نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 56
كرده و قبول كنيم كه حس درك ميكند كه چيزى وجود ندارد؛ ولى آيا حس ميتواند حكم كند كه محال است كه آن شىء در همان زمانى كه موجود است غير موجود باشد؟ روشن است كه نميتواند. پس حكم به محال بودن اين امر از كجا صادر ميشود؟ ما ميبينيم كه احكام بسيارى از ما صادر ميشود كه شبيه همين حكم است و يا احكام زيادى در مورد ضرورت و امتناع داريم كه همگى از احكام عقلى هستند. اگر ميگوييم كه «ممكن» است چنين باشد يا ميگوييم اگر آتش موجود باشد، پس «ضرورتاً» حرارت هم موجود است، اين «امكان» و «ضرورت» مفاهيمى هستند كه به وسيله عقل درك ميشوند. هم چنين اگر ميگوييم: هرگاه علت تامه موجود باشد، عدم وجود معلول محال است؛ حكم به عليت و امتناع و امكان به وسيله حس درك نميشود، بلكه ما قوه ديگرى داريم كه اين مفاهيم و احكام را درك ميكند كه همان عقل است. بنابراين، دليل اثبات عقل، وجود همين قضايا و مفاهيم است كه انكار آنها براى هيچ كس امكان ندارد؛ چرا كه هر عاقلى با يك سرى از اين قضايا و احكام سر و كار دارد. با اين بيان ساده بديهى يا قريب به بديهى ميتوان عقل را اثبات كرد. لكن اين عقل همان «عقل نظرى» است؛ يعنى عقلى كه وجود يا عدم شىء را درك ميكند و ميفهمد كه چه چيزى واقع شده است يا واقع ميشود.
اما قوهاي كه به حسن و قبح اشيا، يا به وجوب و عدم وجوب، يا به سزاوار بودن يا سزاوار نبودن آن حكم ميكند، «عقل عملى» ناميده ميشود. قايلان به وجود اين قوه بسيار هستند و چه بسا همان متفكرانى كه وجود عقل نظرى را انكار ميكنند وجود اين عقل را منكر نيستند، الاّ اين كه آنها ميگويند اين احكام صادره به وسيله عقل عملى، تعبيراتى از احساسات و ميل و رغبتهاى نفس است.
نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 56