بنا بر اين ما همه ماليّتها را اعتبارى مىدانيم، نهايت در برخى چيزها اعتبار ماليّت ، اصلى است و در برخى ديگر تبعى.
اعتبار ماليّت براى نقدين در گذشته اصلى بوده است و براى ديگر اشياء تبعى. و معنايش اين نيست كه ماليّت يك امر ثابتى باشد چون اصولاً امور اعتباريه چه منشأ انتراع داشته باشد يا نه، در نوسان است و نمىتواند ثابت باشد؛ ماليّت مال امرى اعتبارى است و به اعتبار عقلا در هر دوره و زمانى بستگى دارد. فرض كنيد يك كيلو برنج از بيستسال پيش تاكنون ماليّتى را كه عقلا برايش اعتبار كردهاند در نوسان بوده است. بيستسال پيش يك كيلو برنج چهار تومان بوده است امروز چهار صدتومان است. اين تفاوت ماليّت را عرف و عقلا بر اساس قدرت كاربرد برنج به آن دادهاند. بيست سال پيش مزد روزانه يك كارگر بيست تومان بود كه با اين بيست تومان مىتوانست پنج كيلو برنج بخرد. امروز كه حقوق كارگر دو هزار تومان شده است باز مىتواند با آن، همان پنج كيلو برنج را بخرد. موازنه و مقايسه محفوظ مانده است. بنا بر اين چهارصد تومان امروز مساوى همان اعتبار ماليتى است كه بيستسال پيش به برنج داده بودند. ولى اگر ثابت نمانده باشد اعتبار جديد بايد ملاحظه شود.
فرض كنيم، اگر مهريه زنى را در بيستسال پيش صد كيلو برنج قرار داده باشيم، امروز هم، همان صدكيلو ماليّت خودش را دارد يعنى آن روز چهارصد تومان ماليّت داشته امروز چهل هزار تومان. نمىتوان گفت چون بيست سال پيش صد كيلو برنج بود، اكنون بايد بيشتر باشد چون ماليّت اعتباريش كه همان كاربردش در زندگى انسانهاست تفاوتى نكرده است. الان هم همان توانايى بيست سال پيش را دارد.
همين طور اگر مهريه را بيست مثقال طلا قرار مىداديم.
اما اگر مهريه پولى بود كه اعتبار محض بود و صرف نظر از اعتبار، هيچ ماليّت و كاربردى نداشت، مانند اسكناس، در اين جا اگر مهريه زنى بيستسال پيش بيست هزار تومان بوده است امروز نمىتوانيم بگوييم مهريه همان بيست هزار تومان