responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 103  صفحه : 8

تفسير صفى در يك نگاه
شفيعى مصطفى

تفسير صفى (ترجمه و تفسير منظوم), عارف ربّانى ميرزا حسن اصفهانى (صفى عليشاه), تصحيح و تحقيق حامد ناجى اصفهانى, كانون نشر پژوهش, اصفهان, 1383ش (همراه با ترجمه قرآن از استاد الهى قمشه اى با ويرايش آقاى حسين استادولى).
دانشمندان مسلمان از ديرباز به ترجمه و تفسير قرآن كريم به زبان فارسى همت گماشته اند. معمولاً اين ترجمه ها و تفسيرها به نثر بوده است. برخى در اين ميان سعى كرده اند ترجمه و تفسير قرآن را به نظم درآورند. در اين زمينه حامد ناجى مى گويد: گويا مُبدع اين گونه تفسير منظوم عروضى, ميرزا محمدعلى طبسى اصفهانى (م1212ق) مشهور به نورعلى شاه است. وى براى نخستين بار به تفسير منظوم سوره حمد و سوره بقره همت گمارد و در پى او شاگرد برجسته اش ميرزا محمدتقى كرمانى (م1215ق) مشهور به مظفر عليشاه نيز به تفسير سوره حمد با نام بحرالاسرار پرداخت; ولى اين آثار منظوم فقط دربردارنده بخشى از مصحف شريف است.
در طول اين آثار مهمترين تفسير منظوم موجود, تفسير صفى سروده عارف الهى ميرزا حسن اصفهانى مشهور به صفى عليشاه است كه اولين ترجمه كامل عروضى قرآن و تنها تفسير منظوم كامل قرآن مى باشد.
اين تفسير براى اولين بار در سال 1308ق در حيات جناب صفى به چاپ سنگى رسيد, سپس در سال 1369ق در چاپخانه ارتش گراور شد و پس از آن در چاپخانه خيّام چاپ سربى شد و به طور مكرر تجديد چاپ گرديد تا اين كه به همت كتابخانه منوچهرى با ويراستى نو دوباره حروفچينى شد و به جهت عدم دقت در ويرايش و نمونه خوانى غلط هاى متعددى افزونِ كاستى هاى پيشين شد كه در مجموع نسخه اى غير مصحح را در اختيار خوانندگان قرار داد.
همچنين نسخه چاپ سنگى و بالتبع چاپ هاى حروفى دربردارنده يك ترجمه تحت اللفظى قرآن در بين سطور قرآنى است. با تحقيقى كه نگارنده انجام داد متوجه شد اين ترجمه كاملاً منطبق با ترجمه مشهور مصباح زاده است با اين تأمل كه نسخه چاپ سنگيِ تفسير قطعاً پيش از ترجمه مصباح زاده چاپ شده است; بنابراين ترجمه مشهور به ترجمه مصباح زاده نبايد از آنِ وى باشد و بنا به حسن ظن بايد اين ترجمه به خط مرحوم مصباح زاده باشد كه بعدها به اشتباه به نام وى رقم خورده است. در برخى از منابع, اين ترجمه به قلم خودِ صفى دانسته شده كه هيچ مأخذ معتبرى بر آن نيافتيم.
از اين رو بر آن شديم ويراستى جديد از اين تفسير منظوم در اختيار اهل معرفت و دانش قرار دهيم… [و] متن قرآن با رسم الخط عثمان طه ـ كه مطابق با قرائت هاى گوناگون قرآنى است ـ درج گرديد و به جاى ترجمه قبلى كه ترجمه تحت اللفظى بود و امروزه مورد توجه خوانندگان پارسى زبان نيست… از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشه اى بهره گرفتيم, البته با ويراستِ قرآن پژوه ارجمند استاد حسين استادولى, زيرا ترجمه آن مرحوم به صورت اوليه داراى اشتباهاتى بوده است كه مناسب نبود.
همچنين با توجه به مضمون تفسير و آيه هاى قرآن كريم, شماره آيات قرآن براساس شماره عثمان طه… قرار گرفت, چه شماره آيه ها و كيفيت تقطيع آيه ها با قرآن مندرج در چاپ سنگى و حروفى كاملاً منطبق نبود و از آن جا كه اين تفسير حاوى اشارات گوناگونى به شأن نزول آيات, آيات الولايه, نقل قول مفسّران و بيان مضمون احاديث است كوشيديم تمامى اين منابع را با ارجاعى درخور مشخص سازيم.
با مراجعه هاى مكرر به كتب تفاسير دريافتيم از مراجع عمده صفى در ارائه اين موارد, تفسير منهج الصادقين, تفسير مجمع البيان و تفسير التبيان بوده و با واسطه يا بدون واسطه از واژه هاى مواهب عليه واعظ كاشفى استفاده برده است. افزون بر اين مصادر از كتاب اسباب النزول واحدى در ارجاع شأن نزول آيات بهره برديم. بررسى روش تفسيرى
صفى عليشاه يك صوفى عارف است و گرايش تفسيرى او عرفانى است. تفسير وى پر از واژه هاى صوفيانه و عارفانه است مانند: جذبه, مرشد, پير, سالك, عارف, توحيد, ولايت, حقيقت عبادت, كشف و شهود, تأويل عرفانى, تأويل باطنى و… ولى چنان كه خود گويد (در هرجا به مناسبت همه چيز را گفته ام) كم و بيش به مباحث مختلف ديگر نيز پرداخته است. نمونه هايى كه مى آوريم هر يك شاهدى است از يكى از مباحث عرفانى, كلامى, حِكَمى و تفسيرى:
صفت مرشدان حقيقى, آيه 39 سوره اعراف; توقيفيّت اسماى الهى, آيه 180 سوره اعراف; ارزش صورت پير در فكر سالكان, آيه14 سوره يوسف; مرتبه خواب پيامبر اكرم(ص), آيه60 سوره اسراء; حقيقت نماز و اثر عرفانى نماز, آيه45 سوره عنكبوت; توحيد يك مقام عملى است و صرف معرفت نيست, آيه6 سوره فصلت; اشاره به ذكر حبس در عارفان, آيه40 سوره ق; بهره از انديشه محى الدين در تفسير مارج, آيه15 سوره الرحمن; تفسير عرفانى بحرين, آيه22 سوره الرحمن; بررسى عرفانى ليلةالقدر, آيه1 سوره قدر; طرح واقعه غدير خم و ظهور ولايت در آن, آيه67 سوره مائده; اطلاق وجود بر خداوند به نحو لابشرطيّت مطلق است, آيه1 سوره يونس; صحت مذهب بينابين در جبر و اختيار, آيه60 سوره مائده; ايمان حضرت ابوطالب(ع), آيه113 سوره توبه; توجيه كلام مولوى در نفى ايمان ابوطالب(ع), آيه26 سوره انعام; نقد كلام اهل سنت در نفى ايمان ابوطالب(ع), آيه56 سوره قصص; استدلال بر ردّ جبر, آيه107 سوره انعام; قبول حسن و قبح عقلى, آيه153 سوره انعام; مسأله ترك اولى, آيه43 سوره توبه; تنزيه حضرت يوسف(ع), آيه24 سوره يوسف; تحليل بحث امامت, آيه 72 سوره احزاب; بررسى حقيقت رؤيا, آيه111 سوره يوسف; تحقيق در لوح محو و اثبات و چگونگى قائلان به دور و كور, آيه39 سوره رعد; چگونگى تبديل زمين در عرصه قيامت, آيه48 سوره ابراهيم; تفسير مليك مقتدر به وحدت ذاتيه, آيه55 سوره قمر; بحث توحيد ذاتى, سوره اخلاص; تأويل حروف مقطعه در موارد مختلف, آيه1 سوره طه; تأويل باطنى اصحاب كهف, آيه22 سوره كهف; تأويل عرفانى داستان خضر(ع), آيه83 سوره كهف; تأويل صداى پرندگان و بيان رمز آن براساس روايات, آيه16 سوره نمل; تأويل دابّة الارض, آيه82 سوره نمل; تأويل (يومين) به ماده و صورت, آيه12 سوره فصلت; تأويل طور, آيه1 سوره طور; جواز ازدواج هابيل با خواهرش, آيه27 سوره مائده; تحليل اعجاز قرآن, آيه7 سوره رعد; مراد از ذوالقرنين, اسكندر است, آيه83 سوره كهف; داستان حضرت داود(ع) و اوريا, آيه20 سوره ص; نقد داستان ربودن انگشتر حضرت سليمان(ع) توسط پريان, آيه34 سوره ص.
نمونه هاى بعدى توجه خاص به مسائل تفسيرى دارد:
توجه به وجوه قرآن, آيه151 سوره انعام; توجه به وجوه مختلف تفسيرى, آيه149 سوره اعراف; توجه به معناى لغوى واژه ها, آيه201 سوره اعراف; ترجيح اقوال برخى از مفسران, آيه27 سوره روم; اشاره به مرجع و منبع تفسيرى, آيه36 سوره احزاب; بيان حكايات مختلف در ذيل تفسير, آيه42 سوره انبياء; بيان قصص قرآنى و احاله تفصيل به كتاب هاى تاريخى, آيه78 سوره انبياء; ردّ تفسير به رأى و نفى اتهام تفسير به رأى از خود, آيه84 سوره انبياء; بيان نگرش شيعه در تفسير آيات, آيه33 سوره احزاب; ارجاع به كتب فقهى در موارد لازم, آيه50 سوره احزاب; اشاره به مباحث اصولى, آيه10 سوره حجرات و آيه148 سوره انعام; توجه به ناسخ و منسوخ و اظهارنظر, آيه46 سوره عنكبوت; اشاره به اختلاف قرائات در موارد خاص, آيه31 سوره محمد; اشاره به نكات بلاغى, آيه21 سوره حديد; ذكر نكات ادبى و تجزيه و تركيب, آيه33 سوره رعد; بررسى مرجع ضمير در موارد خاص, آيه5 سوره يونس; اشاره به شماره آيات و مكى و مدنى بودن آن, آيه1 سوره نحل.
محقق و مصحح محترم تفسير صفى دكتر حامد ناجى در پى گفتار گرانسنگ خود كه يك مجموعه تحقيقى است و به 112 صفحه مى رسد به مطالب و موضوعات مختلفى مى پردازد كه ما فقط به ذكر عناوين آن بسنده مى كنيم:
متن زندگى نامه خودنوشت صفى عليشاه; شرح حال صفى به روايت المآثر والآثار; رويارويى صفى با شيخيّه, بابيّه و بهائيّه; ديگر تأليفات صفى (اسرار المعارف, بحر الحقايق, ديوان اشعار, زبدة الاسرار, عرفان الحق, ميزان المعرفه, نامه ها و مراسلات, نجم العرفان, مكتوبات); شاگردان صفى; تاريخ درگذشت و مقبره وى در تهران; منتخبى از اشعار صفى كه در متن تفسير آمده است; نمايه تفسير صفى; جدول ترتيب زمانى سوره ها بر مبناى قرآن هاى مرسوم; جدول ترتيب زمانى سوره ها بر مبناى نزول; ترتيب نزول گروه هاى آيات سوره ها; فهرست تفصيلى تفسير صفى; فهرست الفبائى سوره هاى قرآن; فهرست ترتيبى سوره هاى قرآن; دعاى چهل و دوم صحيفه سجاديه با ترجمه در ختم قرآن.
گفتنى است مصحح محترم براى ويراست جديد و ناشر محترم براى چاپ اين تفسير سنگ تمام گذاشته و بسيار زحمت كشيده اند. خطى كه انتخاب شده بهترين خط در نوع خود مى باشد. اشعارى كه ترجمه آيات است با خطى ويژه (سياه تر از ديگر اشعار) تحرير گشته و حتى الامكان شماره آيات بر سر آن اشعار قرار گرفته است. از كاغذ مرغوب استفاده شده و اطراف صفحات را تذهيبى زيبا احاطه كرده است و از نظر صحافى داراى استحكام كامل است.
اين تفسير داراى هزار و چهارصد و بيست صفحه است به قطع تقريبى 20ھ28 سانتيمتر و قطر هفت سانتيمتر و وزنى بيش از سه كيلو و نيم كه حمل و نقل آن براى همگان آسان نيست. صفحات زوج اختصاص به متن قرآن و ترجمه مرحوم الهى قمشه اى دارد و صفحات فرد به اضافه چند صفحه از صفحات زوج, شامل اشعار اعم از ترجمه آيات و تفسير است.
اگر از ترجمه استاد الهى قمشه اى صرف نظر مى شد و ترجمه مؤلف در كنار متن مى آمد از حجم آن كاسته مى شد, در غير اين صورت اگر اين تفسير در دو جلد چاپ مى شد راهى بود براى گريز از سنگينى آن. به هر حال آنچه موجود است بسيار وزين, جالب و زيباست.
بررسى اشتباهات چاپى, املايى, ويراستارى و ديگر امور جزئى كه احتمالاً در اين ويراسته وجود دارد به جهت گستردگى و حجم عظيمِ آن كارى دشوار است, از اين رو به برخى از اشتباهات جزئى اى مى پردازيم كه در (پى گفتار) آمده است و نقد اصل تفسير و ميزان استحكام اشعار و نقطه هاى قوت و ضعف آن را به مفسران عالى مقام و اديبان فرهيخته وامى گذاريم:

  غلط صحيح
ص1313, س7
ص1314, پاورقى1
ص1314, پاورقى2
ص1316, س8
ص1317, س12
ص1318, س آخر
ص1317, س14
ص1322, س9
ص1323, س13
ص1324, س8
ص1329, س12
ص1329, س15
ص1329, س15
ص1349, س12
ص1350, س18
ص1350, س19
ص1371, س16
ص1371, س آخر
ص1372, س10
ص1372, س26
ص1372, س19
ص1375, س27
ص1376, س5
ص1378, س3
فردها
1/2130
إلاّ وولها
المودّدة
التبع
حاوى
اختتام
مآثر
ـ خلد الله ـ دولته
هزار و شانزده
ديوان نيز صفى
ذر
قلندررانه
در موارد مورد لزوم
اصالت البراءة
حجرات/10
اُحدان جمع اَحَد و واحد
بى راهِ
أوانى جمع آينه
درك آن
تناوَش
درم سَرِ كننده
عمالق
مؤوده
خردها
1/213
إلاّ ولها
المودّة
اتّبع
هادى
افتتاح
المآثر
ـ خلد الله دولته ـ
هزار و سيصد و شانزده
ديوان صفى نيز
در
قلندرانه
در موارد لزوم
اصالة البراءة
حجرات/9
جمع أوحد و واحد
بى راهه
جمع آنيه
در آن
تناوُش
درم سَرِه كننده
عماليق
موؤوده


ـ همچنين در صفحه 1319 در پاورقى آمده است (اين شرح حال در مقدمه ديوان وى درج است) كه لازم بود به محل چاپ اشاره مى شد و در چاپ اميركبير, اين شرح حال وجود ندارد.
ـ د ر صفحه 1322 سطر10 عنوان شده است: (زندگانى حضرت صفى به روايت مآثر و الآثار و طرائق الحقايق) در حالى كه آنچه نقل شده و آدرس داده شده از طرائق الحقايق است به روايت از المآثر والآثار و لازم بود ابتداى نقل, گيومه باز مى شد, چنان كه آخر نقل, گيومه بسته شده است.
ـ در صفحه 1324 درباره وفات مؤلف از مكارم الآثار نقل مى كند و آدرس مى دهد, در حالى كه آنچه آورده تلفيقى است از مكارم الآثار و منبع ديگر كه به آن اشاره نشده است, آن جا كه مى گويد (بر آن عمارت بارگاهى است, محل زيارت اهل دل مى باشد) كه در مكارم چنين است: (بر آن عمارت بارگاهى برآورده اند).
ـ از صفحه 1338 تا صفحه 1347 اشعار مختلفى با عناوين مختلف از اين تفسير نقل شده است, بدون آدرس كه لازم بود آدرس صفحات داده مى شد.
ـ در صفحه 1350, سطر8 عنوان شده است (عدم جواز ترك اولى به جهت تنافى با اصل عصمت), در حالى كه صحيح چنين است: (جواز ترك اولى به جهت عدم تنافى با اصل عصمت), چنان كه مؤلف ذيل آيه43 سوره توبه مى گويد:
بر پيمبر نى كه اين تقصير بود
ترك اولى بلكه در تدبير بود
بود اولى گر كه مى كردى درنگ
تا تو را روشن شدى شهد و شرنگ

ـ در صفحه 1350, سطر18 مى گويد از اين آيه اصالة البرائة استفاده مى شود, در حالى كه چنين اصلى از آيه استفاده نمى شود.
ـ در صفحه 1351, سطر4 آمده است (تفسير صفى براى اولين بار در سال 1306 پس از نظم تفسير در زمان حيات جناب صفى به چاپ سنگى رسيد). صحيح سال 1308 است, زيرا اين تفسير در سال 1306 شروع و در 1308 پايان يافته است, چنان كه خود مى گويد (به نقل از ص1338):
چون هزار و سيصد از هجرت گذشت
در ششم سال ابتدا اين نامه گشت
در هزار و سيصد و هشت اين چنين
گشت ختم از عون ربّ العالمين

ـ در بخش واژه نامه آمده است تطيّر به معناى فال بد گرفتن در حالى كه به معناى فال بد زدن است و در واژه جَنان گفته است جمع جنين در حالى كه جمع جنين, اَجنّه است. واژه شبق را به كسر باء ضبط كرده و معناى مصدرى براى آن آورده, در حالى كه به كسر باء معناى وصفى (صفت مشبهه) دارد. البته همان طور كه اشاره شد اين اشكالات جزئى از عظمت كارى كه شده است هرگز نمى كاهد.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 103  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست