responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آفتاب ولايت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 64

حقيقت تقليد و اسوه‌پذيرى

در داستان حضرت ابراهيم(عليه السلام) آمده است كه به آذر فرمود:

يا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جاءَنِى مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِيًّا.[1]

ابراهيم، نوجوانى 15ـ16 ساله بود و به حسب آن چه در بعضى تاريخ‌ها و روايات آمده است، با آذر كه سرپرستش بود، بر سر مسأله بت‌پرستى و پرستش خداى يگانه صحبت مى‌كرد. پس از اين‌كه در بحث، آذر را شكست داد، به او فرمود: اى پدر! به من علم‌هايى داده اند كه به تو نداده اند؛ پس حرف مرا بپذير تا راه درست و هموارى را به تو نشان دهم و تو را هدايت كنم.

منظور ما در اين جا، تعبير «فَاتَّبعِنى» است. وقتى كسى دانش و تخصّصى دارد كه ديگران از آن محرومند، اقتضاى عقل انسان اين است كه از او پيروى كند و حرف او را بپذيرد. همه ما طبق فطرت عقلانى خويش اين معنا را درك مى‌كنيم و مى‌دانيم كه در بسيارى از موارد به علوم ديگران نياز داريم. جايى كه دانستيم كسى در رشته‌اى تخصّص دارد، به مقتضاى عقل و فطرت و بدون اين كه كسى به ما تحميل كند، سراغ او مى‌رويم و از او مى‌آموزيم و سخن او را مى‌پذيريم. كدام مريضى است كه خودش به طور فطرى سراغ پزشك نرود و به نسخه پزشك عمل نكند؟! اين چيزى است كه بين تمام عاقلان عالم از تمام اقوام، نژادها، ملل و صاحبان اديان و مذاهب گوناگون وجود دارد و هيچ قابل انكار نيست. راهى ديگر هم ندارد. هر كارى متخصّصى دارد كه انسان بايد از تخصّص او استفاده كند. كسانى كه دستورهاى دينى شان را نمى دانند، طبق همان عقل فطرىِ خودشان سراغ كسى مى‌روند كه در مسائل دينى تخصّص دارد. اين همان تقليد است. حقيقت تقليد، رجوع جاهل به عالم است؛ يعنى اين كه آدم نزد عالمى برود يا رساله او را بگيرد و هرچه او مى‌گويد، عمل كند. اين امرى فطرى است و دليل تعبدى نمى خواهد؛ هر چند در اين باره روايت و اجماع نيز وجود دارد. اگر كسى اين كار را نكند و دچار خطا شود، تمام عاقلان او را سرزنش مى‌كنند و هيچ عذرى ندارد. مى‌گويند: عالم بود و بايد مى‌رفتى


[1] مريم (19)، 43.

نام کتاب : آفتاب ولايت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست