بنابراين از «اهداف تشكيل حكومت» مىتوان به «وظايف دولت» پى برد، كه البته اين وظايف متناسب با اهداف است. به عبارت ديگر، دولت راهكارهاى تحقق اهداف را تأمين مىكند و هنگامى كه وظايف دولت روشن گردد، حقوق مردم ثابت مىشود؛ چون دولت ملزم به انجام اين وظايف در مقابل مردم است تا نفع آن عايد مردم گردد.
6. منشأ قدرت فيزيكى دولت
«قدرت دولت» يك قدرت مافوق طبيعى و مافوق انسانى نيست. دولت كه عهدهدار ارائه خدمات به جامعه است، قدرت خويش را از عالم ديگر كسب نمىكند. در اينجا منظورم از قدرت، «قدرت فيزيكى» است نه «قدرت قانونى». قدرت فيزيكى داراى مصاديق گوناگونى است: گاهى دولت اهداف خود را از راه پول و تخصيص اعتبار محقق مىكند؛ گاهى از «زور» و قوه قهريه در راستاى اهداف خويش بهره مىبرد و در مواردى نيز از قدرت تدبير و فكر بهره مىجويد. اكنون اين پرسش مطرح است كه دولت، قدرت خويش را كه در ابعاد گوناگون جلوه مىكند، از چه منبعى به دست مىآورد؟
تذكر اين نكته ضرورى است كه در اينجا گاهى مباحث خلط مىشود و در برخى مقالات، كتب و سخنرانىها بين «قدرت فيزيكى» و «قدرت قانونى» تفكيك لازم صورت نمىپذيرد. منظور از «قدرت قانونى» يا «مشروعيت» آن است كه آيا اين شخص حق قرار گرفتن در اين پُست و مقام را دارا است يا نه؛ و منظور از «قدرت فيزيكى» يا «مقبوليت» آن است كه آيا شخص مسؤول از طرف مردم پذيرفته مىشود يا نه؟
قبلا اشاره كرديم كه «ديدگاه اسلام» با «ديدگاه عرفى» در مورد «مشروعيت» يا «قدرت قانونى دولت» متفاوت است. به اعتقاد ما و بر اساس ديدگاه اسلامى، خداوند اين حق را به شايستگان مىدهد و وظايف حكومت را به عهده ايشان مىگذارد؛ در حالى كه بر اساس نظامهاى عرفى و سكولار، «مردم» اين نقش را ايفا مىكنند. در جلسات گذشته در اين باره سخن گفتيم، از اين رو، از تكرار و تفصيل بيشتر خوددارى مىكنيم. آنچه در اينجا در صدد بيان آن هستيم اين است كه منشأ قدرت دولت چيست و دولت از كجا بايد قدرت كسب كند؟ همانطور كه گذشت، صحبت از يك «قدرت ماورايى» نيست؛ چون مسؤول دولت، انسانى همانند انسانهاى ديگر است.