رفت. از مهمترين اين نيازها «امنيت» است. اگر هرج و مرج در جامعه حاكم باشد، هيچ انسانى نمىتواند زندگى سعادتمندانهاى داشته باشد. خير دنيا و سعادت اخروى به تأمين امنيت وابسته است. چه كسى مىتواند امنيت را حكمفرما كند؟ تنها وجود يك قدرت مافوق قدرتِ افراد و گروهها مىتواند اين نياز را تأمين نمايد.
هر جامعهاى دشمنانى دارد كه ممكن است منافع و ارزشهايش مورد هجوم آنان قرار گيرد. بنابراين جامعه بايد توان و قدرت دفاع از خود را داشته باشد. انجام فعاليتهاى دفاعى از هيچ فرد يا گروهى ميسّر نيست، بلكه بايد قدرت و سازمان متشكلى وجود داشته باشد تا به نفع همگان، دشمنان خارجى را دفع نمايد. از اين روى، يكى از دلايل وجود حكومت، مسأله دفاع است.
همچنين جامعه علاوه بر امنيت داخلى و خارجى، نيازمند فعاليتهاى اقتصادى عمومى است. برخى دارايىها از نوع «اموال عمومى» است كه به فرد خاصى تعلق ندارد و چنانچه به آنها رسيدگى نشود، منافع آن نابود شده و همه مردم از آن محروم مىگردند؛ مانند: جنگلها و منابع زيرزمينى. از اين رو اولا، هيچ فردى به تنهايى حق تكفل و اداره آنها را دارا نيست و ثانياً، توان انجام چنين كارى را ندارد. از فعاليتهاى اقتصادى ديگر، جذب ماليات و صرف آن در موارد مقتضى است. انجام اين كار نيز نيازمند وجود قدرتى مافوق قدرت افراد و گروهها است. تأمين «بهداشت عمومى» نيز نيازمند وجود حكومت است. همه مردم دنيا از هر نژاد يا مليتى ضرورت اين گونه امور را با عقل خويش درك مىكنند. آيا حفظ اموال عمومى و تأمين بهداشت براى همه، به يك قدرت، وراى قدرت افراد و گروههاى خاص وابسته نيست؟ آيا تأمين امنيت داخلى و انجام دفاع در مقابل دشمنان خارجى نيازمند يك سازمان متشكل و قدرتمند نيست؟
5. ديدگاه اسلام در باره هدف حكومت
اهدافى كه بيان شد مربوط به زندگى مادى و دنيوى انسانها است. از نظر اسلام، اين گونه امور مقدمه براى هدفى بالاتر و ارزشمندتر است كه حكومت در نهايت بايد تأمينكننده آنها باشد. اين كه هدف ديگرى وراى اين نيازهاى مادى وجود داشته باشد كه حكومت موظف به تأمين آن باشد از ديدگاه تمام مكاتب فلسفى و سياسى منفى است؛ امّا از نظر دين، هدفى مافوق