امام گرچه از تورم اصول سخنى به صراحت نگفته، اما به طرح انديشه هايى دراصلاح اصول پرداخته كه درحقيقت راهكارهايى را براى توزم زدايى فراروى ما مىگشايد.
پس از گذشت سالها جاى خالى تلاشهاى جدى و پيگير درمورد انديشه اصلاحى آية اللّه بروجردى و حضرت امام كاملا مشهود است. نوشتار حاضر بررسى انديشه انتقادى تورم اصول را پى مىگيرد و تحليلى از ديدگاه هاى حضرت امام را براى تبيين ابعاد اين انديشه وجه همت خود قرار مىدهد.
از آن جا كه موضوع نوشتار موازينى جديد را درمى نوردد، در برخى از مقاطع به ارائه مباحثى مىانجامد كه بيشتر به يك طرحواره تحقيق مىمانند كه البته دلايل اتقان را با خود همراه دارند.
اين نوشتار، همّ خود را مصروف ارائه چارچوبى كارآمد درنقد وضعيت كنونى اصول كرده است؛ از اين رو قبل از هرچيز به نقدهاى استوار عالمان و طالبان علم نيازمند است، تاوزن واقعى خود را بيابد. به سخن ديگر: نوشتارِ پيش روى،راه پيشرفت و سالم سازى اصول را از گذر نقد ممكن مىداند؛ با اين حساب خود را به نقد محتاج و تشنه مىبيند.
بحث برپايه محورهاى زير سامان مىپذيرد:
ـ پيشنيه نقد دانش اصول؛
ـ معناى تورم در اصول؛
ـ زمينه هاى تورم خيز در اصول؛
ـ عوامل تورّم زا در اصول.
پيشينه نگاه هاى نقادانه به دانش اصول
اصول، پديدارى و پايدارى خود را مديون نقد است. به شهادت تاريخ در هر برهه كه اصول، نقدى از بيرون را به خود ديده، مباحث درونى آن مسيرى بهتر را در پيش گرفته است.
بررسى كامل نگاه هاى نقّادانه گذشته به اصول، مجالى ديگر و فرصتى بيشتر مىطلبد. دراين نوشتار تنها به مهم ترين مراحل نقد اصول يا نقد اصوليان درچگونگى