خلاصه و نتيجه بحث: از نقل ديدگاههاى علما درباره اعتبار كتابهاى ابن جنيد به طور خلاصه اين نكات به دست مىآيد:
اولا، به رغم اختلاف قدما در اعتبار تأليفات ابن جنيد برخى از ايشان همچون سيد مرتضى، نجاشى و اساتيدشان و ابنادريس و ظاهراً شيخ طوسى به آنها استناد كرده اند.
ثانياً، بيشتر متأخران كتابهاى ابنجنيد را قابل اعتماد و شايسته نقل دانستهاند.
ثالثاً، منشأ اعتماد نكردن به كتابهاى ابن جنيد عمل او بهقياس است. از اين رو برخى، تأليفاتش را بى اعتبار دانسته و برخى به رغم اعتراف به عمل ابنجنيد به قياس، به آنها استناد كرده اند گويا اعتقاد به حجيّت قياس از نظر آنانبه وثاقت كتابها ضررى نداشته است.
چنان كه عموم متأخران معتقدند همين نظرصحيح است؛ زيرا عمل به قياس ـ به فرض اثباتش كه بررسى آن دربخش دوم مقاله خواهد آمد ـ دربرخى مسايل كه نص خاصى در باره اش نرسيده، باعث بى اعتبارى همه كتابهاى ابن جنيد نمىشود.
شاهد مدعا آن كه برخى از قدما به شدت با عمل به اخبار آحاد مخالفت كرده، بطلان آن را بسان بطلان قياس از ضروريات مسلّم دينى دانسته بلكه برخى با استدلال آن را جزء محالات عقلى دانسته اند؛ چنان كه از گفتار سيد مرتضى (83) و ابن ادريس هويدا است و ابنادريس چنان برآن پاى فشرده كه گفته است:«آيا نابودى اسلام جز با آن محقق مىشود؟!» (84) با اين حال مىبينيم آنان به كتابهاى قائلان به حجيت خبر واحد همچون شيخ طوسى (85) و ديگران (86) استناد كرده اند.
(83) رسائل شريف المرتضى، ج1، ص25 به بعد. (84) سرائر، ج1، ص51. (85) العدة في الاصول، تحقيق محمد رضا انصارى، ج1، ص126. (86) رسائل شريف المرتضى، ج1، ص22.