطيت و تأييد و مخالفت برخى فقها, مطالبى درخور توجه از صفحه 191 ـ 202 نقل شده است كه در آن مطالبى در خور توجه ديده مى شود.
بخش دوم: گفتگو با حجت الإسلام و المسلمين حاج شيخ على آقا بهجت, فرزند گرامى آيت اللّه بهجت
آيت اللّه رى شهرى در تاريخ 12/9/1388 (16 ذى حجّه 1430) در مكه مكرمه گفتگويى با حجت الاسلام شيخ على بهجت انجام مى دهد. متن كامل اين گفتگو به عنوان دومين بخش كتاب درج شده است.
در اين گفتگو كه نزديك به شصت صفحه از كتاب را به خود اختصاص داده است, نكات ناب فراوان ديده مى شود. روشن است كه وقتى شخصيتى مانند آيت اللّه رى شهرى باب گفتگو را باز مى كند, نكاتى قابل توجه و ارزشمند در آن دنبال مى شود.
اين مصاحبه به زواياى گوناگون زندگى آيت اللّه بهجت پرداخته است. پاره اى از اين موضوعات عبارتند از: ويژگى هاى اخلاقى, ارتباط با امام خمينى, عصبانيت, نوع غذا, عمل به مستحبات, شخصيت علمى, استادان, كرامت ها, رمز موفقيت, ارتحال.
بخش سوم: يادداشت ها
آيت اللّه رى شهرى خلاصه سخنان آيت اللّه بهجت را در هنگام حضور در خدمت معظم له در بخش سوم گرد آورده است. تاريخ يادداشت ها از 1/9/1370 آغاز مى شود و در 10/11/1387 يعنى آخرين ديدار, پايان مى پذيرد.
موضوع عمده اين يادداشت ها, اخلاق و عرفان است و خاطراتى كه معظم له از ديگران نقل كرده. در همين زمينه است. مطالبى در موضوعات سياسى هم جلب نظر مى كند, اما حجم آنها نسبتاً كمتر است.
بخش چهارم: زندگى نامه ها
در كتاب از اشخاص فراوانى نام برده شده و اگر خواننده با آنها آشنا نباشد, در بسيارى مواقع به اهميت اين نقل ها پى نمى برد; لذا نويسنده در پايان تلاش كرده است شرح حال مختصرى از نامبردگان را به ترتيب الفبا عرضه كند. وى در اين تلاش, موفق شده است زندگى نامه بيشتر نامبردگان را گردآورى كند.
سيدحسن فاطمى موحد
 ,
مُهَنَّدات: مجموعه مطالعاتِ فرهنگ, زبان و ادب فارسى در شبه قاره هند; به اهتمام سيدعبدالرضا موسوى طبرى; دهلى نو: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامى و مركز تحقيقات فارسى, بهار 1388, دفتر نخست.

(مُهنّدات), مجموعه مقالاتى است در حوزه ايران شناسى كه به همت پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامى حوزه هنرى و مركز تحقيقات فارسى وابسته به رايزنى ايران در هند تدوين و نخستين دفتر / جلد آن منتشر شده است. اين دفتر كه به دكتر مهدى خواجه پيرى, فرهنگيِ كوشا و تلاشگر عرصه نسخه هاى خطى ايرانى ـ اسلامى در هند و مدير مركز ميكروفيلم نور در هندوستان تقديم شده است, شامل مقالات ذيل مى باشد:
ـ (حاذق گيلانى و گزيده شعرهاى او); تحقيق و تصحيح احمد گلچين معانى; ص 21ـ57: اين مقاله را كه جزو كارهاى چاپ نشده مرحوم گلچين معانى, پژوهشگر ديوان ها و سفينه هاى شعرى عصر صفوى و فرد خبير و صاحب نظر درباره فارسى گويان هند و به هند رفتگان فارسى به شمار مى رود, آقاى بهروز ايمانى از فرزند مرحوم گلچين گرفته و به شكلى مطلوب, با ديباچه اى چهار صفحه اى در توضيح آن منتشر كرده است. از قرار معلوم, گلچين معانى در دفترچه اى شخصى شرح احوال چند تن از جمله حكيم كمال الدين نجيب الدين همام گيلانى متخلص به (حاذق) (1067ق) را بر اساس منابعى چون مآثر رحيمى, شاهجهان نامه, كلمات الشعرا, سرو آزاد و تذكره نصرآبادى تدوين كرده است. وى همچنين گزيده اى از اشعار ديوان حاذق و مثنوى گنج و طلسم او را از روى سفينه اى خطى از سده يازدهم متعلق به خودش, در اين دفترچه نويسانده است كه اينك به اين صورت در اختيار ماست. طبق پيش توضيح بهروز ايمانى, از ديوان حاذق نسخه هايى در كتابخانه مركزى دانشگاه پنجاب لاهور (به خط خود حاذق), موزه بريتانيا, بانكيپور و موزه سالارجنگ در هند نگهدارى مى شود. وى هفت مثنوى نيز داشته كه گويا همه آنها را اكنون در اختيار نداريم.
