توجه زياده از حد به الفاظ و عدم توجه كافى به مقصود نگارنده باعث اين توهم شده است. بنابراين ما نيز در اين بخش با آقايان مذكور موافق هستيم و از اوّل نيز منكر استحباب نوحه سرايى نبوده ايم.
دسته اوّل: روايات استحباب جزع و فزع براى اهل بيت(ع)
معيار تشخيص حدود جزع
همان طور كه دوستان اشاره كردهاند، جزع در لغت به معناى بريدن و بى تابى كردن است كه ظاهراً معناى بى تابى كردن از همان معناى بريدن گرفته شده است. يا از اين جهت كه شخص جزع كننده نزديك است كه روح از بدنش خارج شده و حياتش منقطع گردد، يا به جهت اين است كه او صبرش بريده مىشود و طاقت خود را از دست مىدهد و اظهار بىصبرى مىكند. (2)
بنابراين از نظر لغوى هر عملى را كه نشانه بى صبرى و التهاب در مصيبت باشد، جزع مىنامند. در زبان فارسى بهترين معادل براى جزع، بىتابى كردن است. با اين حساب روشن مىشود كه جزع از نظر لغوى و عرفى شامل هر عملى كه نشانه بى تابى باشد، مىشود و اعمالى مانند قمه زنى، لطم به سر و صورت، زنجير زدن با تيغ، سينه زدن به گونه اى كه منجر به خونريزى و يا كبود شدن شود، كوبيدن سر به ديوار، پاره كردن پيراهن و... مىشود.
در صورتى كه معناى لغوى جزع روشن شده باشد، دليل فتواى برخى از فقهاء به استحباب و جواز همه اين اعمال به عنوان مصاديق جزع روشن است. در روايات متواترى به استحباب جزع براى اهل بيت(ع) تأكيد فراوانى شده است، بنابراين اگر امام(ع) مىفرمايد: «جزع كردن براى ما مستحب است»، مىتوان استفاده كرد كه همه اين اعمال مستحب است» ؛ زيرا امام(ع) جزع را به طور مطلق بيان كرده و آن را توضيح نداده و يا در مورد خاصى منحصر نكرده است. بنابراين طبق مقدمات حكمت، اگر قيدى لازم بود يا مورد خاصى از جزع مدّ
(2) كتاب العين، ج 1، ص216؛ لسان العرب، ج 8، ص 47 ؛ مجمعالبحرين، ج4، ص 311.