دوست مىداريم؟ چون دوست اهل بيت(عليهم السلام) هستند. اهل بيت(عليهم السلام) را چرا دوست مىداريم؟ چون دوست خدا هستند. اين محبّتها از يك ديگر جدا نيست؛ بلكه يك سرچشمه است كه از مجارى گوناگون جارى مىشود. نور واحدى است كه در درجههاى متفاوت تنزّل مىيابد. اگر آدم اين مطلب را در ذهن داشته باشد، معناى اين عبارت را خواهد فهميد كه مَن وَالاَكُم فَقَد وَالَى اللّهَ، و مَن عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَ اللّهَ، وَ مَن أَحَبَّكُمْ فَقَد أَحَبَّ اللّهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللّهَ.[1] محبّت اهل بيت(عليهم السلام) از محبّت خدا جدا نيست. معرفت اهل بيت(عليهم السلام) نيز از معرفت خدا جدا نيست.
چگونه مىشود انسان ولايت اللّه را بپذيرد و رابطه بندگى خويش را با خدا تقويت كند؛ امّا رابطه اش را با انبيا تقويت نكند.
رابطه محبّت با ولايت
محبّت اين خاندان براى هركسى و به هر صورتى كه حاصل شود، مطلوب است و سرانجام جايى دستش را مىگيرد؛ امّا هر محبّتى ولايت نيست. ممكن است كسى به هيچ دين الاهى متديّن نباشد؛ امّا زندگى اميرمؤمنان(عليه السلام) را دوست داشته باشد؛ چرا كه همه چيز او (عدالت، سرپرستى ايتام و فقيران، عبادات، مناجاتها، شجاعت، و بلاغت او و...) دوست داشتنى بوده است. مگر ممكن است شخصى فطرت سالمى داشته باشد و اين فضايل اخلاقى را دوست نداشته باشد؟! البتّه هركس كه على(عليه السلام) را دوست داشت، ولىّ خدا و ولىّ على(عليه السلام) نيست؛ چرا كه ولايت على(عليه السلام) عدل ولايت اللّه است؛ از اين رو بايد ارتباطمان را با على(عليه السلام) به سبب ارتباط با خدا برقرار كنيم و حساب جدايى براى على(عليه السلام) باز نكنيم. هر كافر لامذهبى هم به على(عليه السلام) محبّت داشته باشد، سرانجام اين محبّت دستش را خواهد گرفت؛ امّا او ديگر ولىّ على(عليه السلام) نيست. ولىّ على(عليه السلام) آن كسى است كه ولايت على(عليه السلام) برايش همان ولايت اللّه باشد.
[1] «هر كه ولايت شما را بپذيرد، همانا ولايت خدا را پذيرفته است، و هر كه با شما دشمنى كند، با خدا دشمنى كرده است، و هر كه شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته است، و هر كه با شما خشم و كينه ورزد، با خدا خشم و كينه ورزيده است». (ر.ك: شيخ عباس قمى، كليات مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره)