نام کتاب : در جستجوي عرفان اسلامي نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 254
«توجه به خدا» كه حقيقت عرفان و غايت آن است در واقع همان چيزى است كه در آيات قرآن و روايات اهلبيت(عليهم السلام) از آن نوعاً به «ذكر» تعبير شده است. حالت مقابل توجه و ذكر نيز «غفلت» است. در قرآن كريم مىخوانيم:
وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا؛[1] از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته ايم، اطاعت مكن.
و در جاى ديگر مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ؛[2] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند.
بر اين اساس، مراتب و مقامات عرفانى در واقع بر اساس «ذكر» و «توجه» درجهبندى مىشود و «انقطاع كامل الى الله» يعنى اينكه انسان هميشه و در همه حال «ذاكر» خداى متعال باشد و دمى و آنى نيز از خداوند غافل نگردد.
در هر صورت، يكى از سؤالات مهمى كه درباره ذكر وجود دارد اين است كه آيا اين الفاظ هستند كه در ايجاد توجه به خداوند نقش اصلى را بازى مىكنند و مهم «ذكر لفظى» است يا حقيقت ذكر، توجه و «ذكر قلبى» است؟
ممكن است در ابتدا به نظر بيايد كه پاسخ اين سؤال بسيار روشن است و آن هم اين است كه حقيقت ذكر، ذكر قلبى است، وگرنه صرف لقلقه زبان و چرخاندن تسبيح در دستْ مشكلى را حل نمىكند؛ و اگر به ذكر لفظى هم بها داده شده از آن جهت است كه راهى براى توجه و ذكر قلبى است.
اما به نظر مىرسد كه اين پاسخ مختصر كافى نباشد و جاى دارد در اين باره بحث و بررسى بيشترى انجام دهيم. اگر بپذيريم كه حقيقت ذكر همان ذكر قلبى است، اولين سؤالى كه به ذهن مىآيد اين است كه پس بيان اين همه اذكار لفظى خاص و تأكيد بر