فقيهان و سهولت كار، به جاى كلمه غير مسلمان از كلمه كافر استفاده مىكنيم. بنابراين در راستاى تعيين محدوده بحث و تبيين بعضى از اصطلاحات فقيهان در مورد غير مسلمانان، مناسب است ـ اجمالاً ـ به تعريف كافر و اقسام آن اشاره كنيم:
كافر در لغت از ريشه «كُفر» (1)به معناى جحد و انكار يك چيز، يا از ريشه «كَفر» (2)به معناى پوشش گذشتن بر چيزى است. (3)
از مطالعه كتابهاى لغت معلوم مىشود كسانى كه به خدا و پيامبر او ايمان نمىآورند، به هر دو معنى كافر ناميده مىشوند؛ چون آنان روى حقايق سر پوش مىنهند و آن را انكار مىكنند؛ ولى در اصطلاح فقه، كافر به كسى گفته مىشود كه دين اسلام يا يكى از ضروريات آن را نپذيرد. چنان كه محقق حلى مىگويد: «كافر به كسى گفته مىشود كه از دايره دين اسلام خارج شده باشد و يا اين كه داخل در اسلام باشد، اما يكى از ضروريات آن را انكار كند؛ مانند خوارج و غُلات». (4)
ساير فقيهان نيز مشابه همين تعريف را از كافر بيان نمودهاند. به عنوان مثال سيد يزدى در كتاب عروة الوثقى مىگويد: « كافر كسى است كه وجود خدا يا يگانگى او يا رسالت پيامبر را انكاركند يا يكى از ضروريات دين را با توجه به ضرورى بودن آن انكار نمايد به گونهاى كه مستلزم انكار رسالت شود». (5)امام خمينى (ره) هم در تعريف كافر مىفرمايد: «كافر كسى است كه آيينى غير از آيين اسلام را بپذيرد و يا آيين اسلام را بپذيرد، اما