کندروي سبب تندی عمل دیگران میشود، و رفتارهاي نابجاي برخي، علت انکار اصل يک عملِ معروف میشود. اسلام براي همه چيز، حد و اندازه قرار داده است. دراينزمينه نيز تا حدي که ممکن است، بايد با نرمخويي و ملاطفت رفتار کرد؛ ولي اگر چنين رفتاري مؤثر نيفتاد، نبايد مصالح جامعه فداي خواستِ فرد خلافکار شود، بلکه لازم است بهگونهاي رفتار شود که قبح گناه از ميان نرود. در جامعه اسلامي حريمها بايد محفوظ بماند. کسي که گناه ميکند، بايد احساس خجالت کند. اگر در جامعه اسلامي ارزشها رعايت نشوند، مشکلات ديگري پديد ميآيد. البته همه اين مراحل ـ جز لحن آمرانه و تهديد به برخورد قانوني ـ از مصاديق موعظه بهشمار ميآيند. موعظه بدين معناست که کسي را با حرف و سخن به کار خوب تشويق کنند و فوايد انجام کار خوب و زيانهاي ترک آن را باز گويند و نيز زيانهاي انجام کارهاي بد را گوشزد کنند. اين تلاشها، مصداق موعظه کردن است که تنها نتايج خوب و بدِ کاري بيان شود تا افراد براي انجام کار انگيزه يابند و تشويق شوند. اما لحن آمرانه آن است که به کسي بگويند بايد فلان کار را انجام دهد. همه مسلمانان بايد در چنين موقعيتي فرد خاطي را امر کنند. در اين مرحله، جاي نصيحت و موعظه نيست، بلکه لازم است به فرد خطاکار امر شود که بايد دست از گناه بردارد. اين مصداق قطعي امر به معروف و نهي از منکري است که در آن، علوّ و استعلا شرط است. علوّ و استعلا، يعني اينکه از موضع بالاتر به طرف مقابل گفته شود که بايد فلان کار را انجام دهد. پس از انجام اين مراحل، اگر