responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 51

هدف آن نادان[1] از زير سؤال بردن اصل تقليد اين است كه حتى مردم را از تقليد و تأسّى و اقتداى به پيامبر و ائمه اطهار(عليهم السلام) باز دارد.


[1] استاد اشاره دارند به مطلبى كه دكتر هاشم آغاجرى در سخنرانى خود در «خانه معلمان» شهر همدان، در تاريخ 29/3/1381 بيان كرد و با وقاحت تمام و با به كار بردن ادبياتى زشت و غيراخلاقى مقدسات اسلامى را زير سؤال برد و احساسات پاك اسلامى مردم متدين را جريحه‌‌دار كرد. پس از ايراد آن سخنرانى الحادآميز، اعتراضات گسترده‌‌اى از سوى عموم مردم و فرهيختگان دانشگاه و علما و مراجع عظام صورت گرفت و همه يكپارچه خواستار رسيدگى قضايى به اين موضوع شدند. البته با توجه به بى‌‌ادبى‌‌ها و تعابير ركيكى كه او در سخنرانى خود به كار برده، از ذكر پاره‌‌اى از سخنان او خوددارى مى‌‌كنيم و جهت روشنگرى و توجه دادن به عمق فاجعه‌‌اى كه دانشمند دردآشنا و دل‌‌سوز و فرزانه‌‌اى چون آيت‌‌اللّه مصباح، ادام اللّه ظله العالى، را برانگيخت تا سوگمندانه در برابر او موضع‌‌گيرى كنند، به بخش‌‌هايى از سخنان او اشاره‌‌اى مى‌‌كنيم: او در بخشى از سخنان خود مى‌‌گويد: «تمام آموزه‌‌هاى دينى كه در دستگاه رسمى و سنتى مذهب ارائه مى‌‌گردد، آموزه‌‌هايى گرد گرفته، سياه، تاريك و عتيقه است كه بايد نقادى مى‌‌شد و به دور ريخته مى‌‌شد.» او پس از آنكه تقليد از مرجعيت دينى را رد مى‌‌كند و هركس را با هر معلوماتى صالح براى استخراج احكام و آموزه‌‌هاى عملى دين، از قرآن و روايات، مى‌‌داند، اضافه مى‌‌كند: «مگر مردم ميمون هستند كه تقليد كنند.»

   در جاى ديگر سخنرانى خود مى‌‌گويد: «امامان و پيامبران اينها را نبايد به عنوان موجودات فرا انسان نگاه كنيم. يك موجودات غيربشرى، غيرانسانى كه اصلا همه چيز آنها با ما فرق بكند. اصلا قبل از خلقت، همه اينها خلق شده‌‌اند. آب و گلشان از آب و گل ديگرى است. خونشان يك رنگ ديگرى است. تولدشان يك جور ديگرى است. وقتى كه متولد مى‌‌شوند، ناف بريده [متولد] مى‌‌شوند. وقتى كه متولد مى‌‌شوند از شكم مادر، با دست مى‌‌آيند روى زمين، پاهايشان روى هوا، در همان حال اذان مى‌‌گويند! وقتى كه راه مى‌‌روند، اصلا سايه ندارند؛ برخلاف آدم‌‌هاى ديگر كه سايه دارند، آنها سايه ندارند. دو تا چشم جلويشان دارند، دو تا چشم هم پشت سرشان، چهارچشمى هستند. (در اين قسمت آغاجرى در سخنانش با استفاده از حركت دست و سر، سعى مى‌‌كند تا مخاطب را بيشتر تحت تأثير قرار دهد. مثلا وى وقتى تعبير چهارچشمى را به كار مى‌‌برد، با دو انگشت به جلو و عقب سرش اشاره مى‌‌كند).

   همچنين او در يكى از سخنرانى‌‌هاى ديگر خود چنين مى‌‌گويد: «به ياد دارم اين جمله معروف ماركس را كه گفته است: «دين افيون توده‌‌هاست.» او سپس مى‌‌افزايد: «دين در حكومت‌‌هاى دينى نه تنها افيون توده‌‌هاست ـ آن‌‌چنان كه ماركس گفته است ـ بلكه من مى‌‌افزايم، علاوه بر آن، افيون حكومت‌‌ها هم هست.» (هفته‌‌نامه عصر ما (ارگان سازمان مجاهدين) 26/5/79)

نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست