البته، اگر تشكيل نطفه و بارورى سبب به وجود آمدن مرض و يا تشديد بيمارى شود و ناچار باشد نزد پزشك مرد رود[مثلاً به خاطر مهارت] اشكالى ندارد؛ هرچند به نگاه كردن و يا لمس بينجامد؛ زيرا دراين صورت نياز ضرورى به معالجه دارد و نگاه و لمس به هنگام ضرورت و اضطرار بدون اشكال است.
فصل چهارم
عقيم سازى زن يا مرد
اگر عمل جرّاحى،موجب عقيم شدن دائمى زن يا مرد شود، حرام است؛ زيرا بدون ترديد، سبب نقص دربدن مىشود و نقص، ضرر به شمار مىآيد و ضرر رساندن به بدن همانند ضرر زدن به ديگران، به دلالت روايت نبوىِ مورد اتفاق، حرام است. درآن حديث پيامبر، سمره را از ضرر رسانـدن بـه ديگران نهى فرمـود و براى آن علـت آورد كـه: فلانّه لاضرر و لاضرار (28)؛ ضررزدن نه برخود جايز است و نه بر ديگران.
ادعاى اختصاص اين دليل(لاضرر...) به نفى ضرر درحدود احكام شرعى،همچون وضو و روزه مضّر، بدون شاهد است، همان طور كه ادعاى انصراف «ضرر» به ضررى كه برديگران وارد مىشود(نه برخودش)، به قرينه مورد حديث كه سمره برمرد انصارى ضرر وارد مىنمود، مردود است؛ زيرا ما در روايت به عموم آنچه در كلام امام وارد شده،نگاه مىكنيم كه شامل ضرر زدن به نفس و به ديگران مىشود؛ نه به خصوص مورد حديث، كه تنها ضرر رساندن به ديگران است.
بعضى از بزرگان،ادعاى انصراف، به بيان ديگرى نموده اند: انسان به طور طبيعى ضرر را از خود دور مىكند؛ پس مورد حديث تنها نفى ضررى است كه به واسطه تشريع احكام تحقق مىپذيرد و در حقيقت،نفى ضرر، نفى حكم مضرّ است.
اين سخن نيز پذيرفته نيست؛ زيرا در بسيارى از موارد، انسان برضرر نفس خويش اقدام مىكند و ديگر اين كه: اگر قبول كنيم«لاضرر» نفى حكم شرعىِ ضررى مىكند، باز