مطرح مىسازند. بر اساس ديدگاه آنان پيامبر تخيّل نزول وحى داشت! او خيال كرد فرشتهاى با او سخن مىگويد! و الاّ نه خدايى در كار است و نه جبرئيل نازل شده است!! امروزه عدهاى از شياطين در دانشگاهها اين سخنان را مطرح مىسازند و مطالب آنان از طريق روزنامهها، مجلات و كتابها با تيراژ وسيع و با سوبسيد وزارت ارشاد ترويج مىگردد! منطق اينان جز منطق يزيد (لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ...) و انكار همه حقايق دينى نيست. بر اساس سخنان آنان، انبيا نظير برخى دراويش هستند كه دچار اوهام و خيالاتى مىشوند و چيزهايى به نظرشان مىآيد. تخيلاتى به نام «وحى» براى آنان پيدا مىشود، اما هيچ دليلى بر وجود خدا و نزول وحى ندارند!! تنها، احساسى درونى براى شخص نبى پيدا شده، ولى دليلى بر صدق گفتار او وجود ندارد!
اين در حالى است كه گوينده اين سخنان، خود را مدافع اسلام مىداند!! آيا خيانتى بزرگتر از اين به اسلام وجود دارد؟! آيا در مقابل اين افراد و سمپاشىهاى آنان دفاع واجب نيست؟! گاهى خطر تجاوزفرهنگى از تجاوز نظامى و فيزيكى بيشتر است. از اين رو وجوب دفاع بر مردم و نيز مسؤوليت دولت اسلامى در مديريت، برنامه ريزى و هزينههاى دفاع، تنها در مقابل حملات نظامى دشمنان نيست، بلكه به طريق اوْلى بايد در مقابل حملات فرهنگى دشمنان به دفاع پرداخت؛ چه اين كه دين از جان، مال، و آب و خاك عزيزتر است.
كار معاويه و يزيد جز تعطيل احكام و تعاليم اسلام و ترويج بدعتها نبود و متقابلا قيام حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) و دفاع آن بزرگوار هدفى جز احياى اسلام و نفى بدعتها نداشت. اگر اين سخن را باور نداريد سخنان آن حضرت را مطالعه كنيد. آن حضرت عدهاى از ياران خويش را در مكه، در منطقه منا گرد آورد و براى آنان به صورت مخفيانه سخنرانى كرد و از جمله فرمود:إنّى أَخافُ أنْ يَنْدَرِسَ هذَا الْحَقُّ و يَذْهَبَ وَ اللّهُ مُتِمُّ نورِهِ و لَوْ كَرِهَ الكافِرون[1]= همانا من ترس آن دارم كه اين (دين) حق محو شود و از بين برود امّا خداوند نور خويش را تمام مىكند گرچه كافران از آن كراهت داشتهباشند.
7. دفاع از دين و ارزشهاى اسلامى، وظيفهاى همگانى
برخى دوستان نادان كه ضررشان از دشمنان بيشتر است، مىگويند براى حضرت
[1] بحار الانوار، باب 21، روايت 16 و احتجاج طبرسى، ج 2، ص 19.