گوي و اين ميدان. البته او ثابت هم کرد و ادعاي خود را به اجرا درآورد و کاربردي ساخت. اين کارش تقريباً بيست سال پيش از پيروزي نهضت اسلامي آغاز شد. او با يک دورانديشي ويژه، فهميد ضعف کجاست و خطر از چه ناحيهاي است. مطهري گفت انديشه اسلامي براي اداره جامعه برنامه دارد؛ موضعگيري اسلام در مسائل سياسي و اجتماعي روشن است و اين مباني اعتقادي بسيار والاتر و بالاتر از فلسفه ماترياليسم و ايدئولوژي مارکسيسم است. او تأکيد کرد آن مکتبهاي غربي و شرقي همه ناقصاند و ما بايد به فرهنگ اسلامي خود بازگرديم؛ خويشتن اصيل خود را زنده کنيم؛ هويت مذهبيمان را قوت بخشيم و تعاليم حياتبخش قرآن و سنت را بهدرستي و متناسب با عصر و تشنگي نسل جوان عرضه کنيم.
آري، او مباني فکري نهضت را از سالها پيش آماده کرد و جامعه مسلمان را به اين حقايق توجه داد. بيان توانا، نوشتههاي شيوا و رسا و درسها و بحثهاي مطهري توانست چنان اين اصول را به خوبي و زيبايي عرضه کند که ديگر همه مکتبها در صحنههاي مبارزاتي عقبنشيني کردند و نيروهاي مذهبي حضوري پرقدرت و متکي بر تفکر اسلامي در صحنه يافتند.
اين حرکت شهيد مطهري موجب شد اصالت فکر اسلامي تثبيت گردد. اين انقلاب برقي نبود که ناگهان بدرخشد و جامعه را عوض کند، بلکه اين تحول متکي به زمينهسازيهاي فکري و اعتقادي پيشيني بود که باغبانهايي چون مطهري موفق به انجامش شدند. حال ميتوان اينها را به دقت بررسي و ارزيابي کرد و فهميد يک عالِم ديني ميتواند چه نقش برجستهاي در جامعه داشته باشد. اگر کوششهاي مطهري در عرصههاي گوناگون علمي، فرهنگي، تبليغي، سياسي و آموزشي نبود و اگر او در جمع پزشکان، مهندسان، فرهيختگان، دانشجويان و ديگر قشرهاي جامعه آن مباحث ناب و معارف ارزشمند را مطرح نميکرد، تفکر اسلامي به اين زودي پذيرفته نميشد و