را با ارّه بريدند. نمونه مهم اين حوادث داستان كربلا است. همه اين زحمات و تلاشها براى حاكميت حكومت الهى و اداره جامعه بر اساس عدل و قانون الهى، و محو خودمحورىها، قدرتطلبىها و ديكتاتورىها بوده است. در اين ميان، تنها عده بسيار كمى از بندگان صالح و انسانهاى برگزيده توانستند قانون خدا را در جامعه خويش پياده كنند؛ مانند حكومت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در جزيرة العرب و حكومت پنج ساله حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)، كه البته اكثر مدت حكومت آن حضرت در جنگ سپرى شد و فرصت چندانى براى بازسازى جامعه و اداره آن بر اساس احكام و قوانين اسلامى به صورت گسترده فراهم نگشت. پس از آن، كشورهاى اسلامى پيوسته به دست ستمگران، نابخردان و دنياپرستان اداره شده، كه البته همه آنان در دنياطلبى و زورگويى در يك رديف قرار نمىگيرند، ولى به هر حال، هيچ كدام از آنها حكومت عدل الهى نبودهاند. انقلاب اسلامى پس از هزاران سال تلاش انبيا و اولياى خدا و بعد از چهارده قرن تلاش مسلمانان، در اين نقطه از كره زمين به نام اهلبيت(عليهم السلام) و به دست شخصى از تبار اهلبيت(عليهم السلام)تحقق پيدا كرد.
اين كه سياستمداران دنيا نتوانستهاند چنين تحولى را پيشبينى كنند به بينش مادى و كمبود معلومات آنان باز مىگردد. به طور طبيعى، هر پديدهاى داراى اسباب و مسبّباتى است. چنانچه شخصْ اطلاعات لازم و احاطه كافى به آن علت و معلولها را داشته باشد قدرت پيشىبينى آن را خواهد داشت و در غير اين صورت، از درك آن پديده و پيشبينى آن عاجز خواهد بود.
در هر صورت، از آن جا كه انقلاب اسلامى ايران براى غربىها غير محتمل و غيرقابل پيشبينى بوده، اين پديده را عجيب و غيرمنتظره مىدانند، اما در هر حال بايد دانست كه پيشبينى كردن يا پيشبينى نكردن يك حادثه نمىتواند بر ارزش آن اثرگذار باشد.
4. شكر نعمت انقلاب اسلامى
اكنون كه اهميت و عظمت انقلاب اسلامى روشن گشت، لازم است در مقابل اين نعمت عظيم الهى شكرگزار باشيم. خداى متعال آن گاه كه داود را بر جالوت پيروز گردانيد و در پى آن فرزندش حضرت سليمان(عليه السلام) توانست در سرزمين فلسطين حكومت الهى را مستقر سازد، فرمود: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور[1]= اى آل داود! شكر اين همه نعمتها را به