از آنجا كه تعدّى، تصرف بدون حق است هميشه حرام است. (10) ولى اتلاف گاهى جايز، بلكه واجب است؛ مانند اتلاف شراب. (11)
4. غصب: به معناى تسلّط بر مال ديگرى و گرفتن آن بدون حق ـ خواه اصل مال يا منافع آن را تلف كند يا نكند ـ (12) است. از اين روغصب، حرام است، به خلاف اتلاف كه گاهى جايز، بلكه واجب مىباشد.
5. اضرار: به معناى ضرر رساندن است و اعم از اتلاف مىباشد چون ممكن است گاهى اضرار همراه با اتلاف و گاهى بدون آن باشد؛ مانند كارى كه موجب نقص در مالى شود يا جلوى حق كسى را بگيرد و او را در فشار و سختى قرار داده و مانع از رسيدن به حقش شود كه اينها اضرار است، چنانچه در ماجراى سمرة بن جندب نسبت به مرد انصارى اتفاق افتاد. (13)
6. افساد: افساد ضدّ اصلاح و به معناى خارج كردن چيزى از صلاحيّت و شايستگى مطلوب آن است. (14)
اتلاف اعم از افساد است؛ چون گاهى اتلاف بدون افساد است، چنانكه افساد نيز از اين جهت كه هم در مورد اموال و جان انسان و هم نسبت به اعمال و معاملات جارى است، اعم از اتلاف است. از اين رو گفته مىشود: «أفسد صومه» يا «أفسد العقد» امّا «أتلف صومه» يا «أتلف العقد» استعمال نمىشود. پس نسبت بين افساد و اتلاف، عام و خاص من وجه است.
(10) زبدة البيان، ص854 ـ 856. (11) تذكرة الفقهاء، ج2، ص379( چاپ سنگى)، جواهر الكلام، ج21، ص150 و ج22 ،ص 26 ـ 27. (12) مراجعه شود به: شرايع الاسلام، ج3، ص235. (13) وسائل الشيعه، ج25، ص428، باب 12 از ابواب احياء الموات، ح3. (14) الصحاح ، ج1، ص384 و معجم الفروق اللغويه، ص405.