از تورم اصول براى نخستين بار آية اللّه بروجردى سخن گفت. اين نقد او ذهن برخى از انديشه گران حوزه را به خود منعطف ساخت.
با اين وصف بحثى مستقلّ با نگاه هاى عميق و علمى هنوز ابعاد موضوع را نكاويده است.تنها مطالبى جسته و گريخته به چشم مىآيد كه بى گمان جمع آورى و تحليل آنها دستمايه گرانسنگى است. در صورت عدم بررسى عالمانه اين موضوع، دو برداشت نادرست از نقد آية اللّه بروجردى بروز يافته است:
1. برداشتى افراطى و مطلق نگر كه مىكوشد نقشى جانبى و حاشيه اى را به اصول تحميل كند. صاحبان اين برداشت چنان سخن گفته اند كه گويا اصول چون تورم كرده است، پس بايد آن را به حاشيه راند.! حقيقت اين است كه طرح تورم اصول نه به معناى نفى كاركرد اصول، كه راهى براى صيانت از اين كار كرداست. تورم را آفتى بايد گرفت كه براصول عارض گشته و از كاربرد مهم و كاركردِ بى بديل آن در استنباط كاسته است.
آيا اگر از تورم جسم به عنوان يك بيمارى سخن گفته شود، معنايش نابود ساختن