نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 81
كه واسطه وصل به منبع انرژى هستند، و گاهى اتصالها بدون سيم هستند؛ اتصالى كه رقيقتر از اتصال سيمى است و تنها با فشار بر يك دكمه برقرار ميشود. امور معنوى و قلبى نيز اين چنين هستند. بعضى از اتصالها، نيازمند افعال مادى و انجام سفر هستند؛ همانند سفر حج و عمره كه وسيلهاي براى تقرّب به درگاه الهى هستند؛ ولى گاهى انسان به مرتبهاي ميرسد كه تنها با فشار بر دكمه قلبش، اتصال برقرار ميشود و براى برقرارى ارتباط، به چيز ديگرى نيازمند نيست. هرگاه اراده كند اتصال برقرار ميشود و اين كار آن چنان برايش آسان است كه تنها با توجه قلب، به مقصود ميرسد. تنها همان توجه و التفات كافى است: فَاِذَا شَاءَ عَلِمَ، وَ اِذَا شَاءَ اِسْتَطاع، و يا: اِذَا شِئْنا عَلِمْنَا و... . تعبيراتى از اين قبيل ميخواهد بگويد كه علم ما از جانب خودمان نيست؛ بلكه با اشارهاي، به منبع علم او وصل ميشويم. همان توجه كافى است كه اگر بخواهيم، بدانيم و خواست ما همان مشيّت خداوند است. قلبهاى ما ظروف مشيّت الهى هستند و هر آنچه را خدا اراده كند، ميخواهيم، و اگر چيزى را اراده كنيم، بدان علم پيدا ميكنيم. اين، مرتبهاي است كه انسان ميتواند به آن برسد و اين مرتبه بسيار بزرگى است كه بالاتر از آن وجود ندارد.
پس منظور ـ بر طبق آنچه عقول ناقص ما ميفهمد ـ اين است كه انسان مرتبهاي دارد كه اسم آن قرب به درگاه الهى، يا همان اقامت در جوار و يا نزديك شدن به خانه او يا عندالله يا «عندمليك مقتدر» است و از آثار آن اين است كه هر گاه خدا را بخواند، جوابش را ميدهد. مستجاب الدعوة شدن اثر قرب به درگاه الهى است نه خود قرب. اين قرب براى قلب حاصل ميشود نه براى بدن. بدن همان چيزى است كه به جسم ديگر نزديك ميشود و بين بدن كه جسمى مادى است و موجود مجرّد، نسبت قرب و بعد وجود ندارد. آن قرب و بعدى كه براى ما حاصل ميشود، براى
نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 81