نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 71
آنها را در نظر بگيريم، عامل اصلى جريان شكلگيرى نفاق براى ما شناخته خواهد شد. در ابتدا خداوند در آيه 138 آن سوره مىفرمايد: بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيما؛ منافقان را مژده [خبر]ده كه آنان را عذابى است دردناك.
منافقين وقتى مىخواستند ديگران را فريب دهند، به بهانه خيرخواهى و خدمت و در لباس دوست، ديگران را فريب مىدادند و آنان را از مسير هدايت باز مىداشتند، خداوند نيز معاملهاى در خور رفتارشان با آنها مىكند و در قبال به انحراف و انحطاط كشاندن ديگران، آنها را به عذاب خود نويد مىدهد. واژه «بشارت» در اصل براى نويد دادن به نعمتها و خوبىها به كار مىرود و كاربرد آن در اين آيه به جهت استهزا و تحقير منافقين است كه با واژه «بشارت» آنها را از عذاب خود با خبر مىسازد. چنان كه در برخى آيات آمده است كه خداوند با زبان تحكّم و استهزا با جهنميان سخن مىگويد و به كسى كه در دنيا خود را توانمند و با شوكت و بزرگ مىدانست و با نخوت و غرور و تكبر با ديگران برخورد مىكرد، مىفرمايد: ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ؛[1][عذابهاى دوزخ را]بچش، كه تو همان توانمند بزرگوارى.
سپس خداوند در آيه 139 سوره نساء، منافقين را اينگونه معرفى مىكند: الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعا؛ آنان كه كافران را به جاى مؤمنان به دوستى مى گيرند آيا سربلندى را نزد آنان مى جويند؟ [اين خيالى خام است،]چرا كه عزت، همه از آن خداست.
منافقينى كه خداوند از آنها سخن مىگويد، در جامعه اسلامى زندگى مىكردند و چون ديگران نماز مىخواندند و حتى زكات هم مىدادند و تظاهر به كارهاى خير مىكردند. گرچه به هنگام جهاد بيشتر بهانه تراشى مىكردند و از حضور در جنگ خوددارى مىكردند، اما گاهى براى ظاهرسازى در جهاد نيز شركت مىجستند، ولى در ميدان جنگ كنار مىايستادند و نظارهگر بودند. اگر