نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 55
در يك زمان واقع شدهاند، در اين صورت آيا حركت دست علت حركت كليد است يا حركت كليد علت حركت دست است؟ در اين جا هيچ تعاقبى در كار نيست و اگر عليت متوقف باشد بر تعاقب يك پديده بر ديگرى، در اين جا نبايد علت و معلولى وجود داشته باشد، چون هر دو پديده، هم زمان واقع شدهاند.
شايد بعضى از آنها جواب بدهند كه عليت بر دو قسم است، قسمى از آن متوقف بر تعاقب است و قسم ديگر چنين نيست؛ در اين جا از آنها سؤال ميكنيم كه حركت دست و كليد هم زمان واقع شده است، در اين صورت كدام يك علت ديگرى است؟ اگر عليت به معناى هم زمانى باشد در اين جا ميتوان دست را علت حركت كليد دانست و يا كليد را علت حركت دست دانست؛ چون همزمان هستند و هر دو داراى حركتند. اينجا است كه آنها درمانده ميشوند و جوابى ندارند و هر عاقلى ميداند كه حركت دست، علت حركت كليد است، اگر چه در زمان واحدى به وجود آمدهاند، و حاكم در اين جا عقل است.
مثال ديگر: ما مييابيم كه هواى اتاق گرم است و يقين پيدا ميكنيم كه در همين حال نميشود هواى اتاق سرد باشد، يا ميبينيم كه فضاى اتاق به وسيله چراغ روشن شده است و يقين پيدا ميكنيم كه در همين زمان امكان ندارد كه هواى اتاق تاريك باشد؛ زيرا اجتماع نقيضين محال است. حال سؤال اين است كه حكم به اين كه اجتماع نقيضين محال است چه طور فهميده شده است؟ حس، حداكثر ميتواند بگويد كه چيزى وجود دارد، اما اين كه نقيض آن چيز ـ با لحاظ شرايط تناقض ـ نميتواند وجود داشته باشد، چگونه فهميده شده است؟ حس چگونه ميتواند در مورد چيزى كه وجود ندارد و معدوم است حكم كند؟ اگر قدرى مسامحه
نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 55