نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 131
پيشرفتهتر از دانش امروز بوده است. در آن زمان، فرعون از مردم مىخواست كه از او پيروى كنند، چون او داراى سرزمين حاصلخيز و پهناور و برخوردار از قدرت و ثروت بود.
در زمانى كه فرعون خود را مالك كشور پهناور مصر، با آن پيشرفت علمى و تمدن كهن، مىديد و براى او و اطرافيانش امكانات فراوان و وسايل خوش گذرانى و مجالس عيش و نوش فراهم بود، موسى(عليه السلام) كه از قوم و سرزمين كنعان بود و مردمش كه از سرزمين خود آواره شده و به بيگارى گرفته شده بودند، با لباس ساده و پشمينه و چوب دستى خود در برابر كاخ فرعون آمد و گفت: من پيغمبر خدا هستم و فرعون بايد از من پيروى كند. در آن شرايط، مردم وقتى موسى را مىديدند كه در برابر كاخ فرعون مىآمد و ادعاى پيغمبرى مىكرد، به او مىخنديدند. مدتها حضرت موسى به جلو كاخ فرعون مىرفت، اما او را به درون كاخ راه نمىدادند كه برود و با فرعون حرف بزند و هر روز دلقكى نزد فرعون مىآمد و اداى حضرت موسى را در مىآورد و فرعون و سايرين مىخنديدند. يك روز فرعون گفت خود موسى را بياوريد تا او را ببينيم و اينجا بود كه حضرت موسى به كاخ فرعون راه يافت و توانست حرفش را در برابر فرعون بزند.
فرعون به كسانى كه به حضرت موسى گرويدند مىگفت: مگر حكومت و سلطنت سرزمين پهناور و حاصلخيز مصر در دست من نيست و مگر من برخوردار از قدرت و ثروت فراوان نيستم؟ حال چگونه شما با توجه به اقتدار من و صنعت و پيشرفت و امكانات فراوانى كه فراهم ساختهام به فرد ضعيف و ناتوانى ايمان مىآوريد كه حتى نمىتواند به درستى سخن بگويد؟ (معروف است كه حضرت موسى لكنت زبان داشته است.) چطور شما آن همه زرق و برق خيره كننده را مىنگريد و به كسى مىگرويد كه هيچ قدرت و ثروتى ندارد؟ خداوند در
نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 131