فشار هوا بيشتر يا كم تر از حد معمول است و مىجوشانند و شما مىبينيد كه در صد درجه به جوش نمىآيد بلكه كمى بيشتر يا كم تر از صد درجه است. در اين جا نتيجه كار نسبيت نيست، بلكه مسأله اين است كه شما در بيان دقيق اين قضيه، مسامحه و كوتاهى كرده ايد و آن را دقيقاً با تمامى قيود و شرايطش بيان نكرده ايد. قضيه كامل و دقيق اين است كه مثلاً بگوييد: «آب با اين درصد مشخص از املاح و در اين درجه خاص از فشار هوا در صد درجه به جوش مىآيد». همه فيزيك دان ها و شيمى دان ها مىدانند كه آب با شرايط خاصى در صد درجه به جوش مىآيد، اما به هنگام نوشتن و يا گفتن اين مطلب معمولاً مسامحه مىكنند و با حذف آن قيود و شرايط به طور اجمال و خلاصه مىگويند آب در صد درجه به جوش مىآيد. قضايايى از اين قبيل در بسيارى از علوم وجود دارد و همان طور كه توضيح داديم وجود اين قضايا دليل بر نسبيت و عدم كليت آنها نيست بلكه نتيجه مسامحه در بيان كامل و ذكر تمامى قيود و شرايط آن است. قضاياى اخلاقى نيز از همين قبيل هستند. در اين نوع قضايا هم اگر هر قضيهاى را با تمامى قيود و شرايط آن بيان كنيم، هيچ گاه حكم آن عوض نخواهد شد و اگر خوب است هميشه خوب است و اگر بد است هميشه بد خواهد بود. اين كه مىبينيم حكم راست گويى و دروغ گويى تغيير مىكند و گاهى خوب و گاهى بد مىشود، بدان جهت است كه از ذكر تمامى قيود و شرايط آنها غفلت كرده ايم.
اما پوزيتويست هاى اخلاقى و طرفداران نسبيت در ارزش ها مىگويند حتى اگر تمامى قيود و شرايط گزاره هاى اخلاقى را هم ذكر كنيم، باز هم خوب مطلق و بد مطلق نداريم بلكه خوبى و بدى، بنا به ذوق و سليقه و پسند افراد و جوامع تفاوت مىكند و دليل آن هم اين است كه اصولا مسائل ارزشى، هيچ كشفى از واقعيت ندارند و همان طور كه قبلا اشاره شد نظير زيبايى رنگ سبز و