گريبان چاك كردند و بر گونهها نواختند و بر مانند او بايد بر گونهها نواخته شود و گريبانها چاك گردد.»
درباره اين روايت توضيحات كافى را در مقاله قبلى ارائه كرده ايم كه به اختصار در اين جا نيز اضافه مىكنيم كه با اندك تأملى غلط بودن استفاده جواز لطم از اين روايت روشن مىشود. همان طور كه در روايات تحريم گذشت، امام صادق(ع) از لطم و خدش حتى در وفات خودشان نهىكرده بودند. اين مطلب بدان معناست كه نهىهاى صورت گرفته اختصاصى به مردم عادى ندارد و شامل ائمه نيز مىشود. همان طور كه حرمت غناء حتى شامل قرآن و روضه مىشود، عدم جواز لطم نيز شامل ائمه و غير ايشان مىشود. امام (ع) در مقام بيان حكم بودند، اگر تخصيصى در كار بود، جا داشت كه آن را به وضوح بيان كنند، مثلاً بفرمايند كه همه اين نهىها مخصوص مردم عادى است و درباره اولياى خدا اشكالى ندارد.
بنابراين روايات قبلى نشانگر آن است كه اين اعمال حتى در مورد خود ايشان نيز جايز نبوده است. اساساً اگر لطم براى اهل بيت(ع) جايز بود، نيازى به يادآورى عملكرد فاطميات و توجيه آن به عنوان حادثه اى استثنايى نبود. استثنا كردن فاطميات و رفع قبح و معصيت از نحوه عزادارى آنان در واقعه عاشورا خود نشانگر آن است كه لطم حتى در عزاى خود ايشان نيز جايز نيست و عمل فاطميات در روز عاشورا جهت خاصى داشته است.
اساساً ذكر فاطميات در اين حديث و توجيه عمل آنان بدان معناست كه مشابه اين حركت بعد از كربلا تكرار نشده است، در غير اين صورت نيز نيازى به توجيه عمل ايشان نبود.
وقتى امام(ع) حكم شرعى لطم را بيان مىكند، مخاطب سخن متوجه اين اشكال مىشود كه اگر لطم حرام است چرا فاطميات در كربلا انجام دادند؟ امام(ع) دفع دخل مىكند و مىفرمايد: در آن واقعه، عمل آن ها مجاز بوده است. اين عمل تنها در كربلا رخ داد و بعد از آن تكرار نشد و إلاّ لزومى نداشت كه نسبت به آن اين همه تأكيد شود. در هر حال اين روايت با در نظر گرفتن روايات ديگر و بالاتر از همه با توجه به سيره معصومين(ع) صرفاً در صدد بيان وجه عمل صورت گرفته در روز عاشورا از سوى فاطميات است و هيچ دلالتى بر جواز آن در همه عصرها وجود ندارد.