ديگران فضولي در کار آنان و عملي ناپسند است. نتيجه آن ميشود که اگر کسي هم تذکري دهد او را از دخالت در کار ديگران منع مي
کنند و در واقع، امر به معروف به صورت منکري درميآيد که بايد از آن جلوگيري کنند! ازاینروی کساني به خود جرئت خواهند داد تا در پارکها مشروب مصرف کنند و از مستي با شيشه مشروب به جان هم افتند. آنگاه زماني فرا خواهد رسيد که يَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ؛[1]«مردمي را که امر به عدالت ميکنند به قتل ميرسانند».[2]
ضرورت امر به معروف و نهي از منکر
1. دو گرايش درزمينه مسئوليت اجتماعي افراد
کساني که در قالب علوم سياسي و فلسفه سياست درباره اداره جامعه بحث کردهاند، اين مسئله را نيز مطرح کردهاند که آيا بايد مديريت جامعه بر عهده نهاد مشخصي به نام دولت، حکومت يا تعبيراتي ازاينقبيل باشد و دیگر مردم، براي مديريت جامعه نه وظيفهاي دارند و نه حقي، يا اينکه غير از هيئت حاکم رسمي، کسان ديگري نيز در مديريت جامعه نقشي مؤثر دارند، و نهتنها ايفاي چنين نقشي حق آنان، بلکه به يک معنا وظيفه آنان نيز هست. اين، دو ديدگاه متقابل است که هریک از آنها لوازم ويژه خود را در پی دارد.
[1] آل عمران (3)، 21. [2] در کتاب حاضر، در موارد متعددي، در ذکر ترجمه آيات قرآن کريم، از ترجمه آيتالله مکارم شيرازي نيز بهره گرفته شده است.