ديگر و استحباب رباط تعارضى پيش نمىآيد، حتى اگر عدم مشروعيت هم از روايت استفاده شود، مخصوص به زمان حضور و قصور يد امام است و اطلاقى ندارد تا شامل عصر غيبت هم بشود و تسرّى آن به عصر غيبت تنها زمان حاكميت دولت جائر را شامل مىشود و شامل زمان حاكميت فقيه عادل نمىشود. (57)
اما به نظر مىرسد اگر سؤال از رباط بود، واژه «قتال» به آن عطف مىشد ـ چنان كه در روايات ديگر به چشم مىخورد ـ نه واژه «جهاد»، پس پرسش از جهاد و رباط است. از اين رو، استدلال به روايت از جنبه ديگرى اشكال دارد؛ يعنى روايت بيگانه از بحث جهاد ابتدايى نيست، اما مطلق دانستن آن مشكل است؛ چنان كه در نقد احتمال دوم گذشت.
حديث سوم
محمد بن يعقوب عن على بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبى عمير عن الحكم بن مسكين عن عبدالملك بن عمرو، قال: قال لي أبو عبداللّه (ع): يا عبد الملك مالي لا اراك تخرج إلى هذه المواضيع التى يخرج إليها أهل بلادك؟ قال: قلت: و أين؟ قال: جده و عبادان و المصيصة و قزوين فقلت: انتظاراً لأمركم و الاقتداء بكم، فقال: اى و اللّه لو كان خيراً ما سبقونا إليه. قال: قلت له: فإن الزيدية يقولون ليس بيننا و بين جعفر خلاف إلاّ أنه لايرى الجهاد، فقال: «أنا لا أراه؟! بلى و اللّه انى لأراه و لكنّي أكره أن أدع علمي إلى جهلهم» (58).
حكم بن مسكين و عبدالملك بن عمرو از اصحاب امام صادق (ع) هستند و گويا داراى «اصل و كتاب» بودهاند هر چند توثيق صريحى درباره آنان وارد نشده، اما شخصيتهايى چون: ابن ابى عمير، جميل بن دراج، عبداللّه بن مسكان و ابان بن عثمان از آنان حديث نقل كردهاند كه براى وثاقت ايشان كافى است؛ از اين رو،
(57) فصلنامه فقه اهل البيت، مقاله حكم جهاد ابتدايى، عباس كعبى، ش32. (58) وسائل الشيعه، ج15، ص46، باب 12، ح2.