خصوصى و نوعى كادر سازى اكتفا كرد. براى مثال، گاهى در ايام حج عدهاى از افراد مخصوص را جمع مىكرد و با آنان سخن مىگفت و آنان را نسبت به خطرات بنى اميه براى اسلام آگاه مىساخت؛ اما براى عموم مردم و حتى كسانى كه پاى منبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) بزرگ شده بودند، يا در جهاد به همراه آن حضرت شركت داشتند و برخى از آنان حتى معلول جنگى بودند، نمىتوانست با صراحت سخن بگويد. توجه به اين نكته ما را به حساسيت شرايط آن زمان و دليل قيام حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) آگاه مىكند. در اين برهه حساس تاريخ كه اساس و موجوديت اسلام در خطر قرار گرفته بود امام حسين(عليه السلام) قيام كرد تا از اسلام دفاعكند.
ممكن است سؤال شود به اين جنگ كه حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) و همه يارانش و حتى فرزند شيرخوارش كشته شدند و زنان نيز اسير گشتند، آيا عنوان دفاع صدق مىكند؟ اين پرسش در واقع به اين جهت است كه مفهوم «دفاع» به درستى مورد توجه قرار نگرفته است. دفاعى كه در اسلام واجب است تنها به كارزار نظامى و در برابر دشمن مسلّح نيست. قيام حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)دفاع از ارزشهاى اسلامى، و نه دفاع از جان مسلمانان و سرزمين و آب و خاك اسلامى، بود. همچنين قيام آن حضرت براى دفاع از مال و املاك شخصىاش نبود، بلكه به عكس، آن حضرت اموال فراوانى كه در مدينه و اطراف آن داشت همه آنها را رها كرد و ابداً دلش براى آنها نمىسوخت. نيز قيام آن حضرت براى دفاع از جان خويش نبود، بلكه به عكس، ما شواهد قطعى در اختيار داريم كه حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) از شهادت خويش در اين حركت خبر داشت. همچنين آن بزرگوار در مقابل كفار و مشركان و در مرز كشور اسلامى با كشور غير اسلامى به جنگ و دفاع نپرداخت، بلكه به جنگ كسى رفت كه خود را به عنوان خليفه پيغمبر(صلى الله عليه وآله)قلمداد كرده بود!
بنابراين حركت سيدالشهدا(عليه السلام) دفاع بود، آن هم در زمانى كه تمامى امكانات تبليغى، كارشناسان تبليغى، رسانهها و قدرت فيزيكى در اختيار دستگاه بنىاميه بود. معاويه در حكومت خويش از ابزارها و شگردهاى تبليغى گوناگونى استفاده مىكرد؛ براى مثال، شاعرانى را استخدام كرد تا عليه خاندان پيامبر شعر بسرايند و آنان را هجو كنند. طى ساليان متمادى در نمازهاى جمعه و ساير مجامع، اميرالمؤمنين على(عليه السلام) و خاندان پيغمبر را، آن هم به عنوان وظيفه و امرى واجب، لعن مىكردند! در اين باره داستان معروفى وجود دارد، كه مىگويند، خطيبى لعن بر اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نماز را فراموش كرد. پس از اتمام نماز به راه افتاد و در