نظر گرفته شود و هر قانونى كه آزادى افراد را در غير موارد استثنا شده، محدود و مقيّد كند، باطل و وضع چنين قوانينى حرام است. (4)
آزادى به معناى دوم: آزادى به معناى رهايى از بردگى، در بابهاى مختلف فقهى اعم از عبادات مانند صلات، زكات، حج، جهاد و عقود؛ نظير تجارت، وكالت، وقف، وصيّت، نكاح، و ايقاعات همچون عتق و نذر، و احكام مانند غصب، ارث و قصاص آمده و موضوع احكامى قرار گرفته است كه به محورهاى مهم آن اشاره مىكنيم.
آزاد بودن: اصل در انسان آزاد بودن است. (5) فرزند در آزاد يا برده بودن، تابع پدر و مادر خويش است، و به نظر مشهور، حتى اگر مادر به تنهايى آزاد باشد، فرزند نيز آزاد محسوب مىگردد. (6)
از شرايط وصيتكننده، (7) وصىّ (8) ، واقف، (9) موقوفعليه، (10) موكّل، (11) وكيل، (12) اقراركننده، (13) ولىّ (14) و يابنده گمشده (ملتقِط)، (15) آزاد بودن است. همچنين وجوب نماز جمعه، (16) زكات، (17) حج، (18) نذر، (19) و جهاد (20) بر مكلف، مشروط به آن است.
به قول مشهور، مادر در صورت آزاد بودن، تا هفت سال حق حضانت (حضانت) دخترش را دارد. (21) آزاد بودن زن موجب اختلاف عدّه (،عدّه) او با كنيز (22) و نيز تعداد شبهايى كه براى آن دو حق همخوابگى با شوهر است، مىشود (23) (،همخوابگى).
آزاد. انسان آزاد، مال محسوب نمىشود. از اينرو، كسى نمىتواند از راه خريدن و مانند آن مالك وى گردد، (24) و چنانچه كسى او را غصب (،غصب) كند، از جهت غصب ضامن نيست؛ (25) همچنان كه دزديدن انسان آزاد موجب ثبوت حدّ سرقت (،دزدى) نمىشود (،آدمربايى)، مگر آنكه او را بفروشد (26) (،آدمفروشى).
انسان آزاد مالك منافع و كار خويش است و مىتواند با اجير شدن، آن را به كسى اجاره دهد (،اجاره) (27) و چنانچه كسى منافع و عمل او را غصب كند ـمانند آنكه به ستم، او را به كار بگيردـ ضامن مزد آن است. (28)