ـ (نامه هاى تاج الدين اختسان دهلوى و ارتباط او با عمادالدين فقيه كرمانى); تحقيق و تصحيح بهروز ايمانى; ص 59 ـ109. محمدصدر علاءاحمد حسن دبير عبدوسى ملقب به تاج الدين, ملك اختسان دهلوى, از شعرا و مترسلانِ هند در سده هشتم قمرى و صاحب كتابى به نام بساتين الانس (تأليف و ترجمه شده در 726 ق و در بيست و شش سالگى نگارنده اش) است كه بر اساس تحقيقات مصحّح, نامه هايى دارد به صوفى شاعرمآب سده هشتم كرمان, عمادالدين فقيه كرمانى (773ق). اين نامه ها كه از آن در مجموعه 218 سنا (كتابخانه مجلس شماره 2) و نيز نسخه دانشگاه تهران به شماره 5567 رونوشت هايى باقى است, روشنگر ارتباط دو اديب بزرگ ايران (كرمان) و هند (دهلى) است كه در نوع خود بسيار ارزنده است.
در تصحيح اين نامه ها نسخه سنا, به خط نصراللّه بن عبدالمومن منشى سمرقندى, از مترسلان سده نهم قمرى, اساس قرار گرفته و در مواردى از نسخه جديدتر دانشگاه تهران به عنوان منبع مشورتى يا كمكى استفاده شده است. مصحح اين نامه ها ساليانى است كه بر روى بساتين الانس پژوهش كرده, آن را آماده چاپ نموده است. اطلاعات دقيق زندگى نامه تاج الدين اختسان را بايد در مقدمه بساتين جستجو كرد.
ـ (در احوال و آثار سيدسراج الدين خراسانى, معروف به سراجى; نوشته پروفسور نذير احمد; ترجمه دكتر فرهاد ساسانى; ص 111ـ171. مرحوم نذير احمد, پژوهشگر تواناى متون فارسى در هند ـ كه شايد بتوان وى را جزو چند نفر ايران شناس برجسته هندى در ساليان معاصر دانست ـ پس از استاد سعيد نفيسى تنها كسى است كه درباره سراج الدين سگزى خراسانى, شاعر سده هفتم قمرى پژوهش هاى دقيقى كرد و سرانجام ديوان وى را تصحيح و منتشر نمود. مقاله نفيسى در واقع نوشته اى مختصر بود راجع به شاعر مزبور كه به معرفى دستنويس منحصر به فرد آن نزد نگارنده مقاله مى پرداخت; ولى نوشته نذير احمد كه بعدها در مقدمه ديوان شاعر (چاپ عليگر, 1972م) به زبان انگليسى آمد, كامل ترين معرفى نامه احوال سراج الدين سگزى به شمار مى رود. اين مقدمه اينك به فارسى در اختيار ماست.
ـ (هند و هندو در آثار نظامى گنجه اى); دكتر بهروز ثروتيان; ص 173ـ208. در اين مقاله كه در كتابنامه پايانى اش منبعى جز اشعار نظامى چاپ نگارنده مقاله, ديده نمى شود, اين دو بخش وجوددارد: الف) معرفت و حكمت هند از ديدگاه نظامى گنجه اى; ب) هندو از ديدگاه نظامى گنجه اى.
ـ (قطعات و معميات ملك الشعرا شيخ ابوالفيض فيضى آگره اى); تصحيح و تحقيق سيدعبدالرضا موسوى طبرى; ص 209ـ310. اين قسمت, پژوهشى تصحيحى درباره قسمتى از ديوان فيضى آگره اى است كه تا كنون منتشر نشده و از ديوان چاپ شده او ساقط است. تصحيح قطعات از روى نسخه هاى 667 سنا كتابت شده در 1005 ق, 2867 كتابخانه ملى تبريز مورخ 1050ق, 2475 مجلس از سده دوازدهم و 320 كتابخانه سپهسالار و يك نسخه منتخب (شامل تنها چهار قطعه) انجام گرفته است. معميات فيضى هم از روى دو نسخه نخست در ادامه قطعات قرار گرفته است.
ـ (راى رايان آنندرام مخلص); شكيل اسلم بيگ; صص 311ـ323. تك نگارى اى است در قالب يك مقاله درباره يكى از اديبان پارسى گوى شبه قاره, متخلص به (مخلص) (1164ق), شاگرد بيدل دهلوى, صاحب كليات اشعارى بالغ بر پنجاه هزار بيت و آثارى ديگر, مانند بدايع وقايع (خاطرات شخصى مخلص و ذكر وقايع زمان او تا سال 1161), كارنامه عشق (داستان عاشقانه اى به نثر درباره شاهزاده چينى (گوهر) و شاهزاده خانم (مملكت) كه در سال 1144 ق نوشته شده است), تذكرة الشعراى مخلص (در احوال 302 شاعر معاصر وى كه دستنويس منحصر به فردش در مركز پژوهشى عربى و فارسى تونكِ هند نگهدارى مى شود), پرى خانه (مقدمه اى بر مجموعه اى از آثار خطاطان و نقاشان, نگاشته شده در سال 1144ق), رقعات مخلص, هنگامه عشق (تحريرى منثور به فارسى از داستان عاشقانه پدماوت, افسانه كهن هندى كه نسخه اى از آن در پنجاب لاهور نگهدارى مى شود), گلدسته اسرار (مجموعه يادداشت هاى پراكنده, از جمله نامه ها و رونوشت اسناد دولتى است), مرآت الاصطلاح (فرهنگنامه اى از تعبيرات و اصطلاحات شاعرانه و ضرب المثل ها تأليف شده در سال 1157ق است), چمنستان (مجموعه اى از لطيفه ها, كنايه ها و ظرايف است شامل اطلاعاتى بى نظير از همعصران مخلص), مرقع تصوير (مجموعه اى از نوشته ها و نامه هاى معاصران و اجداد مخلص است كه (پرى خانه) در واقع ديباچه آن به شمار مى رود), راحة الافراس (در نگهدارى اسب) و چند اثر ديگر.
ـ (سراپا و بحر طويل); سروده ملامحمد توفيق كشميرى; تصحيح ذبيح اللّه حبيبى نژاد; ص 325ـ354. (سراپا) گونه اى شعر, اغلب در قالب مثنوى است كه در آن شاعر با استفاده از انواع صور خيالى كه درباره وصف اعضاى مختلف بدن معشوق در سنت ادبى عصر خود رايج بوده, طبع آزمايى مى كند. توفيق كشميرى يكى از كسانى است كه (سراپا) از وى برجاى مانده است. وى كه در سال 1201ق و يا 1197 ق درگذشته است, بحر طويلى هم دارد كه در اين مقاله, تصحيحى از آن نيز به همراه سراپاى او عرضه شده است. در تصحيح (سراپا) از چهار نسخه خطى و در تصحيح بحر طويل, از يك نسخه استفاده شده است.
ـ (منبع الانهار); سروده ملا ملك محمد قمى; تصحيح عليرضا قوجه زاده; ص 355ـ493. ملك قمى شاعر پرورده خطه مركز ايران (قم و كاشان) در عهد صفوى است كه البته بيشترين بخش زندگى ادبى اش در هند گذشته است. وى شاعر مطرح روزگار خود و صاحب اشعار بسيار, از جمله ديوان و مثنوى هاى متعدد است كه تعدادى را مشتركاً با دامادش ظهورى ترشيزى سروده است. يكى از مثنوى هاى ملك قمى منبع الانهار يا نورس نامه نام دارد كه حدود 2062 بيت است و به پيروى از مخزن الاسرار سروده شده است. گويند ملك قمى در ازاى سرودن آن, شتربارى زر از عادلشاه, حكمران بيجاپور دريافت كرد. نسخه هاى به كاررفته در تصحيح اين اثر, اينهاست: نسخه مورخ 1031 ق كه ميكروفيلمش در دانشگاه تهران موجود است; نسخه 410 كتابخانه سلطنتى (كاخ گلستان) مورخ 1033 ق, نسخه 413 همانجا مورخ 1067 ق و نسخه 8905 مجلس از قرن يازدهم قمرى.
ـ (معرفى شرحى از ديوان بيدل), از مؤلفى ناشناخته; تصحيح سيدعبدالرضا موسوى طبرى; ص 495ـ515. بنابر نوشته مصحح اين قسمت و البته بدون انجام تفحصى جدى, گويا براى اشعار بيدل, تنها دو شرح به فارسى به صورت نسخه خطى باقى است كه اين نشانگر كم اقبالى شارحان به ابيات غامض بيدل است. يكى از اين دو شرح كه در سال 1327 ق نگاشته شده و فقط شامل شرح منتخبى از غزل هاى رديف (الف) ديوان است, در كتابخانه گنج بخش پاكستان به شماره 8718 در 259 صفحه 21 سطرى نگهدارى مى شود و مورد استفاده مصحح قرار گرفته است. ايشان هم براى عرضه نمونه اى, فقط شرح غزل نخست, تحميديه معروف بيدل (به اوج كبريا كز پهلوى عجز است راه آنجا) و غزل آخر اين نسخه (ستم است اگر هوست كشد كه به سير سرو وسمن درآ) را تصحيح كرده است.
ـ (فتوحات فيروزشاهى); تأليف فيروزشاه تغلقى; تصحيح و تحقيق سيد سعيد ميرمحمد صادق; ص 519 ـ557. فيروزشاه, سومين پادشاه تغلقى كه در سال 752ق بر تخت سلطنت هند نشست, نخستين فرمانرواى مسلمان هند است كه خود شرح احوالش را نوشته و نكات عمده و ويژگى هاى سياستش را شرح داده است. مؤلف تاريخ فرشته كه از نگارش فيروزشاه بهره برده است, مى نويسد: چكيده اى از فتوحات فيروزشاهى به دستور فيروزشاه بر گنبدى هشت پهلو در مسجد فيروزشاهى در فيروزآباد هند نوشته شده است كه البته اينك اثرى از آن باقى نيست. به هر حال اين متن ارزنده را گروهى از پژوهشگران هندى تا كنون چندبار چاپ و يا ترجمه كرده اند. در تصحيح حاضر كه متن را براى اولين بار در اختيار پژوهشگران ايرانى قرار مى دهد, از دو چاپ دكتر محمد عبداللّه جغتايى و دكتر شيخ عبدالرشيد استفاده شده است.
ـ(سنت باغ هاى ايرانى در شبه قاره); دكتر محمدمهدى توسلى; ص 561 ـ577. اين اثر مقاله سودمندى است درباره باغ هاى معروف شبه قاره كه در ساخت و طراحى آنها از سنت باغ هاى ايرانى (چهارباغى) استفاده شده است. چند مورد از آن موارد چنين است: باغ الهى, باغ بحرآرا, باغ نسيم, باغ صادق خان, باغ چشمه شاهى, باغ شاليمار, باغ نشاط, باغ بابرى پنجور, باغ جهان آرا بيگم, باغ چندربهان, باغ تاج محل, باغ هاى اله آباد, لعل باغ و باغ نامدار.
ـ (تفريح القلوب); ترجمه احمداللّه مدراسى, تصحيح سيد حسين رضوى برقعى; ص 579 ـ644. تفريح القلوب ترجمه اى از سده دوازدهم يا سيزدهم از كتاب (ادويه قلبيه) ابن سيناست كه به دست احمد اللّه مدراسى (1217 ق) پزشك فارسى نويس دهلى انجام شده است. اين تصحيح كه مقدمه اى سودمند و تيزبينانه دارد, از روى تك نسخه 8578 كتابخانه مرعشى قم انجام گرفته است.
ـ (تأثير و دگرگونى مضامين و قواعد تصويرى ايرانى در نقاشى مينياتور مغول); نوشته ميراكاره; ترجمه مريم صابرى پور نورى فام; ص 645ـ666. اين اثر, مقاله مفيدى است ترجمه شده از انگليسى درباره مكتب نقاشى مغول در هند كه به دست ميرسيد على و عبدالصمد در عصر اكبرشاه به اوج رسيد.
ـ (فهرستگان); بهروز پارسا; صص 669ـ705. اين فهرست, منعكس كننده تحقيقات ايرانيان و هنديان درباره ادبيات فارسى شبه قاره هند است كه در دو بخش تدوين شده است: (فهرستواره كتاب ها و مقالات منتشرشده مربوط به زبان و ادبيات فارسى در هند, و تاريخ اسلامى هند (در سال هاى 1382ـ1383) و (فهرستواره پايان نامه هاى تحصيلى درباره زبان و ادبيات فارسى در شبه قاره (بخش نخست) كه قسمت اخير اغلب, پايان نامه هايى را در بر مى گيرد كه در دانشگاه تهران دفاع شده اند.
در صفحات 706ـ756 نمايه عام و در هجده صفحه انتهايى, تصوير نسخه هاى خطى استفاده شده و نيز تصاوير مربوط به مقاله ميراكاره ديده مى شود.
كريم كتابيار
  ,
 جنگ ملاصدرا; تمهيد: مصطفى فيضى كاشانى; چ 1, تهران: اطلاعات, 1388, 472 ص.

صدرالدين محمدبن ابراهيم شيرازى (1050 ق) علاوه بر كتاب ها و رسالات متعدد فلسفى, اشعار و سفينه اى دارد كه پيش از اين كمتر به عنوان آثار قطعى الصدور او تلقى مى شد. دانش پژوه در فهرست نگارش هاى صدراى شيرازى (چاپ دانشكده علوم معقول و منقول طهران, 1340 ش, ص 6) درباره ديوان ملاصدرا چنين نوشته است: (ديوان ـ شعر او كه شاگردش فيض كاشانى پاره اى از سروده هاى استاد را در بودِ او گرد آورده و نسخه اى از اين گزيده در كرمانشاه در مجموعه اى به خط كاشانى [= فيض] نزد حاج آقاضيا پسر حاج آقامهدى هست. از يكى از رباعى هاى او برمى آيد كه او در پايان زندگى نابينا شده بود (ذريعة, ج 9, ص 600). گزيده اى از سروده هاى او در دانشگاه (ش 2 / 849, ف 136) هست و شعرهاى او سست است).
در كتابشناسى جامع ملاصدرا (ناهيد باقرى خرمدشتى; تهران: بنياد حكمت اسلامى صدرا ـ كتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران, بهار 1378, ص 25 ـ 26.)از اشعار ـ ديوان صدراى شيرازى با ارجاعات بيشترى به جنگ هاى خطى كتابخانه هاى تهران و مشهد ياد شده است.
اما آنچه تا ساليانى پيش در تملك خاندان فيضى (از نوادگان فيض كاشانى) بود, نشان داد ميراث ادبى فارسيِ ملاصدرا نزد اعقاب شاگردش فيض كاشانى به خط اصل باقى بوده است; از اين ميان بايد به مثنوى ملاصدرا اشاره كرد كه نسخه اصل آن در همان خاندان نگهدارى مى شد و كتابخانه مرعشى آن را چاپ كرد. نمونه ديگر از اين دست, جنگى است به خط ملاصدرا (مورد بحث اين گفتار) كه نمى دانم آيا همان جنگى است كه خاندان فيض ساليانى قبل به كتابخانه ملى واگذار كرد يا چيز ديگر; توضيح اينكه برخى نسخه هاى خط فيض كاشانى, علم الهدى و ملاصدرا كه در خاندان فيضى بود, به تدريج به كتابخانه هاى مرعشى, مجلس و ملى فروخته شد و جنگ مزبور اينك بايد در كتابخانه ملى باشد. درباره يادداشت هاى جنگ مانند ديگرى به خط ملاصدرا كه جزو مجموعه اى در كتابخانه امام عصر شيراز نگهدارى مى شود, بايد به چاپى كه آقاى محمد بركت از آن عرضه كرد و خط ملا را هم در پايان قرار داد, اشاره نمود.
اما بحث جنگ ملاصدرا, چاپ مرحوم مصطفى فيضى ـ كه به نظر از همان نسخه اى باشد كه به كتابخانه ملى واگذار شده ـ اين است كه چاپ حاضر, تصحيحى از نسخه جنگ مزبور با ويرايش حسن واعظى (مسئول چاپ كتاب پس از درگذشت مرحوم فيضى) است و حسن آن, اين است كه جنگى از دانشورى نامدار چون صدراى شيرازى را براى كاويدن زواياى فكر و ذوق او بيش از پيش در اختيار مى گذارد. اين چاپ با سخنى كوتاه از ويراستار درباره روش كار فيضى و اهميت جُنگ آغاز مى شود. پس از آن پيشگفتارِ مرحوم فيضى بر كتاب آمده است كه البته با جنگ ارتباط مستقيم ندارد و بيشتر درباره خود ملاصدراست. در پايان اين پيشگفتار, بخشى كوتاه با عنوان (خصوصيات و مشخصات دستنويس ملاصدرا) آمده است كه در آن ادعا شده: (تمامى اين مجموعه [= جُنگ] در سال 1004 هـ. ق در محضر ملامحمدباقر داماد نوشته شده است و در چند جاى اين مجموعه, دستخط شريف آن حكيم ربانى و فاضل صمدانى ديده مى شود) كه نياز به بررسى بيشترى دارد و شايد بهتر بود گفته مى شد: برخى قسمت هاى مجموعه در حضور ميرداماد نوشته شده است.
متن جُنگ, صفحه 43 ـ 410 كتاب را دربر گرفته است كه اندكى بدان پرداخته مى شود. پس از آن نيز پيوستى از مرحوم فيضى (ص 413 ـ 464) در شرح احوال برخى از رجالى كه نام و آثارشان در متن جنگ هست, آمده است كه به نظر لزومى به تهيه آن به اين شكل نبود. در صفحات 465 ـ 472 هم (فهرست تفصيلى مطالب) قرار گرفته است; اما نياز اصلى خوانندگان كتاب ـ كه البته از آن محروم مانده اند ـ وجود نمايه هايى براى جنگى اين چنينى است تا از آن ساده تر بهره مند شوند.
سنت جُنگ نويسى كه در برخى وجوه با سفينه نگارى پهلو مى زند, سنتى است با پيشينه اى نه چندان روشن و نمى دانيم كه نخستين بار چه زمانى و به دست چه كسانى نهاده شده است; ولى طبيعى است كه دانشوران متقدّم, براى ثبت نكات متفرقه اى كه برايشان اهميت بيشترى داشته است, به نگارش آنها در كاغذها يا دفترهاى شخصى اقدام كرده اند و شايد بعدها به فكر تدوين آنها به صورت كتاب افتاده اند. اين شيوه فيش بردارى و تهيه كتاب, با كشكول شيخ بهايى تشخّصى ديگر يافت; زيرا كشكول احتمالاً از نخستين نمونه هاى اينگونه است كه به انتشار فراوان رسيد و از آن, نسخه ها برداشتند. اينگونه جنگ ها كه از آن پس, اطلاقِ (كشكول) (به طور عام) را هم بدان دادند, از زواياى مختلف قابل استفاده و بهره بردارى است; زيرا از يك سو گستره علايق نگارنده اش را انعكاس مى دهد و از سوى ديگر ذوق او را در گزينش هايى از يك موضوع خاص, نمايان مى كند. اين جُنگ ها همچنين از برخى منابع دور از دسترس كه اينك در اختيار ما نيست و يا حداقل توقع نداريم به اين سادگى در دست دانشوران متقدم بوده باشد, سرنخ هايى عرضه مى كند; به عبارت ديگر براى مطالعات كتابشناسى و انتشار نسخه هاى خطى بين گذشتگان و در مناطق جغرافيايى مختلف, سوژه هاى بكرى به دست مى دهد.
جنگ ملاصدرا كه اينك در دستِ ماست و نمى دانيم آيا همين يكى بوده و يا اينكه ملاّ در موضوعات و دوره هاى مختلف جنگ هاى متعدد براى خود تدوين كرده بوده است, شامل يادداشت هاى متعدد فلسفى, كلامى, تفسيرى و بيشتر شعرى است. برخى كتاب هايى كه در جنگ حاضر از آنها نقل مطلب شده است, به اين شرح است: مشكاة الانوار غزالى, رسائل اخوان الصفا, جواهر القرآن غزالى, كشف الحقايق عزيز نسفى, مثنوى مولوى, تحفة العراقين, بيان الاديان, حق اليقينِ شيخ محمود شبسترى, مكاتيب قطب محيى, مهرومشترى عصار, ترجمه قواعد العقايد خواجه نصيرالدين طوسى, رساله مفيد المستفيدِ غزالى, فتوحات مكيه, فصوص الحكم, ويس و رامين, منطق الطير, بوستان سعدى, تأويلات القرآن (احتمالاً از كمال الدين كاشانى), كتاب هرمس المثلث بالحكمة, مفاحص (از صائن الدين تركه), گلشن راز, اثرى از ميرسيد شريف جرجانى, سعادتنامه شيخ محمود شبسترى, جواهر القرآن, اربعين اصول (از غزالى), رساله زوراء (از علامه دوانى), نزهة القلوب, آغاز و انجام, دفتر الجواهر از ابوالوفاى خوارزمى, حديقة الحقيقة, جام جمِ اوحدى, اخلاق جلالى و اسرارنامه عطار.
همچنين نام شاعران (اغلب فارسى گو و برخى عربى سرا) چندى كه شعرشان در جُنگ ديده مى شود, به اين شرح است: خود ملاصدرا, اوحدى, ملاى روم, نظامى, اثيرالدين اخسيكتى, سيدحسن غزنوى, سنايى, روزبهان, على بن الحسين(ع), اميرالمؤمنين(ع), سعدالدين حمويه, عمادالدين هبةاللّه صفاهانى, همام تبريزى, ميرعبدالغنى, محمود پوريا, خيام, شيخ مغربى, خسروانى, بايزيد بسطامى, سحابى, كمال الدين اسماعيل, جمال الدين عبدالرزاق, مسعود سعد, عمادى شهريارى, سيف الدين اعرج, ميرحسينى هروى, شاه داعى, مجيد بيلقانى, ابوالفرج رونى, فردوسى, سعدالدين هروى, خسرو دهلوى, رشيد وطواط, اشرفى سمرقندى, نظيرى معروف به ذواللسانين, ناصرخسرو, سيدنسيمى, منوچهرى (شعرى كه به نام او نقل شده, از ديگرى است و آنها را در سفينه هاى خطى ديده ام; شعرى به مطلع: چون رايتِ صبح شد درخشان / شد خيل ستارگان پريشان), اسدى طوسى و ابن يمين.
در پنج موضع از جُنگ هم, وقفنامه كتاب (نسخه) به خط شيخ الاسلام ملاعبدالباقى فيضى (از نوادگان فيض و شيخ الاسلام كاشان در عصر ملااحمد نراقى) ديده مى شود كه در آخرينِ آن (ص 370) او كتاب را بر اعلمِ اولاد جد خود (ملامحسن فيض) وقف كرده است (رجوع شود به توضيح مفيد مرحوم فيضى در پاورقى اين صفحه).
جُنگ ملاصدرا گرچه به اهميت كشكولِ استادِ پيش از او, شيخ بهاءالدين عاملى نيست, ولى فوايد بسيارى براى اهل فضل دارد. نكته پايانى اينكه: جاى نمونه خط صدرالدين و عرضه صفحاتى از تصوير نسخه (مثلاً خط ميرداماد بر آن و يا خط شيخ الاسلام فيضى) در چاپ حاضر خالى است و مى تواند براى آن نقصى محسوب شود(اخيراً كتابخانه ملى, جنگى به خط ملاصدرا را چاپ عكسى بى قاعده اى كرده است و گويا بيشتر از پنجاه نسخه از آن نشر نداده اند. متأسفانه طى تماس با كتابخانه ملى, نتوانستم آن را تهيه كنم. احتمالاً درباره همين جنگ است كه در (كتابشناسى جامع ملاصدرا) (ص 305) مى خوانيم: (جُنگ: مجموعه اى برگزيده از شعر و نثر و مطالب متنوعى كه به انتخاب, خط و امضاء ملاصدرا گرد آمده است. اين جنگ تا زمان تدوين كتابشناسى حاضر, فهرست نشده است. نمونه هاى عكسى از اين نسخه منحصر به فرد ارائه مى شود. ملى ـ تهران (بدون شماره بازيابى) 391 ص)).
كريم كتابيار
,
 تاريخ شفاهى زندگانى اجتماعى فرهنگى آيت اللّه حائرى تهرانى; رحيم نيك بخت; تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامى, پاييز 1388, 322 ص.

مركز اسناد انقلاب اسلامى, در مقدمه خود بر كتاب مذكور, ضمن اشاره اى به نقش و جايگاه علماى شيعه از دوره صفوى تا زمان امام خمينى, دوره اخير را (عصر امام) نامگذارى مى كند; همچنين عموم روحانيون اين دوره را به مراجع و علماى حوزه علميه قم, علما و مراجع محلى, وعاظ منبرى, رهبران علمى و فرهنگى تقسيم مى نمايد و آيت اللّه حائرى را به واسطه روابط قوى با علماى مبارز, متعلق به دستهرهبران فرهنگى جامعه معرفى كند. پس از آن, خانواده آيت اللّه حائرى تهرانى, يادداشتى براى تأييد كتاب از نظر برخى خصوصيات و فعاليت هاى پدرشان به كتاب مى افزايند. آقاى رحيم نيك بخت نيز در پيشگفتار, به معرفى زواياى متنوع تاريخى شخصيت آيت اللّه حائرى تهرانى مى پردازد.
فصل اول كتاب با عنوان (زندگى خانواده), به شرح تولد حاج شيخ مهدى حائرى تهرانى در شهر كربلا به تاريخ 1304 هـ. ش پرداخته, سپس درباره خصوصيات علمى و جايگاه اجتماعى آيت اللّه حاج شيخ عباس, پدر و حاج ابوطالب جده ايشان در كربلا, تهران و قم سخن رانده است. پس از آن به مهاجرت خانواده به مشهد و اتمام تحصيلات ابتدايى در مدرسه اسلامى علمى آن شهر و ازدواج وى با دختر حاج مصطفى ايروانى از تجار تحصيل كرده و عضو هيئت امناى مدارس تعليمات اسلامى مى پردازد كه با فوت ايشان در 30 دى 1379 اين دوران به پايان مى رسد.
فصل دوم كتاب با عنوان (حيات علمى) ابتدا به تحصيلات ابتدايى ايشان در دبستان (پريا) در گذر سيدنصرالدين, انتهاى بازار تهران و دوره دبيرستان در مدرسه مولوى اشاره دارد و به شرح تحصيلات حوزوى ايشان نزد پدر و ادامه آن در مدرسه مروى, تحت نظر حاج ميرزا احمد و حاج ميرزا باقر آشتيانى و كسب مدرك ليسانس دانشگاه معقول و منقول دانشگاه تهران, حضور در محافل درسى معتبر مدرسين شناخته شده قم و نجف و اجازه اجتهاد از سوى مراجع وقت نجف مى پردازد. پس از آن اشاره اى به برخى تأليفات و ارتباطات عميق ايشان با علامه طباطبايى دارد.
فصل سوم كتاب با عنوان (اخلاق اسلامى), در حدود چهل صفحه به بيان نظرات و خاطرات شخصيت ها درباره سلوك الهى وى و همچنين برگزارى دعاى كميل و ندبه در حوزه علميه قم و دانشگاه آزاد و كمك هاى مادى و معنوى ايشان به طلاب مى پردازد.
فصل چهارم كتاب با عنوان (حضور در نهضت اسلامى) ابتدا به رابطه با فدائيان اسلام, دستگيرى ها و زندان هاى مكرر به واسطه همكارى با نهضت امام, امضاى نامه مشهور علما براى آزادى امام پس از خرداد 1342, همچنين پيگيرى وضعيت امام در دوران تبعيد به تركيه و عراق مى پردازد و با ارائه مستنداتى, به عضويت ايشان در گروه يازده نفره اصلاح حوزه و همكارى در انتشار نشريه بعثت و انتقام و اقامت مخفيانه ايشان در نجف و فعاليت در دفاع از امام پس از انتشار مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات (دى ماه سال 1356) اشاره دارد.
فصل پنجم كتاب با عنوان (خدمات فرهنگى و اجتماعى) به معرفى مجموعه اى از فعاليت هاى گوناگون اختصاص يافته است. در قسمت (الف) به خدمات رفاهى براى طلاب اشاره دارد و وضعيت درآمدى طلاب را از زمان پدرشان و شيوه همكارى بازاريان به ويژه دوستان پدر همسرش را تشريح مى كند; همچنين به شيوه چاپ جديد كتاب هاى درسى حوزه با استفاده از طلاب مجرب, تأسيس كتابخانه در حوزه هاى قم به سبك جديد, راه اندازى خدماتى چون رختشوى خانه و آشپزخانه, درمانگاه, لوله كشى آب شرب و سيم كشى برق براى طلاب مى پردازد.
قسمت (ب), خدمات فرهنگى در حوزه را تشريح مى كند: شيوه و روند احداث اولين كتابخانه در مدرسه حجتيه و نخستين كتابخانه سيار در شهر قم و شرح فعاليت هاى كتابخانه و مركز پژوهشى و تحقيقاتى بنياد فرهنگى امام مهدى(عج) قم, انتشارات دارالعلم و دارالفكر با همكارى علامه طباطبايى و مساعدت آيت اللّه بروجردى, ابداع صندوق پستى براى دريافت سؤالات و ارسال پاسخ, همراهى با مؤسسسه در راه حق, انتشار برخى جزوات, ايجاد مركز تحقيقات مهدويت مسجد جمكران, برقرارى كلاس آموزش وعظ, همكارى در انتشار فصلنامه مكتب تشيع, اعزام طلاب براى تبليغ, ايجاد كلاس هاى روش تحقيق و مقاله نويسى, آموزش زبان انگليسى, تشكيل جامعه محصلين تهرانى براى هماهنگى در فعاليت هاى علمى تبليغى و همكارى در ايجاد صندوق قرض الحسنه.
قسمت (ج) به ايجاد حوزه هاى علميه و مراكز آموزشى اختصاص يافته است و اين موارد را دربر دارد: تجديد بناى مدرسه رضوى قم, ايجاد مدرسه فاطميه جنب امامزاده حمزه, مدارس علوم دينى حاج شيخ فضل اللّه نورى, امام مهدى(عج), علوم دينى امام محمدباقر(ع) و بقيةاللّه در مشهد و فعاليت در مدرسه دين و دانش و تأسيس مدرسه دخترانه نمونه, توسعه خوابگاه دخترانه دانشگاه شهيد بهشتى, تأسيس دانشكده الهيات واحد خواهران دانشگاه آزاد اسلامى, ارائه خدمات مادى و معنوى به بى بضاعتان شهرك كاروان, نحوه اداره مسجد ارك تهران و تأسيس مسجد الغدير.
