در مورد اميرالمؤمنين(عليه السلام) پرسش ديگرى كه بسيار مطرح مىشود اين است كه چرا نام آن حضرت در قرآن نيامده است؟ چرا با وجود اين كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) تا به اين اندازه مورد احترام است، نام او با صراحت در قرآن ذكر نشده است؟ اين يكى از سؤالاتى است كه در طول تاريخ بارها به وسيله برخى از شياطين مطرح شده و علما و بزرگان ما نيز در كتابهاى خود ـ از جمله حضرت امام(قدس سره) در كتاب «كشف الاسرار» كه در پاسخ كتاب «اسرار هزار ساله» كسروى مرتد نوشتهاند ـ به مناسبتهاى مختلف آن را پاسخ داده اند. اين سؤال دو پاسخ كلى دارد:
پاسخ اول مربوط به اين نكته است كه در تشريع احكام الهى و بيان مسايل مربوط به شريعت، تنظيم و جريان كلى امور همواره با اين حكمت همراه است كه زمينه آزمايش افراد فراهم شود و انسانها با استفاده از اراده و اختيار خود در جهت اطاعت از اوامر و نواهى الهى ـ كه در نهايت به تكامل آنها منجر مىشود ـ گام بردارند. مثلاً خداوند مىتوانست از ابتدا به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بگويد كه به طرف كعبه نماز بخواند، اما ابتدا بيت المقدس را قبله قرار مىدهد و آن گاه پس از مدتى آن را تغيير مىدهد. در تبيين فلسفه اين كار، خداى متعال در قرآن كريم مىفرمايد: