responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 100  صفحه : 6

تاريخ قم در قرون ميانه ابعاد سياسى و اقتصادى
جعفريان سجاد

Andreas Drechsler
ndreas Drechsler, Die geschichte der Stadt Qom im Mittelalter (650 - 1350): politische und wirtschaftliche Aspekte. KLAUS SCHW ARZVERLAG. BERLIN. 1999. 378 p.
يادآورى: كتاب حاضر, همان گونه كه از نامش آشكار است, درباره تاريخ قم در فاصله سال هاى 30 تا 751 هجرى يعنى آغاز ورود اسلام در منطقه جبال و از جمله قم تا پايان سلسله ايلخانى در ايران است. اين اثر به زبان آلمانى نوشته شده و در انتهاى آن خلاصه اى از كتاب به انگليسى درج شده است.
متنى را كه ملاحظه مى فرماييد ترجمه همان خلاصه انگليسى است كه توسط خود مؤلف نوشته شده و حاوى اهم نكاتى است كه وى در اين كتاب بررسيده است.

* * *

اثر حاضر در مورد تاريخ شهر قم (شهرى در 150 كيلومترى جنوب تهران) از نخستين روزگارانى كه نامى از آن در تاريخ آمده تا سال 1350 م/751 ق است. البته تمركز اصلى كتاب روى فاصله زمانى ميان اولين حضور اعراب در منطقه در سال 644 (سال 23 هجرى يا سال فتح جبال) تا اواخر حكومت سلسله ايلخانان در سال 1350 ميلادى خواهد بود.
اين اثر در چهار بخش تنظيم شده است:
1. منبع شناسى تاريخى,
2. دوره پيش از اسلام,
3. تاريخ سياسى سال هاى 650 ـ 1350,
4. جغرافياى اقتصادى قم. يك. منبع شناسى
در اين بخش ابتدا درباره امكانات و محدوديت هاى چنين آثارى به لحاظ تاريخى بحث مى شود. با وجود اين كه همه شهرهاى ايران در دوران ميانه, تاريخ مخصوص به خودشان را دارند, اما بسيارى از آنها از بين رفته اند و قسمت هاى باقيمانده بيشتر روى جنبه هاى مذهبى و گزارشاتى در مورد علماى محلى تمركز دارند. اما بر خلاف آنها كتاب تاريخ قم اثرى است با ساختارى بسيار عالى و يكى از آثار منحصر به فرد در ميان تواريخ محلى است. هر چند اين اثر با يك منبع جامع فاصله زيادى دارد, اما در مقايسه با آثارى كه در ديگر شهرها وجود دارد, به نسبت, اطلاعات بيشترى به دست مى دهد. بنابراين از دوره قبل از تأليف كتاب تاريخ قم در سال 9 ـ 988 / 378 نماى جامعى همراه با جزئيات در مورد تاريخ اين شهر در دست است. از آن به بعد به خاطر فقدان منابع اسلامى مشهور, چندان حجم وسيعى از اطلاعت مشابه آنچه در تاريخ قم آمده, موجود نمى باشد.
با در اختيار داشتن اطلاعات كتاب تاريخ قم مى توان به چند موضوع به عنوان نماى اصلى و ارزشمند تاريخى اشاره كرد: دوران فتح موقت و نخست و فتح دوم (همراه با خشونت) منطقه توسط بازماندگان فاتحان اوليه در ادامه آن, گسترش شهرنشينى, شورش هاى مختلف ضد مالياتى به دليل سنگينى و وسعت ماليات ها (به صورت مكرر), از بين رفتن اعتبار و قدرت خلافت و تركيب شدن با سلسله هاى حاكم بر مناطق غربى ايران, بهبودى اوضاع در لواى دولت آل بويه در زندگى خود نويسنده تاريخ قم, كاميابى نسبى شهرنشينى طى حكومت سلجوقيان و رو به بهبودى گذاشتن اوضاع پس از قتل عام هاى مغولان و در عصر ايلخانان.
همچنين در مورد دوران پيش از ظهور اسلام بحث هايى در كتاب تاريخ قم شده است.
هر چند اهميت قم به اندازه مراكز شهرى بزرگ ديگر در قسمت هاى ايران قبل از ظهور اسلام نبوده است, با اين حال مى توان گفت كه قم و مناطق حومه آن از زمان هاى بسيار دور ساكنانى داشته است.
همچنين اهميت ويژه اى به وضعيت اقتصادى شهر داده و در كتاب تاريخ قم به تفصيل از آن سخن رفته است. به سؤالاتى در مورد سيستم پيچيده مالياتى, آبيارى و زراعت نيز به طور كامل در اين كتاب پاسخ داده شده است. همچنين وضعيت اجتماعى را تا اندازه اى بررسيده است. معمارى كلى شهر قم در قرن دهم نيز هر چند به سختى اما بر اساس آن كتاب قابل تجسم است.
كتاب تاريخ قم با وجود اين كه بسيار سودمند است, اما در بعضى جنبه ها و از برخى لحاظ گرفتار از هم گسيختگى و انقطاع است و شكاف هايى در داستان هاى تاريخى آن وجود دارد كه قابل پر شدن نيست. در ادامه بخش كوتاهى از منابع فراوانى كه در اين اثر از آنها استفاده شده, معرفى و با توجه به مضامين آنها به منابع تاريخى, جغرافيايى, مذهبى, زندگى نامه اى و نامه هاى جذاب تقسيم شده اند.
يك ضميمه كوتاه نيز در مورد ريشه كلمه قم و نظريه هاى ريشه اى كه درباره آن وجود دارد, ارائه خواهد شد. دو. تاريخ سياسى
در نخستين قسمت اين بخش, بحث درباره تاريخ پيش از ساسانيان قم خواهد بود. جدا از ردپاهاى مختصرى از تواريخ اوليه, مهم ترين آثار تاريخى قم به دوران سلوكيان و اشكانيان بر مى گردد.
ويرانى شهر خورهه در هفتاد كيلومترى جنوب غربى شهر قم مهم ترين اثر باقى مانده از اين زمان است كه از يك بحث جدال انگيز و قديمى نشأت مى گيرد. گروهى, اين شهر را معبد ساسانيان, عده اى معبد افسانه اى سلوكيان و برخى آن را از مجموعه امپراطورى اشكانيان دانسته اند. در ميان تحقيقاتى كه در اين اواخر شده است, مقالاتى از كليس وجود دارد, كسى كه آن را كاخ اشكانيان مى داند. جايگاهى در نزديكى شاهراهى بزرگ كه تا اواخر دوره ساسانيان هم از آن استفاده مى شده است. به تازگى (حكمى) نتايج تحقيقات و كاوش هاى يك ايرانى در سال 1995 را چاپ كرده است و در ادامه آن رساله اى قديمى در مورد بناى مذهبى سلوكيان را آورده است. به غير از خورهه اطلاعات و آثار كمى در مورد اين منطقه وجود دارد. از جمله چهار سر پارتى كه در نزديكى قم پيدا شده است. ذكر دو نام احتمالاً يونانى كه در دو اثر جغرافيايى بسيار قديمى يعنى Tabula Peutingera و Ptolemy آمده ـ و گفته مى شود خطاب به قم است ـ در هاله اى از ابهام باقى مانده است.
در دومين قسمت از اين بخش در مورد دوره ساسانيان بحث شده است. دوره اى كه يافته ها و آثار باستان شناسى زيادى دارد. زيباترين عمارت باستانى آن دوره, قلعه دختر در قم است كه پيشتر گفته مى شد براى اهداف مذهبى از آن استفاده مى شده است, اما تحقيقات اخير نشان داده است كه از آن استفاده ادارى مى شده است. حومه پهناور قم همچنين نشانه هاى بى شمارى از كاخ ها و ساختمان هاى مذهبى, نظامى و ادارى دارد. در ادامه مراجع آنها در منابع مختلف فهرست شده است.
كتاب تاريخ قم از آتشكده هاى زيادى در منطقه شهرى قم فعلى و حومه آن را ياد كرده است. اين كتاب و منابع ديگر همچنين در مورد هويت تاريخ واقعى قم در دوره ساسانيان صحبت كرده اند. آنها در مورد تسخير قدرت توسط اردشير اول و سقوط امپراطورى ساسانى كه به كرات در نهايةالارب و تاريخ ابن اعثم كوفى از آن ياد شده است, نيز مطالبى را بيان كرده اند. وجود زندگى شهرى در دوره ساسانى مسئله اى است كه بيشتر در منابع ميانه فارسى (منابع ادبى, تصويرى و نامه ها) به آن اشاره شده است كه نام هاى گادمان (Godman), گومان (Goman) و ايران و ينارد كواد (Iran winard Kawad) را كه در آنها ذكر شده است, مى توان قم فعلى دانست.
با مطالعه تاريخ پيش از اسلام قم مى توان به طور خلاصه گفت كه قم پيش از اسلام, تاريخ طولانى و پر سندى با آثار قابل توجه اى از دوره اشكانيان داشته كه نشان مى دهد اين شهر به عنوان يك واحد ادارى كوچك در طول حكومت ساسانيان مورد استفاده قرار مى گرفته است و چندين بار صحنه وقايع مهمى در تاريخ ايران بوده است. ساختار شهرى قم در دوره ساسانى را مى توان با ساختار شهرى مثل مدينه مقايسه كرد كه شامل چندين روستا و چند شهر كوچكى بوده است كه با فواصلى اندك و با داشتن مواضع دفاعى با قم در ارتباط بوده اند.
منابع تاريخى قم و به خصوص تاريخ قم همگى در مورد هويت اسطوره اى و آميخته با افسانه قم اتفاق نظر دارند. اين نوشته ها نشان مى دهد كه اعراب ميراث افسانه اى غير اسلامى موجود در قم را پذيرفته بودند و از آن به عنوان نشانى از نوعى امتداد تاريخى استفاده مى كردند. همچنين نشان دهنده حضور قدرتمند همين افسانه هاى پيش از اسلامى در قرن دهم ميلادى است كه تا قرن چهاردهم نيز ادامه پيدا كرده است. سه. تاريخ سياسى قم از 650 تا 1350
جريان واقعى و حقيقى فتح قم توسط اعراب را نمى توان به روشنى تبيين كرد. نخستين تسخير سطحى قم بر طبق گفته بلاذرى در سال 644 / 23 هجرى توسط ابوموسى اشعرى اتفاق افتاده است.
همچنين طبق گفته وى, ابوموسى اشعرى مسير اشتباهى را در پيش گرفته بود. علاوه, اين كه مدافعان اصلى قم چه كسانى بوده اند, روشن نيست. منبعى ديگر ـ ابن اعثم كوفى ـ فتح قم را به عروة بن زيد نسبت داده است; هر چند اين ادعا در مقايسه با نظر بلاذرى كه از جانب بيشتر مورخان پذيرفته شده كمتر محتمل به نظر مى رسد.
بخش بعدى اسكان حقيقى اعراب در منطقه توسط خاندان يمنى ابوموسى اشعرى را مورد بحث قرار مى دهد. اين منطقه به مدت طولانى (شصت سال) پس از فتوح اوليه تسخيرناپذير باقى ماند. احتمالاً اين منطقه تحت سيطره اصفهان بوده و از آن جا كنترل مى شده است.
اولين اسكان دائمى ساكنان عرب در قم در زمان شورش مختار ثقفى و مطرّف بن مغيرة بن شعبه (696 ـ 685) و در حالى كه گروه هاى كوچك مهاجران به آنجا رفتند, اتفاق افتاد; در حالى كه خود قم در آن زمان درگير نبردهايى ميان امويان و شورشيان بود.
گام اصلى براى گسترش شهرى قم بعدها در زمانى كه گروهى از اعراب اشعرى به منطقه آمدند, برداشته شد; زمانى كه آزار و اذيت هاى عمومى دولت بنى اميه, بعد از شورش ناموفق ابن اشعث در 702 / 83 اعمال مى شد و با شكنجه افرادى خاص توسط حاكم فاسق عراق حجاج بن يوسف ثقفى, بعد از كشته شدن پسر عموزاده آنان در سال 713 / 95 برداشته شد.
اشعرى ها در اصل يمنى بودند و مهم ترين شخصيت اين خاندان همان فاتح قم يعنى ابوموسى اشعرى بود. عبداللّه بن سعد و احوص بن سعد كه نوادگان برادرزاده ابوموسى اشعرى بودند ,وظيفه راهنمايى مهاجران اشعرى را از كوفه به قم بر عهده داشتند. دليل مهاجرت آنان به طور كامل روشن نيست. تقريباً تمامى منابع بر آن هستند كه آنان مجبور به مهاجرت شده اند; به آن دليل كه در شورش ابن اشعث در سال 702 شركت كرده بودند. كتاب تاريخ قم, داستان اجبار اشعريون براى ترك كوفه بعد از كشته شدن پسر عموى آنها در سال 713, از لحاظ زمانبندى تاريخى غير ممكن مى داند, اما سه نقل قول مختلف در مورد مهاجرت آنها ارائه مى كند. همچنين رويدادهايى كه در حاشيه مهاجرت اشعرى ها به قم در همين تاريخ قم در چهار روايت مختلف نقل شده است. تلفيقى از اين نقل قول هاى مختلف از ترك عراق و رسيدن به منطقه قم در ادامه آورده شده است; هر چند كه دليل اصلى مهاجرت آنان را همچنان نمى توان به دقت دريافت.
از جمله حوادث مهم ديگر جنگ پيروزمندانه ساكنان عرب اين منطقه در برابر دزدان مهاجم ديلمى است كه احتمالاً چند سال بعد از ورود آنها اتفاق افتاده است و به انتقال روستاى ممجان از دست حاكم اصيل زرتشتى آنجا يزدانفاذار به دست عبداللّه و احوص در سال 718 / 100 منجر شد. اين روستا در مناطق قم امروز بوده و در آن زمان روبروى مركز منطقه, يعنى ابرشتقان بوده و بنابراين محلى براى حفاظت از ايرانيان و ديگر روستاهاى نزديك به شمار مى آمده است. از آنجايى كه اعراب براى چراندن گله هاى گاو بزرگ خود نياز به چراگاه هاى بيشترى داشتند و با توجه به اين كه بسيار متمكن تر از فارس هابودند, كم كم شروع به خريدن زمين و تصاحب روستاهاى بيشترى كردند. گام اساسى براى كنترل منطقه بعد از حذف طبقه محلى و اصيل فارسى به دنبال مرگ يزدانفاذار در سال 733 / 115 كه خود به دنبال بالا گرفتن درگيرى هاى اجتماعى ميان ساكنان جديد و فارس ها اتفاق افتاد, برداشته شد.
بعد از كشته شدن خانواده اصيل فارسى, اعراب بيشترى به منطقه مهاجرت كردند. ذخيره آب طبق معاهده اى صورت مى گرفت كه بين ساكنان منطقه امضا شده بود و آب از طريق رودخانه قم تأمين مى شد.
مهاجرت و اسكان و ساختمان سازى هاى متعاقب آن در دو نسل بعد از نخستين مهاجرت اعراب ,منجر به تركيب شش روستاى اصلى منطقه قم و تبديل آن به يك ساختار شهرى شد كه ساخت قنات آبيارى, استحكامات, يك مسجد جمعه و يك بازار نيز با آن همراه بود. در آغاز قرن نهم, قم تمام معيارهاى يك (شهر) را داشت. در ادامه, شهر و ايالت توسط مقامات عباسى در سال 804 به رسميت شناخته شد و به صورت مستقل از طريق اصفهان اداره مى شد.
در مقايسه با دوران اسكان اعراب و تسلط رو به رشد آنها, دوران هاى بعدى بسيار متفاوت بود. از آنجايى كه منابع صرفاً بر نقل حادثه هاى پراكنده و منفرد تمركز كرده بودند, نتوانسته اند سير تاريخى دنباله دار را در اين شهر به دست دهند. با اين حال پنج مرحله متفاوت در تاريخ اين شهر قابل تشخيص است:
اولين مرحله با مشخصه جدايى ادارى از اصفهان (در سال 804 / 188), فوت فاطمه معصومه (س) در شهر (816 / 817 / 201), و شورش عليه ماليات در سال هاى 825 ـ 826 / 210 از ديگر مراحل مشخص مى شود.
مرحله دوم تا شروع تسلط ديلميان ـ آل زيار ـ ادامه پيدا مى كند (928 ـ 929 / 316) و اين مرحله با ساخت مسجد جامع بزرگ و پيروزى يك مكتب جديد از شيعه سنت گرا مشخص مى شود.
حكومت آل بويه مشخصه اصلى مرحله سوم است كه با افت شهر در پايان قرن دهم نيز همراه بود.
حكومت ساكت و نسبتاً بدون جنجال سلجوقيان مرحله چهارم را مشخص مى كند; زمانى كه يك مسجد ديگر در شهر ساخته شد. در پايان اين دوره, ايلدگزها و خوارزمشاهيان براى مدتى كنترل شهر را در دست گرفتند.
مرحله پنجم در اختيار فتح مرگبار و فجيع شهر توسط مغولان در سال (1224 / 621) است كه البته مرحله نسبتاً رو به رشد را در پايان حكومت ايلخانان نيز شامل مى شود.
دوره اى كه از استقرار اعراب تا استقلال ادارى از اصفهان مى باشد, با استقرار مذهب شيعه به عنوان نيروى اصلى در شهر و قيام عباسيان مشخص مى شود. اما منابع همچنين وجود گروه هاى سنى و گزارشاتى مبهم در مورد اسماعيليان و بدعت گزاران يهودى را نيز آورده اند.
در دنباله آن در مورد فرايند جدايى ادارى شهر و منطقه كه در سال (804 ـ 805 / 189) توسط هارون الرشيد اتفاق افتاد, بحث مى شود. هارون الرشيد به درخواست يك قمى و يك اصفهانى (در مورد فرد قمى براى خلاص كردن قم از آزار و اذيت اصفهانى ها و در مورد فرد اصفهانى, براى حفظ اصفهان از انديشه ماليات ناچيزى كه از قمى ها گرفته مى شد) دست به اين اقدام زد. جدا از نام حاكمان اول و تعيين ماليات هاى آنها, آمدن سياستمدارانه امام هشتم على الرضا در سال 816 در قم يكى از وقايع مهم اين دوره است. البته اين را كه منابع شيعى اقامت امام را در قم رد كرده اند نمى توان به طور كامل غير محتمل دانست. فاطمه معصومه خواهر امام در سال (816 ـ 817 / 201) در حالى كه به دنبال برادر خود به خراسان مى رفت, در شهر قم درگذشت. محل دفن وى از سال (896 ـ 870 / 283 ـ 257) به صورت يك عمارت درآمد كه بعدها طى گذر زمان تغيير كرد تا اين كه به حرم باشكوه امروزى تبديل شد.
در سال (825 ـ 826 / 210) يك اعتراض و شورش بزرگ بر ضد ماليات هاى مقرر از طرف خلفا فراگير شد. اين شورش به خاطر مخالفت خليفه مأمون با كم كردن ماليات سالانه قم كه در مورد شهر رى با آن موافقت شده بود, برپا شد. اين شورش توسط يك اشعرى با نام يحيى بن عمران و با اين توجيه كه ماليات نبايد به يك حاكم نامشروع پرداخته شود, رهبرى مى شد. يحيى توسط نظاميان خليفه كشته شد و شهر به شدت تنبيه گرديد, و ماليات از 2 ميليون درهم به 7 ميليون درهم افزايش پيدا كرد. دو سال بعد دوباره هفتصد هزار درهم توسط حاكم اشعرى, على بن عيسى بر ماليات ها افزوده شد. ابن عيسى در نهايت به خاطر اين كه به شدت از طرف ساكنان قم مورد انتقاد بود, از كار بركنار شد. اما در سال 833 / 218وى دوباره به سمت والى شهر تعيين و به زور ماليات هاى مقروض را كه از طرف خليفه مقرر شده بود, جمع آورى كرد. وى قسمت هايى از شهر قم را ويران كرد و يكى از شورشيان را كه دربار خليفه به دنبالش مى گشت, دستگير و به آنها تحويل داد.
در بين سال هاى 40 ـ 839 تا 2 ـ 841 به خاطر شرايط آشفته, دو ماليات مختلف تعيين شده بود كه مجموع آنها 5 ميليون درهم بود.
نقل مكان يك راوى حديث از كوفه به قم كه احتمالاً در اواسط قرن نهم بوده است, نشان دهنده موقعيت رشد يافته قم به يك مركز آموزشى مى باشد. در همان دوران يك حمله نظامى ديگر در سال 867 به رهبرى مفلح ترك و به دنبال عدم اطاعت مردم در مورد پرداخت ماليات به شهر شد كه طى آن گروهى از ساكنان قم قتل عام شدند. مفلح به مدت دست كم پنج سال حاكم قم شد. در دوران حكومت وى شخصيت هاى برجسته علوى به قم مهاجرت كردند و ارتباط نزديك ميان نماينده امام يازدهم شيعه در قم و ديگر قميان گزارش شده است. احمد بن اسحاق كه نماينده علويان بود در يك زمان, هم مسئول حرم فاطمه معصومه[س] و هم مسئول حمايت از حقوق علويان بود.
سال 9 ـ 878 / 256 شاهد ساخته شدن اولين مسجد جمعه منظم شهر بود. البته اخبار ضد و نقيضى هم در مورد احتمال وجود يك مسجد جمعه قبل از آن وجود دارد. در سال 2 ـ 881 / 268 قم توسط رهبر نظامى ترك ادگوتگين اشغال شد. او سعى كرد تا ماليات هاى عقب افتاده هفت ساله را بگيرد كه اين كار وى باعث نابودى تقريباً تمام كسانى شد كه پرداخت اين ماليات ها را تضمين كرده بودند. تقريباً مصادف با همان زمان اولين مكتب سنت گراى شيعه پيروزى خود را در شهر جشن گرفت. در سال (893 / 280) در نهايت تمامى منحرفين شهر ـ افراد متهم به غلو ـ توسط شيخ قم احمد بن محمد بن عيسى كه يك اشعرى بود, از شهر بيرون رانده شدند. احتمالاً يك سال بعد صوفى معروف عالم اسلام, يعنى حلاج در قم ساكن و در همان جا دستگير شد.
از سال (6 ـ 895 / 282) به بعد تاريخ قم با خاندانى از رهبران نظامى ترك كه از نظاميان ارتش خليفه معتضد ـ كسى كه حكومت بيرون را پايه گذارى كرد ـ بودند, پيوند خورد. در همان سال بيرون يك آتشكده بزرگ و به احتمال زياد فعال را كه در سرزمين شهر رو به رشد و در مقابل حرم حضرت فاطمه[س] قرار داشت, نابود كرد.
در همين دوران بدون ثبات سياسى وزير معتضد, عبيداللّه بن سليمان از قم ديدن كرد و دو ماليات براى مردم تعيين شد.
ادامه در مورد يكى از ويژگى هاى ادارى قم است كه در همان زمان به آن خاتمه داده شد و آن مسئله انتخاب مستقل قضات توسط اعراب ساكن در قم مى باشد و تا زمان مكتفى (908 ـ 902 / 296 ـ 297) ادامه داشت. الحاق يك هيأت نمايندگى عرب ـ فارس به وزير, حميد بن عباس, نشان دهنده پايان دوران ترقى موقعيت اعراب در قم مى باشد.
پس از آن در مورد دوران حكومت عباس بن عمرو الغنوى (909 ـ 905) است كه در نوع خودش به دليل وجود شيعه غير دوازده امامى در قم و پايه گذارى سازمانى متشكل از قهبند به عنوان شكنندگان ماليات شهر, جالب توجه است.
در سال 909 / 297 حسين بن حمدان از جانب خليفه مقتدر به عنوان حاكم شهر منصوب و مجبور به همراهى سپاه خليفه در جنگ مقابل صفاريان در فارس شد. روى هم رفته وى به مدت دو سال تا قبل از اين كه به بغداد برگردد, قدرت را در دست داشت.
در سال هاى 14 ـ 913 تا 927 / 301 - 315 يك ماليات ديگر نيز به قبلى ها اضافه شد (هشتمين ماليات), كه اختراعى بود از جانب خليفه كه سبب شد تا حاكمى جديد براى برآورده كردن خواسته هاى حكومت در منطقه منصوب شود. اين حركت باعث ايجاد ناامنى شد و تعادل قدرت را در منطقه اى كه دو قدرت آن زمان (ديلميان ـ آل زيار ـ و سامانيان) بر سر آن نزاع داشتند, بر هم زد. از آن زمان به بعد قم در حيطه جنگجويان ديلمانى قرار گرفت و از كنترل مستقيم دستگاه خليفه خارج شد, هر چند كه چند بار بين سال هاى 928 ـ 843 دست به دست شد. ديلميان از طريق ماليات هاى بسيار سنگين به طور بى رحمانه اى شهر را استثمار كردند.
با استقرار محكم حكومت آل بويه از سال 2 ـ 951 / 340 به بعد شرايط سياسى كمتر از قبل دردسرساز بود, هر چند كه وضع اقتصادى هنوز در حال ركود بود.
حوادث مهمى از سال 989 / 379 طى مدتى كه شرايط سياسى آرام بود, گزارش نشده است, اما جزئياتى در مورد ساختار ادارى و تعداد كمى از كارگزاران ماليات هاى محلى, حكومت سياسى و مذهبى گزارش شده اند; از جمله اينكه قم به خاطر مكتب شيعه اى كه بر آن حاكم بود, در ميان شهرهاى ايران منزوى شده بود. در همان زمان حرم معصومه (س) بزرگ تر شد و تعداد علويانى كه در قم زندگى مى كردند قابل توجه گشت. در سال 984 / 374 قم و حومه هاى آن تحت تأثير يك شورش كردى قرار گرفت. در سال 9 ـ 988 قم در وضعيت متفاوتى به سر مى برد. بسيارى از خانه هاى شهر مانند پل ها و آسياب هاى آن خراب شده بودند. جاده ها و كشاورزى از يك وضعيت ناامن رنج مى بردند. اين مشكلات را بايد به شرايط اجتماعى سخت و ماليات هاى بيش از اندازه مربوط دانست.
موقعيت جغرافيايى قم در نقشه و همچنين موقعيت نژادى و مذهبى آن در آن زمان, موضوعى است كه در ادامه به آن پرداخته شده است. هر چند كه همه قسمت هاى شهر با هم رشد كرده بودند, اما شش روستاى اصلى, توسط زمين هايى كه از هم جدا شده بودند ,از هم تشخيص داده مى شدند. مركز شهر در روستاى ممجان كه به ديگر قسمت هاى شهر در طرف ديگر رودخانه توسط چهار پل متصل بود, قرار داشت. حدود هشت ميدان كه مقام و موقعيت آنها قابل تشخيص نيست و نيز سه مسجد در شهر وجود داشت. همچنين اطلاعاتى در مورد مدارس در دست نيست. حرم مى بايست هنوز به نسبت كوچك باشد, چرا كه دو گنبد براى آن ذكر شده است. بازار و حمام(هايى) هم مى بايست وجود داشته باشند و همين طور ساختمان هاى ادارى (زندان, ضرابخانه). پنج جاده بزرگ تر و هشت جاده كوچك تر نشان دهنده عبور و مرور بالايى است كه توسط حداقل سه و يا شايد حتى نه ورودى شهر حمايت مى شده اند. جمعيت در حدود پنجاه هزار ساكن فارس و اعرابى كه زبان نيمه فارسى را به عنوان زبان خود و بسيارى از آداب و رسوم اجتماعى فارس ها را قبول كرده بودند, تخمين زده شده است كه احتمالاً سهم فارس ها در جمعيت بسيار كمتر از اعراب بوده است. گروهى كرد هم در روستاهاى غربى زندگى مى كرده اند.
قسمت اعظمى از شهر به مدارس حديثى شيعيان دوازده امامى تعلق داشت و بسيارى از علماى مهم شيعه آن زمان از قم سر برافراشتند و يا در آن جا سكنى گزيدند (ابن بابويه, ابن قولويه, سعد بن عبداللّه القمى و…). در سال 89 ـ 988 / 378, در حدود 331 مرد از سادات در شهر قم زندگى مى كرده اند كه بعضى عنوان نقابت داشتند. همچنين از يك زن علوى مشهور در كنار فاطمه معصومه نام برده شده است.
اين علويان از نسل امامان دوم, سوم, پنجم, ششم, هفتم, هشتم, نهم و يازدهم بودند كه با حقوق هاى مستمر حمايت مى شدند.
جدا از مسير اصلى شيعيان, گروه هاى ديگرى از شيعيان هم بودند كه در شهر زندگى مى كردند و همچنين مى توان گفت كه سنيّانى هم در شهر بودند. پرداخت جزيه نشان مى دهد كه زرتشتيانى هم در شهر بوده اند; هر چند تعداد آنها را تا پايان قرن سوم هجرى به زحمت مى توان به چند هزار نفر تخمين زد. در قرن چهارم تعداد آنها بسيار محدودتر هم شد. بخش بزرگى از اينان, زرتشتيانى بودند كه زندگى خود را از طريق كشاورزى مى گذراندند. يهوديان نيز مى بايست در قم زندگى مى كرده اند, اما اطلاعات كمى از آنها در دست است.
اين كاملاً مشهود است كه اشعرى هاى قدرتمند سابق, در پايان قرن چهارم موقعيت و مقام رهبرى خود را از دست داده بودند. و اين مسئله از وضع جديد اجتماعى كه در آن فارس ها هم در مسائل مربوط به منطقه, مانند اعراب, نقش داشتند, قابل درك است.
از آن زمان تا پايه ريزى حكومت سلجوقيان اطلاعات كمى در دست است.
در سال 997 / 387 قم درگير يكسرى از نزاع هاى داخلى ميان آل بويه شد كه منجر به محاصره ناكام شهر گرديد. در سال 28 ـ 1027 / 418 قم در دست حكومت آل كاكويه افتاد و چند سال بعد جزئى از مناطق تحت سيطره غزنويان شد.
سلجوقيان به يكباره شهر قم را اشغال نكردند و شهر و جبال را به مدت ده سال به دست آل كاكويه گذاشتند. از سال 51 ـ 1050 / 442 به بعد شهر تحت فرماندهى سلجوقيان بود و در مورد سرنوشت آن تا سال 1094 / 487 و آن چه بر آن گذشت اطلاعاتى در دست نيست. بعد از آن به دليل بالا گرفتن بى ثباتى در امپراطورى سلجوقى, شهر قم محل درگيرى هاى شديد بين جناح هاى رقيب سلجوقى در جبال شد و چندين بار بين آنها دست به دست گرديد.
جالب است كه قم در طول دوره سلجوقيان از وضعيت اقتصادى نسبتاً خوبى بهره مند بوده است. با وجود اين كه سنيّان با سختگيرى زياد به شدت با شيعيان مخالفت مى كرده اند, اما آنها موفق به بكارگيرى يك نوع سياست عملى شدند و همان طورى كه منابع هم گزارش كرده اند در پى آن, رابطه خوبى بين وزير معروف, نظام الملك و سلاطين سلجوقى از يك طرف و اعضاى طبقه علما و خانواده هاى اصيل محلى ديگر برقرار شده بود. طبق گزارشات تاريخى, سلاطين سلجوقى از حرم حضرت معصومه ديدن كرده اند و در كل هيچ مجازات كيفرى مذهبى اى بر ضد اهالى قم گزارش نشده است.
در دوران حكومت سلجوقى تعداد قابل توجهى بناى مذهبى در قم ساخته شد. حداقل ده مدرسه با نام هاى مشخص شناخته شده است. دو مسجد جمعه در دوره سلجوقى وجود داشته است: مسجد قديمى بازسازى شد و يك مسجد جديد در سال 34 ـ 1133 / 57 به دستور سلطان طغرل دوم در خارج از محدوده شهر بنا شد. به نظر مى رسد كه قم در دوران سلجوقى گسترش يافته باشد, اما دلايل دقيق موفقيت آن مشخص نيست. خانواده اى از علويان حسينى در آن دوره قدرت و نفوذ زيادى داشتند و تعدادى از نقباى علويان در جمع آنان بودند.
خانواده شيعى مهم ديگر خانواده دعويدار بودند كه اعضاى آن در شهر قاضى بودند كه اين خود نشان دهنده تغيير قم از وضعيت شهرى است كه پيش از آن توسط سنيان اداره مى شد, به يك شهر كاملاً شيعى است. حكومت هاى بعدى يعنى ايلدگزها و خوارزمشاهيان كه براى مدت تقريباً سى سال برپا بودند, سيستم هاى مختلف حكومتى را در فاصله كم جانشين يكديگر كردند. جدا از كشته شدن نقيب سادات توسط خوارزمشاه در سال 1196 / 592 كارهايى كه روى كاشى هاى حرم شده, در همين سال ها قابل توجه است (احتمالاً در سال 1208 ـ 1217 / 605 - 614) كه اين نشان دهنده كاميابى اقتصادى معين در آن دوران ـ درست در زمانى كه مناسبات سياسى بى ثبات بود ـ مى باشد.
حمله مغولان در سال 1224 / 621 به نابودى كامل شهر قم منجر شد و تا بيست سال بعد از آن شهر به همان صورت مخروبه باقى ماند. طبق منابع, در آن زمان ماليات هاى زيادى نيز بر شهر وضع شد. گزارش هايى مبنى بر ساخت و بازسازى مقبره هاى اولياى شيعى در بيست سال دوم بعد از حمله مغول در منابع وجود دارد كه احتمالاً توسط ساكنان متمكن شهر انجام شده باشد. در سال 1284 وزير معروف ايلخانيان, شمس الدين جوينى به حرم حضرت معصومه پناه برد و اين آخرين گزارش تاريخى از اين شهر است كه در اين اثر از آن سخن رفته است.
منابع زيادى گزارش داده اند كه قم در طول حكومت ايلخانان به صورت يك شهر مخروبه باقى ماند, اما نگاهى دقيق تر آشكار مى كند كه شهر قم مى بايست دوران نسبتاً بهترى را نسبت به قبل تجربه كرده باشد. علاوه بر بازسازى احتمالى ديوارهاى شهر, چهار مقبره اولياى شيعى شهر در بين سال هاى 1301 / 701 تا 1365 / 767 ساخته شدند. همچنين يك سد نيز در دوران ايلخانان ساخته شد و همان طورى كه نام قاضى نشان مى دهد, اداره محلى مى بايست دوباره شروع به فعاليت كرده باشد. خانواده اصلى و قدرتمند شهر در آن زمان خاندان فتحان بود. چهار. جغرافياى اقتصادى قم
قسمت اعظمى از اين بخش, به طور كامل بر اساس اطلاعاتى است كه در كتاب تاريخ قم آمده است. در نخستين مبحث, از اطلاعات منابع جغرافيايى كه دوره قبل از تأليف كتاب تاريخ قم را پوشش مى دهد, استفاده شده است.
نسلى از منابع كلاسيك جغرافيايى مشهور اصولاً در گزارشات خود به چند جنبه خاص مى پرداختند: 1. وضع آب رضايت بخش بود و از روش هاى آبيارى هم استفاده مى شد. 2. خاك كيفيت خوبى داشت و مقدار زيادى محصولات هم از آنها استحصال مى گرديد. 3 . هنرمندان صنايع دستى در قم اشيايى مثل صندلى و چيزهاى ديگرى را توليد مى كردند. 4. تربيت شتر و گوسفند احتمالاً در قم وجود داشته است. 5.ماليات در مبالغ مختلفى از چهار و نيم ميليون درهم در سال 890 تا 1 ميليون درهم در سال 990 متغير بود. (عمدتاً به اين شكل نوشته شده است).
توضيحى براى اين كه چرا منابع تاريخى تا اين قدر با هم متفاوتند, وجود ندارد و دلايل اين تفاوت ها به صورت حدس و گمان باقى مى ماند.
در مقابل, كتاب تاريخ قم به طور كامل جزئيات وضع كشاورزى و ماليات ها را شرح مى دهد. يكى از جنبه هاى مهم و حياتى تاريخ قم آبيارى در آن شهر است. كانال هاى آبيارى مى بايست قبل از دوران ظهور اسلام هم وجود داشته باشند; اما به نظر مى رسد كه سيستم آبيارى بعد از سقوط امپراطورى ساسانيان تغيير كرده است. مهاجران اشعرى قنات ها را ترميم كردند و روى هم رفته بيست قنات جديد نيز احداث كردند. اين فرايند از اولين نسل اشعرى ها آغاز و تا نسل پنجم آنان ادامه يافت. كار دشوار و فنى ساخت قنوات احتمالاً توسط فارس هايى كه از نسل خانواده هاى سازنده قنوات بوده اند, انجام شده است. اين قنوات از حلقه هاى رسى ساخته شده بود.
محل دقيق منبع تأمين كننده آب آنها قابل تشخيص نيست, اما هر چه بود آب مورد نياز شهر را افزايش مى دادند. به نظر مى رسد كه در ابتدا از آنها براى آبيارى كشاورزى استفاده مى شده است. امتياز آب در دست سازندگان اشعرى بود. دو ليستى كه در سازمان آب وجود داشت, به طور دقيق سهم هاى آب را مشخص مى كرد. تنها يك پنجم از آب قابل دسترس براى همگان بوده است, در حالى كه اكثر مالكان اشعرى مى توانسته اند سهم خود را با سود بالا بفروشند و بنابر اين به ثروتمندترين طبقه مردم قم تبديل شده بودند. اين سيستم تا سال 9 ـ 958 ادامه پيدا كرد. تغييرات در امتياز آب احتمالاً در زمان حاكم بويهى, مؤيد الدوله انجام شد كه بيشتر حالت مصادره (از يك گروه براى گروه هاى ديگر) داشت. اين مسئله باعث نوعى كاستى در كل سيستم آبيارى شد. با وجود تلاش هايى كه براى لايروبى قنوات در سال 2 ـ 981 انجام شد, ولى تنها در سه قنات از 21 قنات اصلى آب جريان داشت كه البته براى آب آشاميدنى مردم كافى بود, اما اين مقدار نمى توانست براى اهداف كشاورزى كافى باشد.
مبحث بعدى درباره كشاورزى است. كتاب تاريخ قم صريحاً به اين موضوع نپرداخته است, امابه طور غير مستقيم و در ارتباط با توضيحاتى كه در مورد وضع ماليات ها داده, به آنها اشاره اى دارد. تاريخ قم وضع بدى را براى كشاورزى پيش از ورود اشعريان تشريح كرده است; هر چند كه به نظر درست نمى آيد, مشكلات كشاورزى در اين دوره احتمالاً ناشى از افول قنوات ,پس از برافتادن امپراطورى ساسانى بوده است. بهبود وضع آبيارى منجر به بهبود شرايط كشت شد و قراردادهاى مالياتى, سى نوع گياه و محصول را براى اهداف مختلف كشاورزى ذكر كرده اند كه به نظر مى رسد در همه نقاط كشت مى شده اند. چنين به دست مى آيد كه وضعيت كشاورزى در قم مشابه ساير نقاط ايران بوده است.
در مورد پرورش حيوانات, آسياب ها, معادن و استخراج نمك, توضيحات كمى در تاريخ قم آمده است. هر چند در مواردى به طور غير مستقيم از اسب, شتر, گوسفند, گاو, ميمون و بز به عنوان حيوانات خانگى نام برده است. شمار حيرت انگيز آسياب هايى كه در سال 9 ـ 988 / 378 در قم وجود داشته اند, 51 عدد است, كه همه آنها با آب كار مى كرده اند و در كنار قنوات قرار داشته اند. البته يازده عدد از آنها فعال نبوده اند. افسانه هايى نيز در مورد رسوبات معدنى و معادن نقره, آهن, طلا و سرب گفته شده است; در حالى كه احتمالاً كردها نمك را از درياچه اى در حومه قم استخراج مى كرده اند.
همچنين مطلبى در مورد هنرمندان صنايع دستى گفته نشده است; اما از اشاراتى كه در منابع ديگر به ساختن صندلى, افسار و پارچه شده است, مى توان نتيجه گرفت كه اين ها وجود داشته اند.
ماليات و خراج يكى از جنبه هاى مهم تاريخ قم است. همان طورى كه در تاريخ قم هم به طور كامل به آن پرداخته شده است, همه ساكنان شهر مشمول پرداخت ماليات ها مى شده اند. دو مرحله متفاوت در شيوه ماليات ها قابل تشخيص است: در مرحله اول ماليات ها توسط مأموران مالياتى عباسيان و در دومين مرحله توسط جنگجويان ديلمى جمع آورى مى شده است كه به نظر مى رسد بدتر از عباسيان بوده اند; چرا كه حاكمان آنها مستبدتر بوده اند. اين جريان باعث فقير شدن گروه زيادى از ساكنان شد.
نگاهى دقيق به ماليات ها, تفاوت آشكارى را بين ماليات ها نمايان مى كند. جدا از ماليات هاى عادى و ادارى مانند خراج, زكات و جزيه, 24 نوع ماليات ديگر نيز ذكر شده اند كه پايه شرعى هم نداشته اند و فقط در راستاى گرفتن پول بيشتر از ماليات دهندگان بوده است.
در بحثى كه در مورد سطح ماليات ها شده است, مهم ترين معضلى كه با آن مواجه مى شويم اين است كه بيشتر اين ماليات ها با نام خراج از مردم گرفته مى شدند كه مهم ترين و سنگين ترين ماليات بوده است. همچنين در بحث تعيين ماليات ها در منابع, تفاوتى بين سطح ماليات هاى واقعى كه گرفته مى شد با مبالغى كه قرار بود گرفته شود گذاشته نشده است. هر چند كه تغيير مقدار 18 شاخص مالياتى شناخته شده در يك دوره زمانى صد و شصت ساله رخ داده, اما مقايسات فقط مى تواند در مورد بيست و چهار سال از آن انجام شود; چرا كه اطلاعات سال هاى ديگر كامل نيست.
تفاوت فاحش بين شاخص هاى مالياتى, شگفت آور است: آنها از 8 ميليون تا 2 ميليون بوده اند, اما با اطمينان نمى توان گفت كه شاخص هايى كه در منابع (نه در تاريخ قم, بلكه در ديگر جغرافى شناسى هاى اسلامى) گزارش شده اند, صحيح باشند. در بيشتر موارد هدف از نقل شاخص ها تنها بهانه اى براى دليل جمع آورى آنها بوده است, نه براى صحبت از خود ماليات ِجمع آورى شده. در دوره بيست و چهار ساله بين سال هاى 865 تا 919(251 ـ 307) شاخص ها با دقت گزارش شده اند و تفاوت هاى فاحش را نشان مى دهند; هر چند كه در اين سال ها نيز مقدار عادى و معمول ماليات 3 ميليون درهم بوده است. تقريباً هميشه مقدار دقيق ماليات ها با آنچه از طرف حكومت تعيين مى شد, فرق داشته است, اما دلايل اين امر هم گفته نشده است. فساد, ماليات هاى زياد و ماليات هايى كه حذف مى شدند يا از قلم مى افتادند, از جمله دلايل احتمالى اين مسئله مى باشند.
مهم ترين مالياتى كه در قم جمع مى شد,خراج بود. ريشه اين ماليات به دوران پيش از اسلام باز مى گردد و به معناى ماليات زمين ها بوده است, اما جايگاه واقعى و دقيق آن در سيستم مالياتى اسلامى, در ميان علما محل بحث بوده و در مكاتب مختلف فقهى, متفاوت است. استفاده از خراج معمولاً به نيازهاى محلى بستگى داشته است. گزارش هايى كه در تاريخ قم آمده است, وجود خراج را دست كم از دوره پيش از ساسانيان (قبل از برپايى حكومت اسلامى) نشان مى دهد. تا قبل از انقلاب عباسيان احتملاً خراج توسط اصفهان جمع آورى مى شده است. بعد از تغيير كامل سيستم مالياتى و نابودى آن كه تا 51 سال هم ادامه داشت, يك اداره مالياتى در قم همزمان با استقلال ادارى و حكومتى منطقه از اصفهان, پايه گذارى شد.
در مورد اين اداره مالياتى جديد و متفاوت در تاريخ قم توضيحاتى آورده شده است. نام بيست و چهار عامل مالياتى به علاوه دو جهبذ در سال هاى بين 804 تا 988 ليست شده است. تا سال 922 رئيس اداره مالى يك عامل بود, اما بعد از آن سيستم عوض شد و جمع آورى ماليات ها توسط جهبذ انجام مى شد. سيزده نفر از عمالى كه تا سال 922 / 310 تعيين شدند (و در دو مورد افراد بركنار شده) را مى شناسيم. در بيشتر موارد عمال توسط شخصيت هاى مهم دولت عباسيان (كه شامل خود خليفه هم مى شد) سر كار مى آمدند و اين نشان دهنده تأثير زياد بغداد بر مسائل مالى شهرى مثل قم بود; شهرى كه كنترل و گرداندن آن بسيار مشكل بود.
سيستم جهبذ هم از طرف بغداد و توسط خليفه مقتدر باللّه و در پى درخواست كتبى مردم خود قم براى تخفيف در ماليات ها و جمع آورى آن, گذاشته شد. جهبذ در كل وظيفه ميانجيگرى را بعد از اين كه تلاش براى جمع آورى ماليات را توسط خود ماليات دهندگان شكست خورد, بر عهده گرفت. اين مسئله يعنى آمدن جهبذ در بعضى موارد به نابودى تضمين كنندگان پيشين ماليات ها كه وظيفه جمع آورى ماليات هاى زياد را بر عهده داشتند, منجر شد. اين شيوه توسط وزير عبيداللّه بن سلمان در سال 8 ـ 897 برچيده شد, اما بعدها جهبذى كه به مدت يك سال داراى قدرت بود مجبور بود صحت جمع آورى ماليات ها را تضمين كند كه حداقل براى خود جهبذ درآمد خوبى داشت. مشخص نيست كه چه كسى براى داشتن چنين مقام و شغل دشوارى مشتاق بوده است و چرا اشخاص اين وظيفه را متقبل مى شده اند. همچنين در مورد ارتباط بين عامل مالياتى (اداره اى كه هنوز وجود داشت) و جهبذ اطلاعاتى در دست نيست. بعدها از زمانى كه ديگر خلفا بر قم كنترلى نداشتند, عمال توسط آل بويه انتخاب مى شدند. در مورد آنها و ديگر وظايف اداره مالياتى اطلاعاتى وجود ندارد.
در اداره مالياتى, كاتبانى بودند كه كنترل زيادى روى امر ماليات داشتند. همچنين كارگران فنى با عنوان مسّاح بودند كه كارشان تعيين مساحت زمين براى تعيين ماليات مى بود.
خراج از مبالغ جداگانه فراوانى تشكيل شده بود كه بر اساس سنجش زمين توسط مساحى كه كارش اندازه گيرى زمين بوده و در اختيار عامل بود, تعيين مى شد. اين سنجش مهم ترين قسمت براى تعيين ماليات بود. زمين بر طبق معيارهاى محلى و گياهان و محصولات كشاورزى موجود در آن و قيمت آنها سنجيده مى شد.
زمين ها بر اساس شيوه هاى مختلفى دسته بندى مى شدند (املاك دولتى, املاك خصوصى, زمين هاى فارس ها و اعراب). دو دسته از زمين ها ماليات نداشتند: زمين هاى وقف و ايغار. سپس نتايج مساحى و سنجش ها ثبت مى شد و ماليات آنها تعيين مى گشت. در بين سال هاى 804 تا 930 يازده مساح در قم وجود داشتند كه دو تن از آنها در بين مردم شهر شهرت زيادى يافتند.
(وضيعه) به آئين نامه ماليات ها اطلاق مى شد, اما معنى دقيق آن مشخص نيست. از لحاظ فنى احتمالاً به معنى تعيين تمامى محصولات معيار توسط عامل در جدولى از مبالغ مالياتى بود. اين جداول اساس تعيين ماليات هاى ساليانه به شمار مى رفت. در مورد هفت وضيعه اطلاعاتى موجود است, اما تاريخ قم نه تاريخ و نه اطلاعاتى درباره افرادى كه در آن مشغول به فعاليت بودند, نداده است و فقط گزارش هايى در مورد تعيين مبالغ محصولات معيار آورده است. سه چيز قابل توجه است: 1. فقط سه وضيعه كامل به نظر مى رسند. 2. در طول زمان مى توان افت شاخص هايى را كه با خراج شناخته شده, همزمان هستند, مشاهده كرد. 3. ماليات زرتشتى ها با بقيه ماليات ها متفاوت بود كه نشان مى دهد بسيارى از دهقانان هنوز زرتشتى بودند (تعداد زيادى از آنها دو برابر ماليات ها پرداخت مى كردند).
دو ماليات ديگر صدقه و جزيه بودند كه هر دو نسبت به خراج از اهميت كمترى برخوردار بودند. صدقه (يا زكات) فقط از گله داران صحرانشينى گرفته مى شد كه در بقيه موارد ماليات بسيار كمترى مى دادند. اين ماليات فقط براى گاوها, شترها و گوسفندان به كار مى رفت و كتاب تاريخ قم در مورد قوانين دقيق جمع آورى آن كه در ارتباط با قوانين شرعى اسلام است, سخن مى گويد. در سال 893 / 280صدقه پنج درصد از كل ماليات ها را تشكيل مى داده است. اخبار مربوط به جزيه حتى كمتر هم هستند و شاخص هاى دقيق ماليات هايى كه توسط زرتشتى ها پرداخت مى شده است, فقط براى سال هاى 895 ـ 900 آورده شده است.
با اين كه كتاب تاريخ قم سؤال هاى فراوانى را پاسخ نداده است, اما به نظر مى رسد كه تعداد زرتشتى هايى كه در قم و مناطق اطراف آن بوده اند, مى بايست به چندين هزار نفر برسد كه البته بعدها تعداد آنها به شدت كاهش يافت. مالياتى كه براى آنها تعيين شده بود, با بقيه مناطق ايران فرق مى كرد. آنها ساليانه 12 درهم مى پرداختند, نه مانند شهرهاى ديگر 24 درهم.
تعداد بيشترى از انواع ماليات, در كنار سه ماليات مهم ديگرى كه ذكر شد به عنوان ماليات هاى رسمى در تاريخ قم ذكر شده اند كه البته پايه شرعى نداشتند. اين 24 ماليات اضافى در راستاى اهداف خاصى گرفته مى شدند. تعدادى از آنها به هدف پر كردن خزائن دستگاه عباسى جاه طلب و بعدها براى ماشين آلات و ابزار جنگى ديلميان و بويه گرفته مى شدند. بعضى به خاطر ماليات هاى عقب افتاده قديمى, و تعدادى براى جبران هزينه هاى ادارى و يا رشوه دادن به ماليات گيرندگان پرداخت مى شدند. مالياتى براى جبران كاهش ارزش پول رايج و تعداد ديگرى را هم نمى توان گفت براى چه گرفته مى شدند.
روى هم رفته اين بخش فساد اداره ماليات و هويت مستبدانه ماليات هايى را به تصوير مى كشد كه به دلخواه تعيين مى شدند.
تقويم هاى مالياتى در زمانى كه كتاب تاريخ قم گزارش مى دهد, چندين بار عوض شدند. قم بر خلاف ديگر شهرهاى ايران هميشه از تقويم شمسى و حتى نوع ديگرى از تقويم محلى خود به نام تقويم يزدگرى كه مبدأ آن مرگ يزدگرد بوده, استفاده مى كرده است. خراج ابتدا در 12 و سپس در 10 قسمت گرفته مى شده كه با اولين ماه سال شمسى فارس ها شروع مى شده است. اما در زمان حكومت ديلميان به يك سيستم جمع آورى 9 قسمتى تغيير پيدا كرد. در سال 935 / 323 دوباره به 10 قسمتى و در سال 4 ـ 983 / 373 بر اساس خواسته خود مردم به حالت 12 قسمتى خود بازگشت. احتمالاً ماليات هاى ديگر هم به صورت ماهانه دريافت مى شده اند.
به دليل اهميت ماليات ها, اسامى مناطق مالياتى به همراه مالياتى كه پرداخت مى كرده اند در كتاب تاريخ قم آمده اند. در حدود 21 رستاق و 900 دهكده ذكر شده اند كه البته اين آمار ممكن است, دقيق نباشد. ماليات هاى سال هاى 897 / 284 و 15 ـ 914 / 302 به طور دقيق آورده شده است كه اطلاعات ارزشمندى درباره ذخاير و استعدادهاى مالى آنها به دست مى دهد.
كتاب تاريخ قم به عنوان مهم ترين منبع, همچنين گزارش هاى جالبى در مورد مشكلات حكومتى و جنبه هاى روانشناسانه جمع آورى ماليات در بر دارد. پيشرفت دقيق جمع آورى ماليات قابل بازسازى نيست و بسيارى از ماليات هاى اضافه و قابل توجه, دانش ما در مورد فرايند تكنيكى و تخصص جمع آورى ماليات را مغشوش مى كند. تاريخ قم همچنين اطلاعات جالبى در مورد افرادى كه از دادن ماليات به جمع كنندگان آن سر باز مى زده اند به دست مى دهد كه البته تعداد آنها محدود است.
اطلاعات جغرافيايى موجود از دوران هايى را كه كتاب تاريخ قم پوشش نداده, بسيار اندك است. از سال 9 ـ 988 / 378 تا 1350 / 751 تنها يك منبع (الادريسى) وجود دارد كه وقايع مهم قم را شرح داده است, هر چند كه مشكوك به نظر مى رسد كه مؤلف آن, منابع موثق و معتبرى را در اختيار داشته است. او بيشتر بر آبيارى و باغ ها و تاجرانى كه در شهركى زيبا و ثروتمند با ديوارهاى كاهگلى زندگى مى كرده اند, تأكيد مى كند.
از دوران ايلخانان جزئيات مهم ترى در منابع ذكر شده است. در حدود سال 1260 / 659 اولين مورد اخذ ماليات بعد از حمله مغول شناخته شده است. وضعيت كشاورزى به همراه كشت محصولات مختلف و ذخيره آب مناسب مجموعاً قابل قبول ارزيابى شده است. در مورد سيستم آبيارى شهر در اين زمان اطلاعاتى در دست نيست, اما مشخص است كه در حوالى شهر سدى در همين دوران ساخته شده است. بار ديگر داستان ها نشان از وجود منابع معدنى دارد.
ماليات ها در زمان قبل از مغول ها مشخص است. قم حدود چهل هزار دينار مى پرداخته است; اما مسئله قابل توجه اين است كه تعدادى مناطق روستايى اطراف قم به اندازه ساكنان قم و يا حتى بيشتر از آنها ماليات مى پرداخته اند. ساختار اين مناطق هم عوض شده بود.
در اين دوره فعاليت هاى ساختمانى گزارش شده اند و ساختمان ها نوعاً از رس و آجرهاى سنگ بوده اند. همه اين اطلاعات نشان دهنده اين است كه احتمالاً قم در عصر ايلخانان يك شهر مخروبه و كم جمعيتى نبوده است.
 

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 100  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست