responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 119  صفحه : 12

معرفى كتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار
محمودی خیر الله

مقدمه

عرفان اسلامى با فرهنگ و باور مذهبى ما ايرانيان به گونه اى درهم آميخته است كه شناخت هر يك بدون در نظر گرفتن ديگرى غير ممكن است و در اين زمينه پژوهشگران آثار متعددى تأليف كرده اند, اما بيشتر پژوهش ها درباره عرفان اسلامى اهل سنت بوده و كمتر به عرفان شيعى پرداخته شده است; در صورتى كه شناخت عرفان اسلامى بدون در نظر گرفتن عرفان شيعى كارى مشكل است. بنابراين بر ماست كه ضمن تحليل درباره آثار گرانمايه عارفان شيعى از آغاز تاكنون آنها را به جامعه فرهنگ و ادب معرفى كنيم.
كتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار, يكى از آثار برجسته عرفان شيعى است كه تاكنون درباره آن تحقيقى انجام نگرفته است. از اين كتاب سه نسخه خطى در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران, كتابخانه مجلس شوراى اسلامى و كتابخانه خانقاه احمدى تهران (حسينيه احمدى) و يك نسخه چاپ سنگى در كتابخانه خانقاه احمدى شيراز موجود است.
نگارنده اين كتاب را با توجه به نسخه هاى موجود تصحيح و شرح كرده كه مقدمات چاپ و انتشار آن فراهم شده است.

مؤلف

مؤلف كتاب ميرزا ابوالقاسم الحسينى الشريفى الذهبى معروف به (ميرزا بابا) و متخلص به (راز) است. او در سال 1215 ق در شيرا ز محلّه بازار مرغ نزديك در شمالى مسجد جامع عتيق به دنيا آمد و تمام عمر خود را در آنجا سپرى كرد. وى از عرفاى بزرگ شيعى عصر قاجار و سى و پنجمين قطب سلسله ذهبيه كبرويه است. ميرزا بابا 51 اثر منظوم و منثور به زبان عربى و فارسى دارد.
راز شيرازى در سال 1286 در هنگام بازگشت از مشهد مقدس به شيراز در مورچه خورت اصفهان به علت شيوع وبا دار فانى را وداع گفت و جنازه وى در حرم مطهر امام رضا(ع) در صحن نو فتحعلى شاهى كه از ايوان طلا داخل مى شوند, به خاك سپرده شد.

نام كتاب

نام اوليه كتاب(شرايط الطريقه و معارف الحقيقه) بوده است كه مؤلف بعد از نوشتن چند برگ, با الهام, نام آن را به قوائم الانوار و طوالع الاسرار تغيير مى دهد. وى مى گويد: پس اى سالك سبيل الهى, بدان كه از محاسن اين رساله شريف آن است كه در اول رساله نام گذاردم آن را از جانب خود به شرايط الطريقه و معارف الحقيقه و پس از نوشتن چند برگ آن باطناً از سروش غيبى مأمور شدم كه نام گذارم آن را به قوائم الانوار و طوالع الاسرار).1

اهميت كتاب

كتاب قوائم الانوار يكى از آثار برجسته عرفان شيعى و مشتمل بر دستورهاى سير وسلوك عرفان شيعى براى سالكان طريق الهى است. فرزند مؤلف ميرزا جلال الدين ملقب به مجد الاشراف (1243ـ1331ق) مى گويد:
(مى ببايد دانست كه اين كمالات انسانيه معروفيه يعنى قوائم نوريه و طوالع سريه نمى شود به جهت سلاك الهيه بالتمام, مگر آنكه شرايط چهارده گانه مسطوره در اين كتاب مستطاب (قوائم الانوار) به جهت سالك متحقق گردد بالتّمام).

سال تأليف

راز شيرازى كتاب قوائم الانوار را در سال 1282ق تأليف كرده است. وى در اين باره مى گويد:
(تا حال كه عشر آخر از شهر شعبان المعظم سنه 1282 مى باشد, جمعى به نعمت سعادت سلوك در طريق توحيد و ولايت مستعد شده اند).

انگيزه تأليف

مؤلف كتاب قوائم الانوار در سفرى كه به مشهد مقدس مى كند, در بازگشت از سفر, در تهران با جمعى از سالكان و بزرگان طريق الهى در مجلسى ملاقات مى كند. در اين مجلس به خواهش يكى از آنان, وى درصدد نوشتن اين كتاب بر مى آيد:
(چون طلاب و سلاك اين سامان بالمرّه از طريق سلوك فى سبيل اللّه و شناسايى مراتب و مدارج باطنيه عارى و بى خبر يافتم, به خواهش بعضى از اجله سادات و اعاظم اهل سلوك المسمى به ميرزا محمد حسين و الملقب به دبير الملك درصدد شرح اين مختصر رساله موجزه كه مشتمل بر معارف ضروريه سلاك و طلاب اين دارالخلافه و غيرهم گردد).

نگاهى اجمالى به كتاب

راز شيرازى در بيان مطالب بعد از طرح موضوع و توضيح درباره آن, آيات متعددى از قرآن به عنوان سند ذكر مى كند و به نقل احاديث درباره آن موضوع مى پردازد, سپس رياضات و مجاهدات سلوكى خود و ديگر عرفا را به عنوان شاهد ذكر مى كند. وى براى شرح مطالب خود از اشعار شاعران پارسى گو مثل حافظ, مولوى, سنايى, سعدى, شبسترى و به ويژه از مثنوى سبع المثانى نجيب الدين رضا جوهرى استفاده مى كند.
كتاب داراى يك مقدمه و سه شطر و يك خاتمه است. مؤلف در مقدمه, شرح حال سلوكى خود و رياضت و مجاهداتش را بيان مى كند و بعد به معرفى عوالم خمسه الهيه و هيكل انسان و مراتب پنج گانه (بدن, نفس, عقل, روح و سرّ) و مطابقت آن با عوالم خمسه الهيه (لاهوت, جبروت, ملكوت, ملك و ناسوت) مى پردازد.
در شطر اول, درجات و نام هر يك از مقامات انسان را در مراحل سير و سلوك بيان مى كند و در شطر دوم كه در حقيقت متن اصلى كتاب است, چهارده شرط سير و سلوك را بر اساس عرفان شيعى توضيح مى دهد. وى در اين قسمت با آوردن ابياتى از كتاب سبع المثانى نجيب الدين رضا جوهرى (1047 ـ 1094ق) مطالب خود را شرح مى دهد. چهارده شرط سير و سلوك كه در اين شطر شرح شده است, عبارت اند از:
1. قابليت ماده وجود سالك براى پذيرش سير وسلوك;
2. ديده قلب مادر زاد;
3. احتراز و دورى از منكران جاهل و بدبختان غافل از حق;
4. ورع و تقوا;
5. ظلّ وليّ كامل و شيخ واصل و دليل الهى و مربى راه رفته راه دان;
6. پيروى كردن از رأى پيران كامل راه دان راه رفته در طريق الهى و پيروى كردن از چنين بزرگواران در راه حق تعالى ظاهراً و باطناً;
7. توبه و بازگشت به سوى حق تعالى;
8. ذكر لسانى روانى و ذكر مبارك خفى قلبى از لسان پير كامل عشق الهى;
9. ترك مال و عزت دنيا به اختيار خود طالب سالك در طريق خداوندى;
10. نيت خالص قلبى سالك و صدق عقيدت بى شك و ريب;
11. داشتن منزل مراقبه;
12. عمل نمودن به اعمال صاحب شرع شريف(اسلام);
13. مجذوب شدن به جذبه الهيه;
14. فناى سالك در نور ولايت و وجهه مبارك صاحب سلسله ذهبيه كه حضرت ثامن ا لائمه(ع) باشد.
به دليل طولانى بودن چهارده شرط, مؤلف شرط سيزدهم و چهاردهم را در شطر سوم مى آورد و حقيقت عشق الهى و مراتب و مظاهر آن را در اين دو شطر به طور مشروح توضيح مى دهد و قصيده عربى عشقيّه قطب الدين نيريزى, سى و دومين قطب سلسله ذهبيه (1100 ـ 1173ق), را در اين بخش نقل مى كند و سپس خاتمه الكتاب را بعد از شرط چهاردهم مى آورد.

نثر

اين كتاب در سال 1282 يعنى در دوره قاجار نوشته شده است. نثر اين دوره بر ساده نويسى استوار است و از اين رو, مؤلف نثرى سليس و روان دارد, اما نويسنده به دليل تسلط بر زبان عربى و موضوع كتاب, گاهى روش اصلى ساده نويسى را رها كرده است; زيرا از كلمات و عبارات عربى, آيات قرآنى, احاديث و اشعار عربى و فا رسى بهره فراوان برده است و به دليل آوردن جملات دعايى عربى و القاب براى بزرگان دينى و عرفانى و استفاده از صنايع بديعى مثل مترادف, مزدوج و تضاد, نثر كتاب به شكل مزين و مصنوع در آمده است.