در پايان كتاب, اسناد و عكس هاى منحصر به فرد, غناى خاصى به اين مجموعه افزوده است.
نقد و بررسى:
مركز اسناد در مقدمه كتاب, علما را در دوره نهضت امام به چهار دسته تقسيم مى كند; ولى در توضيح و شرح مطلب, اشاره اى به جايگاه علما و مراجع حوزه هاى عراق, لبنان و سوريه نمى نمايد; زيرا نوع تفكرات مراجع ايرانى ساكن در آن كشورها, رابطه نزديكى با نوع تلقى و تفكر مقلدين خود در ايران دارد.
پيشگفتار كتاب داراى محتواى خوبى است, ولى روش كار در اين كتاب و شيوه جمع آورى اطلاعات براى آگاهى خوانندگان بيان نشده است; همچنين اشاره اى به كارشكنى مسئولان دانشگاه آزاد اسلامى براى گروه الهيات شده كه بدون توضيح و البته احساسى تنظيم شده است.
اقامت حاج شيخ عباس حائرى, پدر ايشان و اسم مسجدى كه بازاريان تهران براى اقامه نماز در مجاورت امامزاده زيد ساختند و خصوصيات و اهميت احتمالى آن, نياز به توضيح دارد. مؤلف سپس به شرح حال جده ايشان اشاره كرده است كه شايد اگر قبل از مطلب پدر مى آمد, زنجيره افكار خواننده دچار خدشه نمى شد.
همچنين در صفحات 29 ـ 37, مؤلف به فعاليت هاى پدر ايشان در زمان پهلوى اول با محوريت تبليغ مخفيانه احكام و سنن اسلامى در تهران اشاره دارد. در صفحه 41 نيز به مهاجرت وى به مشهد به دليل مشكلاتى كه از سوى دولت براى روحانيون ايجاد شد, اشاره رفته است. در اين صفحات به اتمام تحصيلات وى در مدرسه علمى مشهد و در ابتداى فصل بعدى, به تحصيلات ايشان در مدرسه ثرياى تهران اشاره شده است.
در صفحه 67 به اجازه روايت و وكالت از سوى 22 تن از علما و مراجع به طور فهرست وار اشاره شده است. ابتداى اين اسامى با نام آيت اللّه سيدابوالحسن اصفهانى آغاز شده كه البته به علت بعد زمانى, به توضيح نياز دارد. در فصل سوم, اگر ويژگى هاى اعتبار علمى ايشان در قالب حوادث و رويدادها, منطبق بر روزشمار تاريخى عرضه مى شد, اعتبار علمى كتاب افزايش مى يافت و موجب غناى بيشتر مطالب مى شد. مطالب فصل چهارم و پنجم به طور مكرر در قسمت هاى مختلف كتاب آمده است.
در صفحه 155 به فعاليت هاى مرحوم حائرى در مؤسسه (در راه حق) بدون بررسى تاريخچه آن مؤسسه اشاراتى رفته است.
در بحث آموزش وعظ نيز چه خوب بود از خاطرات شيخ على دوانى با عنوان (نقد عمر) استفاده مى شد. در مورد جامعه محصلين تهران در صفحه 162 بايد از برخى افراد زنده و يا خاطرات كسانى كه در قيد حيات نبودند, استفاده مى شد. خاطرات حجت الاسلام و المسلمين سيدجمال الدين دين پرور (دربندى) در اين زمينه, در مركز اسناد موجود است.
در بحث بازسازى حوزه هاى علميه تهران و مشهد, بهتر بود به شيوه و روند و مدت زمان نيز اشاره اى مى شد. مدرسه حقانى كه اين كتاب حدود پنج صفحه خود را به توضيح آن اختصاص داده است و مطالب دروس جديد كه منشور تأسيس اين مدرسه بود, چندان به تصوير كشيده نشده است.
آنچه مسلم است آيت اللّه حائرى تهرانى فعاليت هاى فرهنگى فراوانى در شهر مشهد داشتند, ولى متأسفانه چندان توضيحى براى ثبت آن در تاريخ نيامده است.
در بحث خوابگاه دختران دانشگاه شهيد بهشتى دست كم مى بايست لااقل چند مصاحبه با مسئولان وقت آن, براى ثبت در تاريخ انجام مى شد.
ييكى از مطالب پايانى كتاب, به مسجد ارك اختصاص دارد. متأسفانه با آنكه مطالب مهمى درباره شيوه بازسازى آن از سوى پدر ايشان و شخص آيت اللّه حائرى براى ثبت در تاريخ وجود داشته است. تنها به طرح فعاليت هاى حاج منصور ارضى از سال 1364 اكتفا شده است كه نمى دانيم تا چه اندازه براى ثبت در تاريخ اهميت داشته و دارد!
حسين صدر روحانى
 ,

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 132  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست