وظيفه اوليه دستگاه بهداشتي کشور است که نگذارد جامعه، به يک بيماري واگيردار مبتلا شود. کار بعدي اين است که مبتلایان، تحت معالجه قرار گيرند.
اگر ما در برابر امور معنوي هم احساس مسئوليت کنیم بايد دو کار را انجام دهيم: نخست بايد براي پيشگيري بکوشیم و اجازه ندهيم جامعه مبتلا به فساد اخلاقي شود؛ پس از آن نيز بايد بکوشيم مبتلایان به فساد را، معالجه کنيم. معالجه هم انواع مختلفي دارد: برخي بيماريها ممکن است با خوراندن يک دارو يا حتي يک رژيم غذايي مناسب معالجه شود، اما برخي بيماريها نه با چنين دارويي و نه با رژيم غذايي قابل معالجه است. در اين صورت، گاهي بايد يک جراحي صورت پذيرد يا حتي عضو فاسد قطع گردد تا مرض به دیگر اندامها سرايت نکند. در امور معنوي نیز چنين است؛ مردم و حکومت در مسائل معنوی وظيفهای جز پيشگيري دارند، و آن معالجه مبتلايان است که ممکن است به اشکال مختلف صورت پذيرد: نخستين راه معالجه نصيحت کردن است. اگر کسي دچار بيماري شود و نزد پزشک رود و پزشک تشخيص دهد که او مرض قند دارد، به او توصيه ميکند که کمي از خوردن مواد قندي پرهیز کند تا نيازمند دارو نباشد. اگر بيمار به حرف آن پزشک عمل کند، با پرهیز غذايي معالجه ميشود. در اينجا پزشک فقط ميتواند بيمار را نصيحت کند؛ اما اگر بيمار به نصيحت عمل نکرد، به او داروي انسولين ميدهد. اما اگر بيماري خيلي شديد شد، ممکن است بگويد فلان اندام را بايد قطع کني.