مثال هايى از نثر ساده

( آن حضرت به دست مبارك كمربند مرا گرفته و بلند كرده و گذاردند در كمر آن كوه و فشردند به كوه).
(آن جناب (محمد هاشم درويش) در ايام عيد روزى كه به تفريح به سمت قبله شيراز تشريف برده به بقعه شاه داعى ا للّه).

نثر مصنوع رساله

1. استفاده از صنعت مزدوج: (مجمعى آراسته و محفلى پيراسته ديدم كه ارباب هوش و فطانت و اصحاب استعداد و كياست).
2. استفاده از آيات قرآن: راز شيرازى آيات قرآن را به سه صورت به كار برده است.
الف) مستقيم: مؤلف بعد از ذكر مطلب, آيه را به عنوان شاهد ذكر مى كند و با آن عباراتى مثل (كما قال عزّ من قائل) و (بقوله تعالى) مى آورد.
ب) حل و درج:مؤلف در بعضى موارد آيه را به صورت غيرمستقيم به كار برده و با استفاده از حروف ربط آيه را جزئى از عبارت قرار داده است. مثال: (و عالم ملك دنيا اسفل از تمام عوالم الهيه است كه (ثم رَدَدْناه اسفل السافلين).
ج) تركيب آيات: راز شيرازى گاهى قسمتى از يك آيه را با قسمتى از آيه ديگر تركيب مى كند. اين روش در كتب عرفانى قبل از راز شيرازى نيز مشاهده مى شود. از باب مثال, در كتاب كشف الاسرار (ج1, ص 7) آيه (كنتم خير امة جعلناكم امة وسطاً) دو بخش دارد: آيه 110 آل عمران و آيه 143 بقره, همچنين در همين كتاب (ج3, ص 320) آيه (ثم محله الى بيت العتيق ليذوق و بال امره) با: آيه 24 حج و آيه 95 مائده تركيب شده است.
مثال از كتاب قوائم الانوار: ( قل بفضل اللّه و رحمته فليفرح المؤمنون) تركيبى است از آيه 85 سوره يونس و آيه 4 سوره روم.
3. استفاده از احاديث: روش بهره گيرى از احاديث در اين كتاب مثل آيات قرآنى به سه صورت مستقيم, غير مستقيم (حل و درج) و درهم آميختگى است.
الف) به صورت مستقيم: مؤلف همراه با حديث نام يا منبع آن را ذكر مى كند. مثال: (بقوله (ص): كنت نبياً و آدم بين الماء و الطين).
ب) به صورت حل و درج: مثال: (موقوف به وجود عترت طاهره مى باشد كه انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى).
ج) آميختگى احاديث با هم: مثل: (علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل بل افضل) كه از دو قسمت تشكيل شده است: يك قسمت از حديث (علماء أمتى أفضل من أنبياء بنى إسرائيل) و قسمت ديگر از حديث (علماء أمتى كأنبياء بنى إسرائيل) است.
4. آوردن القاب و جملات و عبارات دعايى عربى: مثال: (صاحب السلسلة العلية الرضوية الكبروية المعروفية الذهبية على صاحبها الآلف الصلوة و السلام).
5. به كار بردن امثال عربى: مثال: (طابق النعل بالنعل و القذه بالقذه).
6. به كار بردن جملات و تركيبات عربى كه مى توانست براى آن عبارات فارسى بياورد; مانند: ( از رياضيات بالمرة ممنوع آمدم مع ذلك از كمال شوق), (اين مطلب و مراتب در اين رساله مرّة بعد اُخرى مى شود).
7. به كار بردن لغات عربى: درصد لغات عربى در اين كتاب در بعضى موارد نسبت به لغات فارسى بيشتر شده مؤلف معمولاً لغات عربى شاذّ به كار برده است مثال: منجذب, متحتّم, ملطّخ.

8. تشبيهات و استعارات: مثال: (اما نفس انسان از عالم ملكوت الهيه است كه, تعلق به فتيله بخارى روح حيوانى بدنى قلب صنوبرى دارد).
9. استفاده از اشعار عربى: راز شيرازى در شرح مطالب خود از اشعار عربى منسوب به اميرالمؤمنين (ع) و حضرت سجاد(ع) و قصيده عشقيه قطب الدين نيريزى بهره برده است. مثال:
دوائك فيك و ماتشعر
و دائك منك و ما تبصر …
انى لاكتم من علمى جواهره
كيلايرى الحق ذوالحهل فيفتتنا

10. استفاده از اشعار فارسى: راز شيرازى در تفسير مطالب عرفانى خود از شاعران پارسى گو بهره فراوانى برده و به شكل بسيار زيبايى نظم و نثر را با هم آميخته و هر يك از اشعار را مناسب با موضوع بحث خود انتخاب كرده است.
مؤلف به اشعار شاعرانى همچون: مولوى, حافظ, سعدى, عطار, شيخ محمود شبسترى, سنايى و به ويژه مثنوى سبع المثانى نجيب الدين رضا جوهرى توجه خاص داشته است. وى در استفاده از اشعار گاه در حين نقل, نام شاعر را نيز ذكر كرده است.
11. حكايت و نكته پردازى ها و روايات مذهبى و عرفانى: راز شيرازى در كتاب خود از سرگذشت بزرگان دينى و اهل تصوف به عنوان شاهد و تأكيد در گفته هاى خود استفاده مى كند.
12. استفاده از سخنان بزرگان اهل تصوف و حكمت: مؤلف كتاب قوائم الانوار گاه از سخنان بزرگان به عنوان شاهد و تأييد مطالب خود بهره مى برد. مثال: (بزرگان اهل حكمت گفته اند: العالم خيال من خيالٍ).

ويژگى هاى صرفى و جمله بندى نثر قوائم الانوار

همان گونه كه در قبل ذكر شد, نثر اين كتاب ساده و منطبق با سبك ساده نويسى دوره قاجار است. اما گاه آميخته با نثر مصنوع و مزين است. در اين نثر ويژگى هايى وجود دارد كه در بعضى موارد با آثار هم عصر خود مشترك است.

الف) خصوصيات صرفى

1ـ استعمال ياى استمرارى. مثال: (گودى بكندى و در آن نشستى).
2ـ جمع بستن جمع هاى مكسر عربى: (احوالات شيعيان, اخبارات).
3ـ به كار بردن فعل وصفى: (با مشك هاى بزرگ آب بر دوش, مدت ها ايستاده, استماع لحن صوت آن حضرت را مى كرد).
4ـ مطابقت صفت و موصوف از نظر جنس و عدد: (جمعيت كثيره, رساله عزيزه شريفه, درويشان مهاجران مذكورين).
5ـ به كار بردن مصدر در معنى صفت: (عاشق صدق)
6ـ به كار بردن فعل (آمد) در معنى (شد), (شروط چهارده گانه طريقت و حقيقت ذكر كرده آمد).
7ـ به كار بردن (البته) در معنى (هرگز) : (چنان حركت بكرد كه البته تير جهنده اين سرعت را ندارد).
8ـ جمع بستن اسم ها بر خلاف قواعد دستورى: تذكره جات, نمايشات.
9ـ آوردن كلمات متضاد و مترادف: تحريض و حث, حسن و قبح.
10ـ استفاده از كلمات رايج زبان شيرازى: مؤلف از كلماتى كه در زبان محاوره به ويژه در شيراز و نواحى فارسى رايج است, بهره برده است: (بر روى ماهتابى نشسته بود),2 (در آنجا رشت ريز بود) 3
11ـ به كار بردن كلمات و تركيبات كه در زبان محاوره به كار مى رود: مع هذا, عن قريب, مع ذلك.
12ـ به كار بردن كلمه (بيت) در معنى (سطر): (در شرح اين فقره شش هزار بيت نوشته ام).

خصوصيات جمله بندى كتاب

1. طولانى بودن جملات به دليل حذف افعال به قرينه: (بسيار شايق اطلاع و كيفيت سلوك و شرايط لوازم طريقت و دريافت مراتب و معارج معنويه و مدارك غيبيه انسانيه بودند).
2. تقديم و تأخير اجزاء جمله: مؤلف كتاب قوائم الانوار گاه اجزاى جمله مثل متمم و صفت را بعد از فعل مى آورد: (در عقب آن حضرت حركت مى كنم مثل تيره جهنده).
3. استفاده از خطبه در آغاز سخن: ( بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمدللّه رب العالمين و الصلوة و السلام على خير خلقه و مظهر لطفه, اما بعد, بدان كه…).
4. مؤلف مخاطب خود را با القاب زير خطاب مى كند: (اعلم يا حبيبى, اى فرزند عزيز, اى فرزند دلبند طريقت, اين جان جهان.
1. تمام عباراتى كه به عنوان شاهد ذكر شده است, از كتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار به تصحيح و شرح نگارنده است كه آماده چاپ است.
2. ماهتابى يا مهتابى عمارتى بلند, مسطح, بى سقف, خواه از گچ و سنگ و خشت و خواه از خاك مى باشد كه پيش از ايوان يا در ميان صحن و سراى باغ مى سازند (لغت نامه دهخدا).
3. رشت: خاكروبه, گرد و خاك (لغت نامه دهخدا).

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 119  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست