علاوه بر اين فرض، روايت موردى است كه پول قديم ارزش مبادلهاى خود را از دست داده باشد. ولى بحث ما در كاهش ارزش پول است (نه سقوط كامل ارزش مبادلهاى آن) گرچه مىتوان از اين مقدار روايت استفاده كرد كه اجمالاً صفت غير ذاتى هم مىتواند مورد ضمان قرار گيرد؛ بنابراين، اين نظريه تقويت مىشود كه صفات پول در صفات ذاتى (فيزيكى) آن منحصر نيست.
ارزيابى روايت دوم و سوم:برخى محققين در توجيه اين تعارض گفتهاند كه در معتبره يونس (روايت دوم) دو نكته وجود دارد كه قابل توجه است:
1. «وجاء بدراهم أعلى من تلك الدراهم الأُولى و لها اليوم وضيعة». يونس به امام (ع) مىگويد: درهمهاى جديدى كه سلطان رايج كرده از درهمهاى قبلى كه از رواج افتاده اَعلى است. حتماً مقصود اين است كه كمّيت نقرهاى كه در درهمهاى جديد به كار رفته بيشتر است و كلمه «اَعلى» نمىتواند معناى ديگرى داشته باشد.
2. در عبارت «لها اليوم وضيعة» ضمير «ها» حتماً بايد به درهمهاى «اولى» كه از رواج افتاده برگردد و معنى ندارد كه بگوييم به درهمهاى رايج جديد برگردد؛ چون فرض اين بود كه درهمهاى جديد از لحاظ وزن سنگينتر از درهمهاى قبلى است. پس ممكن نيست بگوييم كه در عين حال درهمهاى رايج جديد، وضيعه (كاستن وزن) دارد؛ بنابراين بايد مقصود از درهم هايى كه كاستى دارد همان درهمهاى قبلى باشد.
با ملاحظه اين دو نكته، علت اين كه امام (ع) دستور مىدهد همان درهمهاى اوّلى را پس بگيرد واضح مىشود. چون كميت نقرهاى كه در درهمهاى جديد به كار رفته بيشتر است و امام (ع) به او دستور مىدهد همان درهمهاى قبلى را كه وزن كمترى داشته مطالبه كند و نمىتواند غير آن را از بدهكار درخواست كند.
(41) مجله فقه اهل بيت (ع)، سال اوّل، ش2، ص88، به نقل از آيت اللّه هاشمى شاهرودى. گرچه نسبت بين اين دو عنوان نسبت عام و خاص من وجه است و ماده اجتماع دارند ولى اين مطلب گرهاى را در مسئله ما (با وجود تمايز عنوان) نمىگشايد.